فهیمه غنینژاد ـ پژوهشگر فرهنگ و زبانهای باستانی ـ در گفتوگو با خبرنگار سرویس میراث فرهنگی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، دربارهی روایت شاهنامه از آتش بیان کرد: در شاهنامه هوشنگ، نوهی گیومرث (در اسطورهی آفرینش زرتشتی «نخستین انسان» و در شاهنامه «نخستین شهریار بزرگ تمام زمین» است که فرمانرواییاش بسیار سودبخش بوده است. پوشاک و خوراک انسان را او کشف کرد و نزد همه مقبولیت داشت.) وارث تاج و تخت او بود. از فرمانروایی هوشنگ، بشر به سه نعمت دست یافت: استفاده از فلز، کشت و کار و آتش که براساس شاهنامه، روزی هوشنگ در حال سواری در کوه، ماری سیاه دید، سنگی به طرفش پرتاب کرد. سنگ بر سنگی دیگر خورد. از برخورد آنها جرقهای بهوجود آمد و آتش پیدا شد.
او در ادامه توضیح داد: وقتی از «دین باستانی ایرانیان» سخن گفته میشود، به هیچوجه «دین زرتشتی» مورد نظرنیست، چراکه «دین باستانی ایرانیان» که پیش از «دین زرتشتی» میان ایرانیان رواج داشته، به مجموعهای از اعتقادات، اعمال دینی و اسطورههایی گفته میشد که به دوران پیش از زرتشت مربوط بوده است.
وی بیان کرد: بسیاری از این اعمال و اعتقادات در آیینهای زرتشتیان و گاه هندوها حفظ شده است، اما در طول زمان، بخشهایی از آنها، چنان با دینِ زرتشتی آمیخته شده که امروزه تفکیک باورهای باستانی را از باورهای متأخر، با دشواری بسیار روبهرو کرده است.
آتش پرستی یکی از آداب و رسوم مذهبی در هند باستان
fire-in-ancient-iran
غنینژاد با اشاره به اینکه ریشهی «آتش» به دوران هند و اروپایی میرسد، گفت: آتش در هند با نام «اَگنی» (Agni) ستایش میشود. اگنی خدایی است که بهشکل آتش، قربانیها را دریافت میکند و بهعنوان یک مقام دینی، آنها را به خدایان تقدیم میکند. در واقع، اگنی بهصورت موجودی آسمانی – زمینی، واسطهای میان خدایان و انسانهاست. براساس این عقیده، عنصر آتش در همهی جهان مانند خورشید و ابرهای طوفانزاست و در قالب برق، به زمین میآید و در زمین به دست انسانها حیات میگیرد و بهطور دائم روشن میمانَد.
وی ادامه داد: ایرانیان باستان، آتش (آتر) را پسر خدا (اهورامزدا) و نشانهای عینی از حضور او میدانستند و اعتقاد داشتند که آن درهمهی جهان از جمله آسمان وجود دارد و در همهی آیینها برای آن، جایگاهی رفیع قائل بودند و حتا به آتشهای کوچک خانگی احترام میگذاشتند؛ اما نکتهی قابل توجه در این زمینه، آن است که آتش در دین زرتشتی، به اندازهای مقدس است که آن را از نور خورشید هم دور نگاه میدارند.
غنینژاد بیان کرد: به نظر میرسد در روزگاران گذشته، وضعیت به این صورت نبوده است، چون آتشدانها را بر بلندای کوهها میساختند. گفته شده است وقتی زرتشت 40 ساله شد، به دربار گشتاسپ یا به نام اوستاییاش «ویشتاسپ» رفت تا دین خود را به او معرفی کند و او را به آن فراخوانَد. هنگام سحر، زرتشت سقف قصر گشتاسپ را شکافت و وارد شد، در حالی که سه چیز به همراه داشت که شامل 21 نَسکِ اوستا (هریک از جلدها یا قسمتهای 21گانهی اوستای بزرگ)، آتش بُرزینمهر و شاخهای سرو میشد.
او اظهار کرد: زرتشت، آتش را در دستهای گشتاسپ و جاماسپ و اسفندیار گذاشت؛ اما دستهای آنها را نسوزاند. سپس سرو را در زمین کاشت، به سرعت برگهایی از آن روییدند و در میانشان نوشتهای خطاب به گشتاسپ به چشم آمد که او را به پذیرش دین زرتشت میخوانَد.
این پژوهشگر آتشها را سهگانه دانست و توضیح داد: آتش انواع مختلفی مانند «آتشهای سهگانه» دارد که عبارتند از: آتش «فرنبَغ» (Farnbag) که گفته میشود در افغانستان فعلی در کابل یا در «کاریان» در فارس بوده، آتش «گشنَسب» (Gushnasp) که گفته میشود در آذربایجان بر سر کوهی که امروزه تخت سلیمان نامیده میشود، قرار داشته و اکنون خرابههای مهمی در آنجا وجود دارد و آتش «بُرزین مهر» (Burzen Mihr) که گفته میشود در کوه ریوند در شمال غربی نیشابور بوده است.
وی با اشاره به ارتباط هر کدام از این سه آتش با یکی از سه طبقهی اجتماعی، توضیح داد: آتش فرنبَغ با موبدان ارتباط داشت و جمشید (بهترین شاه اسطورهیی) آن را در جایگاه خاص خود نشاند. آتش گشنَسب با جنگجویان ارتباط داشت و توسط کیخسرو (شاه جنگجو) بنا شد و آتش بُرزینمهر که به کشاورزان تعلق داشت، توسط گشتاسپ (حامی زرتشت) ایجاد شد؛ اما براساس بعضی اعتقادات، خود زرتشت آن را از آسمان آورده است.
این پژوهشگر با اشاره به وجود سه گروه آتش آیینی بنا بر اهمیت آنها گفت: آتش بهرام، شاه پیروز آتشهاست. این آتش با تشریفاتی ویژه، از 16 آتش مختلف تهیه و یکهزار و 128 بار تطهیرمیشود (این کار حدود یک سال زمان و هزینهی زیادی میخواهد). سپس آن مانند پادشاهی در جایگاه یا تخت مخصوص نشانده میشود، در حالی که تاجی بر بالایش آویزان است، از این آتش به نام «اهورامزدا» یاری میخواهند و درخواست میکنند تا آنان را در برابر نیروهای نادرست، توانمند کند، چون این آتش نمادی از راستی و درستی است و فرهی آن با دروغ در تضاد و جنگ است.
غنینژاد آتش «آدُران» را یکی دیگر از این آتشهای آیینی دانست و افزود: برای تهیهی این آتش فقط از چهار نوع آتش خانگی میتوان استفاده کرد و تشریفات و مراسم تطهیرش بسیار سادهتر از آتش بهرام است.
او همچنین «آتش دادگاه» را یکی دیگر از این آتشها دانست که از یک آتش تهیه میشود و تطهیر آن ساده است.
این پژوهشگر اضافه کرد: به آتشهای سادهای که در مرتبهی پایین قرار داشتند و در مکانهای گوناگون برپا میشدند، «آذرو = آدَروگ» میگفتند. این آتشها در آتشکده نیز میتوانستند نشانده شوند. اگر این نوع آتش را در جای مقدس ویژهی آتش (دادگاه) مینشاندند، فقط «آتش» خوانده میشد. تطهیر آتش شاید نشانگرظ این باشد که انسان نیز مانند آن باید تطهیر شود.
: برای دریافت مشاوره درباره جایگاه آتش در ایران باستان فرم زیر را تکمیل کنید