
زندگینامه شهید شیرودی
نام و نام خانوادگی | علی اکبر قربان شیرودی |
تاریخ تولد | 20 فروردین 1334 |
تاریخ شهادت | 8 اردیبهشت 1360 |
نحوه شهادت | اصابت گلوله تانک به هلیکوپتر |
محل تولد | روستای بالا شیرود تنکابن |
محل دفن | روستای شیرود |
شهید علی اکبر شیرودی کیست؟
علی اکبر قربان شیرودی در فروردین 1334 خورشیدی در روستای بالا شیرود تنکابن در خانوادهای کشاورز و متدین دیده به جهان گشود. وی دوران ابتدایی تا دبیرستان را در مدارس بالا شیرود، شیرود و تنکابن سپری کرد و پس از پایان تحصیلات دبیرستان برای یافتن کار به تهران رفت و در کنار آن به ادامه تحصیل پرداخت.
هنگامی که علیاکبر طفلی بیش نبود پدرش تحت تأثیر خوابی که دیده بود در تعلیم قرآن به فرزند همت گمارد. در دوران دبستان نیز نه تنها از نظر جسمی جثهای درشت داشت بلکه از نظر هوش و استعداد نیز از بسیاری از همسالان خود برتر بود. بعد از اتمام دوره ابتدایی و کسب رتبه شاگرد اولی، به دلیل نبود دبیرستان در روستای بالاشیرود در دبیرستان شیرود در شش کیلومتری محل سکونتش ادامه تحصیل داد. وی که از مشکلات مالی خانواده مطلع بود از طریق کارگری و کشاورزی به پدرش کمک میکرد.
علیاکبر قربان شیرودی در سال آخر دبیرستان جهت یافتن کار به تهران آمد و در کنار کار به ادامه تحصیل پرداخت. در سال 1350 با افکار و مبارزات آیتالله خمینی آشنا شد و شروع به مطالعه معارف و کتابهای ادیان مختلف همچنین کتب فلسفی و سیاسی از جمله نوشتههای مرتضی مطهری کرد.
دوران خلبانی شهید علی اکبر شیرودی

علیاکبر قربان شیرودی، در سال 1351 وارد دوره مقدماتی خلبانی شد و پس از مدتی برای گذراندن دوره کامل به پادگان هوا نیروز اصفهان منتقل شد. با اتمام دوره خلبان بالگرد کبری به این موضوع پی برد که نفوذ آمریکاییها در ارتش و فرهنگ کشور بیش از آن است که تصور میشد.
وی پس از پایان دوره خلبانی به عنوان خلبان به استخدام ارتش در آمد و به پادگان هوانیروز کرمانشاه منتقل شد. در این ایام با احمد کشوری، از خلبانان مؤمن که از همشهریانش نیز بود آشنا شد.
در بیطرفی این مقاله اختلافنظر وجود دارد. گفتگوی مربوطه ممکن است در صفحهٔ بحث. لطفاً تا پایان حل مناقشه این برچسب را برندارید.
وی در دوران مبارزات انقلاب اعلامیههای آیتالله خمینی را در کرمانشاه پخش میکرد و در آستانه پیروزی انقلاب همراه با حجتالاسلام آل طاهر مسئولیت حفاظت از کرمانشاه به خصوص رادیو و تلویزیون و ادارات مهم دولتی را بر عهده گرفت. در غائله کردستان داوطلبانه به این منطقه شتافت و در مقابل گروههای ضد انقلاب به مبارزه پرداخت. در همین دوره و در سن 24 سالگی به عنوان فرمانده خلبانان هوانیروز انتخاب شد.
شیرودی در جنگ پاوه نیز نقش تعیین کنندهای در گرفتن شهر پاوه ایفا کرد به طوری که هاشمی رفسنجانی به نشانه سپاسگزاری از وی گفت:
شیرودی حق بزرگی بر این کشور دارد.
شیرودی پس از سه سال مبارزه با احزاب کُرد در غرب کشور به اصرار روحانیون و همرزمان پاسدارش در 20 شهریور 1359 به مدت یک ماه به مرخصی رفت، اما بیش از 10 روز در تنکابن نماند و با شنیدن حمله عراق به جنوب ایران به منطقه بازگشت. در آن چند روز نیز با اینکه مخالفان در تعقیب او بودند، وی بدون محافظ و تنها با یک قبضه کلت کمری که از سیداحمد خمینی هدیه گرفته بود در تنکابن تردد میکرد و اغلب اوقات با لباس کار به میان روستاییان میرفت و در کشتزارها به سالخوردگان کمک میکرد.
نقش شهید شیرودی در جنگ ایران و عراق

