سخنان زیبای مرحوم حسین پناهی
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره می ترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیش ها می ترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبان ها می ترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زن ها می ترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه می ترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم می ترسم!
من می ترسم ، پس هستم
این چنین می گذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار می ترسم
حسین پناهی
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک می کنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت…
حسین پناهی
درختان می گویند بهار
پرندگان می گویند ، لانه
سنگ ها می گویند صبر
و خاک ها می گویند مصاحب
و انسان ها می گویند «خوشبختی»
امّا همه ی ما در یک چیز شبیهیم ،
در طلب نور !
ما نه درختیم
و نه خاک .
پس خوشبختی را با علم به همه ی ضعف هامان در تشخیص ،
باید در حریم خودمان جستجو کنیم …
حسین پناهی
کهکشانها کو زمینم؟
زمین کو وطنم؟
وطن کو خانه ام؟
خانه کو مادرم؟
مادر کو کبوترانم؟
من گم شدم در تو یا تو گم شدی در من ، ای زمان؟…
حسین پناهی
در انتهای هر سفر
در آیینه
دار و ندار خویش را مرور می کنم
این خاک تیره این زمین
پاپوش پای خسته ام
این سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرین سفر
در آیینه به جز دو بیکرانه کران
به جز زمین و آسمان
چیزی نمانده است
گم گشته ام ‚ کجا
ندیده ای مرا ؟
حسین پناهی
نیم ساعت پیش ،
خدا را دیدم قوز کرده با پالتوی مشکی بلندش
سرفه کنان در حیاط از کنار دو سرو سیاه گذشت
و رو به ایوانی که من ایستاده بودم آمد ،
آواز که خواند تازه فهمیدم ،
پدرم را با او اشتباهی گرفته ام !
حسین پناهی
ما چیستیم ؟!
جز ملکلولهای فعال ذهن زمین ،
که خاطرات کهکشان هارا
مغشوش میکند!
حسین پناهی
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی
چرا ؟
سراسیمه و مشتاق
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم و نیامدی
نشان به آن نشان
که دو هزار سال از میلاد مسیح می گذشت
و عصر
عصر والیوم بود
و فلسفه
حسین پناهی
و رسالت من این خواهد بود
تا دو استکان چای داغ را
از میان دویست جنگ خونین
به سلامت بگذرانم
تا در شبی بارانی
آن ها را
با خدای خویش
چشم در چشم هم نوش کنیم
حسین پناهی
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشم های من است
به چشمهایم نگاه کن
پلک اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
حسین پناهی
می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... !
از همان زمانیکه جای " تو " به " من " گفتی : " شما "
فهمیدم
پای " او " در میان است ...
اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد!!!
با اجازه محیط زیست در دریا دکل می کاریم
ماهی ها به جهنم ! کندوها پر از قیر شده اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته اند ، چه سعادتی !
داریوش به پارس می نازید ، ما به پارس جنوبی !
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ی زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
فقط" شر" و " آفت" می بینی !
راســــــتی،
دروغ گـــــفتن را نیــــــــز، خـــــــــوب یاد گـــرفتــه ام...!
"حــــال مـــن خـــــــوب اســت" ... خــــــوب خــــوب
میدونی"بهشت" کجاست ؟
یه فضـای ِ چند وجب در چند وجب !
بین ِ بازوهای ِ کسی که دوسـتش داری...
وقتی کسی اندازت نیست
دست بـه اندازه ی خودت نزن...
این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ،
بــیدل ، بـیریخت، بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا
بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام
،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح
، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان
بــیتو بــیتو بــیتو......
ماندن به پای کسی که دوستش داری
قشنگ ترین اسارت زندگی است !
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند ...
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
مگه اشک چقدر وزن داره...؟
که با جاری شدنش ، اینقدر سبک می شیم...
من اگه خـــــــــــــــــــدا بودم ...
یه بار دیگه تمـــــــــــــــوم بنده هام رو میشمردم
ببینم که یه وقت یکیشون تنــــــــــــها نمونده باشه ...
و هوای دو نفره ها رو انقدر به رخ تک نفره ها نمی کشیدم!!!!
