زمان مطالعه: 224 دقیقه
تفسیر سوره آل عمران

تفسیر سوره آل عمران

تفسیر سوره ی آل عمران بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ به نام خداوند بخشنده ی مهربان الم الف لام میم. نکته ها: در جلد اوّل تفسیر نور،درباره ی آیه ی «بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» گفته....

تفسیر سوره ی آل عمران

بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

الم

الف لام میم.

نکته ها:

در جلد اوّل تفسیر نور،درباره ی آیه ی بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ گفته شد که آن از جایگاه خاصّی برخوردار وخود آیه ای مستقل است.گفتن آن در اوّل هر کار سفارش شده و تکرار آن درابتدای هر سوره،نشانه ی اهمیّت آن است. بسم الله مخصوص اسلام نیست و بعضی از پیامبران دیگر نیز این آیه را با همین عبارت بکار برده اند.این که بِسْمِ اللّهِ با حرف باء شروع شده که به معنای استمداد و کمک خواهی است،نشانه ی آن است که بدون خواست واراده او هیچ کاری صورت نمی گیرد.

استعانت از خدا،یعنی کمک گرفتن از تمام صفات او.خداوند رحمن و رحیم است و چشم امید ما به رحمت اوست،رحمتی گسترده و عمومی برای این جهان و آن جهان.آری! دیگران یا رحم ندارند و یا رحمشان محدود به افراد خاص و یا زمان و مکان خاصّی است و هدفشان از رحم کردن،بازگشت سود آن به خودشان است،نظیر علفی که به حیوان یا دانه ای که به مرغ می دهند تا از او بهره مند شوند.رحمتی گسترده و ابدی برای همه بدون قصد بازگشت مخصوص خداوند است.پس از چنین خدای رحمن و رحیمی استمداد کنیم و بگوییم: بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ

چنانکه در سوره ی بقره ذکر شد الم از حروف مقطعه است.شاید مشهورترین و بهترین نظر درباره حروف مقطعه همین باشد که بگوییم رمزی است میان خدا و پیامبرش.امام صادق علیه السلام فرمودند: الم در اوّل سوره آل عمران،رمز این جمله است: انا الله المجید یعنی منم خدای مجید.  و یا اعلام این موضوع باشد که قرآن،کلام الهی نیز از همین حروف الفبا تألیف یافته،ولی با این حال معجزه است.اگر شما هم می توانید از همین حروف،کتابی همچون قرآن بیاورید.همان گونه که قدرت الهی از خاک،انسان می آفریند ولی بشر از خاک، سفال و آجر و کوزه می سازد.این تفاوت قدرت الهی با قدرت بشری است.

حروف مقطّعه الم در ابتدای شش سوره بقره،آل عمران،عنکبوت،روم،لقمان و سجده آمده است.

اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ

خدا که معبودی جز او نیست،زنده وپاینده است.

نکته ها:

قَیّوم به کسی گفته می شود که خود به دیگری تکیه نداشته باشد،ولی دیگران به او تکیه دارند و یا قوام بخش همه چیز است.

خداوند در آفریدن،تدبیر و تسلّط کامل دارد.عوامل و اسباب مادّی وسیله ی پیدایش می شوند،ولی مستقل نیستند و سبب بودنشان از خودشان نیست.

موجودات دیگر،علم،حیات و قدرت مستقلّی ندارند.تنها او زنده ای است که زندگی هر موجود زنده وابسته به اوست.

در دعای جوشن کبیر می خوانیم:او قبل از هر زنده ای زنده وبعد از هر زنده ای زنده است.

هیچ زنده ای شریک او نیست و به کسی نیاز ندارد.جان همه ی زنده ها و رزق آنها به دست اوست.او زنده ای است که زنده بودن خود را از کسی به ارث نبرده است.

پیام ها:

-توحید،سرلوحه ی کتب آسمانی است. لا إِلهَ إِلاّ هُوَ

-شرط معبود شدن،داشتن کمالات ذاتی است و تنها خداوند است که قائم به ذات خویش و بی نیاز مطلق است. الْحَیُّ الْقَیُّومُ

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ وَ أَنْزَلَ التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ

او کتاب(قرآن)را به حقّ بر تو نازل کرد،که تصدیق کننده کتاب های پیشین است و(او است که)تورات و انجیل را فرو فرستاد.

نکته ها:

کلمه ی تورات ،در زبان عِبری به معنای شریعت و قانون است.تورات کنونی دارای پنج بخش به نام های: .سِفر پیدایش .سِفر خروج .سِفر لاویان .سِفر اعداد .سِفر تثنیه می باشد.از آنجایی که در تورات شرح وفات و دفن حضرت موسی علیه السلام مطرح شده،معلوم می شود که این مطالب بعد از حضرت موسی جمع آوری شده است.

کلمه ی انجیل ،ریشه ی یونانی دارد و به معنای بشارت است.انجیل نام کتاب مسیحیان است و قرآن هر کجا از آن نام برده،به صورت مفرد بیان کرده است،ولی امروزه در میان مسیحیان انجیل های متعدّدی وجود دارد که همه پس از حضرت عیسی علیه السلام و به دست یاران و پیروان او نوشته شده و به نام خود آنان معروف است،عبارتند از: .انجیل مَتّی. .انجیل مرقس. .انجیل لوقا. .انجیل یوحنّا.

پیام ها:

-فروفرستادن کتب آسمانی،جلوه ای از قیّومیّت خداوند است. الْقَیُّومُ نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ

-قرآن از هرگونه باطلی مصونیّت داشته و منطبق با حقیقت است. بالحقّ

-کتاب های آسمانی انبیا،مؤیّد یکدیگرند. مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ

-تصدیق کتب آسمانی پیشین،عاملی برای وحدت خداپرستان و یکی از شیوه های دعوت دیگران است. مُصَدِّقاً

-تصدیق تورات و انجیل واقعی توسط قرآن،حقّی بزرگ بر ادیان گذشته است،و گرنه با خرافاتی که در تورات و انجیل وجود دارد،آسمانی بودن آنها به کلّی فراموش می شد. مُصَدِّقاً

-با آنکه مراحل تربیت الهی و ابزار و دستورالعمل های آن در هر زمان و شرایطی متفاوت بوده اند،ولی از آهنگ تکاملی ووحدت در هدف برخوردارند. مُصَدِّقاً

مِنْ قَبْلُ هُدیً لِلنّاسِ وَ أَنْزَلَ الْفُرْقانَ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ وَ اللّهُ عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ

او(تورات و انجیل را)پیش از این(قرآن)برای هدایت مردم(فرو فرستاد)و اینک فرقان را(که وسیله ی تمییز حقّ از باطل است)نازل کرد،البتّه برای کسانی که به آیات الهی کفر ورزند،عذاب شدیدی است و خداوند شکست ناپذیر صاحب انتقام است.

نکته ها:

یکی از نام های قرآن،فرقان است.فرقان،یعنی آنچه مایه ی افتراق،جدایی و فرق گذاشتن است.از آنجا که قرآن راه تشخیص حقّ از باطل می باشد،لذا به آن فرقان گفته شده است.

عذاب شدید مخصوص آخرت نیست.در این آیه نفرموده که عذاب کفّار مربوط به آخرت است،زیرا گاهی سرگرمی و حرص بر اندوختن مال و غفلت از خداوند و معنویات،خود نوعی عذاب است.در آیه ی سوره ی توبه می فرماید:خداوند به گروهی مال و اولاد می دهد تا به وسیله آنها عذابشان کند.

امام صادق علیه السلام درباره ی أَنْزَلَ الْفُرْقانَ فرمودند: هر امر محکم،فرقان است و کتاب در  أَنْزَلَ الْکِتابَ ،مجموع قرآن است

پیام ها:

-هدایت مردم،یک سنّت همیشگی الهی بوده است. مِنْ قَبْلُ هُدیً

-مخاطب کتب آسمانی،عموم مردم هستند،نه قبیله و نژادی خاص. لِلنّاسِ

-هرکجا میان سلیقه ها،افکار و عقاید به هر نحو دچار تحیّر شدیم،حرف آخر از آن قرآن است.(حتّی اگر در میان روایات نیز دچار حیرت شدیم،باید به حدیثی توجّه کنیم که مطابق با قرآن باشد.) الْفُرْقانَ

-عذاب الهی،پس از اتمام حجّت بر مردم است. هُدیً لِلنّاسِ... اَلَّذِینَ کَفَرُوا... لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ

-این آیه مایه ی دلگرمی و تسلّی خاطر پیامبر و مؤمنان است که خداوند به حساب کفّار سرسخت می رسد. عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ

-سرچشمه کیفر و انتقام خدا،عملکرد ماست وگرنه او عزیزی است که هیچ کمبودی ندارد. عَزِیزٌ ذُو انْتِقامٍ

-نافرمانی و کفر مردم در خداوند أثری ندارد. کَفَرُوا، وَ اللّهُ عَزِیزٌ

إِنَّ اللّهَ لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ

همانا هیچ چیز،(نه)در زمین و نه در آسمان،بر خداوند پوشیده نمی ماند.

نکته ها:

در چند آیه ی قبل،سخن از قیّوم بودن خداوند بود.در این آیه،آشکار بودن همه چیز برای او مطرح شده که جلوه ای از قیّومیّت اوست.

پیام ها:

-خداوند بر همه چیز آگاه است.ما وهمه ی هستی هر لحظه در محضر خدا هستیم،در محضر او گناه نکنیم.با توجّه به آیه ی قبل،استفاده می شود که کفر و معصیتِ هیچ کس بر خدا پوشیده نیست. کَفَرُوا... لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ

-تعدّد افراد،تعدّد اعمال،تعدّد مکان ها وزمان ها هیچ کدام مسأله ای را بر خداوند پنهان نمی سازد. لا یَخْفی عَلَیْهِ شَیْءٌ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی السَّماءِ

هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ فِی الْأَرْحامِ کَیْفَ یَشاءُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

او کسی است که شما را آنگونه که می خواهد در رحم ها صورتگری می کند.جز او که قادر شکست ناپذیر و حکیم است،معبودی نیست.

نکته ها:

شکل گیری جنین در رحم،نشانه ی دیگری از قیّوم بودن خداوند است که در آیات قبل خواندیم.

موضوع صورت گیری انسان در رحم مادر،در میان دو آیه ی نزول کتاب آمده است،  شاید رمز این باشد که خدایی که در رحم مادر به شما سر و سامان می دهد،با تشریع قوانین الهی و ارسال کتب آسمانی،به رشد آینده و ابدی شما نیز سامان می بخشد.

تأثیر هریک از عوامل وراثتی،بهداشتی،غذایی ویا روانی در شکل گیری صورت و جسم افراد نیز از سنّت های الهی ودر مدار قدرت وتدبیر وحکمت اوست.

پیام ها:

-منشأ تکوین و تشریع یکی است.آن کسی که برای هدایت شما کتاب فرستاد، همان است که شما را آفریده است. هُدیً لِلنّاسِ... یُصَوِّرُکُمْ

-صورت گری انسان در رحم مادر،تنها بدست اوست. هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ

-اکنون که صورت بندی ها به دست خداست،یکدیگر را به خاطر شکل و قیافه سرزنش نکنیم. هُوَ الَّذِی یُصَوِّرُکُمْ

-تفکّر در آفرینش خود،عامل ایمان به خداوند است. یُصَوِّرُکُمْ... لا إِلهَ إِلاّ هُوَ

-گرچه خداوند به هر کاری قادر است؛ کَیْفَ یَشاءُ ولی کاری بر خلاف حکمت نمی کند. هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

-صورت های گوناگون افراد بشر،نشانه ی قدرت و حکمت اوست. یُصَوِّرُکُمْ...

الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ

او کسی است که این کتاب را بر تو نازل کرد.بخشی از آن،آیات محکم(روشن و صریح)است که اصل و اساس این کتاب را تشکیل می دهد.(و هرگونه ابهامی در آیات دیگر،با مراجعه به این محکمات روشن می شود)و بخشی از آن،آیات متشابه است(که احتمالات مختلفی در معنای آیه می رود،ولی با توجه به آیات محکم،تفسیر آنها روشن می شود.)امّا کسانی که در دلهایشان انحراف است،به جهت ایجاد فتنه(و گمراه کردن مردم)و نیز به جهت تفسیر آیه به دلخواه خود،به سراغ آیات متشابه می روند،در حالی که تفسیر این آیات را جز خداوند و راسخان در علم نمی دانند.آنان که می گویند:ما به آن ایمان آورده ایم همه ی آیات از طرف پروردگار ماست(خواه محکم باشد یا متشابه)و جز خردمندان پند نگیرند.

نکته ها:

در این آیه،چند سؤال مطرح است:

سؤال:قرآن در یکجا همه ی آیات خود را محکم دانسته و فرموده: کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ و در جای دیگر همه را متشابه دانسته و فرموده: کِتاباً مُتَشابِهاً و در این آیه بعضی را محکم وبعضی را متشابه معرّفی نموده است؟

پاسخ:آنجا که قرآن فرمود:تمام آیاتِ قرآن محکم است،یعنی سخن سست و بی اساس در هیچ آیه ای نیست و آنجا که فرمود:همه ی آیات متشابه هستند،یعنی سیستم و آهنگ آیات قرآن،هماهنگ،یکنواخت و شبیه بهم است.

اما با این حال،از نظر فهم مردم همه ی آیات یکسان نیستند،بعضی صریح و روشن و همه کس فهم،ولی بعضی دارای معانی بلند وپیچیده اند که همین امر موجب شبهه و اشتباه آنان می گردد.

سؤال:چرا در قرآن آیات متشابه به کار رفته است؟

پاسخ:اوّلاً:وجود آیه های متشابه زمینه ی فکر و تدّبر در آیات قرآن است.

ثانیاً:موجب رجوع مردم به رهبران آسمانی می شود.آری،اگر همه ی درس آسان باشد،شاگرد نیازی به استاد احساس نمی کند.

ثالثاً:متشابهات وسیله ی آزمایش مردم است.گروهی کژاندیش،از لابلای آنها به سراغ اهداف شوم خود می روند و گروهی اندیشمند،به فرموده امام رضا علیه السلام با مراجعه به محکمات،معنای صحیح آیات را کشف می نمایند. من ردّ متشابه القرآن الی محکمه هدی الی صراط مستقیم

سؤال:نمونه ای از آیات متشابه را در قرآن بیان کنید؟

پاسخ:در قرآن می خوانیم: إِلی رَبِّها ناظِرَهٌ   در قیامت،چشم ها به پروردگارشان می نگرند.

چون عقل سلیم،جسم بودن را برای خداوند محال می داند و در آیات دیگر قرآن نیز می خوانیم: لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ چشمها او را درک نمی کنند،لذا می فهمیم که مراد از نگاه به پروردگار،نگاه به لطف و پاداش او در قیامت است.

همچنین مراد از دست خدا در آیه ی یَدُ اللّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ قدرت اوست،چنانکه در فارسی نیز می گوییم:فلانی در فلان شهر یا اداره دست دارد،یعنی قدرت دارد.وگرنه خداوند که جسم نیست تا دست و پا داشته باشد.قرآن نیز می فرماید: لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ او همانندی ندارد.

این گونه آیات،سبب انحراف ساده اندیشانی شده که به آیات دیگر توجّه ندارند و از مفسّران واقعی یعنی اهل بیت پیامبر علیهم السلام جدا افتاده اند و شاید به جهت همین خطرات باشد که قرآن، خود به ما سفارش نموده است هنگام قرائت قرآن از شرّ شیطان به خداوند پناه ببرید. فاذا قرأت القرآن فاستعذ باللّه من الشیطان الرجیم

سؤال:تأویل قرآن به چه معناست؟

پاسخ:شاید مراد از تأویل،اهداف و معارف و اسرار پشت پرده ای باشد که بعد روشن می شود.

نظیر تعبیر خوابی که حضرت یوسف دید و بعد روشن شد و یا اسراری که در شکستن کشتی توسط خضر و موسی بود که بعد روشن شد.

در روایات می خوانیم:آیات ناسخ،از محکمات وآیات منسوخ از متشابهات قرآن است و ائمه معصومین علیهم السلام مصداق بارز راسخون در علم هستند

حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه از راسخان در علم ستایش می کند.آنان که به عجز علمی خود نسبت به علومی که مخصوص خداست اعتراف دارند و از تعمق در چیزی که ضرورتی ندارد دست باز می دارند.

پیام ها:

-هرکس همه ی آیات را نمی فهمد. وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ

-قلب های منحرف،منشأ فساد و فتنه است. فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ

-فتنه،تنها آشوب نظامی و فیزیکی نیست،تفسیر به رأی و تحریفِ فرهنگ و معانی آیات نیز فتنه است. ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ

-گاهی حقّ و حقیقت نیز دستاویز باطل می شود. ابْتِغاءَ الْفِتْنَهِ

-هدف نهایی و مقصد اعلای آیات الهی را تنها خدا و راسخان در علم می دانند. وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ

-نام راسخان در علم در کنار نام مقدس خداوند آمده و مقامشان بعد از مقام الهی است. وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ

-علم،درجاتی دارد که بالاترین آن آشنا شدن به تأویل و رسیدن به هدف نهایی است. وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلاَّ اللّهُ وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ

-عالمان واقعی بی تکبّرند. وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنّا بِهِ

-گرایش به باطل،مانع از رسیدن به درجات بالای علم است. الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ در برابر فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ قرار داده شده است.

-هر چه را نمی فهمیم انکار نکنیم. کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا

-نزول آیات محکم و متشابه،در مسیر تربیت است. کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا

رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَهً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ

(راسخان در علم می گویند:)پروردگارا! پس از آن که ما را هدایت کردی، دلهای مارا به باطل مایل مگردان و از سوی خود مارا رحمتی ببخش.به راستی که تو خود بسیار بخشنده ای.

پیام ها:

-به علم و دانش خود مغرور نشویم و از خداوند هدایت بخواهیم. رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا...

-نشانه ی علم واقعی و رسوخ در علم،توجّه به خدا و استمداد از اوست. وَ الرّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ... رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا

-محور هدایت و گمراهی،قلب و افکار انسانی است. لا تُزِغْ قُلُوبَنا

-در خط قرار گرفتن خیلی مهم نیست،از خط خارج نشدن بسیار اهمیّت دارد.

بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا...

-هدیه و هبه ی حقیقی،مخصوص اوست. إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهّابُ

رَبَّنا إِنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ إِنَّ اللّهَ لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ

(راسخان علم در ادامه دعا گویند:)پروردگارا! همانا تو مردم را برای روزی که در آن شکی نیست گرد آوری.همانا خداوند وعده ی خود را تخلّف نمی کند.

نکته ها:

کسی که به قیامت ایمان دارد؛ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ نگران عاقبت و سرنوشت خود می شود و از خداوند استمداد می کند.

منشأ خُلف وعده،غفلت،عجز،ترس،جهل و یا پشیمانی است که هیچ کدام از اینها در ذات مقدّس الهی راه ندارد. لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ

پیام ها:

-راسخان در علم،به آینده و قیامت چشم دوخته اند. إِنَّکَ جامِعُ النّاسِ لِیَوْمٍ...

