
بیوگرافی فریبرز عرب نیا، بازیگر نقش مختار
فریبرز عرب نیا از بازیگران ایرانی است. فریبرز عرب نیا در سال 1343 در تهران متولد شد و در سال 1360 موفق به اخذ مدرک دیپلم ریاضی فیزیک شد. او پس از طی کردن دوره خدمت سربازی در سال 1364 به ترکیه رفت و در دانشگاه MIDDLE EAST آنکارا مشغول به تحصیل رشته مدیریت شد، اما آن را نیمه تمام رها کرد و به ایران بازگشت تا در رشته مورد علاقهاش مشغول شود…
فعالیت هنری
هم زمان با تحصیلات دانشگاهی، آموزش سینما را در مجتمع آموزشی سینما آغاز کرد و مدتی نیز کلاسهای بازیگر تئاتر را در کانون تئاتر تجربی گذراند.او پس از گذراندن تحصیلات دانشگاهی و دورههای تخصصی تئاتر و سینما به شکل حرفهای وارد کار شد و تئاتر را در کانون تئاتر تجربی زیر نظر استاد حمید سمندریان و سینما را در دورهای دو ساله در مجتمع آموزشی سینما تحصیل کرد. نمایش هایی که طی این دوره بازی و کارگردانی کرده عبارتند از: آوازخوان طاس، کالیگولا، دایره گچی قفقازی و ... فریبرز عرب نیا تا قبل از سال 1374 در هشت فیلم در نقشهای دوم و سوم ظاهر شد و هیچگاه نتوانست توانایی هایش را به معرض نمایش بگذارد.
اما وقتی از طرف مسعود کیمیایی برای بازی در فیلم ضیافت از او دعوت شد، همگان بر این عقیده بودند که کیمیایی قهرمان خود را یافته است. بازی او در فیلم ضیافت یکی از بهترین بازیهای جشنواره چهاردهم فیلم فجر بود. اوج هنرنمایی فریبرز عرب نیا در فیلم سلطان بود. او توانست شمایل یک قهرمان به ته خط رسیده را به زیبایی هرچه تمام تر ایفا کند. این نقش آفرینی تا حدی خوب و پذیرفتنی بود که منتقدان ماهنامه فیلم بازی او را بهترین بازی جشنواره پانزدهم فیلم فجر خواندند. این در حالی بود که عرب نیا حتی کاندید دریافت جایزه هم نشده بود فریبرز عرب نیا در فاصله بین ضیافت و سلطان سه فیلم بازی کرد. سه فیلم حادثه ای فیملهایی که نه ارزش ماندگاری داشتند و نه عرب نیا نشانی از خود داشت. عرب نیا تا به امروز همچنان در فیلمهای نچندان مطرح بازی می کند.
او می توانست چهره ای ماندگار در سینمای ایران از خود به جای بگذارد اما بیراهه های کارنامه بازیگری او شاید حتی بازیهای بسیار خوبش را زیر سوال ببرد. فریبرز عرب نیا پس از سلطان، سه چهار بازی خوب هم در کارنامه سینمایی اش ثبت کرد تا همچنان خیلیها به او امیدوار باشند. بازی قابل قبول او در فیلم جهان پهلوان تختی و بخصوص شوکران هر دو ساخته بهروز افخمی و بازی متفاوت و بسیار دشوارش در فیلم شیفته فریبرز عرب نیا را به عنوان یکی از چهره های برتر دهه هفتاد سینمای ایران معرفی کرداو علاوه بر بازیگری در زمینه طراحی گرافیک نیز فعال میباشد. همسر اول وی آتنه فقیه نصیری بود . او سپس با زنده یاد “عسل بدیعی” ازدواج کرد که بعدها از هم جدا شدند.
گفت و گو با فریبرز عرب نیا:
فریبرز عربنیا طی شش سالی که ساخت "مختارنامه" به طول انجامید، به ندرت در فیلمی حاضر شد و به گفتهی خودش یک "خودکشی حرفهیی" را تجربه کرد. او معتقد است در چنین شرایطی یک بازیگر حرفهیی همواره به لحاظ مالی ضرر میکند؛ با این حال عربنیا خوشحال است که سیستم غیرقابل پیشبینی فیلمسازی در ایران، سالهایی که او صرف این سریال کرده بود را به هدر نداد و در گفتوگوهایی که در مقاطع مختلف ساخت سریال "مختارنامه" داشت، بارها اعلام کرد که احساس میکند از این انتخاب (بازی در سریال داوود میرباقری) راضی است.
