- آسمونی
- مجله اینترنتی
- عکس و خواندنی
- دل نوشته
- جمله ها و نوشته های" دل شکستن "
جمله ها و نوشته های" دل شکستن "
- -
- - ﻣﻦ ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﮐﻼﻏﯽ ﮐﻪ ﺭﻓﺖ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ، ﮐﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺑﺎﻏﻤﺎﻥ ﺗﺒﺮ ﺍﺳﺖ ! ------------ رسیده ام به حس برگی که میداند باد از هر طرف بیاید سرانجامش افتادن است ! -------------- سرسوزنی اگر مرا میخواست ، زمین و زمان را به هم میدوختم ! ------------- ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﻛﻪ ﺭﻓﺘﻲ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻳﻨﮕﻮﻧﻪ ﺷﻜﺴﺘﻢ ﺩﻳﻮﺍﺭ ﺩﻟﻢ ﺭﻳﺨﺖ ﺑﻪ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﺳﻜﻮﺗﻢ ----------- این روزها احساس میکنم چقدر شبیه سکوتم ، با کوچکترین حرفی میشکنم !
- - -----------
- - ﺍﺳﻤﺖ ﭼﻪ ﺑﻮﺩ ؟ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻦ ﺑﺴﺖ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻢ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺖ ﮐﻨﻢ . . .
- - ------------ یه روزی من بودم نفسش ولی بعد شدم عامل تنگی نفسش رفت سراغ یه نفس تازه !!! ------------ انگشتانم را فرو می برم در چشمانم … این سد اگر فرو بریزد ، دنیا را آب خواهد برد …
- - ----------- چقدر جالب ! تو لحظه های داغونی فقط یه نفر میتونه آرومت کنه اونم کسیه که داغونت کرده …
- - این نیز بگذرد … اما بعضی چیزها هست که هر چقدر هم بگذرد ، “نمی گذرد” و داغشان تا ابد بر دل آدم میماند ! ----------- تازه فهمیدم چرا پشت سر مرده ها آب نمی ریزند … چون این دنیا ارزش برگشتن ندارد … ! ----------- کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم ، بغلم میکرد و میگفت گریه کنی میکشمتا … ---------- درد یعنی سرت به همون سنگی بخوره که به سینه میزدی … ----------- خیلی سخته که عشقت رو با کس دیگه ای ببینی بعد بهش اس ام اس بدی کجایی ؟ بگه تو قلبتم . . . ! ----------- خیلی از اونایی که بودن ، دیگه نیستن چون دیگه اونایی نیستن که بودن … ---------- این من هستم که وفادار خواهم ماند این تو هستی که تنها بی وفایی از تو جا خواهد ماند ! این من هستم که آخرش میسوزم این تو هستی که میروی و من با چشمهای خیس به آن دور دستها چشم میدوزم … ------------ این روزها زیادی ساکت شده ام ؛ حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو از چشمهایم بیرون می آیند ! ----------- چه زخم هایی بر دلم خورد تا یاد گرفتم که هیچ نوازشی بی درد نیست ! ----------- یکی بود ، هیچکس نبود … گفته بودم که قصه من شنیدن ندارد … ----------- اگه نیمه گمشدتو پیدا نکردی زیاد مهم نیست … درد واقعی از اونجایی شروع میشه که نیمه پیدا شدتو گم کنی ! ----------- به پایان رسیده ام اما نقطه نمی گذارم … یک ویرگول میگذارم ، این هم امیدیست ، شاید که برگردی … ----------- سخت است ؛ خیلی سخت وقتی بدانی او کجای زندگی توست ! ولی ندانی تو کجای زندگی او هستی … !!! ---------- من درد میکشم ، تو اما چشم هایت را ببند ! سخت است بدانم میبینی و بی خیالی . . . ----------- وقتی یه زن سیگار کشید یعنی دیگه گریه جواب نمیده و وقتی مردی اشک ریخت بدون کار از سیگار کشیدن گذشته . . . ----------- نقش یک درخت خشک را در زندگی بازی میکنم ؛ نمیدانم که باید چشم انتظار بهار باشم یا هیزم شکن پیر … ------------ بعضی از اشیا حس دارند … گریه می کنند … مثل بالش من … هرشب غرق اشک است ! --------- همونایی که خنده هاشون گوشه فلک رو کر می کنه … همونایی هستن که صدای گریه های آرومشونو حتی بالشتشون نمی شنوه … ---------- شنیدید که میگن : اونی که گریه می کنه یه درد داره اما اونی که میخنده هزار تا ؟ من میگم : اونی که میخنده هزار تا درد داره ولی اونی که گریه میکنه به هزار تا از دردهاش خندیده اما جلوی یکیشون بدجوری کم آورده … ----------- از این تکرار ساعتها از این بیهوده بودنها از این بی تاب ماندنها از این تردیدها نیرنگها شکها خیانتها از این رنگین کمان سرد آدمها و از این مرگ باورها و رویاها پریشانم … دلم پرواز میخواهد ! --------- حس خوبی نیست در رویای کسی گم شوی که فکر تو حتی در خوابش هم نمیگنجد … ! ---------- این روزها میگذرند ولی من از این روزها نمیگذرم … ---------- گاهی مجبوری برای راحت کردن خیال دیگران ، خود را خوشحال نشان بدهی ولـــــی چه حیف که درونت غوغاست … ---------- من سوسو میزنم ؛ فانوس ها تماشایم می کنند ! ---------- رفتن هم حرف عجیبی است ، شبیه اشتباه آمدن است ! ---------- آلزایمر درد نیست ، برای بعضی ها درمان است ! ---------- دودی که از دهانم بیرون میاد ، دود سیگار نیست ! قلبم سوخته !!
- - ----------------------------