-توجّه به حالات روحی در دنیا؛ لا تُزِغْ قُلُوبَنا وپاسخگویی به اعمال در آخرت، نشانه ی دانشمندان واقعی است. لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ

-روز قیامت، هم روز جمع است که مردم یکجا برای حسابرسی جمع می شوند؛ جامِعُ النّاسِ و هم روز فصل است که بعد از محاکمه،هر یک جداگانه به جایگاه خود می روند. إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ مِیقاتاً

-راسخان در علم به قیامت یقین دارند، لا رَیْبَ فِیهِ چون به وفای خداوند یقین دارند. لا یُخْلِفُ الْمِیعادَ

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ

همانا کسانی که کفر ورزیدند،نه اموالشان و نه فرزندانشان در برابر(عذاب)خدا (در قیامت) هیچ به کارشان نمی آید وآنان خود هیزم و سوخت آتش اند.

نکته ها:

وَقود به معنای مادّه ی سوختنی است.وسیله ی آتش زایی دوزخ دو چیز است:سنگ ها و انسان ها؛ وَقُودُهَا النّاسُ وَ الْحِجارَهُ  آری؛خصلت ها و افکار و اعمال،هویّت انسان را دگرگون می کند و انسان به سوخت آتش تبدیل و خود عامل سوختن خود می شود.

غیر از خداوند هیچ کس،نه در دنیا و نه در آخرت،نمی تواند نیازهای واقعی انسان را تأمین کند و انسان در هر حال به او نیازمند است.

پیام ها:

-گرچه آیه مخصوص کافران است ولی باید پند گرفت و به مال و فرزند مغرور نشد.دلبستگی به غیر خدا هر چه باشد،بی ثمر و محکوم است. لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ

-کفر،انسان را از مدار انسانیّت خارج و در حدّ اشیای مادّی و طبیعی پایین می آورد. أُولئِکَ هُمْ وَقُودُ النّارِ

کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ وَ اللّهُ شَدِیدُ الْعِقابِ

(شیوه ی کفّار)مانند روش فرعونیان و کسانی است که پیش از آنها بودند،آیات مارا تکذیب کردند،پس خداوند آنها را به(کیفر)گناهانشان بگرفت.و خدا سخت کیفر است.

پیام ها:

-بعد از بیان کلّیات،بیان نمونه ها لازم است. کَفَرُوا... کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ

-تاریخ و تجربه ی گذشتگان،بهترین درس است. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ...

فرعون و آل فرعون که نماد قدرت و زور بودند،در برابر قهر خداوند لحظه ای نتوانستند مقاومت کنند،شما به این مال و قدرت اندک خود ننازید.

-گاهی نقش اطرافیان طاغوت از خود طاغوت کمتر نیست. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ

-گناه بد است،ولی بدتر از آن عادت به گناه و روحیّه ی گناه است. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ وَ...

-خصلت ها،شیوه ها واعمال وگناهان مشابه،جزا و پاداش مشابه دارد. کَدَأْبِ آلِ فِرْعَوْنَ

-عامل هلاکت امّت ها،گناهان آنان بوده است. فَأَخَذَهُمُ اللّهُ بِذُنُوبِهِمْ

-آنجا که گناه جزو روحیّه و عادت شد،عقوبت پروردگار سخت است.

کَدَأْبِ...شَدِیدُ الْعِقابِ

قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی جَهَنَّمَ وَ بِئْسَ الْمِهادُ

به کسانی که کافر شدند بگو:به زودی شکست می خورید و به سوی جهنّم رانده می شوید و چه بد جایگاهی است.

نکته ها:

چنانکه در تفاسیر،مجمع البیان وکبیر ومراغی آمده است وقتی مسلمانان در سال دوم هجری در جنگ بدر پیروز شدند،گروهی از یهود گفتند:این پیروزی نشانه ی صداقت محمّد صلی الله علیه و آله است،چون در تورات آمده است،او کسی است که بر دشمنانش پیروز می شود.

گروهی دیگر از یهود گفتند:عجله نکنید! شاید در جنگ های دیگر شکست بخورد.

وقتی در سال سوم،جنگ احد پیش آمد و مسلمانان شکست خوردند،این گروه از یهودیان خوشحال شدند.

آیه نازل شد که زود قضاوت نکنید،در آینده ی نزدیک شما شکست می خورید.طولی نکشید که مسلمانان،یهود بنی قریظه و بنی نضیر مدینه را درهم شکستند و در فتح مکّه نیز مشرکان را از بین بردند؛شاید آیه اشاره به شکست تمام کفار جهان یا ظهور حضرت مهدی باشد.

پیام ها:

-دلداری مؤمنان و تهدید کفّار،نشانه رهبری صحیح و ایمان به هدف است.

قُلْ لِلَّذِینَ کَفَرُوا سَتُغْلَبُونَ

-یکی از معجزات قرآن،پیشگویی های صادق آن است. سَتُغْلَبُونَ

-حق،پیروز و کفر،محکوم به شکست است. سَتُغْلَبُونَ

-با شایعات وتبلیغات دشمن،مقابله کنید. ستغلبون

-از شکست هایی نگران باشید که به جهنّم منتهی می شود،والاّ در هر جنگی احتمال شکست وجود دارد. سَتُغْلَبُونَ وَ تُحْشَرُونَ إِلی جَهَنَّمَ

قَدْ کانَ لَکُمْ آیَهٌ فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا فِئَهٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ أُخْری کافِرَهٌ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ وَ اللّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ إِنَّ فِی ذلِکَ لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ

به یقین در دو گروهی که(در جنگ بدر)با هم روبرو شدند،برای شما نشانه(و درس عبرتی)بود.گروهی در راه خدا نبرد می کردند و گروه دیگر که کافر بودند(در راه شیطان و هوس خود.)کفّار به چشم خود مسلمانان را دو برابر می دیدند(واین عاملی برای ترس آنان می شد)و خداوند هر کس را بخواهد به یاری خود تأیید می کند.همانا در این امر برای اهل بینش،پند وعبرت است.

نکته ها:

این آیه مربوط به جنگ بدر است که دو گروهِ مسلمانان و کفّار در برابر یکدیگر قرار گرفتند.

در این نبرد تعداد مسلمانان سیصد وسیزده نفر بود که هفتاد وهفت نفر آنها از مهاجران و دویست وسی وشش نفر از انصار بودند.پرچمدار مهاجران حضرت علی علیه السلام و پرچمدار انصار سعدبن عباده بود.مسلمانان هفتاد شتر،دو اسب،شش زره و هشت شمشیر داشتند، ولی لشکر کفر بیش از هزار رزمنده و صد اسب سوار داشت.مسلمانان در آن جنگ با دادن بیست ودو شهید-چهارده نفر از مهاجران و هشت نفر از انصار-بر دشمن کافر که هفتاد کشته و هفتاد اسیر داده بود،پیروز شدند.

جنگ بدر با پیش بینی قبلی انجام نشد.هدف،مصادره اموال کفّار به تلافی مصادره ی اموال مسلمانان مهاجر از مکّه بود که به جنگ و برخورد نظامی انجامید. فِی فِئَتَیْنِ الْتَقَتا

سؤال:در این آیه می خوانیم که کفّار،مسلمانان را دو برابر دیدند؛ یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ در حالی که در آیه ی سوره انفال می خوانیم:مسلمانان در چشم کفّار کم جلوه کردند؛

یُقَلِّلُکُمْ فِی أَعْیُنِهِمْ چگونه چنین چیزی ممکن است؟

پاسخ:ممکن است چنین گفته شود:در آغاز جنگ،مسلمانان را کم دیدند تا جرأت هجوم پیدا کنند و از کفّار مکّه کمک نخواهند،ولی در هنگام جنگ،آنان را زیاد دیدند و خود را باختند.

بنابراین کم دیدن و زیاد دیدن در دو مرحله و دو زمان بود،لذا تناقضی وجود ندارد.

پیام ها:

-هدف جنگ باید برای خدا و دین خدا باشد. فِی سَبِیلِ اللّهِ

-رزمندگان مسلمان دارای یک هدف هستند. فِئَهٌ تُقاتِلُ فِی سَبِیلِ اللّهِ

-آنجا که خدا بخواهد دیدها،برداشت ها و افکار عوض می شود.با همین چشم همین جمعیّت را دو برابر می بیند. یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ رَأْیَ الْعَیْنِ

-یکی از امدادهای غیبی،ایجاد رُعب در دل دشمنان است. یَرَوْنَهُمْ مِثْلَیْهِمْ... وَ اللّهُ یُؤَیِّدُ

-جنگ بدر نشان داد که اراده خداوند بر اراده خلق غالب و تنها امکانات مادّی، عامل

پیروزی نیست. یُؤَیِّدُ بِنَصْرِهِ مَنْ یَشاءُ

-گرچه خداوند هر کس را بخواهد یاری می کند؛ مَنْ یَشاءُ ولی شرط یاری آن است که مردم در مقام یاری دین او بپاخیزند. فِی سَبِیلِ اللّهِ در جای دیگر نیز می فرماید: إِنْ تَنْصُرُوا اللّهَ یَنْصُرْکُمْ

-هدف از بیان تاریخ باید عبرت و پندگیری باشد. لعبره

-گرچه حوادث برای همه مایه ی پند و عبرت است؛ کانَ لَکُمْ آیَهٌ ولی درس گرفتن از نشانه ها،بصیرت وبینش می خواهد. لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ

-کسانی که از جنگ بدر درس نگیرند،صاحب بصیرت نیستند. لَعِبْرَهً لِأُولِی الْأَبْصارِ

زُیِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ وَ الْقَناطِیرِ الْمُقَنْطَرَهِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّهِ وَ الْخَیْلِ الْمُسَوَّمَهِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

عشق و علاقه به زنان و فرزندان و اموال زیاد از طلا ونقره و اسبان ممتاز و چهارپایان و کشتزارها که همه از شهوات و خواسته های نفسانی است، در نظر مردم جلوه یافته است،(در حالی که)اینها بهره ای گذرا از زندگانی دنیاست و سرانجام نیکو تنها نزد خداوند است.

نکته ها:

قَناطیر جمع قِنطار به معنای مال زیاد است وآمدن کلمه ی مُقَنطره به دنبال آن، برای تأکید بیشتر است.نظیر این که بگوییم:آلاف و الوف،هزاران هزار.

خَیل به معنای اسب و اسب سوار،هردو آمده است و مُسَوّمه یعنی نشاندار.اسب هایی که به خاطر زیبایی اندام و یا تعلیمی که می دیدند،دارای برجستگی های خاصّی می شدند،به آنها خیل مسومه می گفتند.

جلوه کردن دنیا در نظر انسان،گاهی از طریق خیالات شخصی و گاهی از سوی شیطان و گاهی از جانب اطرافیان متملّق صورت می گیرد.از طریق اوهام شخصی: یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً و فَرَآهُ حَسَناً و از سوی شیطان: زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ   و از طرف اطرافیان متملّق زُیِّنَ لِفِرْعَوْنَ سُوءُ عَمَلِهِ

مصادیق جلوه های دنیا که در آیه ذکر شده،با توجّه به زمان نزول آیه است و می تواند در هر زمانی مصادیق جدیدی داشته باشد.طلا و نقره،کنایه از ثروت اندوزی،و اسب کنایه از مرکب و وسیله ی نقلیّه است.

سؤال:با این که خداوند زینت بودن مال و فرزند را پذیرفته است؛ الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَهُ الْحَیاهِ الدنیا پس چرا این آیه در مقام انتقاد است؟

پاسخ:زینت بودن چیزی،غیر از دلبستگی به آن است.در این آیه انتقاد از دلبستگی شدید است که از آن به حُبُّ الشَّهَواتِ تعبیر می کند.

کلمه ی بَنین شامل دختران نیز می شود،نظیر این که می گوییم:عابران محترم از پیاده رو حرکت کنند که شامل زنان عابر نیز می شود.

امام صادق علیه السلام با استناد به حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ... فرمودند:مردم در دنیا و آخرت از چیزی بیشتر از زنان لذّت نمی برند...اهل بهشت نیز بیش از هر چیز به نکاح تمایل دارند تا خوردنی ها و آشامیدنی ها.

این روایت حکمت تقدّم النّساء را بر دیگر موارد بیان می کند.

پیام ها:

-علاقه ی طبیعی به مادّیات،در نهاد هر انسانی وجود دارد،آنچه خطرناک است،فریب خوردن از زینت ها وجلوه های آن و عدم کنترل دلبستگی هاست. زُیِّنَ لِلنّاسِ...

-جلوه ی دنیا برای مردمِ عادّی است،نه افراد فرزانه. زُیِّنَ لِلنّاسِ چنانکه در نظر همسر فرعون که فرزانه ی تاریخ است،کاخ و طلای او بی ارزش است.

نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ

-علاقه ی بیش از حدّ به زن وفرزند،بیش از هر چیز مایه ی دلبستگی انسان به دنیا می گردد. حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنِینَ

-مراقب باشیم که زینت ها وجلوه های دنیا،مقدّمه ی غفلت از آخرت است.

زُیِّنَ لِلنّاسِ... وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

-یکی از عوامل بد عاقبت شدن،شیفتگی و دلبستگی به دنیاست.زیرا عاقبت نیکو تنها نزد خداست. زُیِّنَ لِلنّاسِ... وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

-یکی از شیوه های تربیتی،تحقیر مادّیات و بیان عظمت معنویات است. ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

-بهترین راه برای کنترل علائق مخرّب،مقایسه آن با الطاف جاودانه ی الهی است. وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ

قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

بگو:آیا شمارا به بهتر از اینها(که محبوب شماست)خبر دهم؟برای کسانی که تقوا داشته باشند،نزد پروردگارشان باغهایی (بهشتی) است که از زیر(درختان)آن نهرها جاری است.برای همیشه در آنجا(بهره مند) هستند و همسرانی پاک(خواهند داشت)و رضا و خشنودی خداوند (شامل حالشان می شود)و خداوند به حال بندگان بیناست.

نکته ها:

در آخرین جمله از آیه ی قبل خواندیم که عاقبتِ نیک نزد خداوند است؛ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ این آیه،سیمایی از بهشت نیکوکاران را ترسیم می کند.

پیام ها:

-در دعوت مردم به حق،آنان را به مقایسه ی دنیا و آخرت دعوت کنیم. قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ...

-دوام و ثباتِ بهشت و رضایت خداوند کجا و لذائذ موقّت و ناپایدار دنیا کجا؟ ذلِکَ مَتاعُ الْحَیاهِ الدُّنْیا... قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ

-افراد با تقوا،شیفته ی زرق و برق دنیا نمی شوند. لِلَّذِینَ اتَّقَوْا در این آیه،در مقابل لِلنّاسِ در آیه ی قبل بکار رفته است.

-ملاک رسیدن به نعمت های آخرت،تقواست. لِلَّذِینَ اتَّقَوْا

-تشویق باید هماهنگ با خواسته های طبیعی وفطری باشد. أنهار،أزواج،خالدین

-پاکدامنی و پاکیزگی،برترین ارزش است. أَزْواجٌ مُطَهَّرَهٌ

-لذّت های متّقین تنها محدود به لذایذ مادّی نیست،رضایت الهی بالاترین لذّت معنوی است. رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ

-تقوا تنها در ادعا نباشد،خداوند بصیر و داناست. وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا إِنَّنا آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ قِنا عَذابَ النّارِ

(پرهیزگاران)کسانی اند که می گویند:پروردگارا! براستی که ما ایمان آورده ایم،پس گناهان ما را ببخشای و ما را از عذاب آتش حفظ فرما.

پیام ها:

-متّقین،همواره در انابه و دعا هستند. یَقُولُونَ

-ایمان،زمینه ی عفو الهی است. آمَنّا فَاغْفِرْ لَنا

-عفو،از شئون ربوبیّت و لازمه ی تربیت است. رَبَّنا... فَاغْفِرْ لَنا

-ترس از قهر و عذاب خداوند،از نشانه های تقواست. قِنا عَذابَ النّارِ

-به کارهای خوبتان اعتماد نکنید.با آنکه اهل تقوا هستید،باز هم از قهر الهی باید ترسید. قِنا عَذابَ النّارِ

الصّابِرِینَ وَ الصّادِقِینَ وَ الْقانِتِینَ وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ

(پرهیزگاران،همان)صابران و راستگویان و فرمان برداران فروتن و انفاق کنندگان و استغفار کنندگان در سحرها هستند.

نکته ها:

افراد با تقوا خصوصیات و ویژگی هایی دارند؛از جمله:

.صبر در برابر مشکلات،صبر بر ترک گناهان و صبر بر انجام واجبات.

.صداقت در گفتار و رفتار.

.خضوع وفروتنی در انجام دستورات،دوری از غرور و خود برتربینی.

.انفاق از هر چه خداوند به آنان روزی کرده است.

.مناجات سحر و آمرزش خواهی از خداوند.آری! سحر مناسب ترین زمان برای دعاست.

امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از استغفار در سحر،نماز در آن وقت است.

در برخی روایات آمده است:اگر کسی یکسال به طور مداوم،در قنوت نماز شب هفتاد مرتبه استغفار کند،مشمول این آیه می شود.

ابی بصیر از امام صادق علیه السلام درباره ی اَلْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ پرسید،حضرت فرمودند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله در نماز وتر هفتاد مرتبه استغفار می کرد.

پیام ها:

-هم رسیدگی به خلق،هم عبادت خالق. وَ الْمُنْفِقِینَ وَ الْمُسْتَغْفِرِینَ بِالْأَسْحارِ

-تقوا به معنای انزوا،بی خبری و گوشه گیری نیست،متقّی باید جامع کمالات باشد. الصّابِرِینَ وَ الصّادِقِینَ وَ...

شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قائِماً بِالْقِسْطِ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ

خدایی که همواره به عدل و قسط قیام دارد،گواهی داده که معبودی جز او نیست و فرشتگان و صاحبان دانش(نیز به یگانگی او گواهی داده اند)جز او که مقتدر حکیم است،معبودی نیست.

نکته ها:

خداوند با ایجاد نظام واحد در هستی،بر یگانگی ذات خود گواهی می دهد،یعنی هماهنگی و نظم موجود در آفرینش،همه گواه بر حاکمیّت قدرتی یگانه بر هستی است، چنانکه در دعای صباح می خوانیم: یا من دل علی ذاته بذاته آفتاب آمد دلیل آفتاب گر دلیلت باید از وی رُخ متاب

امام باقر علیه السلام فرمودند: مراد از أُولُوا الْعِلْمِ در آیه،انبیا واوصیا هستند

هر کجا تعدّد هست،محدودیّت نیز هست.خانه ی بی حدّ نمی تواند بیش از یکی باشد. اگر گفتیم:فلان چراغ،نور بی نهایت دارد،جایی برای چراغ دوم باقی نمی ماند. خدا بی نهایت است،زیرا اگر نهایت داشته باشد به نیستی برمی خورد و هیچ بی نهایتی قابل تعدّد نیست، لذا خداوند قابل تعدّد نیست واو یکتاست.