این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون در پاسخ به این پرسش که نقش مختار برایش چقدر به لحاظ مالی و معنوی ارزش داشت که قبول کرد چندین سال از عمرش را صرف آن کند؟
در مورد امکانات مالی به جرأت میگویم که بازیگر توانا و صاحب سبک همیشه در ایران ضرر میکند؛ در این باره شک نکنید؛ من با فکت(دلیل) مشخص و مسلم علمی، در یک سمیناری حتما در این باره صحبت خواهم کرد.
عرب نیا ادامه داد: بازیگر توانای صاحب سبک و دانشآموخته، همواره در سیستم سینما و تلویزیون ایران در حال ضرر مالی و جانی است؛ اما این بحث به کنار است.
وی سپس دربارهی ارزشهای معنوی بازی در سریال «مختارنامه» و همکاری با کارگردانی چون داوود میرباقری و جمعی از عوامل حرفهیی این سریال، خاطرنشان کرد: از حیث ارزشهای کار، من به عنوان یک بازیگر همواره مجموعهای از فاکتورها برایم در انتخاب دخیل هستند که پیش از هرچیز کارگردان و فیلمنامه قرار میگیرد و بعد از آن جمع همکاران است که باعث میشود ببینیم پیشبینی ما نسبت به آینده کار آیا مثبت است یا خیر.
فریبرز عربنیا که در زمان ساخت این مجموعه در این گفت وگو شرکت کرد سپس توضیح داد: در سریال "مختارنامه" هم وضعیت به همین منوال بود؛ حساسیتهای این کار و این که از همان ابتدا حدس میزدم که سالها از سینما دور میافتم، برایم یکجور به معنای خودکشی حرفهیی بود. منتها من شخصا زندگی را با فراز و فرودهایش دوست دارم و باورم نیست زندگی بدون سختی و ریسک، زندگی باشد و در حقیقت یکجور تکرار روزمرگی است. در عرصه بازیگری هم هستند گروهی که دوست دارند موفقیتهایشان همواره تکرار شود و یک مسیر بیفراز و نشیب را طی کنند؛ اما من چون باور ندارم چنین مسیری، مسیر پویایی باشد، از ابتدا خوشبختانه به دنبالش نبودم که حالا هم از ترکش ناراحت شوم.
"مختارنامه" ارزش همه ریسکها را داشت
این بازیگر سینما و تلویزیون با بیان این که از ابتدا دغدغههایش چیزهای دیگری به غیر از حفظ موقعیت بوده، ادامه داد: من قبل از شروع «مختارنامه» میخواستم فیلم خودم را بسازم و مهمترین دغدغهام این بود که ساخت این فیلم چند سال به عقب میافتد؛ کمااین که این اتفاق افتاد. مجموعه قصهام را داشتم چاپ میکردم آن هم چند سال به عقب افتاد؛ اما الآن شکرخدا فکر میکنم که غلط پیشبینی نکرده بودم و "مختارنامه" ارزش تمام این سختیها و ریسکها را داشتهاست. خدا را واقعا شکر میکنم؛ به این دلیل که به راحتی میتوانست کار خوب از آب در نیاید؛ نه به این دلیل که کارگردان، فیلمنامه و عوامل خوب نبودند بلکه به این جهت که سیستم فیلمسازی در ایران، سیستم قابل پیشبینی نیست. به همین راحتی میتوانست این کار درنیاید و حال همه خراب شود که شکر خدا اینطوری نشد.
بازی در سریالی مثل "مختارنامه" ایثار میخواهد
بازیگر نقش "مختار" سپس با بیان این که کارهایی مانند "مختارنامه" ایثار میخواهد، اظهار کرد: در چنین کارهایی پوست، مو، گوشت و جان آدم فرسوده میشود. زندگی بازیگر چنین کارهایی دچار تنشهای عجیب و غریب میشود. از نظر حرفهیی 5 سال فید شدن در ید هرکسی نیست ولی من از گفتن اینها همواره اباء دارم؛ به جهت اینکه دوست ندارم بحث شخصی کنم.
عرب نیا بار دیگر تاکید کرد: بازی در چنین کارهایی حقیقا ایثار میخواهد. 5 سال از زندگی یعنی نیم دههی یک بازیگر چه از لحاظ حرفهیی و چه نظر زندگی شخصی؛ بنابراین بر روی جسم و روحش تأثیر میگذارد.
