نقدی بر پایان فصل سوم ستایش بنا بر نظرات مخاطبان این سریال

نقد از مرجان دلپسند اختصاصی آسمونی

فصل سوم ستایش نیز با تمام فراز و نشیب های فراوانی که داشت به پایان رسید . در پایان فصل سوم این سریال با اتفاقات زیبا و دلنشینی روبرو شدیم، گاها هم با اتفاقاتی که شاید ما را با درد و رنج هایی روبرو نمود . حوادثی که شاید بتوان آن را پیامد اتفاقاتی دانست که در گذشته هریک از شخصیت ها خواسته یا ناخواسته و شاید از روی حسادت انجام داده بودند.

دو شخصیت اصلی این سریال که از فصل اول تا سوم با آنها همراه بودیم حشمت فردوس با بازی هنرمندانه (داریوش ارجمند) و ستایش نادری با بازی زیبای(نرگس محمدی) از دو نسل مختلف و طبقه های اجتماعی متفاوتی بودند. غرور و تعصب حشمت فردوس که تا نیمه اول فصل سوم به عنوان سلاحی در مقابل عروسش قرار داشت با محبت های ستایش به یک رابطه متعادل و دوستانه میان ان دو و فرزندان مبدل می شود تا جایی که ستایش دیگر دشمن دیرینه و بیست سال پیش حشمت فردوس نبود. این را در دیالوگهای زیبا و سرشار محبت حشمت فردوس به ستایش که او را عروس می نامید، می شنیدیم . از سوی دیگر آرزوی دیرینه ستایش که دوست داشت پسرش نیز راه و سیاق مردی همچون پدربزرگش را در زندگیش دنبال کند، با آمدن فردوس به خانه و زندگیش تحقق پیدا می کند.

در پایان این فصل از سریال که با دوفصل قبلی آن کاملا متفاوت بود دیدیم که ستایش دیگر آن دختر و ناتوان از دید حشمت فردوس نبود که در تمام دو فصل گذشته قصد داشت حضانت فرزندان طاهر خصوصا نوه پسری اش را از او بگیرد . برعکس در پایان این فصل سریال نیز می بینیم که ستایش را به جای پسر مرحومش طاهر، می پذیرد و تمام امور مربوط به حجره و شغل آبا و اجدادی اش را به او می سپارد. یکی دیگر از مواردی که درفصل سوم ستایش مطرح بود ،نقش کم رنگ و بدون دیالوگ های خاص دختر کوچکتر صابر، لیلا بود . در مقابل نقش منفی پررنگ " رعنا " بود دختری معتاد و فریب خورده که پری سیما از وی به عنوان یک مهره کلیدی در نقشه های شیطانی اش سواستفاده می کرد. هم چنین استفاده از یک بازیگر، مهدی سلوکی ، برای ایفای دو‌ نقش با یک شخصیت ثابت ، جالب نبود. او در فصل اول نقش برادر و در فصل سوم هم نقش پسرستایش را به عهده داشت. در عوض وجود شخصیتی مانند "حشمت فردوس "با آن دیالوگ ماندگارش(افتاد) که از ابتدای فصل 1 تا فصل 3 شنیدیم، در جذب مخاطب موفق عمل کرد، دیالوگ های شنیده شده از سوی وی را می توان با دیالوگ های جالب سریال های مهران مدیری برابر دانست . حضور یکباره و هر چند کوتاه "زیور "که تنها در فصل اول سریال به صورت گذرا به آن پرداخته شده بود و از دید حشمت فردوس یک فرد بی دست و پا تلقی می شد که توان انجام هیچ کاری حتی گذران زندگی خودش را ندارد، در فصل سوم در نقش زنی ظاهر شد که با همکاری با پری سیما می توانست حشمت فردوس را به جایگاهی بکشاند که پایان این فصل از سریال را با مرگ حشمت فردوس رقم بزند اما با درایت انیس همسر اول صابر و نازگل و همسرش که وکالت بازپس گیری اموال حشمت فردوس را به عهده داشتند و هم چنین گزارش این قرار ملاقات به پلیس توانستند پایان زیباتری را برای این سریال رقم بزنند. یکی از انتقاداتی که به این سریال واردشده بود، اشتباهات فاحش در سن تقویمی بازیگران سریال ستایش درفصل سوم بود. برای مثال دردادگاهی که برای گرفتن حضانت فرزندان صابر تشکیل می شود، سن تقویمی فرزندان آن مرحوم را 23 سال بیان می کنند. درحالی که اگر سن ستایش را در هنگام ازدواج و صاحب فرزند شدن و تقارن آن با آزادسازی خرمشهر که در پایان فصل یک این سریال مطرح شد ، درنظر بگیریم و تولد فرزندان انیس و طاهر را 3 سال قبل از آن ، درحال حاضر آنها می بایست حدود 27 تا 30 سال داشته باشند.

نکته ای که کارگردان فصل سوم سریال به آن توجهی نکرده بود این است که دادگاه حضانت برای زیرسن قانونی فرزندان دختر یا پسر تشکیل می شود. یکی دیگر از انتقادات وارده به این سریال از دید مخاطبانش گریم بسیار متفاوت ستایش می باشد که او را بسیار جوانتر از فصل دوم سریال نشان می دهد. بانویی که در فصل دوم سریال به مثابه مشکلات و مصائبی که با آن روبرو شده بود، دارای چهره ای فرتوت و مسن گونه نشان داده میشد. اما درفصل سوم این سریال دیگر نشانی ازخستگی و فرتوت بودن در چهره این بازیگر نشان داده نشد . شایدبتوان دلیل آن رسیدن به زعم کارگردان وضعیت اقتصادی و مالی مناسب و به ثمر رسیدن فرزندانش و به آرامش رسیدن این شخصیت باشد، اما باز هم تا این حد قیافه تغییر نمی کند. نقد از مرجان دلپسند اختصاصی آسمونی