پیام ها:

-شهادت عملی از بهترین نوع شهادت است.هماهنگی در میان آفریده ها، بهترین نمونه ی گواهی بر یکتایی خداست. شَهِدَ اللّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ

-راه ایمان به خدا،علم است وعلم واقعی،انسان را با سرچشمه هستی آشنا می کند. وَ أُولُوا الْعِلْمِ

-دانشمندان،در کنار فرشتگان قرار می گیرند. وَ الْمَلائِکَهُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ

-عدل الهی،در کنار توحید مطرح است.بر خلاف دیگر قدرتمندان که هر کجا احساس یکتایی و نداشتن رقیب و شریک کنند،زور می گویند،او یکتایی است که به پا دارنده ی عدل است. لا إِلهَ إِلاَّ اللّهُ... قائِماً بِالْقِسْطِ

إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلاّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ

همانا دین(مورد پذیرش)نزد خداوند،اسلام(وتسلیم بودن در برابر فرمان خداوند)است و اهل کتاب اختلافی نکردند،مگر بعد از آنکه علم(به حقّانیت اسلام)برایشان حاصل شد،(این اختلاف)از روی حسادت و دشمنی میان آنان بود و هرکس به آیات خداوند کفر ورزد،پس(بداند که) همانا خداوند حسابگری سریع است.

پیام ها:

-ایمان به یگانگی،عدالت،عزّت و حکمت خداوند(که در آیه ی قبل بود،) زمینه ی تسلیم شدن انسان است. إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ

-لازمه ی تسلیم بودن در برابر خداوند،پذیرش اسلام به عنوان آخرین دین الهی است. إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللّهِ الْإِسْلامُ

-تجاوز از مرزهای حق،سبب بروز اختلاف است. وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ... بَغْیاً

-سرچشمه ی بعضی از اختلافات مذهبی،حسادت ها و ظلم هاست؛نه جهل و بی خبری. مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ

-حسد،زمینه ی کفر است. بَغْیاً... وَ مَنْ یَکْفُرْ

-کتاب وعلم،به تنهایی سبب نجات نمی گردند. أُوتُوا الْکِتابَ، جاءَهُمُ الْعِلْمُ، مَنْ یَکْفُرْ

-کسانی که آگاهانه ایجاد اختلاف می کنند، بزودی سیلی می خورند. سَرِیعُ الْحِسابِ

فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ

(از این رو)پس اگر با تو به گفتگو وستیز ومحاجّه برخاستند،(با آنها مجادله مکن و)بگو:من و پیروانم روی به خدا تسلیم کرده ایم.و به اهل کتاب(یهود و نصاری) و امیّین(مشرکان بی سواد مکّه)بگو:آیا شما هم(در برابر خدا)تسلیم شده اید، پس اگر تسلیم شدند و اسلام آوردند همانا هدایت یافته اند و اگر سرپیچی کردند (نگران مباش، زیرا)وظیفه ی تو فقط رساندن دعوت الهی است،(نه اجبار واکراه)و خداوند به حال و عمل بندگان بیناست.

نکته ها:

این که می گویند:سخن کز دل برآید،لاجرم بر دل نشیند،قانون کلّی نیست؛زیرا سخن پیامبر از دل بود،ولی بر دل کفّار نمی نشست.

با آنکه حضرت از عمق دل می فرمود: أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ من با تمام وجود تسلیم خدا هستم،امّا گروهی اعراض می کردند؛ وَ إِنْ تَوَلَّوْا

محور اصلی دین،تسلیم حقّ بودن است که در آیه ی قبل و این آیه چهار بار مطرح شده است. الاسلام،أسلمت،أسلمتم،أسلموا

پیام ها:

-جدال و محاجّه،از خصلت های مخالفان انبیاست. فَإِنْ حَاجُّوکَ

-ابلاغِ رسالت واستدلال آری،ولی ستیز با افراد لجوج ممنوع. فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ

-به مجادلات بی نتیجه و بیهوده،پایان دهید. فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ

-در گفتگوها،موضع خود ویاران خود را صریح اعلام کنیم. فَإِنْ حَاجُّوکَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ... وَ مَنِ اتَّبَعَنِ

-پیروان واقعی پیامبر،کسانی هستند که تسلیم خدا باشند. أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ

-آنچه انسان را در برابر گفتگوهای مغرضانه حفظ می کند،اتصال به خداوند است. أَسْلَمْتُ وَجْهِیَ لِلّهِ

-انبیا با تمام وجود و با عشق و نشاط به خدا دل بسته اند. وَجْهِیَ لِلّهِ

-توجّه رهبر،باید هم به افراد با فرهنگ باشد و هم به عوام مردم. أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ

-کتاب های آسمانی،یک سند فرهنگی ارزشمند برای جوامع بشری است.در آیه مردم به دو دسته تقسیم شده اند؛فرهنگیان وعوام. أُوتُوا الْکِتابَ وَ الْأُمِّیِّینَ

-هدایت واقعی،در سایه ی تسلیم بودن در برابر خداوند است. فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا

-انسان در انتخاب راه آزاد است،نه مجبور. فَإِنْ أَسْلَمُوا... وَ إِنْ تَوَلَّوْا...

-علم و کتاب به تنهایی کافی نیست،چه بسا علم باشد،ولی تسلیم نباشد.

أُوتُوا الْکِتابَ...وَ إِنْ تَوَلَّوْا

-ما مأمور انجام وظیفه ایم،نه ضامن نتیجه. فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ

-خداوند از طریق پیامبران،با مردم اتمام حجّت می کند. فَإِنَّما عَلَیْکَ الْبَلاغُ

إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ یَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ

براستی کسانی که به آیات خداوند کفر می ورزند و پیامبران را به ناحق می کشند وکسانی از مردم را که فرمان به عدالت می دهند می کشند،پس آنان را به عذابی دردناک بشارت ده.

نکته ها:

در تفاسیر کبیر و مجمع البیان وقرطبی می خوانیم:بنی اسرائیل در اول روز آنهم در یک ساعت،چهل و سه نفر از پیامبران الهی و یکصد و دوازده نفر از آمران به معروف را به درجه ی شهادت رساندند.

البتّه ناگفته پیداست که در زمان پیامبراسلام صلی الله علیه و آله گروهی که انبیا را شهید کنند نبودند،ولی چون زنده ها به کار گذشتگان و نیاکان خود راضی بودند، خداوند در این آیه،کسانی را که به خاطر رضایت قلبی،شریک جرم نیاکان هستند،با خطاب بشّرهم مورد انتقاد و تهدید قرار داده است.

سؤال:از شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر آن است که خطری در کار نباشد، ولی در این آیه از کسانی که برای نهی از منکر تا پای جان ایستاده اند،ستایش شده است، علّت چیست؟

پاسخ:اوّلاً:شرایط افراد و نوع معروف ومنکر تفاوت می کند؛گاهی منکر،حکومت یزید است که امام حسین علیه السلام برای نهی از آن به کربلا می رود وشهید می شود،می فرماید:هدف من از این حرکت و قیام،امر به معروف و نهی از منکر است،امّا گاهی منکر در این حدّ نیست، بلکه گناهی است که باید میان خطر ومفسده ی گناه و از دست دادن مال وجان وآبرو مقایسه و با توجّه به اهمیّت و اولویّت عمل کرد.

ثانیاً:شاید مراد از کسانی که در این آیه مورد ستایش قرار گرفته اند آنهایی باشند که خود پیش بینی شهادت نمی کردند،ولی ستمکاران آنان را به شهادت رساندند.

پیام ها:

-از اعتقادات انحرافی و کفرآمیز،اعمال خطرناکی همانند قتل و کشتار انبیا سر می زند. یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ...

-در شرایطی،اظهار حقّ لازم است؛اگرچه به قیمت شهادت انبیا و اولیا باشد.

-دشمنان برای مقابله با حق،دست به کشتن پیامبران می زنند. یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ

-گاهی طاغوت ها برای کشتن فرزانگان با تبلیغات و شایعات و توجیهات،کار خود را حقّ جلوه می دهند. بِغَیْرِ حَقٍّ

-نام کسانی که به عدالت دعوت می کنند وآمرین به معروف وناهیان از منکر، در ردیف انبیا برده شده است.لذا کیفر قاتلان آنان نیز همچون قاتلان پیامبران است. فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ

أُولئِکَ الَّذِینَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ

آنان کسانی هستند که اعمالشان در دنیا و آخرت تباه شده و هیچ یاوری برای آنها نیست.

پیام ها:

-گاهی یک انحراف،تمام اعمال شخص را تباه می کند. حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ

-برای گناهانی همچون پیامبرکُشی،شفاعتی در کار نیست. ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ

أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیباً مِنَ الْکِتابِ یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ وَ هُمْ مُعْرِضُونَ

آیا ندیدی کسانی را که از کتاب آسمانی(تورات وانجیل)بهره ای داده شدند،چون به کتاب الهی دعوت می شوند تا میانشان حکم کند،(وبه اختلافات پایان دهد) گروهی از آنان(باعلم و آگاهی)از روی اعراض روی بر می گردانند؟

نکته ها:

در تفاسیر آمده است که زن و مردی از یهود،با داشتن همسر مرتکب زنا شدند.آنان می بایست طبق قانون تورات سنگسار می شدند،ولی چون از اشراف بودند سعی بر این داشتند تا از اجرای دستور تورات بگریزند.آنها نزد پیامبراسلام آمدند تا ایشان حکم کنند، آن حضرت نیز فرمان سنگسار داده وفرمودند:حکم اسلام نیز همانند حکم تورات است.

آنها منکر حکم تورات شدند.

ابن صوریا که از علمای یهود بود،از فدک به مدینه فراخوانده شد تا تورات را بخواند.ابن صوریا چون از ماجرا با خبر بود،هنگام خواندن آیات تورات،دستش را روی جملاتی می گذاشت تا آیه ی سنگسار دیده نشود.عبداللّه بن سلام که در آن روز از علمای یهود بود ودر آن جلسه حضور داشت،ماجرا را فهمید و موضوع را بر ملا کرد.

این آیه هشداری به مسلمانان است که مبادا شما هم مثل یهود به هنگام اجرای قانون قرآن،از دستور الهی رویگردان باشید ومیان مردم تبعیض قائل شوید.

پیام ها:

-کتاب قانون و داوری و قضاوت،کتاب آسمانی است. یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ

-اسلام،دین انصاف و احترام به دیگران است.از علمای دیگر ادیان دعوت می کند تا کتاب خودشان را داور قرار دهند. یُدْعَوْنَ إِلی کِتابِ اللّهِ لِیَحْکُمَ

-همه ی علمای اهل کتاب بد نبودند. یَتَوَلّی فَرِیقٌ مِنْهُمْ

-خطرناک تر از روی گردانی،قصد اعراض و لجاجت است. یَتَوَلّی... مُعْرِضُونَ

-قانون باید در مورد همه ی افراد،مساوی اجرا شود.(با توجّه به شأن نزول)

ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ وَ غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ ما کانُوا یَفْتَرُونَ

این(روی گردانی از حکم خدا)برای آن بود که اهل کتاب گفتند:هرگز آتش دوزخ جز چند روزی به ما نمی رسد.و این افتراها(و خیالبافی ها)آنان را در دینشان فریفته ساخت.

نکته ها:

در قرآن،بارها شعارهای پوچ وخیال های باطل یهود نقل شده است.آنها می گفتند:ما نژاد برتر و محبوب خداییم و در قیامت جز آن چهل روزی که اجداد ما گوساله پرست بودند،

عذابی به ما نخواهد رسید.و همین خیالها سبب غرور و انحراف آنها شد.اسرائیلِ امروز نیز برتری نژادی خود را باور داشته،برای رسیدن به آن،از هیچ ظلمی خودداری نمی کند.

پیام ها:

-سرچشمه اعراض،عقائد خرافی و بی اساس است. هُمْ مُعْرِضُونَ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ...

-خودبرتربینی،چه بر اساس دین باطل و چه براساس نژاد،ممنوع و محکوم است. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ

-احساس امنیّت ومصونیّت در برابر کیفر،مایه ی گمراهی است. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ

-یهود،قیامت و دوزخ را قبول و به گناهکاری خود اقرار داشتند. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَیّاماً مَعْدُوداتٍ

-همه ی مردم در دادگاه الهی یکسان هستند. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... غَرَّهُمْ فِی دِینِهِمْ

فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

پس(کسانی که گمان می کنند از قهر خداوند دورند،)چگونه خواهد بود حالشان،آنگاه که آنان را در روزی که شکّی در آن نیست،گرد آوریم و به هر کس در برابر آنچه تحصیل کرده،پاداش یا کیفر داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.

پیام ها:

-یاد قیامت باشید وخرافات را کنار بگذارید. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ

-کیفر و پاداش بر اساس عمل است،نه آرزو وگمان. لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ... وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ

-هیچ عملی محو ونابود نمی شود،بلکه به صاحبش برگردانده می شود.

وفیّت...ما کسبت

-دادگاه الهی بر اساس عدالت تشکیل می شود وهرکس به جزای خود می رسد.

وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ...هُمْ لا یُظْلَمُونَ

قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

بگو:خداوندا! تو صاحب فرمان و سلطنتی.به هر کس(طبق مصلحت و حکمت خود)بخواهی حکومت می دهی و از هر کس بخواهی حکومت را می گیری و هر که را بخواهی عزّت می بخشی و هر که را بخواهی ذلیل می نمایی،همه خیرها تنها به دست توست.همانا تو بر هر چیز توانایی.

نکته ها:

در تفاسیر می خوانیم که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله پس از آنکه مکّه را فتح کرد،وعده ی فتح ایران وروم را به مسلمانان داد.در آن موقع منافقان با تعجّب به یکدیگر نگاه می کردند که این آیه نازل شد.گروهی از مفسّران،نزول آیه را در موقع حفر خندق دانسته اند.آن زمان که پیامبر صلی الله علیه و آله کلنگ را بر سنگ زد واز آن جرقه ای برخاست،فرمود:من در این جرقه ها فتح کاخ های مدائن ویمن را از جبرئیل دریافت کردم.منافقان با شنیدن این سخن،لبخند تمسخر می زدند که این آیه نازل شد.

آنچه در این آیه در مورد اعطای عزّت و ذلّت از جانب خداوند آمده،طبق قوانین و سنّت اوست وبدون جهت ودلیل خداوند کسی عزیز یا ذلیل نمی سازد.مثلاً در روایات می خوانیم:

هرکس برای خداوند تواضع و فروتنی کند،خداوند او را عزیز می کند و هرکس تکبّر نماید، خدا او را ذلیل می گرداند.

قرآن از کسانی که از غیر خدا عزّت می خواهند به شدّت انتقاد کرده و می فرماید: أیبتغون عِنْدَهُمُ الْعِزَّهَ فَإِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً

بنابراین عزّت و ذلّت از خداست،ولی ایجاد زمینه های آن به دست خود ماست.

پیام ها:

-مالک واقعی تمامی حکومت ها خداست.مُلک برای غیر خدا،موقّتی و محدود است. مالِکَ الْمُلْکِ

-اکنون که مالک اوست پس دیگران امانتداری بیش نیستند و باید طبق رضای مالک اصلی عمل کنند. مالِکَ الْمُلْکِ

-اگر انسان مالک مُلک نیست چرا با داشتن آن مغرور و با از دست دادنش مأیوس شود! مالِکَ الْمُلْکِ

-خداوند به هر کس که شایسته و لایق باشد،حکومت می دهد.همان گونه که به سلیمان،یوسف،طالوت و ذوالقرنین عطا نمود. تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ

-حکومت و حاکمیّت،دلبستگی آور است. تَنْزِعُ الْمُلْکَ نزع به معنای کندن است و نشانه یک نوع دلبستگی است.

-عزّت و ذلّت به دست خداست،از دیگران توقّع عزّت نداشته باشیم. تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ

-توحید در دعا و عبادت یک ضرورت است. بِیَدِکَ الْخَیْرُ در مناجات شعبانیه می خوانیم: الهی بیدک لا بید غیرک زیادتی و نقصی .

-آنچه از اوست،چه دادن ها وگرفتن ها،همه خیر است،گرچه در قضاوت های عجولانه ی ما فلسفه ی آن را ندانیم. بِیَدِکَ الْخَیْرُ

-سرچشمه ی بدی ها عجز و ناتوانی است.از کسی که بر هر کاری قدرت دارد چیزی جز خیر سر نمی زند. بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ وَ تُولِجُ النَّهارَ فِی اللَّیْلِ وَ تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَ تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

(خداوندا!)تو شب را به روز و روز را به شب درآوری و زنده را از مرده و مرده را از زنده بیرون آوری وهر که را خواهی بی شمار روزی می دهی.

نکته ها:

این آیه وآیه ی قبل،دوازده مرتبه از نشانه های قدرت خدا نام برده است تا روح توحید را در انسان شکوفا کند.

مراد از داخل کردن شب در روز ویا روز در شب،یا کم وزیاد شدن طول ساعات شب وروز در فصل های مختلف است ویا غروب وطلوع تدریجی.البتّه معنای اوّل روشن تر است.

نمونه قدرت نمایی خداوند در بیرون آوردن زنده از مرده،آفریدن سلّول زنده از مواد غذایی بی جان است.

گاهی از کافران مرده دل،فرزندان مؤمن و زنده دل و از مؤمنان زنده دل،فرزندانی کافر و مرده دل ظاهر می شود که این یکی از مصادیق آیه است.

مراد از رزق بی حساب،رزق فراوان وبی شمار است،نه آنکه حسابش از دست او خارج باشد.و ممکن است مراد آن باشد که رزق او خارج از محاسبات شماست،و او از راهی که گمان نمی برید رزق می دهد.

تفاوت مردم در رزق،یکی از حکمت های الهی است،تا مردم به یکدیگر نیازمند بوده و زندگی اجتماعی تشکیل دهند و صفات سخاوت و ایثار و صبر و قناعت در آنان شکوفا شود.

زیرا در صورت یکسان بودن،این صفات شکوفا نمی شود.امّا اگر کسی نعمتی داشت و دیگری کمتر یا نعمتی دیگر داشت،مردم برای جبران کمبودها دور هم جمع می شوند و صفات تعاون و سخاوت از طرف دارنده نعمت و صفات قناعت و عفّت و صبر از سوی نادار شکوفا می شود.

پیام ها:

-تغییرات شب و روز و پیدایش فصل ها یکی از برکات و الطاف الهی است.

بِیَدِکَ الْخَیْرُ...تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ

-علاوه بر آفرینش،هرگونه تغییر وتدبیر به دست اوست. تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهارِ

-قدرت خداوند محدود نیست.او از مرده،زنده و از زنده،مرده خارج می سازد. تُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ تُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ

-سرچشمه لطف الهی بی انتهاست.رزق بی حساب،یعنی برای سرچشمه رزق محدودیّتی نیست. تَرْزُقُ مَنْ تَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ

نباید اهل ایمان،بجای مؤمنان،کافران را دوست و سرپرست خود برگزینند و هر کس چنین کند نزد خدا هیچ ارزشی ندارد،مگر آنکه از کفّار پروا و تقیّه کنید(وبه خاطر هدف های مهم تر،موقّتاً با آنها مدارا کنید)و خداوند شما را از(نافرمانی) خود هشدار می دهد و بازگشت(همه)به سوی خداوند است.

