- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فرهنگ و تاریخ
- آداب و رسوم
- آداب و رسوم مردم اردبیل
آداب و رسوم مردم اردبیل
پس از آنکه دختری مورد پسند واقع میشد مراسم خواستگاری انجام میگرفت. نشانهٔ قبول چای شیرین بود. در این مجلس مهریه و شرایط طرفین و تاریخ عقد معین میشد. مراسم عقد پس از مراسم 'شال اوزوک' انجام میگرفت. اوزوک به معنی انگشتری است.
دعوت برای عقد از مردان مسن و میانسال صورت میگرفت و عقدخوانی در خانه دختر بهعمل میآمد، اما مخارج آنرا خانواده پسر برعهده داشت. پیش از بردن عروس به خانه بخت جشنی مختص زنها برپا میشد که هدف از آن دوخت لباسهای عروس بود، که نمایش لباسها و زینتآلات نیز در طی آن صورت میگرفت. خوانندگان و نوازندگان زن در این مجلس دعوت میشدند و پذیرائی گرمی صورت میگرفت. فردای آن روز کسانی از خانواده داماد بههمراه خیاط به خانه عروس رفته و قسمتی از پارچهها را بریده برای روز عروسی لباس میدوختند. شبی که فردای آن عروس به خانه داماد برده میشد، حنا گجه گفته میشد، که مخصوص دختران و زنان جوان بود، که دعوت میشدند و با او به حمام میرفتند و غروب برگشته در خانه عروس جشن میگرفتند و به دستهای عروس حنا میبستند. جشن خانه داماد هم با شرکت پسران جوان برپا میشد.
بردن عروس به خانه داماد بعد از غروب صورت میگیرد. جهیزیه بعداظهر همان روز به خانهٔ او برده میشد و عروس را آرایش کرده و هنگام رفتن چادر به سرش میکردند. یک نفر 'ینگه' همراه آنها میشد تا آداب و مراسم حجله رفتن را به عروس بیاموزد و از او مراقبت کند. در خانه داماد شام تهیه میشد و از بستگان دعوت بهعمل میآمد. داماد سه تا سیب به پشت عروس میزد و به سر او نقل و نبات میریخت و پول نثار میکرد. در مدخل راهرو طشت مسین گذاشته تا عروس از روی آن بگذرد و مثل مس محکم بماند.
فردای شب عروسی مادر عروس برای ناهار 'قویماق' میفرستاد و برای شام از خانه پدرش ترکپلو میآوردند، که دارای تشریفاتی بود و دراین مراسم جمعی از نزدیکان دعوت میشدند.
عروس از ساعت ورود روی خود را از دیگران میپوشانید و روز اول هر یک از کسان داماد چیزی بهوی هدیه میدادند تا چادر از سر بردارند. آنرا 'وزآشدی' یعنی رونما میگفتند. پس از پایان مراسم عروس و داماد بهقصد بازدید به خانههای دوستان و کسان خود میرفتند. و سپس نوبت ایاغ آشوی بود که عبارت بود از مهمانیهائی که خویشان به افتخار آنها ترتیب داده و از خانوادههای طرفین نیز دعوت میکردند.
آئین نوروز
تشریفات جشنهای نوروز در این منطقه نسبت به مناطق دیگر ایران، تاحدی وسیع و مفصل بوده است.
تکم و تکمچی
تکم شیطانکی است بهشکل حیوان از تخته که با پارچههای رنگین و تکههای آینه آنرا زیبا میکردند و از زیر شکم بر انتهای چوب نازکی متصل کرده و این چوب را از سوراخی در وسط صفحه تختهای عبور میدادند و به آسانی در آن سوراخ بالا و پائین میرفت.
تکمچی یعنی صاحب تکم آنرا بهحرکت درآورد. و در نتیجه صدائی بهوجود میآورد که خوشآیند است و بههمراه آن تصانیفی نیز میخواند که درباره عید و بهار است. تکمچیها از حدود یک ماه به عید مانده پیدا میشوند و به در خانهها رفته و رسیدن بهار را مژده میدادند.
با یرام پائی
با یرام پائی یعنی سهم و حصه عید، از طرف کسان دختری که تازه ازدواج کرده فرستاده میشد. شام در مجموعههای مسی بزرگ چیده میشد و هر غذا در ظرف جداگانه قرار میگرفت. بر روی آن سرپوش مسی و روی آن روپوش مخملی یا ترمه یا زری بسیار زیبائی قرار میدادند و حمال غذاها را در خانه موردنظر میگذاشت و مجموعه و روپوش و سرپوش را با خود برمیگرداند.
مراسم نوروز
در ساعت تحویل سال همه افراد خانواده سر سفره نشسته، در این سفره علاوه بر هفتسین، میوه و شیرینی و آجیل و خشکبار نیز میگذاشتند. اولین چیز که در سفره قرار میگرفت قرآن بود. آینه و سکه طلا یا نقره و برنج گندم نیز از لوازم این سفره بهشمار میآمد. قبل از تحویل سال همه وضو میگرفتند و در لحظه تحویل سال سکوت میکردند. اولین کار پس از تحویل سال نگاه کردن و بوسیدن قرآن مجید بود. سپس کوچکترین فرد گلوبدان در دست گرفته و بههمه گلوب میداد و سپس دید و بازدیدهای عید شروع میشد و بزرگترها به کوچکترها عیدی میدادند.