عدم تمایل به مصاحبه
از نخستین روزی که فریبرز عربنیا برای بازی در سریال تاریخی «مختارنامه» با سیما فیلم قرارداد بست، حدود شش سال میگذرد و او در این مدت به جز یک پروژه، در هیچ پروژه سینمایی و تلویزیونی دیگری مقابل دوربین نرفت. او در تمام این روزها «مختار» داوود میرباقری باقی ماند، تا علاوه بر رد پیشنهاد کارگردانان و تهیهکنندگان برای بازی در پروژهای دیگر، پاسخش برای مصاحبه با خبرنگاران نیز منفی باشد.
با این حال فریبرز عربنیا پس از گذشت پنج سال و در حالی که در صحنههای کربلا از سریال «مختارنامه» حاضر شده بود، در گفتوگویی حاضر شد و به خبرنگار سرویس تلویزیون ایسنا دربارهی دلایل عدم تمایلش به مصاحبه گفت: شاید یکی از دلایلی که من به طور کلی از صحبت فرار میکنم، این است که همواره کلام شهید میشود.
بنابراین او در این مصاحبه ترجیح داد که بیشتر از دغدغهها و علایق یک بازیگر به هنگام پذیرش نقشهای طولانی را مدت بگوید.
عربنیا که معتقد است باید با نگاه جدیتری با مقوله بازیگری برخورد کرد، دراین باره تصریح کرد: تولیدات سینمایی و تلویزیونی بسیاری منوط و مشروط به بازیگری هستند؛ این درحالی است که متأسفانه هنوز بر سر اینکه آیا بازیگری اولین شرط فیلم و سریالسازی است، دعواست.
تلویزیون سردمدار عرصه فرهنگ و تولید است
بازیگر نقش «مختار» در پاسخ به این پرسش که یک پروژه و یک نقش باید چه اندازه برای بازیگر جذابیت داشته باشد که باعث شود او به مدت 5 سال در هیچ فیلم یا سریال دیگری حاضر نشود؟ گفت: این مساله به جنبههای مغفول مانده بازیگری، ارتباط عوامل دیگر صحنه، پشت صحنه و مدیریتهای فرهنگی برمیگردد و به حدی ارتباط این مسایل در ایران با هم مخدوش است که شاید در کلیترین شکل، متأسفانه نه تنها با استانداردهای جهانی که با استاندارهای سالهای شناختهشده این عرصه، فاصله بسیاری داریم.
وی ادامه داد: در حال حاضر تلویزیون به شکلی سردمدار عرصه فرهنگ و تولید الگو شده است و در برخی زمینهها تلاشهایی میکنند که پیش از این انجام نشدهاست؛ به هر صورت این جریان روبه جلو است.
فریبرز عربنیا با پرداختن به این موضوع از جنبه حرفهیی و صنفی و همچنین گسترده خواندن این بحث، در عینحال گفت: ایراد و خطر اساسی این است که این رشد ابدا متوازن نیست. در برخی زمینهها خصوصا در مقوله نگاه به بازیگر و لوازم کارش بسیار بسیار ابتدایی عمل میکنیم.
مقولات هنری معضل بسیار پیچیدهای است
عربنیا بار دیگر با تأکید بر اینکه بحثهای صنفی و حرفهیی را مطرح میکند، اظهار کرد: جای بحث در مورد مقولات هنری اساسا این جا نیست؛ چراکه آن خود معضل بسیار بسیار پیچیدهای است.
این بازیگر در پاسخ به این پرسش ایسنا که آنچه با وجود تمام این مشکلات شما را نگه میدارد چیست؟ گفت: این سوال کلیشهای دوستداشتنی است که پاسخ آن معلوم است.
وی سپس گفت: از جنبهی حرفهیی آنچه یک بازیگر را 5 سال با وجود تمام مشکلات بسیار عجیب و غریب و گاه ابتدایی از جمله نبود امکانات رفاهی در بدترین شرایط جوی و جغرافیایی نگه میدارد، عشقش به دیدن تأثیر تمام چیزهایی است که در این سالها بر او، نقش و جهان هنر و رسانه گذشته است.

