- آسمونی
- مجله اینترنتی
- تقویم تاریخ
- 21 شهریور ، شکست داریوش از یونانیان در نبرد مارتن (490 م)
21 شهریور ، شکست داریوش از یونانیان در نبرد مارتن (490 م)
نتیجه این جنگ صرف نظر از شبهات و ایراداتی که برخی از علمای علم تاریخ به نوشتههای تاریخ نگاران باستان وارد آوردهاند این شد که ماشین جنگی مخوف هخامنشی که از زمان تأسیس این دولت به دست کورش بزرگ در هیچ نبردی شکست نخورده بود متوقف و ناکام شد.
شرح نبرد
پیش زمینهها و علل نبرد (شورش در مستعمرات ایران)
پیش زمینه این نبرد از آنجا آغاز گردید که یونانیان شامل آتنیها و یونانیهای ساکن آسیا به تحریک آریستاگوراس داماد هیستیائوس شورشی در مستعمرات ایران بر پا کرده و با حمله به قلمرو پارس، شهر سارد غربیترین ساتراپ نشین ایرانی را آتش زدند.
علیرغم غافلگیر شدن شهربان و محافظان پارسی شهر و سقوط موقت آن لشکر پارس توانست فی الفور خود را به شهر رسانده و یونانیها را از آن رانده و عده زیادی را قتلعام نمایند. اما آنچه سبب جری تر شدن پارسیها و جدی تر شدن موضوع گردید اقدامات بعدی آریستاگوراس در دامن زدن به شورشها و همراه کردن قبرس با خود بود.
با پیوستن قبرس به شورشیان داریوش پادشاه ایران لشکری مجهز به سرداری آرتبیوس به سوی قبرس گسیل داشت و اگرچه اتحاد شکننده شورشیان و قبرسیها در مقابل وی صف آرایی کرد ولی در نبرد این آرتبیوس بود که پیروز شد و سر از تن فرمانده قبرسی جدا کرد. پس از سقوط قبرس، یونانیان وحشت زده از انتقام پارسیها آریستاگوراس را ترک گفته و به شهرهای خود بازگشتند اما اینبار داریوش عزم خود را جزم کرد تا فتنه را از ریشه بخشکاند.
وی چندین لشکر آماده و فرماندهی آنها را به دامادهای خود به نامهای دوریزس، هیمه، اتانس سپرد و آنها را برای سرکوبی یونانیان اعزام نمود. سرداران داریوش یونانیها را تعقیب و شهرهای آنها (شهرهای آسیائی) را طی نبردهای افسس مارسیاس لابرائوندا پداسوس و لاده یکی یکی فتح و غارت کردند.
اوج این سرکوب در نبرد لاده و در شهر میلتوس اتفاق افتاد که بعدها شرح محاصره غارت و قتلعام این شهر موضوع نمایشنامه ای حزنانگیز بنام سقوط میلتوس شد که در آمفی تاترهای یونان به نمایش درمیآمد و سبب گریستن مردم میشد بعدها اکران این نمایشنامه توسط دولت آتن ممنوع شد و برگزار کنندگان آن محکوم به پرداخت جریمه نقدی گردیدند.
بهرهمندی پارسیها و شکستهای متوالی آریستاگوراس را ناامید کرد و سبب شد که دریابد غلبه بر شاه پارس و امپراتوری بزرگ او کار سادهای نیست. اینچنین وی یاران خود را در مقابل پارسیان تنها گذاشت و به تراکیه گریخت. اما پس از مدت کوتاهی دست قدار روزگار دامان او را گرفت و در تراکیه بدست مردم محلی کشته شد.
با قتل وی در سال 494 قبل از میلاد شورشها خاتمه یافت و بار دیگر مستعمرات ایران به حالت اولیه بازگشت.
تدارکات نبرد
پس از فرونشستن شورشها و برگشت مستعمرات به حالت اول داریوش بزرگ به فراست از خطر یونانیها آگاه شد و دریافت که اشتباه او از آنجا آغاز شده که به هنگام لشکر کشی قبلی به اروپا و گذشتن از بسفور به جای آنکه به چب بتازد و به یونان قدم بگذارد به سوی راست رانده و بیهوده خود و لشکرش را در سرزمین سکاها سرگردان ساختهاست.
پادشاه در اندیشه شد که چگونه خطری که از جانب یونانیها امپراتوری او را تهدید میکند مرتفع نماید.
خبرهای رسیده حاکی از آن بود که علیرغم خاتمه شورشها آتنیها کماکان به تحریک و آتشافروزی در مستعمرات ادامه میدهند و همزمان در حال تقویت بحریه خود هستند این بود که داریوش ابتدا تصمیم گرفت تا سفیرانی را به یونان اعزام و آنها را به اطاعت از خود فراخوانند از طرفی در همان حال جانب احتیاط را رها نکرده و برای تدارک یک جنگ مهم دستور ساخت کشتیهای بزرگی را که قادر به حمل اسب و مهمات و آذوقه باشند صادر نمود.
سفرای داریوش بزرگ قدم به یونان گذارده و به همه دولت شهرها فرمان وی را ابلاغ کردند همانطور که دربار پارس پیشبینی میکرد در جو سنگین و وحشت ناشی از سرکوب گریهای قبلی اکثر شهرهای یونان اروپائی به غیر از آتن و اسپارت سر تسلیم فرود آورده و مطیع شاه گردیدند.
اما آنچه سبب خشم مضاعف داریوش گردید و باعث شد تا عزم خود را برای لشکرکشی به یونان جزم نماید این بود که اسپارتیها علیرغم قواعد دیپلماتیک مرسوم بین ملتها سفرای داریوش را به چاهی انداخته و کشتند. آتنیها وقتی از تسلیم شدن شهرهای دیگر و کار اسپارتیها مطلع شدند دریافتند که حمله داریوش قریبالوقوع خواهد بود.
پس بیدرنگ خود را برای دفاع آماده توسط دونده مشهور و تندرو، فیلیپ پید پیامی برای اسپارتیها فرستاده و درخواست کمک فوری نمودند. اسپارتیها در پاسخ پیغام فرستادند که به آنان کمک خواهند کرد، اما جشنهای مذهبی خود را بهانهای برای تأخیر دو هفتهای قرار دادند.
از آن طرف داریوش بزرگ قشونی عظیم و مجهز بیاراست و فرماندهی آن را به داتیس مادی و ارتافرنس برادرزاده خود محول و آنها را سوار بر 600 کشتی تریرم عازم یونان نمود. این قشون کشی بزرگترین قشون کشی دریائی است که تاریخ تا آنروز به خود دیده بود.
ناوگان ایران پس از ورود به شبه جزیره آتیک با راهنمائی هیپ پیائوس حاکم مخلوع آتن به دشت ماراتون رفته درآنجا اردو زدند تقریباً در همان موقع به آتنیها خبر رسید که ایرانیان در ماراتن در حال پیاده شدن به ساحل هستند.