- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد سریال هجوم؛ بحران در عدم ارتباط با هم نوع
نقد سریال هجوم؛ بحران در عدم ارتباط با هم نوع
شنبه 15 ابان 1400
نویسنده: نجیبه نعمتی
کارگردانان آن «یاکوب وربرگن و آماندا مارسالیس» هستند و بازیگرانی همچون: سم نیل، گلشیفته فراهانی، شامیر اندرسون، فایرز نصار و کوتسونا شیئوری و...در آن ایفای نقش میکنند. سریال پدیدهای فرا زمینی را در سرتاسر جهان را نشان میدهد که در سه قاره مختلف ( آسیا، اروپا و آمریکا) و همچنین فضا در حال وقوع است. اتفاقاتی که جهان را مورد تهدید قرار میدهد. پیش در آمد و سکانس آغازین سریال در صحرایی در یمن اتفاق میافتد که کشاورزی مورد هجوم پدیده قرار میگیرد. در اوکلاهاما، کلانتر جان بل تایسون (سام نیل) که آخرین روز کاریش را به عنوان کلانتر سپری میکند و قرار است همان شب بازنشسته شود در پی دزدیده شدن ماشین یکی از اهالی متوجه محوطه دایرهای شکل مرموزی در میان مزرعه ذرت میشود.
فرار کلاغها و هجوم ملخها به ایالت او را نسبت به اتفاقی اسرار آمیز جلب میکند. او در همان بخش اول سریال میمیرد. در دیگر سوی و در لانگ آیلند نیویورک آنیشا مالک ( با بازی گلشیفته فراهانی) و احمد ( با بازی فایزر نصار) به اتفاق دختر«سارا» و پسرشان «لوک» محلهشان مورد هجوم قرار میگیرد و در نهایت مجبور به ترک خانه و ایالت میشوند هر چند در همان شب به نحوی زندگیشان به عنوان یک زوج پیش از این اتفاق در حال فروپاشی است. "آنیشا "در همان شب متوجه خیانت "احمد "به خود میشود.
در میانه جنگ در افغانستان، یکی از فرماندهان نیروی آمریکا « SEAL Trevante Ward» شمیر اندرسون، واحد تحت فرماندهی خود را توسط یک شیئی مرموز از دست میدهد و برای نجات یکی از سربازانش مجبور میشود با نیروهای متخاصم مبارزه کند. او به تنهایی به بیمارستانی کوچک حمله میکند تا سربازش به نام چاورز را نجات بدهد هر چند با تمام تلاشی که میکند او را از دست میدهد. او تنها و در حالی که توسط پدیده مجروح شده، وارد بیابانی میشود و در زمانی که امیدی به زندگی ندارد توسط یک دامدار از مرگ نجات مییابد.
در دیگر سوی؛ در خاور دور یعنی در ژاپن اداره ملی هوانوردی و فضایی ژاپن «jasa» شاتلی را به فضا میفرستد. شاتل در فضا به صورت ناگهانی مورد هجوم نیرویی مرموز قرار میگیرد و سه فضانورد آن کشته میشوند. مهندس ارتباطات « میتسوکی» با بازی شیوری کوتسونا، که دوست صمیمی خود ( هانیتا) را در این فاجعه از دست داده سعی میکند تا دلیل این انفجار را دریابد.
در انگلستان، اتوبوس حامل چند نوجوان به یک اردو، مورد باران فلزی قرار میگیرند و به یک دره عمیق سقوط میکنند. «کاسپر» (با بازی بیلی بارت) که سابقه حملات صرع دارد به شدت مورد زورگویی و تحقیر دیگر همکلاسیهای خود قرار میگیرد. معلمشان یعنی تنها بزرگسالی که آنها را همراهی میکند در این تصادف ابتدا به شدت مجروح و در نهایت میمیرد. کاسپر بر خلاف رای دانش آموز قلدر که سعی در رهبری آنها دارد از دیواره صخرهای که آنها را در محاصره گرفته بالا میرود تا راه نجاتی بیابد سایر دوستانش نیز از او پیروی میکنند و از صخره بالا میروند.
هر کدام از این اتفاقات به صورت موازی نشان داده میشود و همه این اتفاقات زمینه ساز برای یک فاجعه جهانی است فاجعهای که در حال شکلگیری است؛ اما در ابتدا به صورت دغدغههای شخصی مطرح میشود و هنوز شکل نگرفته است.