با شروع جنگ ایران و عراق در 31 شهریور 1359 به منطقه کرمانشاه رفت. وی هنگامی که شنید بنی صدر دستور داده پادگان تخلیه و انبار مهمات منهدم شود از دستور سرپیچی کرد و به دو خلبانی که با او همفکر بودند گفت:
ما میمانیم و با همین دو هلیکوپتری که در اختیار داریم مهمات دشمن را میکوبیم و مسئولیت تمرد را میپذیریم.
در طول 12 ساعت پرواز، وی به عنوان تنها موشک انداز پیشاپیش دو خلبان دیگر به قلب دشمن یورش برد. بنی صدر دو هفته بعد به او ارتقاء درجه داد، اما خلبان شیرودی درجه تشویقی را نپذیرفت و تنها خواسته اش این بود که کارشکنیهایی که به نظرش بنی صدر میکرد و بیتفاوتی برخی از فرماندهان را به آیتالله خمینی خبر دهد. در همان ایام به دستور فرماندهی هوانیروز چند درجه تشویقی گرفت و از ستوانیار سوم خلبان به درجه سروانی ارتقاء یافت، اما طی نامهای به فرمانده هوانیروز کرمانشاه در 9 مهر 1359 چنین نوشت:
اینجانب خلبان پایگاه هوانیروز کرمانشاه میباشم و تا کنون برای احیای اسلام و حفظ مملکت اسلامی در کلیه جنگها شرکت نمودهاند، منظوری جز پیروزی اسلام نداشتهام و به دستور رهبر عزیزم به جنگ رفتهام؛ لذا تقاضا دارم درجه تشویقی که به اینجانب دادهاند، پس گرفته و مرا به درجه ستوانیار سومی که بودهام، برگردانید.
وی در مصاحبهای که در مجله پیام انقلاب منتشر شد، علت زنده مانده اش را پس از چند هزار مأموریت هوایی و انجام بالاترین زمان پروازهای جنگی در دنیا (2500 ساعت پرواز) [مشکوک – بحث] و نجات یافتن از 360 خطر مرگ مشیت و عنایت الهی عنوان میکند.
نحوه شهادت شهید شیرودی چگونه بود؟

آخرین عملیات پروازی خلبان شیرودی در بازی دراز صورت گرفت. عراق لشکری زرهی با 250 تانک و با پشتیبانی توپخانه و خمپاره انداز و چند فروند جنگنده روسی و فرانسوی، برای بازپس گیری ارتفاعات «بازی دراز» به سوی سر پل ذهاب گسیل میکند.
خلبان یار احمد آرش که به همراه شیرودی در این عملیات پروازی شرکت داشت، درمورد چگونگی مرگ این خلبان چنین میگوید: «بارها او را در صحنه جنگ دیده بودم که خود را با هلیکوپتر به قلب دشمن زده و حتی هنگام پرواز مسلسل به دست میگرفت. درآخرین نبرد هم جانانه جنگید و بعد از آنکه چهارمین تانک دشمن را زدیم، ناگهان گلوله یکی از تانکهای عراقی به هلیکوپتر اصابت کرد و در همان حال شیرودی که مجروح شده بود با مسلسل به همان تانک شلیلک کرده و آن را منهدم نمود و خود نیز کشته شد.»
جنازه علیاکبر قربان شیرودی پس از تشیع باشکوه در روستای شیرود تنکابن به خاک سپرده شد. از وی سه فرزند به نام شیما و عادله و ابوذر که در هنگام کشته شدنش 4 ساله و یک ساله بودند به یادگار ماندهاست.
پس از مرگ سروان خلبان علیاکبر قربان شیرودی در تاریخ 8 اردیبهشت 1360، شخصیتهای مملکتی نسبت به شخصیت وی اظهارات مختلفی نمودهاند از جمله آیتالله خامنهای از وی به عنوان اولین نظامی که در نماز به او اقتدا کردهاست، یاد میکند و او را مکتبی، مومن و جنگنده در راه خدا توصیف میکنند. آقای هاشمی رفسنجانی در مورد وی میگوید:
من در قیافه شیرودی مالک اشتر را دیدم.
همچنین مصطفی چمران، وزیر دفاع وقت او را ستاره درخشان جنگهای کردستان نامیدهاست. صاحب نظران جنگهای هوایی او را «نامدارترین خلبان جهان» نامیدهاند؛ چنان که تیمسار فلاحی، رئیس ستاد مشترک ارتش در باره وی میگوید:
ناجی غرب و فاتح گردنهها و ارتفاعات آریا، بازی دراز، میمک، دشت ذهاب و پادگان ابوذر بود. او غیر ممکنها را ممکن ساخت. کسی بود که وقتی خبر کشته شدنش را به امام خمینی دادم، امام در مورد وی فرمود:او آمرزیدهاست.
وصیت نامه شهید علی اکبر شیرودی
هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.
اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.
یادمان شهید علی اکبر شیرودی
در تیر ماه 1389 احداث یادمان وی در منطقه بازی دراز در کرمانشاه آغاز شد.
عکس های شهید علی اکبر شیرودی



