نقد و بررسی فیلم کلاشینکف

فیلم «کلاشینکف» به کارگردانی سعید سهیلی از تمی اجتماعی با لحنی کمدی برخوردار است. داستان فیلم «کلاشینکف» درباره ی جوان سربازی است که خواهرش مورد اذیت و آزار اشخاص ناشناسی قرارگرفته، با اسلحه‌ای که همراه دارد پست نگهبانی‌اش در بانک را ترک می‌کند و به منظور انتقام‌گیری از این افراد، در پی آنها می‌شود. سعید سهیلی فیلمنامه فیلم «کلاشینکف» را از عکس جوانی که پشت به دوربین در حرکت است و در دست چپ او، دست یک دختر بچه و در دست راستش یک کلاشینکف است، الهام گرفت. سعید سهیلی در مصاحبه ای درارتباط با سختی کار گفت:
برای ساخت فیلم «کلاشینکف» به اندازه ساخت سه فیلم سینمایی سختی کشیدم.
فیلم «کلاشینکف» در سی و دومین جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

خلاصه فیلم «کلاشینکف»:

یک شهر شلوغ... یک مرد تنها...هزار کوچه بن بست...
اسلحه کلاش، یک خشاب خالی و هزار بغض فروخفته.
اسد: آدم بدبخت، آدم ناشکرِ.
عادل: کدوم ناشکری، ما از اونائیم که به دنیا اومدیم ولی دنیا به ما نیومد...

عوامل فیلم «کلاشینکف»:

کارگردان، تهیه کننده: سعید سهیلی/ نویسنده: سعید سهیلی، مهدی محمدنژادیان/ مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی/ صدابردار: بهروز معاونیان/ چهره‌پرداز: محسن دارسنج/ طراح صحنه و لباس: بابک کریمی‌طاری/ تدوین: سپیده عبدالوهاب/ صداگذاری: محمود موسوی‌نژاد/ موسیقی: ناصر چشم‌آذر/ عکاس: مهدی دلخواسته
بازیگران: ساعد سهیلی، رضا عطاران، فرهاد اصلانی، جمشید هاشم‌‌پور، شهرام حقیقت‌دوست، جواد عزتی، شقایق فراهانی، اندیشه فولادوند، سارا سهیلی، سینا سهیلی، انوش معظمی، مختار سائقی، شاپور کلهر، سیامک اشعریون، بهزاد اشکان 

نقد و بررسی فیلم :

فیلم رواینگر زندگی سربازی است که نگهبان بانک است . خواهرش و نامزدش در سودای بازیگری ، سیاه لشگر فیلمی شده اند و فیلم با رفتن آنها به سر صحنه ی فیلمبرداری شروع میشود که عادل یا همان سرباز داستان (ساعد سهیلی) آنها را راهی میکند . بعد از یک اتفاق مبهم که تا آخر فیلم هم نسبتا مبهم باقی میماند ، خواهر عادل آسیب میبیند و عادل با شوهرخواهرش (جمشید هاشم پور) جر و بحثش میشود و با اسلحه ی سربازی خود تیری در میکند که به طرز فجیع و مفتضحانه ای به شوهرخواهرش میخورد و میمیرد . این تازه سرآغار فیلم کلاشینکف است .

کلاشینکف از آن دسته فیلمهایی است که بعضی منتقدها آنها را سیاه نما میخوانند . عادل به خواهرش احتمالا تجاوز شده و در بیمارستان است . دوست عادل روی صورت دختری که جواب رد به او داده است اسید پاشیده و دختر حاضر شده از قصاص بگذرد اگر با او ازدواج کند . عموی عادل جانباز موجی از جنگ برگشته است که وسط فیلم بی هیچ معنا و مفهوم خاصی خاک جنگ را بو میکشد و گریه میکند . تماشاگر فیلم منتظر امیدی است که در فیلم ظاهر شود و داستان را به سمت درستی هدایت کند .

رضا کلاش (رضا عطاران) وارد داستان میشود و ناگهان فضای فیلم را از آن فضای جدی وارد یک فضای لوده و اعصاب خورد کن میکند . جالب است که کاراکتر او مسئول امید دادن و نشان دادن راه درست به عادل نیست . بلکه قضیه را بدتر میکند . معتقد است که «بزن تا نخوری…بکش تا نمیری» . و این گونه داستان فیلم از هم پاشیده میشود و به همان بی منطقی اش ادامه میدهد .
فیلم پر از تقلیدهای ضعیف از فیلمهای آمریکایی است . کارگردان اراذل و اوباش ایران را با گنگسترهای آمریکایی که خالکوبی یکسان دارند اشتباه گرفته است .

عادل یک خواهر کر و لال هم دارد که در مسیر داستان با او همراه است . او میتوانست خواهرش را در همان ابتدا برای مدتی پیش عمویش بگذارد و خودش دنبال مشکلاتش برود . اما چون اگر این اتفاق میفتاد موقعیت های بعدی فیلم ( مثل دزدیده شدن یا گم شدن مکرر خواهرش ) روی نمیداد ، نویسنده ترجیح داده اینکار را نکند !!!

پایان بندی فیلم هم دقیقا مانند گشت ارشاد ، فیلم قیلی سهیلی سر و ته قضیه را هم آوردن است و حتی اندکی با آن تفاوت نمیکند. « کلاشینکف » مطمعنا جمله ی «یکی از بدترین فیلمهای سال» را با خود یدک خواهد کشید .