چهار شخصیتی ( کلانتر، آنیشا، فرمانده ارتش، کاسپر) که در قسمت اول سریال معرفی میشوند به مرور مخاطب را جذب خود میکنند به نحوی که مخاطب نگران تک تک آنها میگردد و اتفاقی شوم و یک تراژدی انسانی در حال وقوع را نزدیک میبیند. مخاطب از کمبود و دریافت اطلاعات به صورت قطره چکانی دچار تعلیق میشود. اتفاقات و رویدادها در جلوی چشمان مخاطب به آرامی شکل میگیرد. مخاطبی که خود را در این سریال دانای کل میبیند.
هر کدام از شخصیتهای اصلی درگیر مسائل شخصیتی خود هستند و مخاطب را به سمت خود جذب میکنند مسائلی روانی و درام که همذات پنداری مخاطب را در پی دارد و از سوی دیگر نگرانی از یک هجوم از سمت فضا به زمین نیز در پس زمینه فکری مخاطب را همراهی میکند. شخصیتها درگیر در ارتباط با سایرین مشکل دارند. "آنیشا "در ایجاد ارتباط با همسرش دچار بحران شده است. "کاسپر "علاوه بر درگیری جسمانیش با بیماری صرع باید با از پس پسری قلدر که سعی در تمسخر او را دارد برآید یا افسر نیروی آمریکایی که با نیروهای متخاصم طالبان و عدم درک زبان با مردم افغانستان مشکل دارد و از سوی دیگر "میتسوکی "به دلیل تمایلات نامتعارف و تابوشکنیاش با سایرین در تضاد است. این عدم ارتباط سبب میشود تا سریال به سوی یک درام روانشناختی سوق یابد تا یک درام علمی تخیلی از نوع مارول.
پس از همان ابتدا باید درک کنیم که وجود نیروهای فرا زمینی یک محرک است و این شخصیتها باید در مقابل مشکلات عدیده خود مقاومت کنند.
هر زمان که رویداد فرازمینی ( بارش باران فلزی و یا تصادم با زمین و...) در حال وقوع است اولین تاثیری که بر روی زمین میگذارد قطع ارتباط است. زمینیان نمیتوانند با هم نوعان خود تماس بگیرند. احمد نمیتواند با زن دیگرش تماس بگیرد، آنیشا نمیتواند با پدر و مادرش، کاسپر و سایر نوجوانان با خانوادههایشان و از سوی دیگر فضانوردان با زمین.
عدم ارتباط ( قطع اینترنت و برق و..) مشکلات جامعه اجتماعی و شخصیتها را در پی دارد؛ اما جامعه پیش از آن که از از قطع تجهیزات خود نگران باشد باید از نبود ارتباط و دوری از سایر هم نوعان خود نگران باشند.
این عدم ارتباط هر چند در سریال به وجود اتفاق و تاثیر تشعشات فضایی میپردازد؛ اما در درامی که سریال متکی بر آن است عدم ارتباط و رابطه میان زمینیان اشاره دارد. انسانهایی که با وجود مشترکات عدیده از یک دیگر منفک هستند و همدیگر را درک نمیکنند. در حقیقت سریال هر چند هجوم بیگانگان اشاره دارد؛ اما بیگانگی نسل انسانی را از یکدیگر را به تصویر خواهد کشید و در انتها شاید بیگانگان بهانهای باشند برای ایجاد ارتباط و درک متقابل از یکدیگر.
سریال هجوم شخصیت محور است؛ اما سردرگمی و اتفاقات موازی تا حدی سبب اختلال فکری مخاطب میشود علاوه بر آن تکثر زبان نیز از جمله معایب سریال محسوب میشود. موسیقی متن سریال نیز یک آهنگ احساسی و نئوکلاسیک از مکس ریشتر است که نامیدی و ترس را در مخاطب ایجاد میکند.
اتفاقات موازی هر چند در ایجاد تعلیق موثر است؛ اما رفت آمدهای مدام خستگی مخاطب را نیز به همراه دارد. سقوط یک اتوبوس به یک دره و کشته نشدن یکی از آنها نیز از جمله نکاتی است که نشان می دهد با وجود استفاده از باریگران مطرح فیلمنامه سریال «هجوم» ضعفهایی از این نوع را در خود دارد. سریال هجوم تا کنون پنج قسمت آن پخش شده پخش آن به پایان نرسیده و باید در انتظار اتفاقات بیشتری در این سریال باشیم.