کد مطلب:
46586
درج نظر

آشنایی با سبک آرت نوو (Art Nouveau )
نخستین خانههایی که به سبک هنر نو طراحی شدند، هتل تاسِل و بلومِنوِرف بود که در سالهای 1893 تا 1895 در بروکسل ساخته شدند. معماران این بناها ویکتور هورتا و هنری ون دی-ولده، نه تنها خود ساختمانها، بلکه همهٔ تزئینات داخلی، مبلمان و جزئیات معماری آنها را نیز طراحی کردند.
زمان مطالعه: 11 دقیقه

آرت نوو ، هنر نو یا آرنووُ (به فرانسوی: Art Nouveau) یک جریان بینالمللی در هنرهای کاربردی، معماری و به ویژه در هنرهای تزئینی است، که بین سالهای 1890 و 1910 بیشترین محبوبیت را داشت.
به عنوان یک واکنش در برابر هنر آکادمیک در قرن نوزدهم، هنر نو از فرمها و ساختارهای طبیعی، بهویژه خطوط منحنی و مواج گلها و گیاهان متأثر بود. این جریان با نامهای مختلفی تقریباً همزمان در بسیاری کشورهای اروپایی به ظهور رسید که هریک با دیگری تفاوتهایی هم داشت. ازجمله سبک مدرنیسمو (Modernismo) در اسپانیا، جنبش جدایی (Wiener Secession) در اتریش، استیله لیبرتی (Stile Liberty) یا استیله فلورئاله (Stile Floreale) در ایتالیا، یوگنداستیل (Jugendstil) در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی.
آرت نوو «هنر نو» نام خود را از گالری هنری Maison de l'Art Nouveau (خانهٔ هنر نو) گرفته است که در سال 1895 توسط یک فروشندهٔ آلمانی-فرانسویِ آثار هنری به نام زیگفرید بینگ در پاریس بازگشایی شد و سبک جدیدی را به نمایش گذاشت. این جریان یک سبک هنری فراگیر یا جهانشمول (total art style) است که شامل گسترهٔ وسیعی از هنرهای تزئینی شامل معماری، نقاشی، گرافیک، طراحی داخلی، جواهرات، مبلمان، منسوجات، سرامیک، شیشهگری و فلزکاری میشود. در 1910 هنر نو دیگر از دور خارج شد و جای خود را به سبک اروپایی غالب در معماری و هنرهای تزئینی، یعنی آرت دکو و سپس نوگرایی (مدرنیسم) داد.

جنبش هنر نو ریشه در بریتانیا داشت؛ در طرحهای گلدار ویلیام موریس و جنبش هنر و پیشه که شاگردان موریس پایهگذار آن بودند. این جنبش همچنین تأثیر زیادی از نقاشان پیشارافائلی، نیز هنرمندان گرافیست بریتانیایی دههٔ 1880 میلادی گرفت. در فرانسه ترکیبی از گرایشهای متفاوت در نقاشی تزئینی و معماری بود. سبک دیگری که بر این جنبش اثر مهمی گذاشت، ژاپنیسم بود: موجی از اشتیاق برای باسمههای ژاپنی چاپ شده با تکنیک چاپنقش چوبی که در دههٔ 1870 میلادی به اروپا وارد میشد وجود داشت و ویژگیهای سبکی چاپهای ژاپنی در کارهای گرافیکی، چینیجات، جواهرات و مبلمان آرت نوو به نمایش درآمدند.
تکنولوژی های جدید در چاپ و انتشار سبب شد که جنبش هنر نو به سرعت مخاطب جهانی پیدا کند. نشریههای هنری که با عکسها و تصاویر رنگی چاپ سنگی آراسته میشدند، نقش اساسی در ترویج سبک جدید داشتند. با پوسترهایی که برای رقصندهٔ فرانسوی لویی فولر و همچنین بازیگر مشهور فرانسوی سارا برنارد در آخرین دههٔ قرن نوزدهم طراحی شد، پوستر نه تنها به عنوان تبلیغات، بلکه به عنوان یک فرم هنری مطرح شد. تولوز لوترک نقاش و گرافیست فرانسوی نیز از جمله دیگر هنرمندانی بود که به شهرتی جهانی دست یافت و کارهایی در سبک آرت نوُو دارد.
زیگفرید بینگ نقشی کلیدی در همهگیر شدن هنر نو ایفا کرد. در 1891 او شروع به انتشار نشریهای کرد که به هنر ژاپن اختصاص داده شده بود و باعث شهرت ژاپنیسم در اروپا شد. در 1892 نمایشگاهی از آثار هفت هنرمند ترتیب داد که هم شامل نقاشیهای مدرن و هم کارهای تزئینی میشد و سپس در 1895 گالری خانهٔ هنر نو را در پاریس بازگشایی کرد که به کارهای تازه در هنرهای زیبا و هنرهای تزئینی اختصاص داشت. مبلمان و دکوراسیون داخلی گالری توسط معمار بلژیکی هنری ون دیولده طراحی شده بود که از پیشگامان معماری آرت نوُو است. کارهایی که در این گالری به نمایش گذاشته میشدند همه دارای سبک یکسان نبودند. بینگ در 1902 نوشت: «هنر نو در ابتدای پایهگذاری به هیچ روی رؤیای رسیدن به این افتخار را نداشت که به یک اصطلاح عام را تبدیل شود. تنها نام خانهای بود به عنوان مکانی برای دور هم گرد آمدن همهٔ هنرمندان جوان و پرشوری که بیصبرانه میخواستند تمایلات نوگرایانهٔ خود را به نمایش درآورند.»