نکته ها:

با توجّه به قدرت بی انتهای الهی در آیات قبل،جایی برای پذیرفتن سلطه کفّار نیست.

بِیَدِکَ الْخَیْرُ،تُولِجُ اللَّیْلَ،لا یَتَّخِذِ...

در این آیه سیمای سیاست خارجی،شیوه ی برخورد با کفّار،شرایط تقیّه و جلوگیری از سوء استفاده از تقیّه بیان شده است.

تقیّه،به معنای کتمان عقیده ی حقّ از ترس آزار مخالفان و ترک مبارزه با آنان به جهت دوری از ضرر یا خطرِ مهم تر است.تقیّه،گاهی واجب و گاهی حرام است.قرآن در آیه سوره نحل،درباره ی تقیّه سخنی گفته که شأن نزول آن عمار یاسر است.

پیام ها:

-پذیرش ولایت کفّار از سوی مؤمنان،ممنوع است. لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ (اگر مسلمانان جهان تنها به این آیه عمل می کردند الآن وضع کشورهای اسلامی این چنین نبود.)

-در جامعه اسلامی،ایمان شرط اصلی مدیریّت و سرپرستی است. لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ

-ارتباط سیاسی نباید مُنجرّ به سلطه پذیری یا پیوند قلبی با کفّار شود. لا یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکافِرِینَ أَوْلِیاءَ

-ارتباط یا قطع رابطه باید بر اساس فکر و عقیده باشد،نه بر اساس پیوندهای فامیلی،قومی و نژادی. الْمُؤْمِنُونَ،الْکافِرِینَ

-هرکس به سراغ کفّار برود،خداوند او را به حال خود رها واز امدادهای غیبی خود محروم می سازد. وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ فَلَیْسَ مِنَ اللّهِ فِی شَیْءٍ

-ارتباط ظاهری با کفّار برای رسیدن به اهداف والاتر،در مواردی جایز است.

إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاهً

-تقیّه،برای حفظ دین است.مبادا به بهانه ی تقیّه،جذب کفّار شوید و از نام تقیّه سوء استفاده کنید. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ

-در مواردی که اصل دین در خطر باشد،باید همه چیز را فدا کرد و فقط باید از خدا ترسید. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ

-یاد معاد،بهترین عامل تقواست. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ

-مبادا به خاطر کامیابی و رفاه چند روزه ی دنیا،سلطه ی کفّار را بپذیرید که بازگشت همه ی شما به سوی اوست. وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ

قُلْ إِنْ تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ أَوْ تُبْدُوهُ یَعْلَمْهُ اللّهُ وَ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

بگو:اگر آنچه در سینه ها دارید پنهان سازید یا آشکارش نمایید،خداوند آن را می داند و(نیز)آنچه را در آسمان ها وآنچه را در زمین است می داند و خدا بر هر چیز تواناست.

نکته ها:

آمدن این آیه به دنبال آیه ی تقیّه،شاید اشاره به این باشد که مبادا به اسم تقیّه،با کفّار پیوند پنهانی برقرار نمایید،بلکه بدانید خدا بر افکار ونیّات شما آگاه است.

پیام ها:

-به کسانی که به اسم تقیّه در صدد ارتباط با کفّار هستند،هشدار دهید. قُلْ إِنْ تُخْفُوا

-سینه ی انسان،صندوق اسرار اوست. تُخْفُوا ما فِی صُدُورِکُمْ

-علم خداوند به آشکار و نهان،به زمین و آسمان،یکسان است. تُخْفُوا... تُبْدُوهُ...

یَعْلَمْهُ اللّهُ

-توجّه به علم خداوند،مایه ی زنده شدن وجدان مذهبی و مانع گناه و توجیه آن است. یَعْلَمْهُ اللّهُ

-از خدایی که به اسرار تمام آسمان ها آگاه است،چه چیز را می توان پنهان کرد؟ یَعْلَمُ ما فِی السَّماواتِ

-قدرت مطلق خداوند،پشتوانه تهدید او نسبت به مخالفان است. إِنْ تُخْفُوا... وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

روزی که هر کس،هر کار نیکی انجام داده حاضر بیابد و هرچه بدی کرده،آرزو می کند،ای کاش! بین آن عمل و او فاصله ای دور می بود.وخداوند شما را از (مخالفت امرش) بر حذر می دارد و(در عین حال)خداوند به بندگان مهربان است.

نکته ها:

در آیه ی قبل،سخن از علم و قدرت خداوند بود،این آیه نمونه ای از علم و قدرت الهی را بیان می کند.این آیه شبیه آیه سوره ی کهف است که می فرماید:در روز قیامت مردم تمام اعمال خود را در برابر خویش حاضر می یابند.

در تفسیر برهان آمده است که امام سجّاد علیه السلام در هر جمعه در مسجد النبی هنگام موعظه، این آیه را برای مردم تلاوت می فرمود.

پیام ها:

-اعمال انسان محو و نابود نمی شود و در قیامت در برابر او حاضر می گردد.

مُحْضَراً

-اعتقاد به حضور عمل در قیامت،مانع گناه است. مُحْضَراً

-گنهکاران،در قیامت از اعمال خود شرمنده اند،امّا چه سود؟ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها

-بسیاری از اعمالی که در دنیا مورد علاقه انسان است،در قیامت مورد تنفّر او قرار خواهد گرفت. تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً

-در روز قیامت،پشیمانی سودی ندارد و آرزوها نشدنی است.کلمه(لو)در مورد آرزوهای نشدنی بکار می رود. لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعِیداً

-پرهیزکاری و خدا پروایی،مانع گناه است. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ

-سرچشمه ی هشدارهای الهی،محبّت و رأفت اوست. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

-بیم و امید در کنار هم نقش تربیتی دارند.امید،به تنهایی سبب غرور،وبیم از تنهایی،سبب یأس می شود. یُحَذِّرُکُمُ اللّهُ نَفْسَهُ... وَ اللّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

-لطف و رأفت خداوند شامل حال همه ی بندگان است. رَؤُفٌ بِالْعِبادِ

قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

(ای پیامبر!)بگو:اگر خداوند را دوست می دارید،پس مرا پیروی کنید،تا خدا نیز شما را دوست بدارد و گناهانتان را بر شما ببخشد و خداوند بسیار بخشنده ومهربان است.

نکته ها:

درباره جایگاه پیامبر ولزوم اطاعت از او،در قرآن می خوانیم: مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللّهَ هرکس از پیامبر پیروی کند،قطعاً از خدا پیروی کرده است.در جای دیگر می خوانیم: إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللّهَ بیعت با تو بیعت با خداست.

شخصی به امام صادق علیه السلام عرض کرد:جانم فدایت،ما فرزندان خود را به نام های شما و پدرانتان می نامیم،آیا برای ما مفید است؟حضرت فرمودند:مگر دین غیر از محبّت است، خداوند فرموده است: إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی

پیام ها:

-هر ادّعایی با عمل ثابت می شود. إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی کار با سعی است نی با ادّعا لیس للانسان الاّ ما سعی

-لازمه ی ایمان به خدا،پیروی از اولیای خداست. فَاتَّبِعُونِی (آری،اسلام منهای روحانیّت واقعی،محکوم است.)

-هر کس در عمل سست است،در حقیقت پایه ی محبّت او سست است.

تُحِبُّونَ...فَاتَّبِعُونِی

-در راه اصلاح جامعه،از عواطف کمک بگیریم. إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ

-عمل،سخن و سکوت رسول خدا،حجّت و قابل پیروی است. فَاتَّبِعُونِی

-پیامبر معصوم است،زیرا فرمان پیروی عام و بی چون وچرا برای غیر معصوم، حکیمانه نیست. قُلْ... فَاتَّبِعُونِی

-اگر می خواهید خداوند شما را دوست بدارد،باید از رسول اللّه پیروی کنید.

فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ

-انسان می تواند به جایی برسد که رضای او،رضای خدا و پیروی از او،پیروی از خدا باشد. فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ

-امتیاز دین الهی بر قوانین بشری،وجود عنصر محبّت،الگوی عملی و صلاحیّتِ قانون گزار است. تُحِبُّونَ... فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ

-بهترین پاداش ها،پاداشِ معنوی است.محبوبیّت نزد خدا ودریافت مغفرت، بهترین پاداش برای مؤمنان است. یُحْبِبْکُمُ اللّهُ

-نشانه ی دوستی،سرپوش گذاردن روی بدی ها و برخورد با عفو و رحمت است. یُحْبِبْکُمُ... یَغْفِرْ لَکُمْ

-کارهای نیک،مایه ی آمرزش گناهان است. فَاتَّبِعُونِی... یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ

-اطاعت وپیروی از پیامبر،موجب دریافت عفو الهی است. فَاتَّبِعُونِی...یَغْفِرْ لَکُمْ

قُلْ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ

بگو:خدا و رسول را اطاعت کنید.پس اگر سرپیچی کردند،(بدانید که) همانا خداوند کافران را دوست نمی دارد.

نکته ها:

پیامبراکرم صلی الله علیه و آله علاوه بر آیات الهی،دستورات دیگری نیز داشت. دستوراتی که به تناسب زمان و مکان و افراد و شرایط تغییر می کرد. البتّه آنها نیز در پرتو وحی الهی بود،ولی در قرآن مطرح نگردیده بود و معنای اطاعت از رسول در کنار اطاعتِ خداوند،عمل به همان دستورات نبوی است.

پیام ها:

-رفتار و گفتار و کردار پیامبر حجّت است. أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ

-محبوب شدن یا منفور شدن در نزد پروردگار،به دست خود انسان است.

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ

-گاهی سرپیچی از فرمان پیامبر،برابر با کفر است. فَإِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْکافِرِینَ

إِنَّ اللّهَ اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمِینَ

براستی که خداوند،آدم و نوح و خاندان ابراهیم و خاندان عمران را بر جهانیان برگزید.

نکته ها:

در آیه ی قبل،دستور اطاعت از رسول صادر شد،این آیه،دلیل آن را گزینشِ خداوند حکیم می داند که بر اساس برتری آنان بر دیگر مردم است.

انتخاب و برگزیدگی انبیا،از طریق وحی،علم،ایمان و عصمت آنان است.

امام باقر علیه السلام در باره ی آیه إِنَّ اللّهَ اصْطَفی... ذُرِّیَّهً... فرمودند: ما از آن برگزیدگان و باقیمانده ی آن عترت هستیم

پیام ها:

-انسان ها همه در یک سطح نیستند و خدای حکیم،بعضی را برگزیده است تا مسئولیّت سنگین رسالت را بر دوش آنان بگذارد. إِنَّ اللّهَ اصْطَفی

-اوّلین انسان،پیامبر خدا بوده تا بشر هیچ گاه بدون هدایت نماند. اصْطَفی آدَمَ

-جریان بعثت،در طول تاریخ بشر استمرار داشته است. اصْطَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ...

-رسالت بعضی از انبیا،جهانی بوده است. عَلَی الْعالَمِینَ

ذُرِّیَّهً بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

فرزندانی که بعضی از آنان از(نسل)بعضی دیگرند(از پدران برگزیده زاده شده و در پاکی همانند یکدیگرند)و خداوند شنوای داناست.

پیام ها:

-در طول تاریخ،دودمان نبوّت از نسل پاکان بوده است. اصْطَفی... عَلَی الْعالَمِینَ ذُرِّیَّهً...

-بعضی از ویژگی ها وکمالات از طریق وراثت منتقل می شود. بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ

-خدا حتّی بر گفتار ورفتار برگزیدگان خود نظارت دارد. اصْطَفی... سَمِیعٌ عَلِیمٌ

إِذْ قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً فَتَقَبَّلْ مِنِّی إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ

(بیاد آور)هنگامی که همسر عمران گفت:پروردگارا! همانا من نذر کرده ام آنچه را در رحم دارم،برای تو آزاد باشد(و هیچ گونه مسئولیّتی به او نسپارم تا تمام وقت خود را صرف خدمت در بیت المقدّس کند،)پس از من قبول فرما،که براستی تو شنوای دانایی.

نکته ها:

چنانکه در تفاسیر و کتب روایی آمده است:دو خواهر به نام های حَنّه و اشیاع ،که اوّلی همسر عمران از شخصیّت های برجسته بنی اسرائیل و دومی همسر زکریّای پیامبر بود،بچّه دار نمی شدند.روزی حَنّه زیر درختی نشسته بود،پرنده ای را دید که به جوجه هایش غذا می دهد.محبّت مادرانه،آتش عشقِ به فرزند را در وجود او شعله ور ساخت، در همان حال دعا کرد و مستجاب شد.از سوی دیگر به شوهرش الهام شد که فرزندش از اولیای خدا خواهد بود وبیماران را شفا و مردگان را زنده خواهد کرد.

وقتی حَنّه حامله شد،تصوّر کرد آن فرزندی که قرار است کارهای خارق العاده انجام دهد، پسر خواهد بود،لذا نذر کرد که فرزندش خدمتکار بیت المقدّس شود.امّا چون نوزاد به دنیا آمد،دیدند دختر است.آنها فهمیدند که آن الهام الهی در مورد خود مریم نبوده است،بلکه درباره فرزند او خواهد بود.

پیام ها:

-رشد معنوی زن تا آنجا بالا می رود که بعد از سالها انتظار،فرزند خود را نذر خدمت خانه خدا می کند. قالَتِ امْرَأَتُ عِمْرانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ

-افراد دوراندیش،قبل از تولّدِ فرزند به فکر مسیر خدمات او نیز هستند.

نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً

-نذر باید خالصانه باشد. نَذَرْتُ لَکَ

-خدمت در مسجد به قدری ارزشمند است که اولیای خدا عزیزان خود را قبل از تولّد نذر آن می کنند. نَذَرْتُ لَکَ...

-موضوع نذر،تاریخی بس طولانی در ادیان الهی دارد. رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ

-مادر،نوعی ولایت بر فرزند دارد. نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی

-میان گذشت از فرزند و برگزیدگی خداوند رابطه است. اصْطَفی... آلَ عِمْرانَ...

نَذَرْتُ لَکَ ما فِی بَطْنِی مُحَرَّراً

-کسانی در خدمات دینی موفّق ترند که تمام وجود خود را صرف خدمت نمایند،نه بخشی از وقت را. مُحَرَّراً

-خدمت فرزند به مادر،حقّ طبیعی مادر و قابل گذشت است. مُحَرَّراً

-اگر عزیزترین ومحبوب ترین چیزها را می دهید،به فکر قبولی آن نیز باشید. فتَقبَّل

فَلَمّا وَضَعَتْها قالَتْ رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثی وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ وَ لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی وَ إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ وَ إِنِّی أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ

پس چون فرزند را به دنیا آورد گفت:پروردگارا! من دختر زاده ام-در حالی که خداوند به آنچه او زاده داناتر است و پسر مانند دختر نیست-و من نامش را مریم نامیدم و من او و فرزندانش را از(شرّ)شیطان رانده شده،در پناه تو قرار می دهم.

نکته ها:

مادر انتظار داشت فرزندش پسر باشد،تا بتواند خدمتکار بیت المقدّس شود،لذا چون نوزاد دختر به دنیا آمد،با حسرت گفت:پروردگارا! فرزند دختری زاده ام حال چگونه به نذرم عمل کنم؟امّا خداوند برای تسلّی خاطر این مادر می فرماید:آن پسری که انتظارش را داشتی به خوبی این دختر نیست،زیرا این دختر دارای کمالاتی است و مادرِ پسری می شود که او نیز مایه ی برکت خواهد بود،پس بهره ی تو از نسل مبارک چندان برابر خواهد شد.

مَریم به معنای عابده و خادمه است و این نام مرتبه در قرآن آمده است.

پیام ها:

-تمایلات انسان مهم نیست،مصلحت و خواست خداوند مهم است. وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما وَضَعَتْ

-گاهی دختر در پاکی و پاکدامنی،به جایی می رسد که هرگز پسر به آن نمی رسد. لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی

-حضرت مریم مقام والایی دارد. لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثی مراد از الاُنثی زن خاصّی است.

-برای فرزندان خود،نام نیکو انتخاب کنید. إِنِّی سَمَّیْتُها مَرْیَمَ

-مادر،حقّ نامگذاری فرزند خود را دارد. إِنِّی سَمَّیْتُها

-تغییرات جزیی،شما را از خدا و اهداف عالی دور نکند.با این که فرزند بر خلاف تصوّر دختر شد،امّا نام او را مریم که به معنای خادمه است گذاشت. سَمَّیْتُها مَرْیَمَ

-قبل از هر چیز،به فکر سلامتی فرزند از شرّ شیطان باشید. أُعِیذُها

-تنها فرزندان بلافصل را در نظر نگیرید وبا دوراندیشی،نسل های بعدی را نیز در نظر داشته باشید. أُعِیذُها بِکَ وَ ذُرِّیَّتَها

-برای تأمین سعادت فرزند،تنها به تربیت خود متّکی نباشیم،او را به خدا بسپاریم که توانایی های ما محدود وعوامل انحراف زیاد است. أُعِیذُها بِکَ

-مادر مریم،جایگاهی خاص دارد.از بیان نذر او،اخلاص او،نام گذاری او و استعاذه او این برداشت استفاده می شود. نَذَرْتُ لَکَ، سَمَّیْتُها، أُعِیذُها بِکَ

-شیطان،دشمن دیرینه نسل بشر است. أُعِیذُها... مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجِیمِ

فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً قالَ یا مَرْیَمُ أَنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

پس پروردگارش او را به پذیرشی نیکو پذیرفت و به رویشی نیکو رویاند و سرپرستی او را به زکریّا سپرد.هرگاه زکریّا در محراب عبادت بر مریم وارد می شد، خوراکی(شگفت آوری) نزد او می یافت.می پرسید:ای مریم این(غدا و خوراک تو)از کجاست؟! مریم در پاسخ می گفت:آن از نزد خداست.همانا خداوند به هرکس که بخواهد بی شمار روزی می دهد.

نکته ها:

کسی که در راه خدا گام بر دارد،دنیای او نیز تأمین می شود.مادر مریم فرزندش را برای خدا نذر کرد،خداوند در این آیه می فرماید:هم جسم او را رشد دادیم و هم سرپرستی مانند زکریّا برای او قرار دادیم و هم مائده آسمانی بر او نازل کردیم.

رزق بی حساب،به معنای نداشتن حساب نیست،بلکه به معنای خارج بودن از محاسبات

عمومی است. یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ بِغَیْرِ حِسابٍ

حضرت مریم از نظر ظاهری وجسمی،رشد کامل وخوبی داشت. وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَناً

مادری همانند مریم،محل تربیتی مثل مسجد و سرپرستی همچون زکریّای پیامبر وبا تغذیه ای بهشتی،محصولش فرزندی چون عیسی می شود.

عوامل مؤثّر در تربیت عبارتند از:

روح پاک مادر. فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ

جسم سالم. نَباتاً حَسَناً

تعلیم و تربیت الهی. کَفَّلَها زَکَرِیّا

تغذیه پاک. وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً

زمانی قحطی مدینه را فراگرفت،روزی حضرت فاطمه علیها السلام مقداری نان وگوشت خدمت پیامبر آورد.پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید:در زمان قحطی این غذا کجا بوده است؟حضرت فرمود: هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ پیامبر فرمود:خدا را شکر که تورا مانند مریم قرارداد.