"مختارنامه" برآیند علائق میرباقری و عربنیا
فریبرز عربنیا در پاسخ به این پرسش ایسنا که آیا جسارت و اجازه آن را داشته است که در عین خلق مختار واقعی، آنچه خود علاقه داشته است را از این شخصیت ارایه دهد؟ گفت: «مختارنامه» به شکل مستقیم برآیند نقاط مشترک علائق من، آقای میرباقری و تمام گروه است؛ اما فکر میکنم وقتی نمایش داده میشود، از این حرفها فراتر رفته باشد. این اتفاقی است که در هنر نمیتوان تعریفش کرد. یعنی وقتی سریال «مختارنامه» را ببینیم متوجه میشویم که احتمالا ارزش همه این زحمات را داشته است.
استفاده از بدلکار
فریبرز عربنیا در بخش دیگری از این گفتوگو دربارهی استفاده از بدلکار در برخی صحنهها به جای وی و آیا اینکه این امر با اصرار خود وی یا شخص کارگردان صورت گرفته است، اظهار کرد: به هرحال در پروژهای که 5 سال به طول میانجامد، حتما کارگردان ریسک نمیکند که در صحنههای جنگهای خطرناک و سواریهای بیمحبا، بازیگر اصلی حضور داشته باشد. اما من شخصا به دلیل علائقم و بسیاری از مسایل دیگر تا حد امکان خودم این صحنهها را بازی کردم و دوست دارم بازی کنم.
وی ادامه داد: تا حدی که ریسک به خطر افتادن پروژه نباشد، آقای میرباقری خوشبختانه این اعتقاد را داشتند که خود من در صحنههای اکشن حاضر شوم.
عربنیا با اعلام اینکه یک بدل تقریبا همیشگی در صحنههای خطرناک نقش او را بازی کرد، خاطرنشان کرد: ایشان در صحنههایی حضور دارند که صورت مختار لو نمیرود. این صحنهها پلانهای بسیار دور را شامل میشود؛ بنابراین در صحنههایی که احساس کردم نمیتوانم صحنه را کنترل کنم، یا درصد خطا بالا برود و یا آقای میرباقری و شخص دیگری از عوامل تولید تشخیص میدهند که باید شخص دیگری جای من بازی کند، قاعدتا بدلکار کار را انجام میداد.
بازیگر نقش مختار با تشکر از بدلکاری که نقش او را در برخی صحنهها بازی کرد، گفت: حضور ایشان در صحنه از خستگیهای من کم میکرد اما چون این همکارم از نظر سایز و جثه با من تفاوت داشت در صحنههایی که اصلا حدود دیده نمیشد و موقعیت از دور مشاهده میشد، زحمات را این دوستم متحمل شد.
فریبرز عربنیا در پایان تأکید کرد: در ایران متأسفانه رابطه بازیگر با صحنههایی که با خطر جانی همراه است و الزامات آن، درست تعریف نشده است. مشابه بازیگر باید رابطه نزدیکتری با پروژه داشته باشد و بسیاری از مسایل برای او تعریف شود. البته خوشبختانه در «پروژه مختارنامه» این اتفاق تا حدودی رخ داده است.
سریال های تلویزیونی فریبرز عرب نیا:
- وکیل اثر سیروس مقدم
- مختارنامه اثر داوود میرباقری
فیلم های سینمایی از فریبرز عرب نیا:
- چ (1391) اثر ابراهیم حاتمیکیا
- پرتقال خونی (1389) اثر سیروس الوند
- پنهان (1389)
- خاک و آتش (1389)
- شکلات داغ (1388) اثر حامد کلاهداری
- صندلی خالی (1387) اثر سامان استرکی
- طاووس های بی پر (1387)
- باجخور (1382) اثر فرزاد موتمن
- برگ برنده (1382) اثر سیروس الوند
- پروانه ای در باد (1382) اثر عباس رافعی
- دختری در قفس (1381) اثر قدرتالله صلح میرزایی
- ستاره های سربی (1381)
- عطش (1381) اثر محمدحسین فرحبخش
- از صمیم قلب (1379)
- رنگ شب (1379) اثر محمدعلی سجادی
- شیفته (1379)
- هزاران زن مثل من (1379) اثر رضاکریمی
- هفت پرده (1379)
- بادامهای تلخ (1378) کاظم معصومی
- دلباخته (1378)
- سحرگاه پیروزی (1378)
- شوکران (1377) اثر بهروز افخمی
- طوطیا (1377) اثر ایرج قادری
- جهان پهلوان تختی (1376) اثر بهروز افخمی
- شاهرگ (1376)
- بالاتر از خطر (1375)
- سلطان (1375) اثر مسعود کیمیایی
- ضیافت (1374) اثر مسعود کیمیایی
- فرار مرگبار (1374)
- بوی خوش زندگی (1373)
- سال های بی قراری (1373) اثر مسعود نوابی
- کاکادو (1373) اثر تهمینه میلانی
- مرد پنجم (1373)
- من زمین را دوست دارم (1372)
- خسوف (1371)
- مسافران (1370) اثر بهرام بیضایی
- وصل نیکان (1370)
- آهوی وحشی (1369)
فریبرز عربنیا کجاست؟ همهچیز درباره شایعه خداحافظی و مهاجرت
این روزها زمزمهی مهاجرت فریبرز عربنیا و خداحافظیاش از سینما شنیده میشود، موضوعی که توجه مخاطبان و علاقهمندان سینما را جلب کرده است. او که به تازگی در نمایش «عاشقانههای ناآرام» حضور داشت، گویا قراردادش با این گروه به پایان رسیده و این روزها مشغول جابهجایی و فراهم کردن مقدمات سفر به خارج از کشور است.