نخستین خانههایی که به سبک هنر نو طراحی شدند، هتل تاسل و بلومِنوِرف بود که در سالهای 1893 تا 1895 در بروکسل ساخته شدند. معماران این بناها ویکتور هورتا و هنری ون دی-ولده، نه تنها خود ساختمانها، بلکه همهٔ تزئینات داخلی، مبلمان و جزئیات معماری آنها را نیز طراحی کردند. فرمهای گیاهی و اسلیمیهای ظریفی که هورتا در طرح موزائیکها و دیوارهای هتل تاسل به کار برد، به یکی از محبوبترین نمادهای هنر نو تبدیل شد. پس از آن بنای برانژه و نیز ورودی ایستگاه مترویی در پاریس توسط هکتور گیمار به سبک هنر نو طراحی و ساخته شد که توجه بسیاری را جلب کرد. نمایشگاه جهانی 1900 در پاریس نقطهٔ اوج هنر نو بود و در زمان برگزاریاش از ماه آوریل تا نوامبر سال 1900 نزدیک به پنجاه میلیون بازدیدکننده از سراسر جهان داشت.
آثار معماری به نمایش درآمده در این نمایشگاه اغلب ترکیبی از سبک آرت نوُو و سبک نئوکلاسیک منتسب به مدرسه هنرهای زیبای پاریس بود. این بزرگترین نمایشگاه هنر نو بود، هرچند نمایشگاههای دیگر تأثیر حتی بیشتری بر گسترش این سبک داشتند؛ از جمله نمایشگاه جهانی 1888 در بارسلونا که آغاز سبک مدرنیسم را در اسپانیا رقم زد و نمایشگاه بینالمللی هنرهای تزئینی در 1902 در تورین ایتالیا که محل نمایش آثار هنرمندان سراسر اروپا بود. در پاریس اما هنر نو پس از اوج خود در سال 1900، به سرعت از مد خارج شد.
در بریتانیا نخستین نمونههای هنر نو در آغاز دههٔ 1880 میلادی خلق شدند، جایی که جنبش هنر و پیشه ارتباط نزدیکتری میان هنرهای زیبا و هنرهای تزئینی برقرار کرده و با روی گرداندن از سبکهای گذشته، در طراحی از کابرد و طبیعت الهام میگرفت. هنرمندان بریتانیایی هنر نو در زمینهٔ طراحی پارچه، سرامیک، نقره و جواهرات، مبلمان و معماری فعال بودند. یکی از مهمترین مراکز معماری و طراحی مبلمان در بریتانیا، شهر گلاسگو بود و بهویژه طراحهایی که توسط چارلز رنی مکینتاش و در مدرسهٔ گلاسگو انجام شد، به شهرت رسیدند. این طرحها بیشتر الهام گرفته از آرت نوُو در فرانسه، هنر ژاپنی و سبکهای نمادگرایی و نئوگوتیک بودند. مکینتاش طرحهای خود را در نمایشگاههای بینالمللی در لندن، وین و تورین به نمایش گذاشت و به ویژه بر جنبش جدایی وین تأثیرگذار بود. او به همراه همسرش مارگارت مکدونالد مکینتاش که خود نقاش و طراحی پیشرو بود، آثار قابل توجهی خلق کردند که شامل خطوط هندسی ساده با تزئینات گیاهی با انحناهای ظریف و خصوصاً نماد مشهورِ سبک، یعنی رز گلاسگو بودند.
در آلمان مراکز اصلی جنبش هنر نو که با نام آلمانی یوگِنداستیل (به معنای سبک جوانان) برگرفته از نام نشریه¬ هنری یوگِند شناخته میشود، مونیخ و دارمشتات بود. هنرمندان آلمانی سبکهای شخصی متفاوتی در آثار خود به کار بردند، اما یکی از مشخصههای کارهای گرافیکی یوگنداستیل، استفاده از حروف با کارکرد تصویری در پوسترها و روی جلدها است. شهر وین نیز به یکی از مراکز ویژهٔ هنر نو تبدیل شد که به نام جدایی وین شناخته میشود و در سال 1897 توسط گروهی از هنرمندان اتریشی از جمله گوستاو کلیمت، کولمان موزر، یوزف هوفمان و اتو واگنر پایهگذاری شد. آنان به شیوهٔ محافظهکارانهٔ سبک تاریخگرایی واکنش نشان دادند و نشریهای به نام وِر ساکروم را برای ترویج هنر خود تأسیس کردند. سبک کار این گروه در مقایسه با کار هنرمندان یوگِنداستیل در آلمان به طرز مشهودی زنانه و کمتر سنگین و کمتر ملیگرایانه بود. در شهر پراگ نیز آثار قابل توجهی در معماری آرت نوُو مانند هتل سنترال خلق شد. همچنین در اسلواکی، مجارستان، هلند و دیگر کشورهای اروپایی، هنر نو محبوبیت داشت.