آنگاه پیامبر،حضرت علی وامام حسن وامام حسین علیهم السلام را جمع کرد و همگی از آن غذا خوردند وبه همسایگان نیز دادند

پیام ها:

-پذیرش دعا،جلوه ای از ربوبیّت الهی است. فَتَقَبَّلَها رَبُّها

-قبولی خداوند درجاتی دارد.خداوند نذر مادر مریم را به بهترین وجه پذیرفت. بِقَبُولٍ حَسَنٍ

-کسی که با اخلاص است،خداوند کارش را به نیکی می پذیرد. بِقَبُولٍ حَسَنٍ

-مادر مریم نذر کرد کودکش خادم خانه ی خدا شود،خداوند در پاسخ، پیامبرش را خادم و متکفّل این کودک قرار داد. کَفَّلَها زَکَرِیّا

-هر که تحت تکفّل انبیا درآید،از شیطان دور می شود. أُعِیذُها... مِنَ الشَّیْطانِ اَلرَّجِیمِ...وَ کَفَّلَها زَکَرِیّا

-عبادت،نباید موسمی و مقطعی باشد. کُلَّما دَخَلَ

-شرط تکفّل،نظارت و تفحّص است. کَفَّلَها... دَخَلَ عَلَیْها... أَنّی لَکِ هذا

-عبادت،جنگ با شیطان و محلّ عبادت،مِحراب یعنی محلّ نبرد است. دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ

-رزق پاک درسایه ی عبادت است. الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً

-زن می تواند به مقامی برسد که پیامبر خدا را به شگفتی وادارد. أَنّی لَکِ هذا

-نعمت ها را از او بدانید،نه از تلاش خود. هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ

-خداوند می تواند خارج از اسباب مادّی روزی بدهد. هذا مِنْ عِنْدِ اللّهِ

-در شرایط و محیطی سالم،زن و مرد می توانند با هم سخن بگویند. أَنّی لَکِ هذا قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ

هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا رَبَّهُ قالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ

در این هنگام زکریّا(که این همه کرامت و مائده آسمانی را دید) پروردگارش را خواند و گفت:پروردگارا! از جانب خود نسلی پاک و پسندیده به من عطا کن که همانا تو شنونده دعائی.

نکته ها:

چنانکه قبلاً ذکر شد،مادر مریم با همسر زکریّا خواهر بودند و هر دو عقیم و نازا.مادر مریم با دیدن صحنه ی غذا دادن پرنده به جوجه هایش منقلب شد و به درگاه خدا دعا کرد،خداوند نیز به او مریم را عطا کرد.در اینجا هم وقتی حضرت زکریّا مقام ومرتبه ی مریم را دید،از خداوند طلب فرزند کرد.

پیام ها:

-حالات انسان وساعات دعا،در استجابت آن مؤثّر است. هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا

-غبطه خوردن کمال،ولی حسد ورزیدن نقص است.زکریّا علیه السلام با دیدن مقام مریم علیها السلام شیفته شد و غبطه خورد و دست به دعا برداشت. هُنالِکَ دَعا

-زن می تواند پیامبر خدا را تحت تأثیر قرار دهد. هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا

-مشاهده ی کمالات دیگران،زمینه ی درخواست کمالات و توجّه انسان به خداوند است. هُنالِکَ دَعا زَکَرِیّا

-درخواست فرزند ونسل پاک،سنّت و روش انبیاست. هَبْ لِی... ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً

-ارزش ذریّه و فرزندان،به پاکی آنهاست. ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً

-در دعا باید از خداوند تجلیل کرد. إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ

فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی مُصَدِّقاً بِکَلِمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا مِنَ الصّالِحِینَ

پس درحالی که زکریّا در محراب به نماز ایستاده بود،فرشتگان او را ندا دادند که خداوند تو را به(فرزندی به نام)یحیی بشارت می دهد که تصدیق کننده ی (حقّانیت) کلمه اللّه (حضرت مسیح)است و سیّد و سرور،و خویشتن دار(از زنان)و پیامبری از صالحان است.

نکته ها:

حضرت یحیی،شش ماه از حضرت عیسی بزرگ تر بود و چون در میان مردم به زهد و پارسایی معروف بود،ایمان او به پسرخاله اش حضرت عیسی،اثر عمیقی در توجّه مردم به مسیح گذاشت.جالب آنکه معنای عیسی و یحیی یکی و هر دو به معنای زنده ماندن است.

بعضی حَصور را به معنای ترک ازدواج یحیی به خاطر مسافرت های زیاد دانسته اند،ولی امام باقر علیه السلام می فرماید: عفّت یحیی باعث شد تا ازدواج نکند و از زنان کناره بگیرد .

پیام ها:

-دعای خالصانه از قلب پاک مستجاب می شود. دَعا زَکَرِیّا... فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ

-نماز،در ادیان پیشین نیز بوده است. یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ

-مِحراب و جایگاه عبادت،از قداست خاصّی برخوردار است.محل نزول مائده آسمانی؛ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً استجابت دعا. فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ... فِی الْمِحْرابِ

-نماز،زمینه ی نزول فرشتگان است. فَنادَتْهُ الْمَلائِکَهُ وَ هُوَ قائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرابِ

-اراده ی خداوند بر هر چیزی غلبه دارد.پیریِ و ناتوانی پدر و عقیمیِ و نازایی مادر،مانع فرزنددار شدن نیست. أَنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی

-گاهی نامگذاری افراد از طرف خداست. یُبَشِّرُکَ بِیَحْیی

-انبیا یکدیگر را تصدیق می کنند. مُصَدِّقاً بِکَلِمَهٍ مِنَ اللّهِ

-حضرت عیسی نشانه ای از قدرت خداست،نه فرزند خدا. بِکَلِمَهٍ مِنَ اللّهِ

-خداوند از آینده هر کس خبر دارد. سَیِّداً وَ حَصُوراً وَ نَبِیًّا

-عفّت و کنترل تمایلات جنسی،مورد ستایش خداوند است. حَصُوراً

قالَ رَبِّ أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ قالَ کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ

(زکریّا)گفت:پروردگارا! چگونه برای من پسری خواهد بود،در حالی که به پیریِ رسیده ام و همسرم نازاست؟!(خداوند)فرمود:این چنین خداوند هر چه را بخواهد انجام می دهد.

پیام ها:

-در نومیدی بسی امید است. أَنّی یَکُونُ لِی غُلامٌ... کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ

-در بیان ضعف ها از خود شروع کنیم. بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عاقِرٌ

-اراده ی خداوند،فوق وسائل و اسباب طبیعی است. یَفْعَلُ ما یَشاءُ

قالَ رَبِّ اجْعَلْ لِی آیَهً قالَ آیَتُکَ أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ ثَلاثَهَ أَیّامٍ إِلاّ رَمْزاً وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِیِّ وَ الْإِبْکارِ

(زکریّا)گفت:پروردگارا! برای من نشانه ای قرار ده(تا علم من به یقین و اطمینان تبدیل شود.خداوند)فرمود:نشانه ی تو آن است که تا سه روز با مردم سخن نگویی،مگر از طریق اشاره.(البتّه به هنگام ذکر خدا زبانت باز می شود.پس)پروردگار خود را(به شکرانه ی این نعمت)بسیار یاد کن و هنگام شب و صبح او را تسبیح گوی.

پیام ها:

-خدایی که می تواند زبان را هنگام تکلّم با مردم ببندد و هنگام ذکر خدا باز کند، می تواند از پدری پیر و مادری عقیم نیز فرزندی به دنیا بیاورد. کَذلِکَ اللّهُ یَفْعَلُ ما یَشاءُ... أَلاّ تُکَلِّمَ النّاسَ

-انبیا،به دنبال رسیدن به مقام یقین و شهود هستند. اجْعَلْ لِی آیَهً

-هر چه لطف الهی بیشتر می شود باید یاد او نیز بیشتر شود. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً

-ذکر خدا هر چه بیشتر،بهتر. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ کَثِیراً

-در میان ذکرهای خداوند،تسبیح جایگاه خاصّی دارد. وَ اذْکُرْ رَبَّکَ... وَ سَبِّحْ

وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ

و(بیاد آور)هنگامی را که فرشتگان گفتند:ای مریم! همانا خداوند تو را برگزیده وپاک ساخته وبر زنان جهانیان برتری داده است.

نکته ها:

کلمه اصطفی ،هر جا همراه حرف علی باشد،به معنای مقدّم بودن و سرآمدشدن است و هر جا بدون آن باشد،به معنای انتخاب است.

در تفاسیر المنار، قرطبی،مراغی،روح البیان و کبیر می خوانیم که سرآمد زنان جهان چهار نفرند: مریم،آسیه،خدیجه و فاطمه.

در روایات اهل بیت علیهم السلام نیز آمده است که مریم سرآمد زنانِ زمان خود بود، ولی فاطمه علیها السلام سرآمد زنان در طول تاریخ است.  البتّه خداوند حکیم هرگاه شخصی را بر می گزیند،به جهت لیاقت ها و قابلیّت های ویژه ی اوست.

پیام ها:

-فرشتگان،با غیر انبیا نیز سخن می گویند. قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ

-زن می تواند به مقام قرب الهی برسد و خداوند برای او پیام بفرستد. إِنَّ اللّهَ اصْطَفاکِ

-حضرت مریم،هم در کمالات برگزیده شد و هم بر سایر زنان برتری یافت.به همین جهت جمله اصْطَفاکِ دوباره تکرار شده است.

-حضرت مریم معصوم بوده است. طَهَّرَکِ

-حضرت مریم الگوی زنان است. اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ

یا مَرْیَمُ اقْنُتِی لِرَبِّکِ وَ اسْجُدِی وَ ارْکَعِی مَعَ الرّاکِعِینَ

ای مریم!(به شکرانه این همه نعمت،)برای پروردگارت خضوع کن و سجده بجای آور و با رکوع کنندگان رکوع نما.

نکته ها:

در آیه ی قبل،خداوند سه کمالی که به مریم علیها السلام داده را یاد کرد:گزینش الهی؛ اصْطَفاکِ تطهیر الهی؛ طَهَّرَکِ و سرآمد دیگران شدن؛ اصْطَفاکِ عَلی نِساءِ الْعالَمِینَ در این آیه سه مسئولیّت از او می خواهد:خضوع و فروتنی؛ اقْنُتِی سجده؛ اسْجُدِی و رکوع؛ ارْکَعِی پس هر نعمتی مسئولیّتی را به دنبال دارد.

پیام ها:

-افراد برجسته باید تواضع و عبادتشان بیشتر باشد. یا مَرْیَمُ اقْنُتِی... (برای اولیای خدا،عبادات ویژه ای سفارش شده است،همانگونه که برای پیامبر صلی الله علیه و آله نماز شب واجب بود.)

-نماز،رکوع و سجود،بهترین راه شکر است.در آیه ی قبل برگزیدگی خداوند مطرح شد که سزاوار شکر است. اصْطَفاکِ... اُقْنُتِی

-عبادت باید تنها برای پروردگار باشد. لِرَبِّکِ

-عبادت،مایه ی تربیت انسان است. ربک

-نمازجماعت وعبادت دسته جمعی،قبل از اسلام نیز بوده است. مَعَ الرّاکِعِینَ

-حضور زن در اجتماعات عبادی واجتماعاتی که مردان نیز حضور دارند سفارش شده است. مَعَ الرّاکِعِینَ به شرط آنکه زنان،مریم گونه رفتار نمایند.

-منتخبین وبرگزیدگان،باید همراه توده ها و در متن جامعه باشند،نه جدا و منزوی از مردم. ارْکَعِی مَعَ الرّاکِعِینَ

ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ وَ ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یَخْتَصِمُونَ

اینها از خبرهای غیبی است که ما به تو وحی می کنیم،حال آنکه تو نزد آنان نبودی، آنگاه که قلم های خود را(برای قرعه کشی)می افکندند تا(به وسیله قرعه معلوم شود که کدام یک)کفالت مریم را بر عهده بگیرد ونزد آنها نبودی آنگاه که (برای گرفتن سرپرستی مریم)با هم کشمکش می کردند.

نکته ها:

همان گونه که اشاره شد،پیش از تولّد مریم،مادرش نذر کرده بود که فرزندش خادم بیت المقدّس باشد.لذا پس از تولّد،نوزاد را در پارچه ای پیچیده به مسجد آورد و به بزرگان بنی اسرائیل گفت:این کودک نذر مسجد است.چون این مادر از خانواده ای بزرگ و محترم بود،برای سرپرستی این نوزاد،نزاع سختی در گرفت و بنا بر قرعه شد.

پیام ها:

-انبیا از طرف خدا بر گوشه ای از غیب آگاه می شوند. مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ یکی از جلوه های اعجاز قرآن،گزارشات غیبی و نقل نهفته های تاریخ است.

-برخی حکایت های قرآن،تنها از طریق وحی برای رسول خدا کشف شد و قبل از آن نه در کتابی بود و نه در سینه ای. مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ

-یکی از راههای شناخت تاریخ پیشینیان،وحی است. ذلِکَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ

-یکی از راههای حلّ اختلاف،قرعه است. یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ امام باقر علیه السلام فرمود: اوّلین کسی که مورد قرعه قرار داده شد مریم علیها السلام بوده،و این قرعه کشی در زمان یتیمی آن حضرت بوده است

-یک گذشت از مادر واین همه کرامت برای فرزند. نَذَرْتُ... أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ مادرِ مریم با آنکه سالها صاحب فرزند نمی شد،ولی به خاطر نذری که کرده است از فرزند دلبندش می گذرد،ودر مقابل بزرگان بنی اسرائیل برای سرپرستی او سر ودست می شکنند.

-بزرگان،در قبول مسئولیّت های مقدّس با هم رقابت می کنند. أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ

إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ إِنَّ اللّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَهٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ

(بیاد آور)آنگاه که فرشتگان گفتند:ای مریم! همانا خداوند تو را به کلمه و نشانه ای از سوی خویش به نام مسیح،عیسی پسر مریم،بشارت می دهد.

او که در دنیا و آخرت آبرومند و از مقرّبان است.

نکته ها:

در قرآن،از حضرت عیسی به کلمه یاد شده است که در فرهنگ قرآن،به معنای مخلوق می باشد.نظیر آیه ی سوره کهف که می فرماید: قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی اگر دریاها برای نوشتن کلمات الهی مُرکّب شوند،دریاها تمام می شوند،ولی کلمات الهی به پایان نمی رسد.

وصف وَجِیهاً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ در قرآن تنها برای حضرت عیسی علیه السلام آمده و در مورد شخص دیگری این صفت گفته نشده است.

پیام ها:

-گاهی مقام زن بدانجا می رسد که خداوند از طریق فرشتگان با وی سخن می گوید. إِذْ قالَتِ الْمَلائِکَهُ یا مَرْیَمُ

-فرزند،نعمت است. یبشّرک

-عیسی فرزند خدا نیست،مخلوق خداست،ولی مخلوقی بس بزرگ و ناشناخته. بِکَلِمَهٍ مِنْهُ ( کلمه به صورت نکره آمده که رمز عظمت و ناشناختگی است.)

-خداوند برای اولیای خود قبل از تولّدشان نامگذاری می کند. اسْمُهُ الْمَسِیحُ

-کسی که از انسان متولّد و دوران جنینی را طی کرده است،چگونه می تواند فرزند خدا باشد؟ عِیسَی ابْنُ مَرْیَمَ

-وجاهت دنیوی نیز یک ارزش است وکسب آن مانعی ندارد. وَجِیهاً فِی الدُّنْیا

وَ یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً وَ مِنَ الصّالِحِینَ

(آن فرزندی که به تو بشارت داده شد)در گهواره،(به اعجاز)و در میانسالی(به وحی)با مردم سخن می گوید و از شایستگان است.

نکته ها:

سخن گفتن در گهواره و پیش گویی از آینده،معجزه ی است از حضرت مسیح. گفتگو در بزرگی، پیشگویی دیگری است که او تا بزرگی زنده خواهد بود.همان گونه که خبر از شایستگی و وارستگی او نیز یک پیشگویی و بشارت است.

پیام ها:

-کسی که می تواند به مریم،بدون داشتن همسر فرزند دهد،می تواند در گهواره، زبان کودک او را به سخن گفتن باز کند. یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ

-گاهی که خدا بخواهد شخص پاکدامنی را باامدادهای غیبی از اتهام پاک می کند. یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ

-با اعجاز خدایی کودکی می تواند پیام رسان الهی باشد. یُکَلِّمُ النّاسَ فِی الْمَهْدِ چنانکه امام جواد و امام هادی و امام زمان علیهم السلام در کودکی به امامت رسیدند.

-آنجا که خدا بخواهد،کودک همانند بزرگسالان سخن می گوید. فِی الْمَهْدِ وَ کَهْلاً

-از مادری صالحه چون مریم،فرزندی مثل عیسی پدید می آید. من الصالحین

قالَتْ رَبِّ أَنّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قالَ کَذلِکِ اللّهُ یَخْلُقُ ما یَشاءُ إِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

(مریم)گفت:پروردگارا! چگونه برای من فرزندی باشد،در حالی که هیچ انسانی با من تماس نداشته است؟خداوند فرمود:چنین است(کار) پروردگار،او هر چه را بخواهد می آفریند.هرگاه اراده کاری کند،فقط به آن می گوید:باش! پس(همان لحظه)موجود می شود.

نکته ها:

اراده ی خداوند سبب پیدایش وآفرینش موجودات است و می تواند بدون اسباب و وسیله ی مادّی نیز بیافریند.او سبب ساز و سبب سوز است،گاهی تأثیر چیزی را از آن می گیرد و گاهی به چیزی اثر می بخشد.پیدایش وبقا و آثار همه چیز بسته به اراده و خواست اوست.

پیام ها:

-ریشه سؤال و تعجّب،اگر انکار و لجاجت نباشد مانعی ندارد. أَنّی یَکُونُ لِی وَلَدٌ اولیای خدا نیز اراده خداوند در امور جهان را بر پایه ی اسباب و علل طبیعی می دانند و لذا اگر بشارت ویژه ای بر خلاف آن آمد،چگونگی آن را از خداوند می پرسند.

-آفرینش خداوند از راه غیر معمول،کار تازه ای نیست و عوامل طبیعی نیز منحصر در امور شناخته شده نیست. کَذلِکِ

-شرط آفرینش،اراده ی حتمی الهی است. قَضی أَمْراً... کُنْ فَیَکُونُ

وَ یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ التَّوْراهَ وَ الْإِنْجِیلَ

و خداوند به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل را می آموزد.

نکته ها:

در تفاسیر شیعه و سنّی می خوانیم که مراد از تعلیم کتاب،آموزش خط و نوشتن است ومراد از حکمت،آگاهی برمصالح و مفاسد اشیا و افعال و اخلاق و عقاید است،خواه آثار دنیوی باشد،خواه اخروی.

پیام ها:

-یکی از اصول و شرایط رهبری الهی،داشتن آگاهی های لازم است.آگاهی براساس علم و حکمت وکتب آسمانی. یُعَلِّمُهُ الْکِتابَ وَ...