عربنیا درلابهلای دغدغههای این روزهای خود با ایسنا گفتوگویی داشته که بسیار شفاف پاسخ داده است.
آقای عربنیا چه شد که بر این شدید به تئاتر برگردید و چه چیز در این نمایشنامه شما را به روی صحنه آمدن مجاب کرد؟
لازم میدانم قبل از هرچیزی توضیحی بدهم که امیدوارم این توضیح سوءتفاهم برای کسی به وجود نیاورد. حقیقت این است که «عاشقانههای ناآرام» یک تئاتر کامل در پرونده کاریام محسوب نمیشود؛ برای اینکه در برنامهریزی بسیار ضعیف بود و کار بدون تمرین روی صحنه رفت. نتیجه خوشبختانه خوشایند بود و برای تماشاگر، دلچسب. هدف من هم از حضور در این کار همین رضایت مخاطب بود. این یک تجربه صحنهای و شاید یک نمایش تجاری به حساب بیاید که حداقل تماشاگر را در این تب و تاب سیاسی و اجتماعی آرام کند. خوشبختانه این خوراک برای مخاطب هم اصلاً مبتذل و بد نبود. اتفاقاً رویداد خجسته ای شد که مردم از آن استقبال کردند. درواقع اگر مخاطب از کاری لذت نبرد کائنات را هم تکان بدهیم فایده ای ندارد و من این شانس را داشتم که پایان هر اجرا مخاطب «عاشقانه های نا آرام» را راضی ببینم. امیدوارم گروه این نمایش اگر اجراهای بیشتری دارند موفق باشند.
با این اوصاف، رجوع شما به صحنه و تئاتر بعد از چندسال بیشتر به خاطر این نفس به نفس شدن با مخاطب بوده است؟
خیلی صادقانه بخواهم بگویم، چون دارم از ایران میروم، این تجربه برای من آغوشگیری تماشاچیها، همشهریها و هموطنانم بود که برای ما یک خاطره مشترک باقی بگذارد و اینکه هر دو این خاطره را به یاد بیاوریم و از آن به نیکی یاد کنیم. این یادگاری برای تماشاچی برای من از همه چیز مهم تر بود؛ حتی مهم تر از اینکه با این نقش میتوانم در کارنامهام یک نقطه عطف بگذارم یا نه، حقیقت این است که اولویت من ملاقات با مردمم بود در روزهای آخری که در ایران هستم.