در ایتالیا استیله لیبرتی نام خود را از فروشگاه زنجیرهای انگلیسی لیبرتی گرفت که پارچههای رنگارنگش به ویژه در ایتالیا بسیار محبوبیت داشت. مشهورترین طراح مبلمان هنر نو در ایتالیا کارلو بوگاتی، پسر یک معمار و مجسمهساز و برادر طراح مشهور اتومبیل بود. کارهای او که شامل نقرهآلات، منسوجات، سرامیک و سازهای موسیقی نیز میشد، به دلیل عجیب و غریب و غیرعادی بودن شاخص بودند. طراحیهای مبلمان بوگاتی اغلب تداعیکنندهٔ طرح یک سوراخ کلید بودند و سطوح آنها با چیزهایی غیرمعمول مانند پوست، ابریشم و استخوان و عاج پوشانده میشد و گاهی نیز دارای فرمهای الهام گرفته از طبیعت مانند شکل مارها بودند.
در اسپانیا یک نسخهٔ بسیار اصیل از این سبک، مدرنیسم کاتالان، در بارسلون پدیدار شد. مشهورترین آفرینندهٔ آن آنتونی گائودی بود که فرمهای گیاهی و طبیعی هنر نو را به شیوهای بسیار بدیع در طراحی پالائو گوئل به کار گرفت. طراحیهای او پس از 1903 دارای نزدیکترین ارتباط به عناصر سبک هنر نو هستند. هرچند سازههای مشهوری از او مانند کلیسای ساگرادا فامیلیا با احیای سبک نئوگوتیک، در تضاد با تمایلات نوگرایانهٔ آرت نوُو قرار میگیرند.

