
شعر بازگرد ای خاطرات کودکی
بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و خروس
روبه مکارو دزد و چاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم
ما پر از تصمیم کبری می شدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستانمان از آه بود
برگ دفتر ها به رنگ کاه بود
همکلاسی های درد و رنج و کار
بچه های جامه های وصله دار
بچه های دکه سیگار سرد
کودکان کوچک اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می شدیم
لااقل یک روز کودک می شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچها که بودش روی دوش
ای دبستانی ترین احساس من
بازگرد این مشقها را خط بزن
31 نظرثبت نظر شما
4 سال پیش
عالی بود ممنون
4 سال پیش
سلام.شعر زیبایی بود ممنون
5 سال پیش
khili ziba yadesh bekhyer che doraneh khobi boud. ba dorod yek hammihane 30 saldor az mihan
6 سال پیش
بسیار زیباست
7 سال پیش
بسیار زیبا
7 سال پیش
بسیار روز های کودکی را دوست دارم
7 سال پیش
ساحل جان من هم با تو موافقم البته در همه ی نظرات بعدشم من هنوز کودکم ونمی توانم حس شما را درک کنم ولی خوب وقتی نظرات زیبای تورا می خوانم پی می برم که باید از این زمان یعنی زمان کودکی نهایت استفاده را بکنم
7 سال پیش
همیشه شعر های کودکی رو دوست داشتم حس خیلی خوبی میده وقتی به اون دوران برمیگردیم
7 سال پیش
خوب بود مرسی
8 سال پیش
کاش میشد به گذشته برمیگشتیم...دلم واسه شیطنتای سر کلاس :( واس روزایی که امتحان داشتیم ولی اصن به روی خودمون نمیاوردیم :oops: :twisted: تنگ شده :cry: وای خدا چه روزایی داشتیم :cry: :cry: :cry: مرسی آسمونی جون که ماروبه دوران کودکی بردی :wink:
8 سال پیش
زنده باشین
8 سال پیش
با وجود اینکه دو دهه از عمرم میگذره هنوزم حال و هوای بچگی و مشق و دفتر و پاکن و شیر مدرسه و حتی واسه درس های سخت تنگ میشه یادشون بخیر ممنون آسمونی جون ک موجبات یادآوری مارو فراهم میکنی :oops:
8 سال پیش
سرافراز باشید
8 سال پیش
سلام نفس جان :) چقدر زیبا نوشتی :) ای کودکی کجایی :roll: که یادت بخیر :cry: احساست :mrgreen: یادت :roll: خاطراتت :roll: درکنارمان هست ولی خودت اصلا حضور نداری :)
8 سال پیش
سلام ساحل جون دوست خوبم ممنون لطف داری به پای شعرها و احساست لطیف شما نمیرسه عزیزم :oops:
8 سال پیش
یه سوال دیگه ساحل تو شاعری . من همه ی نظراتو میخونم تو واقعا عالی عالی مینویسی . اگر شاعر شوی من کتاباتو میخرم وبه همه پز می دهم که ساحل دوست منه .مرسی که به سوالام جواب میدی .
8 سال پیش
شعرخیلی زیبا وعالی بود :wink: بسیارممنونم :wink: وای که چقدرکودکی وخاطراتش شیرین است :-D سراسر سادگی :) وپویایی :-D وکنجکاوی :-D وشادی :-D وآرزوهای کوتاه وقشنگ وساده ودستیافتنی :wink: :-D اما همون روهم گاهی بزرگترها جدی نمیگرفتند واین شد که آرزوهای خیلی ازماها بزرگ وبزرگترشد.... :roll: :wink: مثل: ای کاش دخترخاله اینا امشب یک ساعت بیشتروایستن خونمون... :wink: ای کاش مشقم رونوشته بودم وباخیال راحت کارتن میدیدم.. :wink: ای کاش امروزکارتن پینوکیوسندبادآنشرلی...پخش کنه... :wink: ایکاش امروز مامان کتلت درست کنه ... :wink: ایکاش امروز بریم پارک چرخ وفلک سوارشیم :wink: ای کاش امزوزبرف بیاد تعطیل شیم وبریم برف بازی :wink: وصدها آرزوی کودکانه :wink: :-P :-D :wink: :-D :-P :wink:
