
آیا انقلاب اسلامی ایران همچنان پیشرو است؟
ساختار انقلاب اسلامی
انقلاب ساختار و کلیشه قبلی را برهم میزند و برای رسیدن به اهدافش «نظام انقلابی» تشکیل میدهد و در مرحلهی بعد و مبتنی بر آن نظام، شروع به دولتسازی و اصلاح ساختار میکند. انقلابها اما برای حیاتشان باید تلاش کنند تا دو عنصر را در خود زنده نگه دارند. عنصر اول آرمانها و اصول انقلاب و عنصر دوم کارآمدی و پاسخ به مسائل و مشکلات جامعه است. انقلاب اگر نتواند آرمانهایش را حفظ و کارآمدیش را ایجاد کند؛ افول میکند و از بین میرود. مثل انقلابهای منطقه که بهترین مثال آن مصر بود.
انقلابیون مصر «این راه را نشناختند... برای اینکه دل مستکبرین را بهدست بیاورند از اصول خودشان گذشتند و شعارهای اساسی خودشان را فراموش کردند، ملاحظه میکنید که به چه روزی افتادند؛ دیکتاتور سی سالهی ذلیلکنندهی ملّت مصر از زندان آزاد بشود و آن کسانی که با رأی مردم انتخاب شده بودند، احتمال محکومیّت به اعدام دربارهی آنان برود.»(1392/04/16) این انقلاب در همان مراحل اول حرکتش سرکوب و «در نطفه خفه شد.»
یا مثلا انقلاب بزرگ و مهم دیگری که در غرب منشأ تحولات بسیار شد؛ انقلاب فرانسه در اواخر قرن 18م بود. "انقلاب در فرانسه جنگی ایدئولوژیک و تازه میان مردم و پادشاهان برای خاتمه به عمر نهادهای کهن و تحقق رویای نو در اروپا بود. انقلاب فرانسه در واقع انقلاب اروپا بود." این انقلاب در ابتدای امر توانست ساختار پادشاهی حکومت فرانسه را برهم بزند و جمهوری را بهجای آن بنشاند.
اما «بیست سال بعد از انقلاب کبیر فرانسه... چیزی که از فرانسهی دوران لوئی شانزدهم تغییر پیدا کرده، شخص پادشاه است! در سال 1809م، پادشاهی بهنام ناپلئون بر سر کار است؛ یک امپراطور، تاجگذاری کرده و به معنای واقعی کلمه، پادشاهی میکند! آرای مردم و آزادی به آن معنایی که انقلاب کبیر فرانسه برایش تلاش کرد؛ در زندگی و در حکومت مطلقهی ناپلئون، یک ذرّه وجود ندارد!»(1377/12/15) انقلاب فرانسه که نقطهی برجستهای از تاریخ غرب جدید است و غرب به آن میبالد؛ به دلیل دور شدن انقلابیون از دو مولفهی سازندهی انقلاب چنین وضعی را در همان بیست سال اول عمرش تجربه میکند.
خدای انقلابی
اما حدود دویست سال بعد و در سال 1357 ه. ش مصادف با 1979م مردم تحت لوای دین اسلام، به نام و برای "خدا" انقلابی را بهوجود آوردند. این انقلاب از زمان تأسیس نظامش تا امروز 37 بهار را گذرانده است. یعنی 17سال بیشتر از آن زمانیکه انقلاب فرانسه با همهی تاثیرش بر اروپا عمر کرد. انقلاب اسلامی در بدو امر و ظهورش توانست ساختارهای فکری و ذهنی ایجاد شده در عالم را برهم بزند و کلیشههای غالب بر جوامع غرب و شرق را بشکند.
اولین کلیشهای که این انقلاب شکست این بود که برخلاف تبلیغهای این دو بلوک که از مرگ خدا در جوامع سخن میگفتند؛ نشان داد "دین" توانایی ایجاد حرکت اجتماعی را دارد. دومین کلیشهی مهمی را که انقلاب شکست این بود که انقلاب دینی میتواند ساختار و نظام بهوجود آورد. قانون اساسی را انقلابیون در مجلس خبرگان نوشتند و مهر ابطال بر آن حرفها زدند. با شکلگیری جمهوری اسلامی حرف دشمنان تغییر کرد. آنها این بار میگفتند، این نظامی که انقلاب بهوجود آورده است، زود از بین میرود و توانایی حفظ خود را در مقابل تهدیداتش ندارد. تجزیهطلبی بهراه انداختند، مردم را ترور کردند، جنگ به راه انداختند اما انقلاب ماند و روبهجلو رفت.
عوامل زندهبودن انقلاب
اگر دو مولفهی آرمان و کارآمدی را عوامل زنده بودن انقلاب بدانیم؛ مشاهده میکنیم که انقلاب اسلامی ایران در طول حیات خود بعد از نظامسازی و ساختاری که ایجاد کرد؛ امروز امنیت و ثبات سیاسی را هم در این منطقه پر از آتش و تنش برقرار کرده است. در علم که یکی از پایههای مهم پیشرفت است؛ به چنان حدی میرسد که حتی «مرکز تحقیقاتی رژیم صهیونیستی از پیشرفت علمی ایران ابراز نگرانی میکند.