در روسیه با انتشار نشریهٔ هنری جدیدی به نام میر ایسکوستوا (دنیای هنر) در 1898، نسخهٔ بسیار رنگارنگی از هنر نو در مسکو و سن پترزبورگ به ظهور رسید. گردانندگان این نشریه نمایشگاههایی از آثار هنرمندان پیشروی روسی برگزار کردند. سبک آنان برخلاف آر نوُوی فرانسه، استفادهٔ کمتری از فرمهای گیاهی میکرد و بیشتر براساس استفاده از رنگهای درخشان و طرحهای نامتعارف برگرفته از فولکلور و افسانههای روسی تکیه داشت. از تأثیرگذارترین همکاریهای این هنرمندان طراحی لباس و صحنه برای شرکت باله روس بود که به سرپرستی سرگئی دیاگیلف تأسیس شد و از سال 1909 تا 1913هر سال در پاریس برنامه اجرا میکرد. این لباسها و صحنههای رنگارنگ و کمنظیر در نشریههای مطرح پاریسی بازتاب مییافتند و تأثیر قابل توجهی بر هنر و طراحی فرانسه گذاشتند. در روسیه همچنین بناهای متعددی به سبک آرت نوُو تا پیش از انقلاب روسیه ساخته شدهاست، از جمله هتل متروپُل در مسکو با یک دیوارنگارهٔ سرامیکی در نمای ساختمان.
در ایالات متحده آمریکا، شرکت لوئیس کامفورت تیفانی نقشی کلیدی در سبک هنر نو داشت. او که از بیست و چهار سالگی کار با شیشه را آغاز کرده بود، تکنیکهای تازهای در رنگآمیزی و شکلدهی به شیشه ابداع کرد. او پنجرههای شیشهرنگی، گلدانها و حبابهای چراغ را از شیشه-های رنگارنگ و موزائیکهای زینتی در ترکیب با آهن و برنز طراحی میکرد، که هر کدام از آنها توسط تیمی از طراحان و صنعتگران، با دقت بسیار ساخته میشد. کارهای شیشهٔ تیفانی در نمایشگاه بینالمللی سال 1900 در پاریس به موفقیت چشمگیری دست یافت و یک پنجرهٔ شیشه-رنگی او به نام پرواز ارواح برندهٔ مدال طلا شد. همچنین چراغ رومیزی تیفانی به ویژه به یکی از نمادهای جنبش هنر نو تبدیل شد. چهرهٔ مشهور دیگر در هنر نوی ایالات متحده لویی سالیوان معمار آمریکایی بود که به ویژه به خاطر طراحی برخی از نخستین آسمانخراشهای دارای اسکلت فلزی در آمریکا مشهور است.

معماری آرت نوُو نیز با تزئینات آن شاخص میشود؛ بناهایی پوشیده از تزئیناتی با فرمهای منحنی و دارای حرکت، برگرفته از گلها، گیاهان و حیوانات: پروانه¬، طاووس، قو، گلهای سیکلامن، نیلوفر و ارکیده. نماهای آنها نامتقارن و اغلب پوشیده از تکههای رنگارنگ کاشی است و میان ساختار و تزئینات بنا تمایزی ایجاد نشدهاست.
این سبک نخستین بار در بروکسل در طرحهای ویکتور هورتا به ظهور رسید. سپس از آنجا به فرانسه، سوییس، ایتالیا، اسپانیا، آلمان و سایر بخشهای اروپا گسترش یافت و نامها و ویژگیهای محلی گوناگونی پیدا کرد. در 1910 به اوج خود رسید و سپس با آغاز جنگ جهانی اول عملاً به پایان خود رسید و جای خود را به سبک تازهٔ آرت دکو داد. در بسیاری از این بناها، معماران همچنین تمام مبلمان و دکوراسیون داخلی را نیز طراحی کردهاند و مبلمان آرت نوُو در ارتباط تنگاتنگی با معماری قرار داشت. این قطعات مبلمان اغلب دارای طرحها و پرداخت پیچیده و پرهزینه بودند. همچنین این اشکال وجود داشت که به مالک خانه امکان تغییر یا کم و زیاد کردن چیزی با سبک دیگر، بدون صدمه زدن به فضای کلی اتاق را نمیدادند.