-رهبر باید به حوادث و قوانین گذشته نیز آگاه باشد.خداوند به عیسی علیه السلام، تورات موسی علیه السلام را آموخت. وَ التَّوْراهَ

وَ رَسُولاً إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ وَ أُحْیِ الْمَوْتی بِإِذْنِ اللّهِ وَ أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَهً لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

و(عیسی را به)پیامبری به سوی بنی اسرائیل(فرستاد تا بگوید)که همانا من از سوی پروردگارتان برای شما نشانه ای آورده ام.من از گل برای شما(چیزی)به شکل پرنده می سازم،پس در آن می دمم،پس به اراده و اذن خداوند پرنده ای می گردد.و همچنین با اذن خدا کور مادرزاد و مبتلایان به پیسی را بهبود می بخشم و مردگان را زنده می کنم واز آنچه می خورید و آنچه در خانه هایتان ذخیره می کنید به شما خبر می دهم،براستی اگر ایمان داشته باشید در این معجزات برای شما نشانه و عبرتی است.

نکته ها:

هرجا احساس خطر می شود باید توجّه بیشتری باشد.در زنده کردن مردگان،شفا دادن کوران و سایر بیماران،خطر انحراف عقیده و غلوّ وجود دارد،لذا در این آیه دو بار ودر آیه ی سوره مائده،چهار مرتبه مسأله اذن خدا مطرح شده است.

رسالت عیسی علیه السلام مخصوص بنی اسرائیل است؛ رَسُولاً إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ ولی نبوّت او که مقام تبلیغ و ارشاد بوده،برای تمام مردم است.همانند حضرت موسی که به او خطاب می شود: اذْهَبْ إِلی فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغی ولی هنگامی که ساحران شهر،معجزه حضرت موسی را می بینند به او ایمان می آورند.

بنابراین حضرت موسی یک مأموریت ویژه نسبت به شخص فرعون داشت و مأموریت دیگر برای ارشاد عمومی همه ی مردم.

هر پیامبری باید معجزه ای داشته،معجزه اش نیز باید متناسب با شرایط وافکار مردم آن عصر باشد.

امام رضا علیه السلام فرمود:عیسی علیه السلام در زمانی ظهور کرد که بیماری ها شیوع و مردم به طبیب نیاز داشتند.  لذا معجزات آن حضرت در جهت شفای بیماران بود.

امام صادق علیه السلام فرمود:حضرت عیسی علیه السلام در سن هفت سالگی به آنچه مردم در خانه هایشان مصرف یا ذخیره می کردند،خبر می داد.

اگر ولیّ خدا با اذن او از گِل پرنده ای می سازد،پس زنده شدن مردگان در روز قیامت با قدرت الهی کار مشکلی نیست.

پیام ها:

-معجزه،جلوه ای از ربوبیّت خدا و در راستای هدایت وتربیت انسان هاست.

جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ

-اولیای خداوند با اذن او قدرت تصرّف و تغییر در نظام آفرینش را دارند. فَأَنْفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْراً بِإِذْنِ اللّهِ

-انبیا علم غیب دارند وحتی به جزئیات زندگی مردم آگاهند. أُنَبِّئُکُمْ بِما تَأْکُلُونَ وَ

ما تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ

وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ وَ لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ وَ جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِیعُونِ

(عیسی فرمود:)من تصدیق کننده توراتی هستم که پیش روی من است و (آمده ام)تا برخی از چیزهایی که بر شما(به عنوان تنبیه)حرام شده بود برایتان حلال کنم. وازجانب پروردگارتان برای شما نشانه ای آورم.پس، از خداوند پروا و از من اطاعت کنید.

نکته ها:

در این آیه، احترام به قوانین گذشته الهی،بشارت به تخفیف تکلیف،تأکید به تقوای الهی و اطاعت از رهبری،مطرح شده است.

در آیه ی سوره ی انعام،خداوند می فرماید:به خاطر ستم یهودیان،آنان را تنبیه و هر حیوان ناخن دار را بر آنان تحریم کردیم و همچنین چربی و پیه گاو و گوسفند را جز مقداری که به استخوان و روده ها و کمر آنها چسبیده،حرام ساختیم.شاید مراد از حرام هایی که در این آیه با آمدن عیسی علیه السلام حلال می شود،همین موارد باشد.

هر کجا بنای اصلاح و ارشاد باشد،باید نکاتی را مراعات کرد:

الف:اصول مشترکه و صحیح دیگران را پذیرفت. مُصَدِّقاً

ب:حتّی المقدور به مقدّسات آنان احترام گذاشت. مِنَ التَّوْراهِ

ج:فضای باز و آزادی ها را بشارت داد. لِأُحِلَّ لَکُمْ

د:در چارچوب قوانین الهی حرکت کرد. فَاتَّقُوا اللّهَ

پیام ها:

-پیامبران،یکدیگر را قبول داشته و تصدیق می کرده اند. وَ مُصَدِّقاً...

-دین،یک جریان است نه یک جرقه و انبیا و کتب آسمانی دارای هدفی واحد

هستند. وَ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراهِ

-وعده ی محرومیّت زدایی،رفع محدودیّت ها و اعطای آزادی های صحیح و معقول،رمز استقبال مردم است. لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ

-بعضی از محدودیّت ها در ادیان سابق،جریمه ی موقّت الهی بوده اند،نه حکم دائمی الهی. لِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ

-همان گونه که انبیا دارای ولایت تکوینی هستند و قدرت تصرّف در هستی را دارند؛ أَخْلُقُ لَکُمْ صاحب ولایت تشریعی نیز هستند وقانون وضع می کنند.

لِأُحِلَّ لَکُمْ...

-تنها کسی حقّ دارد قانون را عوض کند که رسول خدا و دارای معجزه باشد.

بعد از جمله لِأُحِلَّ لَکُمْ جمله جِئْتُکُمْ بِآیَهٍ آمده است.

-معجزه از شئون ربوبیّت الهی و برای هدایت وتربیت مردم است. بِآیَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ

-هرکس اهل تعصّب وتحجّر باشد و تغییرات بجا را نپذیرد،تقوا ندارد. لِأُحِلَّ لَکُمْ... فَاتَّقُوا اللّهَ

-لازمه ی تقوا،اطاعت از پیامبر است. فَاتَّقُوا اللّهَ وَ أَطِیعُونِ

إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ

به راستی که خداوند،پروردگار من و پروردگار شماست،پس او را بپرستید که این راه مستقیم است.

نکته ها:

برخلاف انجیل های تحریف شده کنونی که از خداوند به عنوان پدر عیسی علیه السلام نام می برند، قرآن جمله ی رَبِّی وَ رَبُّکُمْ را از زبان حضرت عیسی نقل می کند،تا با هرگونه تفکّر غلط و ادّعای الوهیّت درباره حضرت عیسی مبارزه کند.

حال که بناست،راه خدا و بندگی او را بپذیریم که راهی مستقیم و بدون انحراف است.در حالی که راههای دیگر دارای لغزشها،محدودیّت ها و تابع هوس های درونی طاغوت هاست.

پیام ها:

-فلسفه ی عبادت ما،ربوبیّت خداوند است. إِنَّ اللّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ

-عیسی علیه السلام در مخلوق بودن وتحت تربیت بودن،همانند سایر مردم است. رَبِّی وَ رَبُّکُمْ

-عبادت و بندگی خدا،راه مستقیم سعادت است. فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ

فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ قالَ مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ قالَ الْحَوارِیُّونَ نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ آمَنّا بِاللّهِ وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ

پس چون عیسی از آنان(بنی اسرائیل)احساس کفر کرد،گفت:کیانند یاران من(در حرکت)به سوی خدا؟حواریّون(که شاگردان مخصوص او بودند)گفتند:ما یاوران(دین)خدا هستیم که به خداوند ایمان آورده ایم و تو(ای عیسی!)گواهی ده که ما تسلیم(خدا)هستیم.

نکته ها:

با این که بنی اسرائیل،زنده کردن مردگان و شفادادن کوران را از حضرت عیسی علیه السلام دیدند، ولی باز هم لجاجت ورزیده و کفر می گفتند،به گونه ای که به فرموده ی امام صادق علیه السلام، عیسی سخنان کفرآمیز آنان را می شنید

حَواریّون جمع حَواریّ به معنای تغییر دهنده مسیر است.حواریّون،کسانی بودند که مسیر انحرافی مردم را رها و به راه حقّ پیوستند.  تعداد آنان دوازده نفر بود واسامی آنان در انجیل مَتی ولوقا آمده است.امام رضا علیه السلام فرمود:آنان افرادی بودند که هم خود را پاک ونورانی کردند و هم برای پاک کردن دیگران کوشیدند.

پیام ها:

-هوشیاری در شناخت افکار و عقاید مردم،شرط رهبری است. فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ

-نفَسِ عیسی،مرده را زنده می کند،کور مادر زاد را شفا می بخشد،امّا انسان های لجوج از آن بهره ای نمی برند. فَلَمّا أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ...

-انبیا،گرفتار کفّار لجوج بودند و یاران اندک داشتند. أَحَسَّ عِیسی مِنْهُمُ الْکُفْرَ

-شناخت نیروهای وفادار وسازماندهی وتمرکز آنان وجداسازی جبهه ی حقّ از باطل،برای رهبری و ادامه حرکت او ضروری است. مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ

-تجدید بیعت با رهبری الهی،ارزش سیاسی،اجتماعی ودینی دارد. نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ

-انبیا،مردم را برای خدا می خواهند،نه برای خود. مَنْ أَنْصارِی إِلَی اللّهِ... نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ

-یاری کردن منادیان الهی،یاری خداوند است. نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ

-سبقت در حمایت از رهبران دینی،دارای ارزش است.با این که حضرت عیسی طرفدارانی داشت،ولی خداوند از ایمان حواریّون ستایش نموده،و این به خاطر سابقه و صراحت آنان است. مَنْ أَنْصارِی... نَحْنُ أَنْصارُ اللّهِ

-مقام تسلیم در برابر خداوند،پس از مرحله ایمان است. آمَنّا بِاللّهِ... مُسْلِمُونَ

-انبیا،شاهدان و گواهان عملکرد مردم در قیامت هستند. وَ اشْهَدْ بِأَنّا مُسْلِمُونَ

رَبَّنا آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ

پروردگارا! به آنچه نازل کرده ای ایمان آورده ایم و از پیامبر پیروی نمودیم،پس ما را در زمره گواهان بنویس.

نکته ها:

در عبارت مَعَ الشّاهِدِینَ معنای حمایت است که در عبارت مِنَ الشّاهِدِینَ نیست.نظیر

تفاوت آمنوا به و آمنوا معه .چون در آیه ی قبل حضرت عیسی به عنوان شاهد مطرح شد،پس با شاهدان بودن یعنی همراه و یاور انبیا بودن.

پیام ها:

-لازمه ی ایمان،پیروی از پیامبر است. آمَنّا... وَ اتَّبَعْنَا الرَّسُولَ

-ایمان به تمام دستورات الهی لازم است. آمَنّا بِما أَنْزَلْتَ

-از خداوند بخواهیم ما را در ایمان ثابت و از حامیان انبیا قرار دهد. فَاکْتُبْنا مَعَ الشّاهِدِینَ

وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّهُ وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ

و(دشمنان عیسی)تدبیر خود را(برای کشتن او)بکار بستند.خداوند نیز تدبیر خود را(برای حفظ او)بکار برد و خداوند بهترین تدبیر کننده است.

نکته ها:

امام رضا علیه السلام فرمود:مراد از مکر خدا،کیفرِ مکر است وگرنه او اهل مکر نیست.

گرچه آیه به یکی از سنّت های الهی اشاره دارد،ولی با توجّه به آیات قبل که حضرت عیسی کفر بنی اسرائیل را احساس کرد و با توجّه به آیه بعد که خداوند عیسی علیه السلام را به آسمان بالا برد،استفاده می شود که مراد از مکر در اینجا،توطئه ی قتل حضرت عیسی است که گروهی در زمان آن حضرت برای خاموش کردن دعوت او نقشه ها کشیده،توطئه ها کردند؛حتّی برای حبس و دستگیری و معرّفی او جایزه تعیین کردند و مقدّمات کشتن و به دار آویختن او را فراهم کردند.امّا خداوند نقشه ی آنها را نقش برآب کرد و او را به بهترین شکل نجات داد.

پیام ها:

-خداوند،پشتیبان اولیای خویش است. وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّهُ

-تدبیر وحرکت انسان،مقدّمه ی قهر یا لطف خداوند است. وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّهُ

-کیفرهای الهی،با جرم بشر تناسب و سنخیّت دارد. وَ مَکَرُوا وَ مَکَرَ اللّهُ

-اراده وتدبیر خدا،بالاتر از هر تلاش،حرکت وتدبیر است. وَ اللّهُ خَیْرُ الْماکِرِینَ

إِذْ قالَ اللّهُ یا عِیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

(بیاد آور)هنگامی که خداوند فرمود:ای عیسی! من تو را(از زمین)برگرفته و به سوی خود بالا می برم و تو را از کسانی که کافر شده اند،پاک می کنم و تا روز قیامت پیروان تو را برکافران برتری خواهم داد.سپس بازگشت شما به سوی من است،پس در آنچه اختلاف می کردید،میان شما داوری خواهم کرد.

نکته ها:

نمونه عینی و عملی تدبیر الهی در برابر مکر دشمنان،در این آیه بیان شده است.

امام باقر علیه السلام فرمود:معراج حضرت عیسی علیه السلام،در شب ماه مبارک رمضان بوده است.

پیام ها:

-برای سایر انبیا نیز معراج بوده است. رافِعُکَ إِلَیَّ

-زندگی در میان کفّار،مایه ی آلودگی،و دوری از آنها،مایه ی پاکی و طهارت است. مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا

-پیشگویی غیبی غلبه ی مسیحیّت بر یهود،از معجزات قرآن است. جاعِلُ اَلَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا

-پیروی از انبیا،رمز پیروزی است. جاعِلُ الَّذِینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذِینَ کَفَرُوا

-جهانی بودن اسلام،منافاتی با وجود اقلیّت های مذهبی در پناه اسلام ندارد.از عبارت إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ استفاده می شود که دین یهود و مسیحیت تا قیامت پیروانی خواهد داشت.

-بازگشت همه به سوی خداست و او داور بی چون و چرای قیامت است. إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ

فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ وَ أَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ

و امّا گروهی که کافر شدند،در دنیا و آخرت به عذابی سخت عذابشان می کنم و برای آنها هیچ یاورانی نیست.و امّا کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند،پاداش های آنها را (خدا)بطور کامل خواهد داد و خداوند ستمگران را دوست نمی دارد.

نکته ها:

در تفسیر اطیب البیان،نمونه ای از عذاب های دنیوی بنی اسرائیل،این گونه آمده است: سال پس از حضرت مسیح،شخصی به نام طیطوس که از قیصرهای روم بود، بر یهود مسلّط شد ومیلیون ها نفر از آنان را کشت و هزاران نفر را به اسارت گرفت. او دستور داد اموال آنان را به آتش کشیده و یا غارت کنند و اسیران آنها را طعمه ی درندگان سازند.

در کنار تهدید کفّار،تشویق اهل ایمان لازم است،چنانکه در کنار ایمان،انجام کارهای نیک لازم است.

پیام ها:

-سرانجام کفر و بی ایمانی،عذاب الهی است. فَأُعَذِّبُهُمْ

-هرچه اتمام حجّت بیشتر باشد،قهر خدا بر انکار کنندگان بیشتر خواهد بود.

کسانی که زنده کردن مرده را از عیسی می بینند،ولی ایمان نمی آورند،مستحق هر نوع عذابی هستند. فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً

-گاهی خداوند در این دنیا نیز مجازات می دهد. فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ

-در برابر قهر خدا،هیچ قدرتی نمی تواند مانع باشد. وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ

ذلِکَ نَتْلُوهُ عَلَیْکَ مِنَ الْآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکِیمِ

(ای پیامبر!)آنچه بر تو می خوانیم،آیه ها و اندرز حکمت آمیز است.

پیام ها:

-برای رهبری صحیح،علم و حکمت(نشانه های الهی و بیان حکیمانه و مستدل)لازم است. الْآیاتِ وَ الذِّکْرِ الْحَکِیمِ

إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ قالَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ

همانا مَثلِ(آفرینش)عیسی نزد خداوند،همچون مَثلِ(آفرینش)آدم است که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود:باش،پس موجود شد.

نکته ها:

گروهی از مسیحیان وارد مدینه شده و به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند. آنان در گفتگو  با پیامبر صلی الله علیه و آله ولادت عیسی علیه السلام را بدون داشتن پدر، نشانه و دلیل الوهیّت او عنوان کردند.

این آیه نازل شد وجواب آنان را چنین بیان نمود:اگر تولّد بدون پدر،دلیل خدا یا فرزند خدا بودن است،خلقت حضرت آدم که مهم تر است،چون نه پدر داشت و نه مادر.پس چرا شما حضرت آدم را خدا یا فرزند خدا نمی دانید؟!

پیام ها:

-مخالفان را از همان راهی که پذیرفته اند،به حقّ دعوت کنیم.مسیحیان پذیرفته اند که آدم مخلوق خداست،با این که پدر و مادر نداشت. مَثَلَ عِیسی...کَمَثَلِ آدَمَ

-استناد به تاریخ و تجربه های گذشته و ارائه نمونه های عینی بهترین راه دعوت است. إِنَّ مَثَلَ عِیسی عِنْدَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ

-قدرت خداوند در خلقت،محدود نیست. کُنْ فَیَکُونُ

الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

حق،همان است که از جانب پروردگار توست،پس از تردید کنندگان مباش.

نکته ها:

کلمه ی مُمتَرین از مِرْیه به معنای شک و تردید است.عین این آیه در سوره ی بقره آیه ی نیز آمده است.با این آیه روشن می شود که سخن حقّ و پایدار تنها از جانب خدایی است که خود حقّ و ثابت است وگرنه از انسان هایی که در طوفان هوسها و غرایز ثباتی ندارند،قانون و سخن پایدار را نمی توان انتظار داشت.

پیام ها:

-بیان حق،رمز ربوبیّت وتربیت است. الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ

-ثبات و حقّانیت،جز در راه خدا،کلام خدا و قانون خداوند،وجود ندارد.

الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ

-تعداد زیاد مخالفان،تلاش و فعّالیت آنان،و ثروت و تبلیغاتشان،نباید در حقّانیّت راه و عقاید ما تأثیر گذارد. فَلا تَکُنْ مِنَ الْمُمْتَرِینَ

فَمَنْ حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ

پس هر که با تو،بعد از علم و دانشی که به تو رسیده است،درباره او (عیسی)به ستیز و محاجّه برخیزد(و از قبول حقّ شانه خالی کند)بگو:

بیائید پسرانمان وپسرانتان وزنانمان وزنانتان وخودمان را(کسی که به منزله خودمان است)وخودتان را بخوانیم،سپس(به درگاه خدا)مباهله و زاری کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

نکته ها:

واژه ی نَبتَهل از ریشه ی ابتهال به معنای بازکردن دست ها و آرنج ها برای دعا،به سوی آسمان است.این آیه،به آیه ی مباهله معروف گشته است.مباهله،یعنی توجّه و تضرّع دو گروه مخالف یکدیگر،به درگاه خدا و تقاضای لعنت و هلاکت برای طرف مقابل که از نظر او اهل باطل است.

