
نقد فیلم شب اول هجده سالگی از چکاوک شیرازی
اختصاصی آسمونی نقد از چکاوک شیرازی
شب اول هجده سالگی دختری به نام هدی، شب مرگش است. دختری که تلاش شده طوری کاراکترپردازی شود که مرگش دلسوزی مخاطب را دو چندان کند. درسخوان، مودب ،مهربان، حرف گوش کن، هدفمند و...
دختر توسط برادر دوستش به قتل می رسد و حالا این بار داستان نه از طرف خانواده ی رضایت بگیر بلکه از جانب مادر مقتول روایت می شود. البته او هم به نوعی دنبال تهیه پول دیه است که بتواند قاتل دخترش را اعدام کند. این تلاش در نیم ساعت پایانی فیلم اتفاق می افتد و تازه، خانمی که ظاهرا سمت مهمی در بانک دارد و در اجتماع رفت و آمد می کند در این لحظه متوجه می شود که باید برای اعدام قاتل دیه پرداخت کند!! به هر حال برای جور کردن پول دیه همه ی راه ها برایش باز است که باعث شد این فکر به ذهن متبادر بشود که شاید با اینکه توانسته پول را فراهم کند اما تلنگری می خورد و از اجرای حکم قصاص منصرف می شود.
تا یک جاهایی در اواخر فیلم به نظر می رسید که این اتفاق افتاده است، اما حداقل برای من معلوم نشد که اگر سعی میکند پول دیه را جور کند پس پول بدهکاری خانواده ی قاتل را از کجا آورده؟ یا اگر همان پول دیه است پس چرا باز در دادگاه وکیلش دنبال امضاهای آخر بود؟ آیا فیلم ساز قصد داشت که بگوید پول دیه را خرج سلامتی قاتل می کند؟ اصلا قاتل دقیقا دچار چه بیماری شده بود؟ سرطان داشت یا از ترس اعدام به آن حال و روز افتاده بود؟ نیمه ی اول فیلم هم که همه به این گذشت تا خوبی های هدی را به چشم مخاطب بیاورند ... داستانی کلیشه ای که می شد در نوع روایت و ساختارش تغییراتی ایجاد کرد و حتی دست به ساختارشکنی برای بیانش زد، اما متاسفانه فیلم ساز تنها به این بسنده کرده بود که فیلم را از دید مادر مقتول روایت کند.