
متن شعر آب را گل نکنیم + معنی ؛ سهراب سپهری
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار، کفتری میخورد آب
یا که در بیشه دور، سیرهیی پر میشوید.
یا در آبادی، کوزهیی پر میگردد.
آب را گل نکنیم:
شاید این آب روان، میرود پای سپیداری، تا فرو شوید اندوه دلی.
دست درویشی شاید، نان خشکیده فرو برده در آب.
زن زیبایی آمد لب رود،
آب را گل نکنیم:
روی زیبا دو برابر شده است.
چه گوارا این آب!
چه زلال این رود!
مردم بالادست، چه صفایی دارند!
چشمههاشان جوشان، گاوهاشان شیرافشان باد!
من ندیدم دهشان،
بیگمان پای چپرهاشان جا پای خداست.
ماهتاب آنجا، میکند روشن پهنای کلام.
بیگمان در ده بالادست، چینهها کوتاه است.
مردمش میدانند، که شقایق چه گلی است.
بیگمان آنجا آبی، آبی است.
غنچهیی میشکفد، اهل ده باخبرند.
چه دهی باید باشد!
کوچه باغش پر موسیقی باد!
مردمان سر رود، آب را میفهمند.
گل نکردندش، ما نیز
آب را گل نکنیم.
معنا و مفهوم آب را گل نکنیم
- همچنین ببینید:
- منابع :
1 - فرهنگ اساطیری وا شارات داستانی در ادبیات فارسی : دکترمحمد جعفریا حقّی ، تهران ، سروش ، چاپ اول 1369 2 - به باغ همسفران : حجّت عماد ، تهران ، کتاب خوب ، چاپ اول 1378
10 نظرثبت نظر شما
3 ماه پیش
از نظر من شعر راجع به مسئولیت پذیری نسبت به جامعمون و خودمون صحبت می کند آن ده را می توان درستی و راستی در جهان هستی یا خداوند فرض کرد و آبی که از رود به پایین می آید فقط کوچکترین اثر از خداوند یا همون ده گفت چرا که کمتر کسی با توجه به رود متوجه دهی در بالا دست می شود این رود چیه رود هم علم و آگاهی فرا تر از علوم حاصلی )ریاضی و پزشکی و .... هست که فقط با توجه کافی بهش می توان متوجه ده بالادست شد این برداشت بنده بود با تشکر که نگاه زیبایتان را تا اینجا به دیدگاهم اختصاص دادید شاد و سلامت و پر پول باشید
2 سال پیش
معنی شعر به فرهنگ و دین گرایش داشت
2 سال پیش
بسیار بی مفهوم
3 سال پیش
میتونه اشاره به این باشه که این طبیعت و به طور کلی این حیات با همه ویژگیهاش که از پیشینیان (مردم ده بالادست) به ما رسیده، ما هم به نسل بعد از خودمون سالم تحویل بدیم.
3 سال پیش
درود بر شما . فوق العاده زیبا .احساسی و پر معنا . به زمان و مکان خاصی هم نیاز نداره مثل آب روان همیشه پاک و زیباست این شعر ....
5 سال پیش
پشت این پنجره های بی صدا میریزه گریه پائیزی ابر هر یه دونه اش قد یه دریا غمه بغض صد تا کوه تو کوله بار صبر برگ زرد با سیلی گستاخ باد مثه قطره های بارون در به در داره دور میشه از او خوش درخت گم میشه تو بغض لحظه سفر واسه دل تنگی لحظه سفر سفر برگای زرد در به در غروبا وقتی که بارون میباره بغضباغو کسی باور نداره آخه هر باغی تو لحظه های سبز برگا رو اول هر روز می شماره اگه وقتی یه برگ یا یه گل از باغ برن مثه مادر غصه اشونو می خوره اولین بادی که از سرما بیاد بغض تلخ گریه کردن می آره خبر از هجرت بچه های باغ خبر از موسم رفتن می آره واسه برگای غریب و در به در خونه ما خاک خوب وطنه جائیکه از همه دنیا سره واسه دل تنگی لحظه سفر سفر برگای رد در به در غروبا وقتی که بارون میباره بغض باغو کسی باور نداره
5 سال پیش
شکی در اشعار زیبا و ساده گونه با دید متفاوتش نیست بخصوص چند شعر معروف سهراب براستی اینکه آب را گل نکنیم چه چیزی سهراب از ما میخواسته در دوره خودش فقط یا نه همیشه ؟ قبلا" هم به عرض رسیدکه میان تاریخ هنری ما گنجینه ها فراوانند وز آن همه زنده یاد سهراب سپهری , یادمان باشد بر مزارش میرویم آرام و نرم گام نهیم مبادا چینی نازک تنهائیش .. بشکند .مرسی
7 سال پیش
سهراب بهترين بهترين ها..
7 سال پیش
سهراب بهترين بهترين ها....
7 سال پیش
درود عالی بود ممنونم