شما از یادگاری صحبت میکنید و خاطرهای که مردم بخواهند با شما آن را در ذهنشان ثبت کنند و شنیدن این جملات از زبان شما این مفهوم را به ذهن متبادر میکند که شما قصد مهاجرت از ایران دارید. البته مدتی هم هست که این شایعه شنیده میشود که شما قرار است از سینما خداحافظی کنید و برای همیشه از ایران بروید. این موضوع چقدر صحت دارد؟
به هیچ عنوان صحت ندارد. سینما و از آن مهمتر فرهنگ کشورم از زندگی من نه تنها حذفشدنی نیست، که حتی تضعیف هم نمیشود. خوشایندتر برایم این است که روز به روز این حس میهندوستی و علاقه به فرهنگ کشورم در من تقویت میشود. هرچه سنم بیشتر می شود به مکاشفه در فرهنگ و غوطهور شدن در آن فکر میکنم و طالب فراگیری هستم. هموطنانم را با تمام ضعفها، قوتها و کشورم را با تمام اوجها و فرودها و حتی پلشتیهایی که در دوره هایی به آن تحمیل میشود دوست دارم. موجها و حماسهها، بالا و پایین رفتنهای وطنم در تمام سالهایی که زندگی کردم حالا دیگر بیشتر شناخته شده و هیچوقت نمیتوانم آن را فراموش کنم یا بگذارمش اینجا و بروم کشوری دیگر. قاطعانه میگویم، هرگز قصد مهاجرت دائمی از ایران را ندارم و دلیل من از سفر طولانیمدت، شرایط زندگی شخصیام است و اینکه میخواهم در کنار پسرم باشم که قرار است تحصیلش را در کشور دیگری ادامه بدهد. چندسالی را مجبور میشوم زمان کار کردن و استراحتم را تغییر بدهم. پیش از این تابستانها استراحت میکردم و در طول سال کار، اما حالا باید همزمان با تحصیل جانیار کنار او باشم، آشپزی کنم و در کشوری که فقط من را دارد، مثل یک رفیق برای پسرم باشم و در طول تابستان کار کنم.
پس فعالیتهای سینماییتان در طول این مدت چه میشود؟
این به معنای این نیست که فعالیتهای سینمایی، ادبیاتی و تصویریام در طول سال متوقف میشود. نه در آن زمانها بیشتر ذهنم را درگیر نوشتن میکنم و برای رسیدن به آن پروژههایی که در ذهنم هست تصویربرداریهای تجربی و مستند خواهم داشت. می خواهم برنامههایی را که عقب ماندند، به سرانجام برسانم و هم آنهایی که قرار است به نتیجه برسند را با یک چارچوب و طرح مشخصی آمادهاش کنم. اینها یعنی در طول سال خیلی شاغل خواهم بود، اما تصویری از من دیده نخواهد شد مگر در تابستانها.
اهالی سینما و همکاران شما در طول این مدت برای ارائه پیشنهادات همکاری چطور میتوانند با شما ارتباط برقرار کنند؟
چندسالی است که با بعضی از دوستان یکسری قرارهایی داریم که به خاطر لطفی که به من دارند و قواره سینماییام طرحهای مشترکی وجود دارد که در حد قول و همکاری است و در بعضی از موارد حتی تا سیناپس هم پیش رفتهایم. این کارها را باید موکول به تابستان آینده کنم، اما به طور کل ارتباط من با همکارانم از طریق آدرس ایمیلم خواهد بود که دوستان میتوانند در صورت نیاز از انجمن بازیگران خانه سینمای ایران بگیرند.
آیا بنا ندارید که در خارج از ایران فعالیتتان را ادامه بدهید؟ آیا برای همکاری با آنها پیشنهاد یا طرحی دارید؟
هم پیشنهاد دارم و هم به آن فکر کرده و میکنم. بحث گستردهای است، اما ترجیحم این است که در پاسخ به سوالتان بگویم فعلاً در عرصه بازیگری و کارگردانی حرفهای خارج از ایران به جهت اینکه در طول سال امکانش را ندارم، متوقف خواهد بود، اما در طول تابستان به پیشنهاداتم چه در آمریکا و چه در اروپا فکر میکنم.
از اروپا هم پیشنهاد دارید؟
بله من از یکی دو کشور اروپایی چند پیشنهاد ساخت فیلم در زمینه مهاجرت دارم که باید به آن بیشتر فکر کنم و احتمال دارد این همکاری اتفاق بیفتد. اما همه چیز الان برای من در سایه پسرم هست و تمام ذهنم را معطوف به او کردهام و نمیتوانم درباره برنامههای آینده کاملاً شفاف صحبت کنم.
در حوزه ادبیات چطور، شما سالهاست دستی به قلم دارید و شاید خیلی از مخاطبانتان منتظر به سرانجام رسیدن آن باشند.
مجموعه قصههای من احتمالا به زودی چاپ میشوند، الان در مرحله ویراستاری و بازنویسی نهایی هستند.