چهارشنبهسوری
در اردبیل سابقاً چهارشنبهسوری را 'گل چهارشنبه' میگفتند، زیرا همه خانهها مثل گل تمیز گشته بود. با گذشت ظهر سهشنبه آخر سال در کوچه و بازار صدای ترمه و بمب آغاز میشد و اندکی پس از غروب خورشید، بوتههای گون و خار در حیاط یا پشتبام آتش زده میشد و بعد از صرف شام سفره چهارشنبهسوری گسترده میگشت. شب چهارشنبهسوری فالگیری نیز دیده میشد و دخترها در اوایل شب بر پشت در خانههای خود ایستاده و سخنان رهگذران را گوش کرده و تعبیر و تفسیر میکردند. پسران جوان کمربندهای پارچهای یا دستمال خود را از پنجره اتاق همسایه یا کسان خود به درون انداخته و صاحبخانه مقداری آجیل یا شیرینی در گوشه آن قرار داده و بهطرف صاحب او میانداخت.
اعیاد مذهبی
عید فطر و عید قربان
در اردبیل عید فطر و عید قربان بدون تشریفات است و دید و بازدیدها در این ایام مخصوص مصیبتدیدگان میباشد. اگر در مسجد یا محل دیگری نماز سید برگزار شود کسانی در آن شرکت مینمایند، معمولاً این نماز در بیابان یا جای بیسقف خوانده میشود. رسم قربانی کردن در روز عید قربان نیز مانند مناطق دیگر سرزمین ایران در اردبیل انجام میشود.
مبعث و عید غدیر
در این روز که روز سادات گفته میشود، بهروی احترام و عرض تبریک به خانه سادات میروند.
سوم شعبان
این روز که روز ولادت حضرت حسینبنعلی است از جمله اعیاد مذهبی در اردبیل است. در این روز دیگر اعیاد مذهبی مهم بازار و مغازهها آذینبندی میشود.
در این روز یعنی روز میلاد حضرت حجةبنالحسن امام دوازدهم چراغانی و آذینبندی مفصل در بازار و خیابانها صورت میگیرد.
سوگواریهای مذهبی
شاخسهٔ
یک ماه پیش از فرا رسیدن ماه محرم با تشکیل دستههای شاهحسینی، که در محل بهشکل 'شاخسهٔ' عنوان میشد، مراسم آغاز میگشت. حدود یک ساعت از شب گذشته، با دستور رئیس شاه حسینیها صف تشکیل میشد و حاضرین چوبدستی را مثل شمشیر در دست راست میگرفتند و دست چپ را از پشت بر کمر نفر سمت راست قرار میدادند و صف مرتب و فشردهای بهوجود میآوردند. صف مردان بهشکل دایره بزرگی درآمده و در جواب اشعار و ابیات رئیس دسته که با آهنگ خوانده میشد، همه که شاهحسین را بهصورت 'شاخسهٔ' ادا میکردند. اشعار که جنبه حماسی داشت آمادگی حاضرین را برای فداکاری در راه حضرت حسین (ع) بیان میداشت. این مراسم امروزه در اردبیل منسوخ شده است.
طشتگذاری
یکی از مراسم سوگواری در اردبیل طشتگذاری در مساجد و تکایا است، که سه روز به آغاز محرم آغاز میشد. هر یک از محلات چند روز پیش دعوتنامهای برای علما و بزرگان میفرستادند و از آنها برای شرکت در این مراسم دعوت میکردند. طشتها را در جائی آماده میکردند. دستهٔ سینهزنان و زنجیرزنان به محلی که طشتهای محله در آنجا بود میرفتند و آنها که حامل طشتها بودند آنها را بر دوش گرفته و جلوی دسته حرکت میکردند و زمانیکه به مسجد میرسیدند، آنها در محل مخصوص خود که معمولاً طاقچه بزرگ یا سقف ضربی بود میگذاشتند و پر از آب میکردند. قرائت فاتحه کنار طشت صورت میگرفت که تشریفات خاصی داشت. این سنت امروز نیز معمول است.
مراسم شمعگذاری
این مراسم روز نهم محرم یعنی تاسوعا اجراءِ میشود و اردبیلیان در 41 مسجد شمع روشن میکنند. این شمعها نذری است. وقتی آفتاب غروب میکند در بیشتر مساجد مردم و دستههای شمعگذار، کنار طشت گرد آمده و فاتحه میخوانند.
عاشورا
در روز عاشورا دستهها با ترتیب خاصی قرار میگیرند که در گذشته اجزای دستهها بیش از امروز بود. اسرا را که دختر بچههائی با لباس سیاه بودند، بر شترها که فرش روی آنها قرار داشت. سوار میکردند و خاطره اسیران کربلا را زنده مینمودند. قمهزنها نیز، از دیگر افرادی بودند که برای برآورده شدن حاجات خود بر سر قمه میزدند. شبیهگردانها نیز در آن روز با پوشیدن لباسهای مخصوص صحنههائی را در میدانگاههای جلوی مساجد ترتیب میدادند. در پایان مراسم قمهزنها عاشورا ساعت یک بعد از ظهر پایان مییافت و شب یازدهم، شب شام غریبان خوانده میشد که مردم در مساجد جمع میشدند و چراغها را خاموش میکردند و عزاداری میکردند.