در تفاسیر شیعه و سنی و برخی کتب حدیث و تاریخ می خوانیم که در سال دهم هجری، افرادی از سوی رسول خدا صلی الله علیه و آله مأمور تبلیغ اسلام در منطقه نجران شدند.مسیحیانِ نجران نیز نمایندگانی را برای گفتگو با پیامبراسلام صلی الله علیه و آله به مدینه گسیل داشتند.با وجود گفتگوهایی که میان آنان و پیامبر صلی الله علیه و آله ردّ وبدل شد،باز هم آنان بهانه جویی کرده و در حقّانیّت اسلام ابراز تردید می کردند.این آیه نازل شد و خطاب به پیامبر فرمود:به آنها بگو:

بیایید با فراخواندن فرزندان و زنان و عزیزانمان،خدا را بخوانیم و با حالت تضرّع و ابتهال بر دروغگویان نفرین کنیم و هر نفرینی که دامن گروه مقابل را گرفت،معلوم می شود که راه او باطل است و با این وسیله به این گفتگو و جدال پایان دهیم.

هنگامی که نمایندگان مسیحیان نجران،پیشنهاد مباهله را از رسول اکرم صلی الله علیه و آله شنیدند،به یکدیگر نگاه کرده و متحیّر ماندند.آنان مهلت خواستند تا در این باره فکر و اندیشه و مشورت کنند.بزرگِ نصارا به آنها گفت:شما پیشنهاد را بپذیرید و اگر دیدید که پیامبر با سر وصدا و جمعیّتی انبوه برای نفرین می آید،نگران نباشید و بدانید که خبری نیست،ولی اگر با افراد معدودی به میدان آمد،از انجام مباهله صرف نظر و با او مصالحه کنید.

روز مباهله،آنها دیدند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله همراه با دو کودک و یک جوان و یک زن بیرون آمدند.آن دو کودک،حسن و حسین علیهما السلام و آن جوان، علیّ بن ابی طالب علیهما السلام و آن زن فاطمه ی زهرا علیها السلام-دختر پیامبر صلی الله علیه و آله-بودند.

اسقف مسیحیان گفت:من چهره هایی را می بینم که اگر از خداوند بخواهند کوه از جا کنده شود،کنده می شود.اگر این افراد نفرین کنند،یک نفر مسیحی روی زمین باقی نمی ماند.لذا از مباهله انصراف داده،حاضر به مصالحه شدند.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:سوگند به کسی که مرا پیامبر حقّ قرار داد،اگر مباهله انجام می گرفت،آن وادی آتش را بر آنان فرو می ریخت

این ماجرا،علاوه بر تفاسیر شیعه،در منابع معتبر اهل سنّت نیز آمده است

مباهله،در بیست و چهارم یا بیست و پنجم ماه ذی الحجّه و در بیرون شهر مدینه بود که اکنون داخل شهر قرار دارد و در آن محل،مسجدی به نام مسجد الاجابه ساخته شده است.فاصله ی این مسجد تا مسجدالنّبی تقریباً حدود پانصد متر است. اللهم ارزقنا زیارته و شفاعته

بر اساس روایتی در تفسیر المیزان،دعوت به مباهله مخصوص مسیحیان نبوده، پیامبر صلی الله علیه و آله از یهودیان نیز برای مباهله دعوت کردند.

مباهله،خاصّ زمان پیامبر صلی الله علیه و آله نبوده است،بلکه براساس برخی از روایات، دیگر مؤمنان نیز می توانند مباهله کنند.امام صادق علیه السلام در این باره دستوراتی داده اند.

سؤال:اگر در این ماجرا تنها فاطمه زهرا علیها السلام حضور داشت،پس چرا قرآن کلمه ی نسائنا را به صورت جمع بکار برده است؟

پاسخ:در قرآن مواردی است که خداوند به دلیل اهمیت مورد از یک نفر به صورت جمع یاد می کند،مانند آیه سوره آل عمران که یک نفر از روی توهین گفت:خدا فقیر است،ولی آیه به صورت جمع می فرماید: الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ چنانکه قرآن درباره حضرت ابراهیم علیه السلام می فرماید:ابراهیم یک امّت بود،با آنکه یک نفر بیشتر نبود.

گرچه پیامبر می توانست خود شخصاً نفرین کند وکاری به علیّ،فاطمه،حسن و حسین علیهم السلام نداشته باشد،ولی خدا و رسول،با این عمل به ما فهماندند که این افراد،یاران و شریکان رسول خدا در دعوت به حقّ و هدف او هستند و همراه او آماده ی استقبال از خطر بوده و تداوم گر حرکت او می باشند.

پیام ها:

-اگر انسان ایمان به هدف داشته باشد،حاضر است خود و نزدیک ترین بستگانش را در معرض خطر قرار دهد. مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ

-آخرین برگ برنده و سلاح برنده مؤمن،دعاست. فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ

-فرزند دختری،همچون فرزند پسری،فرزند خود انسان است. أَبْناءَنا بنابراین امام حسن وامام حسین علیهما السلام فرزندان پیامبرند.

-زن و مرد در صحنه های مختلف دینی،در کنار همدیگر مطرحند. نسائنا

-در دعا،کیفیت و حالات اهل دعا مهم است،نه تعداد آنها.گروه مباهله کننده پنج نفر بیشتر نبودند. ابنائنا،نسائنا،أنفسنا

-علیّ بن ابی طالب علیهما السلام،جان رسول اللّه صلی الله علیه و آله است. أنفسنا

-در مجالس دعا،کودکان را نیز با خود ببریم. أبنائنا

-اهل بیت پیامبر علیهم السلام مستجاب الدعوه هستند. أبنائنا،نسائنا،أنفسنا

-استمداد از غیب،پس از بکارگیری توانایی های عادّی است. نبتهل

-کسی که منطق و استدلال و معجزه،او را به پذیرش حقّ تسلیم نمی کند،یکی از راه ها،مباهله است. تعالوا...نبتهل

-اگر مؤمنان محکم بایستند،دشمن به دلیل باطل بودنش عقب نشینی می کند.

ندع...نبتهل

-استدلال را باید با استدلال پاسخ داد،ولی مجادله و لجاجت باید سرکوب شود. لَعْنَتَ اللّهِ عَلَی الْکاذِبِینَ

إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللّهُ وَ إِنَّ اللّهَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ

به راستی،داستانِ درستِ(زندگی مسیح)همین است و هیچ معبودی جز خداوند نیست وهمانا خداست مقتدر حکیم. پس اگر از حقّ روی گردان شدند،همانا خداوند به(کار و حال)مفسدان آگاه است.

نکته ها:

قصه و داستان،بر سه گونه است:

.رمان ها،افسانه ها و اساطیری که بر پایه خیال و غیر واقعی هستند.

.داستان های تاریخی که گاهی راست ومستند وگاهی آمیخته با دروغ وامور نادرست هستند.

.رویدادهایی که از زبان وحی به ما رسیده اند،براساس حقّ هستند.داستان های قرآنی، همه از این نوع هستند ودر آنها وهم،خیال،دروغ و نادرستی راه ندارد.

پیام ها:

-اگر قرآن نبود،چهره ی واقعی حضرت مسیح،ناشناخته و آلوده با خرافات باقی می ماند. إِنَّ هذا لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ

-تکرار شعار توحید و پایداری در برابر خرافات،لازم است. ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللّهُ

-هر داستانی درباره پیامبران که با توحید منافات داشته باشد،ساختگی و باطل است. لَهُوَ الْقَصَصُ الْحَقُّ وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ اللّهُ

-پذیرفتن یا نپذیرفتن کلام حق،نشانه ی اختیار انسان است. فَإِنْ تَوَلَّوْا

-روی گردانی از حق،نمونه ای از فساد است و سرپیچی کننده،مفسد می باشد.

تَوَلَّوْا... المفسدین

-علم خداوند به کارهای مفسدان،بزرگ ترین هشدار است. عَلِیمٌ بِالْمُفْسِدِینَ

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللّهِ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ

بگو:ای اهل کتاب! به سوی سخنی بیایید که میان ما و شما مشترک است.

جز آنکه خداوند را نپرستیم وچیزی را شریک او قرار ندهیم و بعضی از ما بعضی دیگر را بجای خدا ارباب نگیرد.پس اگر(از این پیشنهاد) سرباززدند،بگویید:گواه باشید که ما مسلمان و تسلیم خدائیم.

نکته ها:

دعوت به سوی توحید وحقّ،لازم است.خواه با استدلال،خواه با مباهله و خواه از طریق دعوت به مشترکات.

عدیّ بن حاتم بعد از اسلام آوردن،به پیامبر صلی الله علیه و آله عرض کرد:ما زمانی که مسیحی بودیم، هرگز یکدیگر را ربّ خود قرار نمی دادیم،پس مراد از جمله ی لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً چیست؟

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند:آیا علمای شما احکام خدا را تغییر نمی دادند؟ گفت: چرا! فرمودند:

پیروی از عالمی که قانون خدا را تغییر دهد،یک نوع بندگی وبردگی اوست.

پیام ها:

-مسلمانان باید بر سر مشترکات،با اهل کتاب به توافق برسند. قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ...

-باید در دعوت به وحدت،پیش قدم بود. قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ

-اگر به تمام اهدافِ حقّ خود دست نیافتید،از تلاش برای رسیدن به بعضی از آن خودداری نکنید. تَعالَوْا إِلی کَلِمَهٍ...

-یکی از مراحل تبلیغ،دعوت به مشترکات است. کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ

-در تبلیغ و دعوت دیگران،باید ابتدا به عقاید حقّه و مقدّسات مشترک،احترام گذارد. کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ

-یگانه پرستی و بیزاری از شرک،از جمله امور مشترک تمام ادیان آسمانی است. کَلِمَهٍ سَواءٍ... أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ

-توحید،سبب تعالی انسان است. تعالوا در جایی بکار می رود که دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. تَعالَوْا... أَلاّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ

-اطاعت بی چون و چرا از دیگر انسان ها،نشانه ی پذیرش نوعی ربوبیّت برای آنها ویک نوع عبودیّت برای ماست.در حالی که همه ی انسان ها با یکدیگر مساوی هستند. لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً

-اندیشه ی آزاد و شخصیّت مستقل،شعار قرآن است. لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً

-اعراض و سرپیچی مخالفان نباید در اراده و ایمان ما اثر بگذارد. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ

-هر مبلّغی باید سرپیچی و اعراض مردم را پیش بینی کند تا مأیوس نشود.

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا...

-پس از استدلال و برهان،جَدل را قطع کنید. فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُولُوا...

-بندگی خدا،نفی شرک و طرد حاکمیّت غیر خداوند،از ویژگی های یک مسلمان واقعی است. اشْهَدُوا بِأَنّا مُسْلِمُونَ

یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْراهِیمَ وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراهُ وَ الْإِنْجِیلُ إِلاّ مِنْ بَعْدِهِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ

ای اهل کتاب! چرا درباره ی ابراهیم گفتگو و نزاع می کنید؟(و هر کدام او را پیرو آیین خود می دانید،) در حالی که تورات وانجیل،پس از او نازل شده است،چرا تعقّل نمی کنید؟

نکته ها:

هر یک از دو گروه یهودیان و مسیحیان،ابراهیم علیه السلام را از خود می دانستند و به قدری بازار این ادّعا داغ بود که قرآن در دو آیه ی بعد می فرماید: ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا این آیه برای پوچی ادّعای آنها می گوید:چگونه شما ابراهیم را که قبل از تورات و انجیل بوده،تابع آن دو کتاب می دانید؟کتابی که هنوز نازل نشده است، پیرو ندارد.آیا حاضر نیستید این مقدار هم فکر کنید که لااقل حرف شما با تاریخ منطبق باشد.

پیام ها:

-هنگام موعظه،از القاب متین وعناوین فرهنگی مخاطبان استفاده شود. یا أَهْلَ الْکِتابِ

-علم و کتاب،از چنان ارزشی برخوردارند که منسوبان به آن نیز محترم است.

یا أَهْلَ الْکِتابِ

-سعی نکنید با انتساب شخصیّت ها به خود،حقّانیت خود را اثبات کنید.

لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْراهِیمَ به جای نزاع در انتساب شخصیّت های والا،از فکر آنان پیروی کنید.

-ادّعاهای خود را مستند و هماهنگ با منطق و فطرت و تاریخ قرار دهید. وَ ما أُنْزِلَتِ التَّوْراهُ

ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِیما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ اللّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ

هان!(ای اهل کتاب!)شما همانان هستید که درباره(حضرت عیسی و)آنچه بدان علم داشتید محاجّه و نزاع کردید،پس چرا درباره(ابراهیم و)آنچه بدان علم ندارید نزاع می کنید؟در حالی که خداوند می داند و شما نمی دانید.

نکته ها:

این آیه تذکّر و هشداری است به اهل کتاب،که شما در مورد آنچه بدان علم و آگاهی دارید، اشکال تراشی و سؤالات بی جا می کنید.با آنکه شما زندگی طبیعی حضرت عیسی ونیاز او به غذا ومسکن ولباس را دیده اید،ولی باز هم در مورد او به گفتگو نشسته اید.گروهی او را دروغگو وگروهی فرزند خدا می پندارید.  و یا در شناخت محمّد صلی الله علیه و آله که نشانه هایش در تورات وانجیل آمده وبرای شما شناخته شده است،به بحث وگفتگو می پردازید.  شما که درباره معلومات،اهل جدال و بحث هستید و به نقطه ی توافقی نمی رسید،دیگر چه کار به مسأله ای دارید که در مورد آن هیچ علمی ندارید؟مثل این که مذهب حضرت ابراهیم چه بوده است؟

پیام ها:

-گاهی باید افراد مغرور و لجوج را تحقیر کرد. ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ

-افراد لجوج،حتّی در امور روشن به نزاع می نشینند. حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ

-اگر سرچشمه ی مباحثات،تحقیق باشد ارزش دارد،ولی اگر برای طفره رفتن باشد،مورد انتقاد است. حاجَجْتُمْ فِیما لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ

ما کانَ إِبْراهِیمُ یَهُودِیًّا وَ لا نَصْرانِیًّا وَ لکِنْ کانَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

(برخلاف ادّعای یهودیان و مسیحیان،)ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی،بلکه او فردی حق گرا و تسلیم خدا بود و هرگز از مشرکان نبود.

نکته ها:

حَنَف ،به معنای گرایش به حقّ و جَنَف ،به معنای گرایش و تمایل به باطل است.

بنابراین حَنیف به کسی گفته می شود که در مسیر باشد،ولی بت پرستان آن را در مورد خود بکار می بردند و مشرکان نیز حُنفاء خوانده می شدند.

این آیه،با آوردن کلمه ی مُسْلِماً در کنار کلمه ی حَنِیفاً ،هم ابراهیم را از شرک مبرّا کرده است و هم کفر و شرک را انحراف و ناحق دانسته است.حضرت علی علیه السلام فرمودند:

دین ابراهیم همان دین محمّد صلی الله علیه و آله بود.

امام صادق علیه السلام در تفسیر عبارت حَنِیفاً مُسْلِماً فرمودند: خالصاً مخلصاً لیس فیه شیء من عباده الاوثان ابراهیم شخصی خالص و برگزیده بود و در او ذره ای از پرستش بت ها نبود.

إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللّهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ

همانا سزاوارترین افراد به ابراهیم،کسانی هستند که از او پیروی کردند و (نیز)این پیامبر و کسانی که(به او)ایمان آورده اند و خداوند سرور و سرپرست مؤمنان است.

نکته ها:

از این آیه معلوم می شود که نسبت ایمانی،فراتر و محکم تر از نسبت خویشاوندی است و افرادی که هم فکر و هم خط و هم هدف باشند،به همدیگر نزدیک تر از کسانی هستند  که در ظاهر قوم و خویشند،ولی به لحاظ فکری و اعتقادی از همدیگر جدایند  .امام صادق علیه السلام به یکی از یاران با وفایش فرمود: أنتم و الله من آل محمد به خدا سوگند که شما از آل محمّد صلی الله علیه و آله هستید.و سپس آیه فوق را تلاوت فرمود.  رسول اکرم صلی الله علیه و آله نیز در مورد سلمان فارسی فرمودند: سلمان منا أهل البیت

با این که آیه فرمود:نزدیک ترین مردم به ابراهیم،پیروان او هستند،لکن نام پیامبر اسلام و مسلمانان را جداگانه برد،تا بهترین نمونه ی پیروی را در وجود حضرت محمّد صلی الله علیه و آله و مسلمانان،به دنیا نشان دهد.

در روایتی آمده است: انّ ولیّ محمّد مَن اطاع اللّه و انْ بَعُدتْ لَحمَته،و انّ عدوّ محمّد مَن عَصی اللّه و انْ قَرُبتْ قَرابته دوست و طرفدار محمّد صلی الله علیه و آله کسی است که خدا را اطاعت کند،هرچند به لحاظ فامیلی از او دور باشد و دشمن پیامبر کسی است که خدا را نافرمانی کند،هرچند با پیامبر نسبت و نزدیکی داشته باشد.

امام صادق علیه السلام فرمود:مراد از الَّذِینَ آمَنُوا در آیه،امامان و پیروان آنها هستند.

پیام ها:

-پیوند مردم با رهبر،پیوند مکتبی است،نه پیوند قبیله ای،زبانی،منطقه ای و نژادی. إِنَّ أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ

-ملاک قُرب به انبیا،اطاعت از آنان است. أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ

-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و مسلمانان،در خط ابراهیم و هم مرام و هم هدف با او هستند. أَوْلَی النّاسِ بِإِبْراهِیمَ... وَ هذَا النَّبِیُّ

وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ وَ ما یُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ

گروهی از اهل کتاب دوست دارند که شما را گمراه کنند،ولی جز خودشان را گمراه نمی کنند و(این را)نمی فهمند.

نکته ها:

سیمای تهاجم فرهنگی و توطئه های دشمن برای بی دین کردن مسلمانان را در این آیه و سه آیه ی بعد می بینیم.این آیه خبر از کینه های مکتبی،آیه بعد خبر از لجاجت و کفر،آیه هفتاد و یکم خبراز شیوه حق پوشی و کتمان آگاهانه،و آیه هفتاد و دوّم خبر از تاکتیک فریبنده ی دشمن می دهد که مجموعاً یک تهاجم فرهنگی برخاسته از باطن تاریک آنان و بکارگیری شیوه های کتمان،زیر سؤال بردن و تضعیف و تزلزل عقاید توده ی مردم است.

پیام ها:

-خداوند،نقشه های دشمنان دین را افشا وآنان را رسوا می کند. وَدَّتْ طائِفَهٌ...

-شناخت دشمن وبرنامه های او،لازمه ی درامان ماندن از آسیب های احتمالی است. وَدَّتْ طائِفَهٌ...

-خطر تهاجم فکری و فرهنگی،جدّی است. وَدَّتْ طائِفَهٌ...

