زمان مطالعه: 1 دقیقه
بعد از پایان تحصیلاتش برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت.
چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم...
بعد از پایان تحصیلاتش برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگیاش بازگشت.
چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت میکرد،
تا اینکه زنی برای پرسش مسالهای که برایش پیش آمدهبود پیش وی میرود.
از وی میپرسد
«فضلهی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاشام بود، افتاده است، آیا روغن نجس است؟»
او با وجود اینکه میدانست روغن نجس است،
ولی این را هم میدانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی،
خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند؛
به زن گفت نه، همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاور و بریز دور، روغن دیگر مشکلی ندارد.
بعد از این اتفاق بود که او علیرغم فشار اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند.
این اقدام به طرد وی از خانواده نیز منجر شد.
می دانید این مرد که بوده.. ؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مرحوم حسین پناهی ..... روحش شاد
9 سال پیش
واقعا جای تاسف داره
10 سال پیش
خدا بیامرزه
10 سال پیش
عالیه حرف نداره
10 سال پیش
چه مرد نازنینی بوده روحش شاد :roll: ممنون :wink:
10 سال پیش
ميشه لطفا سند حرفاتونو بذاريد.ممنون
10 سال پیش
من همان عرفان گلزاری هستم
10 سال پیش
میشه درباره ی معماری داخلی خونه ها سقف کاذب پارکت کاغذ دیوار یه چیز هایی بگین