8 سال پیش
واقعا به نکات خوبی اشاره کردی ساحل . :wink:
8 سال پیش
سلام ایشا جان دوست گلم ممنونم ازلطف شما :wink: راستش آرزوهای کودکی به حقیقت نزدیکتر وواقعی تربودند :)گاهی عده ای از بزرگترهارویاهاشون وبرخی آرزوهاشون روکه موفق نشده بودند بهش برسند روازمابچه هاانتظارداشتندالبته چیز خوبیست وبرایمان ایده آل رامیخواستند...ولی مابچه هابرای ساده ترین درخواستها گاهی باید کلی توضیح میدادیم وخواهش میکردیم..دوستدارم بازهم کودک شوم وباهمون آرزوها ورویاهای شیرین کودکی شادشوم هنوز برای بزرگ شدن آمادگی ندارم وجذابیت وشادی وحس عمیق زیبای دوران کودکی رونمیشه بادنیای گاه پرتوقع دوران بزرگی مقایسه کرد ازخودت گرفته تااطرافیان ازت توقع دارند البته نه همیشه ....اگردوران کودکی خواب شیرین بود :-D دوست دارم :wink: ان خواب راادامه بدهم یا باز هم ببینم :wink:
8 سال پیش
منم همین نظر رو دارم . مرسی که جواب دادی . : :-D :-P :lol: :mrgreen:
8 سال پیش
سلام ایشاجان :) بسیارممنونم دوست گلم :wink: ببخشید دیرجواب دادم :oops: ازوقتی ماه مهراومده بعضی روزها کلاس درسها دیرتموم میشه ولی تواین مدت دلم برای سایت زیبای آسمونی و همه شمادوستان آسمونی عزیزم تنگ میشه :wink:
8 سال پیش
منم همین طور . تو کلاس چندمی ساحل جان من که ششمم . :roll:
8 سال پیش
سلام ایشا جان بسیارازلطفت ممنونم :wink: دوست خوبم سال دوم دانشگاه هستم البته بازیگوشی زیاد میکنم وبسیاربه خواندن شعر وداستان علاقه دارم وخیلی دوست دارم همیشه با بزرگترها بریم پارک وتامیتونم بازی :mrgreen: وشادی :-D کنم ولی همیشه این فرصت پیش نمی یاد :roll: :wink:
8 سال پیش
ممنون که گفتی . ماها هرچه بزرگ تر می شویم بیش تر به کار های بچگی علاقمند میشویم. :idea: ونمیدونیم چرا . تو به ورزشی علاقه داری که به طور کاملا جدی دنبال کنی . من واقعا معذرت می خواهم که این قدرسوال می پرسم . :-?
8 سال پیش
ایشا جان خیلی خوشحال میشم :) :-D درهر موردسوال کنی :wink: چون ما نوجونها وجوانها کنجکاوهستیم :wink: وخودم هم زیادپیش میاد توکلاس ازدوستانم سوال میکنم واونهاهم خیلی وقتها درپاسخ استقبال میکنند :wink: توسوالات خیلی میشه اون تجربیات هرچند اندک نسبت به سن کممون داریم ویا نقل قولها یی شنیدیم ازبزرگترهابیان کنیم ومن غیرازمطالب بسیارجالب وآموزنده از سایت بسیار زیبا وجذاب آسمونی یادمیگیرم خیلی جالب وزیبا میبینم که ما کاربران ازمعلومات وشنیده ها ی همدیگر استفاده کنیم ایشا جان بسیارازت ممنونم :wink: :)
8 سال پیش
ایشا جان درمورد ورزش چون از کودکی بسیار بچه پیش فعال :wink: :mrgreen: وشیطونی :twisted: بودم ویکجا بند نمیشدم ومامانم به شوخی میگفت انگار موتور به پاهاش بستند :wink: تابه امروز که دودهه ازعمرم گذشته بازهم احساس میکنم پرازانرژی هستم :mrgreen: :-D واگر مدتی یکجا بنشینم احساس افسردگی :roll: میکنم وزود دلم برای تاب و سرسره تنگ میشه :mrgreen: :lol: :wink: چون خونمون آپارتمونیه ونمیشه شیطونی کنم :mrgreen: :lol: :wink:
8 سال پیش
دقیقا من همین نظرات رو دارم . :wink:
8 سال پیش
بسیارممنونم دوست گلم فدات :wink:
8 سال پیش
من و تو باهم pen friend هستیم دیگه مگه نه . تو خواهر یا برادر داری. :roll:
8 سال پیش
دوبرادر دارم یکیشون دوسال ازمن بزرگتره وازدواج کرده پارسال ودومی هم اول دبیرستانه