بعد از کارگردانی «رنگ شک» دوباره به کارگردانی فکر میکنید، فیلمنامه یا طرح و برنامهای در دست دارید؟
بله. حقیقتش هیچ کدام از برنامههای کاری من نسبت به کارگردانی اولویت ندارند. دو پروژه ای هست که به آن به صورت جدی فکر می کنم و حتی پیش فرض هایی هم دارم که سال دیگر که به ایران بازگشتم فیلمبرداری اش را شروع کنم. اما چون خام هستند و الان بخش اعظم فعالیت من معطوف به جا به جایی و مقدمات سفر هست نمی توانم کارهای مربوط به آن را فعلاً انجام بدهم. به همین دلیل در تئاتر «عاشقانههای ناآرام» هم دیگر حضور نخواهم داشت. مگر اینکه وقتی باز شود و صحبتی با دوستان داشته باشم که یکی دو شب دیگر را هم همراهشان باشم و به یک معنا با هموطنانم همکناری کنم. اما چون تا به الان این اتفاق نیفتاده، در کنارشان نخواهم بود و برایشان موفقیت آرزو دارم.
پس از همین جا باید اعلام کنیم که شما دیگر در مقام بازیگر همراه با گروه «عاشقانههای ناآرام» نیستید؟
قراردادم با آنها تمام شده و به آنها فقط قول اخلاقی دادم که اگر در این روزهای آخر زمانم اجازه بدهد یک یا دوشب کنارشان باشم، اما به دلیل این حجم کاری که دارم میترسم این ممکن فراهم نشود. من از همه دعوت میکنم که کار را ببینند، اما اگر کسی لطفی به من دارد و قرار است مخاطب من در این نمایش باشد، باید اعلام کنم که قراردادم تمام شده و همراه گروه نیستم. تاکیدم روی این موضوع برای این است که یک موقع خدای ناکرده شرمنده مردم نشوم و احیاناً بدون اطلاع، بلیت تهیه کنند و عدم حضور من در این نمایش را به پای بدعهدی و بدقولی بگذارند.
ناگفتهای مانده که بخواهید آن را مطرح کنید؟
حرفی که برایم خیلی مهم است، این است که من هیچ زمانی به صراحت نگفتم که چقدر مردم سرزمینم را دوست دارم و به آنها دلبستهام یا درصدد این نبودم که القاب تصنعی دربارهشان به کار ببرم که آنها را وادار به پذیرش من کند؛ چیزی که متاسفانه در جامعه ما به یک اپیدمی تبدیل شده است، اما الان که مجبورم زمان کمی در ایران و کنارشان باشم میخواهم بگویم که قلبم به اندازه تکتکشان میتپد. در طول این سالها انرژی خیلی خوبی به من دادند و اینقدر این حس برایم خوشایند بوده و هست که فکر می کنم با شیرینیاش سختی این مرحله از زندگیام کم می شود. من 30 سال است که از مردمم محبت های پررنگی دیده ام که تحمل این بی مهری ها را سبک کرده بود، زبانم برای تشکر از آنها قاصر است و امیدوارم ملتم به عرش برسند به امید حق.
اوضاع بد سینما تصمیمگیری را برای شما راحت تر کرد؟
اگر نخواهم دروغ بگویم اوضاع نابسامان فرهنگی این درد را برایم تحملپذیرتر کرد. امیدوارم از حرفم سوء برداشت نشود اما به نظرم میآید که ما ضربات فرهنگی عمیقی در طول چند سال گذشته دیدیم که هنوز از پس جبرانش برنیامدهایم و ضربات دیگری هم در کنارش دارد میخورد. این به من و خیلیها اثبات میکند که در زمینه فرهنگی به اندازه سیاست همه چیز برای ما جدی نیست. البته از یک جهت باید خداراشکر کنیم، چون هرچیزی را که به اندازه سیاست جدی گرفتیم نابودش کردیم. امیدوارم از این بابت هیچ وقت فرهنگ را اینقدر جدی نگیریم. و در آخر آرزوی عمیقی که برای کشورم دارم این است که فرهنگ به جایگاه مستحقش در زندگی روزمره دست پیدا کند؛ نه در شعار و رسانه، بلکه در تاکسیها، خانهها، مطب دکتر، مقر تحقیقات اتمی و خیابانها و... به فرهنگ واقعی در ارتباط با یکدیگر برسیم.
- همچنین مشاهده نمایید:
2 نظرثبت نظر شما
6 سال پیش
سلام ما نیز در مسجد عاشق شماییم افتخار دادن یک پیام به ما را بدهید تشکر خیلی وقت بود دنبالتان بودیم
7 سال پیش
تو فیلم مختارنامه کارش عالی بود اونجا من عاشق کارش شدم واقعادستش درد نکنه