هنر گرافیک در جنبش هنر نو، به دلیل استفاده از تکنیکهای جدید چاپ، به ویژه لیتوگرافی رنگی که امکان چاپ پوسترهای رنگی در تعدا زیاد را میداد، به شکوفایی چشمگیری دست یافت. هنر دیگر منحصر به گالریها و موزهها نبود. میشد آن را روی دیوارهای پاریس و تصویرگریهای نشریهها دید که در سراسر اروپا و نیز ایالات متحدهٔ آمریکا توزیع میشدند. محبوبترین موضوع در پوسترهای هنر نو زنان بودند. زنان نماد دلربایی، نوگرایی و زیبایی بودند و اغلب احاطه شده در میان گلها به تصویر کشیده میشدند.
نقاشی یکی دیگر از زمینههای مهم در جنبش هنر نو بود. با این حال بیشتر نقاشان هنر نو به سبکهای دیگری از جمله نمادگرایی نیز تعلق داشتند. یکی از موضوعهایی که بین نقاشان هنر نو و نمادگرایی در این دوره مشترک است ترسیم تصویر زنان است.

شیشه از جمله چیزهایی بود که هنر نو در آن راههای متعدد و متنوعی برای بیان هنری پید اکرد. کشور فرانسه و به ویژه شهر نانسی از مراکز مهم طراحی و کار با شیشه و ابداع روش های جدید در تولید بود. همچنین کارخانه ها و مراکز شیشه گری در بلژیک، اتریش، انگلیس و آلمان، تولیدکنندگان کریستال در منطقهٔ بوهِم و شرکت تیفانی در آمریکا، با استفاده از روشها و تکنیکها و فرمهای متنوع به تولید اشیای گوناگون شیشهای مانند چراغ، گلدان و پنجره های شیشه رنگی پرداختند.

در قرن نوزدهم میلادی معمار و نظریهپرداز فرانسوی اوژن ویوله لودوک از ایدهٔ نمایان کردن اسکلتهای فلزی در ساختمانهای مدرن، به جای پنهان کردنشان، حمایت کرده بود، اما معماران آرت نوُو مانند ویکتور هورتا، یک قدم فراتر رفتند و تزئینات فلزی با منحنیهای برگرفته از فرم گلها و گیاهان را هم در داخل و هم در نمای ساختمانهایشان به کار بردند؛ در نردهها و چراغها و جزئیات دیگر در داخل ساختمان و در بالکنها و تزئینات دیگر در خارج بنا. این تزئینات فلزی به یکی از وجه مشخصههای معماری هنر نو تبدیل شد و طولی نکشید که این فرمها در اشیای گوناگون مانند آباژورها و نقرهجات نیز راه یافت. البته در حالی که در آمریکا و فرانسه طراحان این فرمهای گیاهی را به کار میبردند، طراحان دیگری در انجمن جدایی اتریش قوریها و اشیای فلزی دیگری با طرحهایی بیشتر هندسی و سبکی موقرانه طراحی میکردند.
در طراحی جواهرات نیز هنرمندان آرت نوُو با استفاده از خطوط نرم و منحنی و اغلب فرمهایی برگرفته از طبیعت مانند گلها، پرندگان و حیوانات شاخص میشوند. تصویر زنان نیز موضوعی محبوب در این طراحیها است. هنر نو تحولی درخور توجه در صنعت جواهرسازی به وجود آورد که بیشتر توسط کارخانههای پاریسی هدایت میشد. همچنین تکنیکهای ساخت و مواد جدیدی مانند شیشه، عاج و استخوان نیز علاوه بر طیف وسیعی از سنگهای قیمتی و نیمهقیمتی وارد این صنعت شد. همچنین در آمریکا، بریتانیا و آلمان نیز طراحان مطرحی به طراحی جواهرات در این سبک پرداختند.

منسوجات و کاغذ دیواریها از همان ابتدا رسانهای مهم در سبک هنر نو و یکی از عناصر اساسی در طراحی داخلی این سبک بودند. در بریتانیا، ویلیام موریس با طراحی پارچههای خود از آغازکنندگان جنبش هنر و پیشه و سپس هنر نو بود. مارگارت مکدونالد مکینتاش و مدرسهٔ گلاسگو، همچنین استودیو سیلور در لندن از دیگر پیشگامان طراحی پارچه در هنر نو بودند. در فرانسه، آلمان و بلژیک نیز کارگاهها و نشریاتی بودند که طرحهای پارچه با موتیف گل و گیاه را طراحی میکردند و گسترش میدادند. در هلند پارچهها اغلب از نقشهای باتیک و نیز هنرهای محلی و قومی تأثیر گرفتند.