این جهانی که همش مضحکه و تکراره
تکه تکه شدن دل چه تماشا داره
" حسین پناهی "
همچنین موارد زیر را ببینید:
زندگینامه حسین پناهی
عکس هایی از حسین پناهی
5 سال پیش
هرچی بیشتر بدونی، بیشتر درد میکشی وامثال مرحوم پناهی بسیارند وگم نام امیدوارم روزی بیاد که انسانیت ومفهوم آن برای همه قابل درک بشه یادشان زنده وگرامی باد
6 سال پیش
ای بسا شاعر که بعد از مرگزاد چشم خود بربست و چشم ما گشاد
6 سال پیش
روحش شاد و یادش گرامی
7 سال پیش
حسین پناهی ..انسان بزرگی بود وهست وخواهد بود..کسی که فراتر از انسانها فهمید ونگارید وبجا گذاشت...روحش شاد
7 سال پیش
حسين پناهي فراتر از انسانيت بود فقط ميگم ك خداي من اونه...
7 سال پیش
کاملا با شما موافقم من با کتاب,شعر,صدا و عکس ایشون زندکی میکنم آرزومند آرامش روحشون هستم♡
7 سال پیش
خیلی شعار میدیم انصافا.ولی حیفم اومد این شعارو ندم،ای کاش عاشق کشو مرده پرست نباشیم.حسین پناهی دل و زبونش یکی بود،واقعی یکی بود.دروغ نمیگفت،اول به خودش.واسه همین میگفتن مجنونه و دیوانه.کاش ماهم دیوانگی رو یاد بگیریم.
6 سال پیش
موافقم بانظرشما
7 سال پیش
روحت شاد...واقعا كه اين بزرگ مردوديرشناختيم...حرفهاوافكارش حرف دل خيلي از ماهاست كه نميتونيم مثل او زيبابگيم...
7 سال پیش
ماها نادان بودیم بعدهافهمیدیم اون کیبودچون ماها مرده پرستیم
7 سال پیش
من حسین پناهی میپرستم بعد خدا اشعار وجملاتش اموزنده وتازه هستن روز بهروز هرچیبیشتر بخونی بیشتر میفهمی اون برای من زنده است کنارمن باهام قدم میزند باهام میخنذ میخوابد
7 سال پیش
میدونی چرا اول اینو میپرستی بعد خدا چون ..... الف)عقل نداری□ ب)احمقی□ پ)اسکلی□ . . . خخخخخ میپرستم برو بمیر بد بخت اینم مثل من و تو یه مخلوقه و مثل تو ادم گمراهیه واقعا برات متاسفم که خالق خودت رو ول کردی اومدی چسبیدی به این و یه مشت عقیده ی الکی و پوچ ...
6 سال پیش
حیف که اینجا سانسور داره :)
6 سال پیش
کاش نیم ساعت میدیدمت تا دهنتو جوری صاف میکردم ک دیگه نتونی این مدلی حرف بزنی راجع ب حسین پناهی
6 سال پیش
متاسفم برات
6 سال پیش
دوست عزيز با ادبياتت مرام و مسلك مكتب خودتو نشون ميدى #ركيك_نباشيم??
6 سال پیش
توهین نکن بعقیده دیگران مگرکسی به بت توچیزی گفته آدم
7 سال پیش
به همون خدای خودت بگو کمی به بلوغ عقلی ت اضافه کنه هنوز نفهمیدی کجای دنیایی. (خواهشا بچگیاتونو وارد مسائل خدا نکنین)
7 سال پیش
دقیقا ...
7 سال پیش
خاک پاک پاشم ... داداش حسین پناهی سالاری اسطوره ی منه
7 سال پیش
تو ارزوی منی کی به ارزو های من میرسه
7 سال پیش
مردان بزرگ همیشه تاریخ را می سازند از جمله حسین پناهی و تا زمانی که هستند قدرشان را نمیدانیم
8 سال پیش
خیلی باحال بود
8 سال پیش
انسانهای بزرگ همت بزرگشان رابرزدودن بدیهامیگذارندوآدمای کوچک خودرااززندگی میزدایندبه بهانه بدشدن وبدبودن زندگی ودنیا
8 سال پیش
خدایا خسته شدم از این بهشت زیبایت ! مرا به دوزخت هدایت کن شاید سعادتم آنجا جا مانده است ! ممنون و دست مریزاد داره کار قشنگ اقای مدیر گل امثال حسین پناهی همیشه در روان من زنده هستن. من هم اگه خدا کمک کنه و موفق بشم دارم افکارم جمع اوری بکنم و زیر چاپ ببرم ایشالله با دل ...
8 سال پیش
عشق بود عشق
8 سال پیش
روحش شاد ویادش گرامی.