-به اظهاراتِ منافقانه ی مخالفان اعتماد نکنید،آنها قلباً خواستار انحراف شما هستند. وَدَّتْ طائِفَهٌ...

-در قضاوت ها،انصاف را فراموش نکنید.گروهی از اهل کتاب،چنین آرزویی دارند،نه همه ی آنها. وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ

-باید کاری کنید که دشمن آرزوی انحراف شما را به گور ببرد.کلمه لو در موارد ناشدنی بکار می رود. لَوْ یُضِلُّونَکُمْ

-کسانی که در صدد انحراف دیگران هستند،ابتدا خود مرتکب حیله،نفاق، کینه، تهمت وتوطئه می شوند. وَ ما یُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ

-میل به انحراف دیگران،خود یک انحراف بزرگ اخلاقی است. وَدَّتْ... وَ ما یُضِلُّونَ إِلاّ أَنْفُسَهُمْ

یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ أَنْتُمْ تَشْهَدُونَ

ای اهل کتاب! چرا به آیات خداوند(و نشانه های نبوّت رسول خدا)کفر می ورزید،در حالی که خود(به درستی آن)گواهید.

نکته ها:

ظاهراً این آیه به بشارت هایی نظر دارد که اهل کتاب در تورات و انجیل درباره حضرت محمد صلی الله علیه و آله خوانده بودند،ولی به خاطر حفظ موقعیّت اجتماعی و منافع مادّی،همه ی آن نشانه های الهی را نادیده گرفتند.

پیام ها:

-سؤال از وجدان،بهترین راه دعوت است. لِمَ تَکْفُرُونَ...

-دانستن تنها کفایت نمی کند،پذیرفتن نیز لازم است. تکفرون...تشهدون

یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الْحَقَّ بِالْباطِلِ وَ تَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ

ای اهل کتاب! چرا حقّ را به باطل مشتبه می سازید و(یا)حقّ را کتمان می کنید،در حالی که خود(به حقّانیت آن)آگاهید.

نکته ها:

امام صادق علیه السلام درباره ی وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ فرمودند:یعنی اهل کتاب به صفات ذکر شده برای پیامبر اسلام در تورات آگاه اند،(ولی آن را کتمان می کنند).

بسیاری از تحریف گران،با نام اسلام شناس،مستشرق،مورّخ وجهانگرد،در کتاب ها و ثبت مکان ها وزمان های تاریخی تصرّف کردند و در دائرهالمعارف ها به عنوان محقّق چنان سیمایی از اسلام ترسیم کردند که خواننده به فکر ایمان و تأمّل در عقاید اسلامی نیافتد.

پیام ها:

-مشتبه کردن وکتمان حق،دو اهرم نیرومند دشمن برای ایجاد انحراف در بین مؤمنان است.در دو آیه ی قبل فرمود: یُضِلُّونَکُمْ... در این آیه می فرماید:

تَلْبِسُونَ،تَکْتُمُونَ

-کتمان حقّ،حرام و اظهار آن واجب است. تَکْتُمُونَ الْحَقَّ...

وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذِی أُنْزِلَ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

وگروهی از اهل کتاب گفتند:به آنچه بر مؤمنان نازل شده است،در آغاز روز ایمان آورید و در پایان روز کافر شوید،شاید(با این حیله،آنها از اسلام)باز گردند.

نکته ها:

دوازده نفر از دانشمندان یهود،تصمیم گرفتند برای ایجاد تزلزل و تردید در عقاید مسلمانان، صبحگاهان نزد حضرت محمّد صلی الله علیه و آله آمده،اظهار ایمان کنند، ولی در آخر روز از اسلام برگردند و بگویند:ما محمّد و آیین او را دیدیم،ولی با آنچه در تورات وانجیل آمده، مطابقت ندارد.آنها با این نقشه ی ماهرانه می خواستند به هم کیشان خود این طور وانمود کنند که اگر اسلام مکتب خوبی بود،اهل علم و کتاب از آن دست برنمی داشتند،با این کار هم در عقاید مسلمانان تردید بوجود آورند و هم سایر یهودیان را از مسلمان شدن بازدارند.

خداوند متعال نیز با نزول این آیه،نقشه ی آنان را برملا ساخت.

در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است:وقتی رسول خدا علیه السلام فرمان تغییر قبله از بیت المقدس به کعبه را در هنگام نماز ظهر ابلاغ کردند،یهود گفتند:به آنچه در آغاز روز بوده ایمان آورید،ولی بدانچه در پایان روز آمده(تغییر قبله)کفر ورزید  تا آنان از آن قبله بازگردند و به طرف بیت المقدس نماز بخوانند.

پیام ها:

-مخالفان دین اسلام برای انحراف مسلمانان،برنامه ریزی می کنند.در آیه ی خواندیم که اهل کتاب دوست دارند شما را منحرف سازند،این آیه به نقشه ی آنان برای رسیدن به آن هدف می پردازد. یُضِلُّونَکُمْ... قالَتْ طائِفَهٌ

-چه بسا گروهی با نام اسلام،در صفوف مسلمانان نفوذ کرده،از پشت خنجر بزنند،لذا باید هشیار بود. آمِنُوا... وَ اکْفُرُوا... لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

-مسلمان نباید ساده اندیش و زودباور بوده،به هر اظهار ایمانی،اعتماد کند.

آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ

-خداوند در مراحل حسّاس،از اسرار و توطئه های دشمنان پرده برمی دارد.

آمِنُوا...وَ اکْفُرُوا

-باید در مرحله ای از ایمان قرار بگیریم که بازگشت برخی مسلمانان از دین، مایه ی تزلزل ما نگردد. وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

-یکی از سیاست های دشمن،ایجاد ارتباط و سپس قطع آن،به منظور ایجاد تزلزل در جامعه است. لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ

وَ لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ قُلْ إِنَّ الْهُدی هُدَی اللّهِ أَنْ یُؤْتی أَحَدٌ مِثْلَ ما أُوتِیتُمْ أَوْ یُحاجُّوکُمْ عِنْدَ رَبِّکُمْ قُلْ إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ

(بزرگان یهود،برای جلوگیری از گرایش یهود به اسلام،به آنان می گفتند:)جز به کسی که آیین شما را پیروی کند،ایمان نیاورید.(زیرا دینِ حقّ منحصر به ماست.

ای پیامبر! به آنان)بگو:راه سعادت راهی است که خدا بنماید(ومانعی ندارد)که به امّتی دیگر نیز همانند آنچه(از کتاب وشریعت)به شما داده شده،داده شود،تا در نزد پروردگار با شما احتجاج کنند.(همچنین ای پیامبر! به آنان)بگو:فضل ورحمت بدست خداست،او به هر که بخواهد عطا می کند وخداوند دارای رحمت وسیع و علم بی انتهاست.

نکته ها:

اهل کتاب،از گرایش یهود به اسلام نگران بودند و برای پیشگیری از آن تبلیغ می کردند.

لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ

پیام ها:

-دشمنان اسلام،در توطئه های خود سفارش به پنهان کاری می کنند و به غیر خود نیز اعتمادی ندارند. لا تُؤْمِنُوا إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ یکی از معانی ایمان، اعتماد و اطمینان است.

-هدایت الهی،یک جریان مستمر در طول تاریخ بوده است و اختصاص به قوم خاصّی ندارد. إِنَّ الْهُدی هُدَی اللّهِ

-تعصّب و خودبرتربینی،یکی از آفت های دینداری است. إِلاّ لِمَنْ تَبِعَ دِینَکُمْ

-الطاف پروردگار،در انحصار گروه خاصّی نیست.نبوّت و هدایت،فضل الهی است که به هرکس بخواهد می دهد. إِنَّ الْفَضْلَ بِیَدِ اللّهِ

-گزینش پیامبران از سوی خداوند،بر اساس علم اوست. واسِعٌ عَلِیمٌ

یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ

(خداوند)هر که را بخواهد به رحمت خویش اختصاص دهد و خداوند صاحب فضل بزرگ است.

نکته ها:

این آیه،تصوّر غلط یهود را که خداوند هیچ قومی را مانند یهود مورد لطف خویش قرار نمی دهد،  نفی کرده و می فرماید:خداوند بهتر می داند چه کسی را عهده دار رسالت خویش بگرداند. او در میان بندگانش بر اساس علم و حکمت لایق ترین فرد را انتخاب کرده و مورد لطف خاص خویش قرار می دهد.

وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدِینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

و از اهل کتاب کسانی هستند که اگر او را بر اموال بسیاری امین گردانی، به تو باز می گرداند و بعضی از آنان(به قدری نادرستند که)اگر او را بر دیناری امین گردانی،آن را به تو برنمی گرداند،مگر آنکه(برای مطالبه آن) دائماً بالای سر او بایستی،این(خیانت در امانت،)به جهت آن است که گفتند:درباره ی امّیّین(غیر اهل کتاب)هرچه کنیم بر ما گناهی نیست،در حالی که آنها آگاهانه بر خدا دروغ می بندند.

نکته ها:

در روایات آمده است: امانت را به صاحبش برگردانید،حتّی اگر او فاسق باشد .

پیام ها:

-در مورد مخالفانِ نیز،انصاف را مراعات کنید و همه را خائن ندانید. مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ... یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ

-امانتداری،ملاکی برای ارزشیابی افراد است. یُؤَدِّهِ... لا یُؤَدِّهِ

-ارزشهای اخلاقی،ثبات دارند.حفظ امانت،در نزد همه نیکو و خیانت در آن، نسبت به هر کسی باشد زشت است.ردّ امانت،یک ارزش است،گرچه از مخالفان باشد. یُؤَدِّهِ... لا یُؤَدِّهِ

-قیام و استقامت،برای گرفتن حقّ لازم است. لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً

-استثمار،استحمار و نژادپرستی،ممنوع است. لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ

-یهودیان و مسیحیان،خود را اندیشمند و مسلمانان را بی سواد و امّی می پنداشتند. لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبِیلٌ

-بالاتر از گناه،توجیه گناه است.اهل کتاب اموال مردم را به ناحق می خوردند و می گفتند:خداوند به این کار راضی است. یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ

بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی فَإِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ

آری،هر کس به عهد خویش وفا کند و تقوا داشته باشد،پس بی گمان خداوند پرهیزکاران را دوست می دارد.

نکته ها:

وفای به عهد در تمام موارد زیر لازم است:

الف:عهدی که خداوند از طریق فطرت یا انبیا با انسان بسته است. أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ

ب:عهدی که انسان با خدا می بندد. وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ...

ج:عهدی که انسان با مردم می بندد. وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا...

د:عهد رهبر با امّت و بالعکس. الَّذِینَ عاهَدْتَ مِنْهُمْ ثُمَّ یَنْقُضُونَ عَهْدَهُمْ

پیام ها:

-در برابر تفکّرات غلط،موضع گیری کند. بَلی (کلمه بلی غالباً در موردی بکار می رود که منطق و تفکّر قبلی را رد می کند.)

-تقوا،انسان را از دروغ بستن به خدا و ضایع کردن حقّ مردم بیمه می کند.

یَقُولُونَ...اَلْکَذِبَ...بَلی مَنْ أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی

-شعار،کار ساز نیست،عمل و تقوا لازم است. أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی

-وفای به عهد،از نشانه های تقواست. أَوْفی بِعَهْدِهِ وَ اتَّقی

-وفای به عهد وتقوا،ملاک محبوبیّت است،نه عالم و اهل کتاب بودن. یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ

إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ وَ أَیْمانِهِمْ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَهِ وَ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ وَ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لا یُزَکِّیهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

همانا کسانی که پیمان خدا و سوگندهای خودشان را به بهای ناچیزی می فروشند، برایشان نصیبی در آخرت نیست و خداوند در قیامت با آنها سخن نمی گوید و به آنان نیز نظر(لطف)نمی کند،آنها را(از گناه)پاک نمی سازد و برای آنان عذابی دردناک است.

نکته ها:

این آیه،کسانی را که پیمان شکنی می کنند،به پنج نوع قهر الهی تهدید می کند:بی بهرگی و خسارت در آخرت،محرومیّت از توجه خداوند،محرومیّت از نظر لطف الهی، محرومیّت از پاکی از گناه و گرفتاری به عذاب دردناک.

در روایات شیعه و سنّی آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: لا ایمان لمن لا امان له و لا دین لمن لا عهد له کسی که مراعات امانت نکند،ایمان کاملی ندارد و آن کسی که به عهد خویش وفادار نباشد،دین کامل ندارد.

در روایات آمده است:مراد از بِعَهْدِ اللّهِ ،حقایق مربوط به پیامبر اسلام در تورات است که به دست عالمان یهود،تحریف گشته است.

مقایسه کنیم وضع کسانی را که از جانب خداوند به آنها سلام داده می شود؛ سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ با کسانی که خدا هیچ سخنی با آنان نگوید؛ لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ واگر ناله ای سر دهند با جمله ی اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ   خفه می شوند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:هر کس با سوگند،مال و ثروت برادرش را به ناحق بخورد،مورد غضب الهی است.سپس این آیه را تلاوت کردند. 

حضرت علی علیه السلام فرمودند:مراد از نگاه خداوند در قیامت؛ لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ نگاه رحمت است،(نه نگاه با چشم). 

پیام ها:

-پیمان شکنی با خدا،از گناهان کبیره است.این نوع تهدید پی درپی،در باره هیچ گناه دیگری در قرآن مطرح نشده است. یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللّهِ... لا خَلاقَ لَهُمْ...

-سوگند دروغ برای دین فروشی،سبب محرومیّت در قیامت می شود.

یَشْتَرُونَ...أَیْمانِهِمْ

-دنیاپرستی،ریشه ی پیمان شکنی است. ثَمَناً

-بهای پیمان شکنی هرچه باشد،کم است. ثَمَناً قَلِیلاً

-کیفرهای قیامت،متناسب با عملکرد خود ماست.بی اعتنایی ما به تعهّدات الهی،سبب بی اعتنایی خدا به ماست. لا یُکَلِّمُهُمُ، لا یَنْظُرُ إِلَیْهِمْ، لا یُزَکِّیهِمْ

-عذاب های اخروی،هم روحی و روانی است لا یُکَلِّمُهُمُ اللّهُ هم جسمی وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالْکِتابِ لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ وَ ما هُوَ مِنَ الْکِتابِ وَ یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

وهمانا از ایشان(اهل کتاب)گروهی هستند که زبانشان به خواندن کتاب (ودست نوشته ی خودشان چنان)می چرخانند که گمان می کنید آن از کتاب آسمانی است،در حالی که از کتاب نیست و می گویند:آن(چه ما می خوانیم)از جانب خداست،در حالی که از جانب خدا نیست وآنها آگاهانه بر خداوند دروغ می بندند.

نکته ها:

بر اساس این آیه،گناه علما و دانشمندانِ بی تقوا چند برابر است،زیرا:

الف:مردم را به اشتباه می اندازند. لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ

ب:به خداوند دروغ می بندند. هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ

ج:تمام این حرکت ها را آگاهانه انجام می دهند. وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

پیام ها:

-در قضاوت ها،انصاف داشته باشیم وهمه را به یک دید نگاه نکنیم. وَ إِنَّ مِنْهُمْ لَفَرِیقاً...

-حضور علما و دانشمندان خائن در میان اهل کتاب،قطعی است. لَفَرِیقاً

-عوام فریبی ولفّاظی،از گناهان دانشمندان است. یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ

-نطق خوب،اگر در مسیر حقّ نباشد،وسیله ای برای انحراف است. یَلْوُونَ أَلْسِنَتَهُمْ

-گمراه کنندگان،مقدّسات مذهبی و کتب آسمانی را دستاویز خود قرار می دهند. بِالْکِتابِ

-التقاط،از حربه های زهرآگین فرهنگی دشمن است. لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ

-اگر دشمن زمینه ی پذیرش انحراف را در شما ببیند،ادّعاهای خطرناک تری مطرح می کند. لِتَحْسَبُوهُ مِنَ الْکِتابِ... یَقُولُونَ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللّهِ

-بزرگ ترین خیانت به فرهنگ وعقیده ی انسان،تحریفِ آگاهانه ومغرضانه ی علما و خواصّ است. یَقُولُونَ عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُؤْتِیَهُ اللّهُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّهَ ثُمَّ یَقُولَ لِلنّاسِ کُونُوا عِباداً لِی مِنْ دُونِ اللّهِ وَ لکِنْ کُونُوا رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ

هیچ(پیامبر و)بشری که خداوند به او کتاب و حکم و نبوّت داده است،حقّ ندارد به مردم بگوید:به جای خدا،بندگان من باشید.بنابراین(شما دانشمندان اهل کتاب به طریق اولی چنین حقّی ندارید،بلکه باید)به خاطر سابقه ی آموزش کتاب و تدریسی که دارید،ربّانی باشید.

نکته ها:

امتیاز پیامبران بر دیگران آن است که هر قدر بر تعداد یاران و مقدار قدرتشان افزوده شود، مردم را بیشتر به بندگی خدا دعوت می کنند،و هرگز راه توحید را عوض نمی کنند و تأکید و هشدارشان بیشتر می شود.امّا دعوت کننده های سودجو،در ابتدا با قیافه ای مقدّس مآبانه ودلسوزانه کار را شروع می کنند،ولی پس از رسیدن به مسند قدرت،استبداد و خودمحوری را پی ریزی می کنند.

در روایات آمده است که به بردگان خود، عَبدی نگویید،بلکه فَتی بگویید و بردگان نیز به مولای خود ربّی نگویند، بلکه سَیّدی بگویند.

اگر انبیا نباید پرستش بشوند،حساب دیگران روشن است.اگر مواهب معنوی عامل عبودیّت نشود،حساب زرق و برق مادّی روشن است.

رَبّانیّین جمع رَبّانی به کسی گفته می شود که پیوند او با خدا محکم باشد و در فکر اصلاح و تربیت دیگران باشد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند:درباره من دو گروه هلاک شدند: .پیروان افراطی که مرا از حدّ بشری بالا بردند. .دشمنان بی انصاف که پیامبری مرا قبول ندارند و من از هر دو گروه بیزارم.حضرت عیسی علیه السلام نیز این هشدار را برای پیروان خود گوشزد کرده بود و نظیر این معنا را در نهج البلاغه از حضرت علی علیه السلام نیز شاهد هستیم.

همچنین فرمودند: لاتَرفعونی فَوق حقّی فاِنّ اللّه تعالی اتّخذَنی عَبداً قبل ان یَتّخذَنی نَبیّاً مرا از آنچه هستم بالاتر نبرید،همانا خداوند پیش از آنکه مرا پیامبر قرار دهد،بنده آفریده است.سپس این آیه را تلاوت فرمودند.

رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره ی این آیه فرمودند: هیچ مرد وزن مسلمان، آزاد یا بنده ای نیست مگر آنکه حقّ واجبی از خداوند بر گردن اوست و آن اینکه قرآن را فراگیرد و در قرآن تفکّر کند.

پیام ها:

-استفاده نادرست ازموقعیّت،محبوبیّت ومسئولیّت،ممنوع است. ما کانَ لِبَشَرٍ

-کتاب و حکمت و نبوّت،انسان را از بشر بودن خارج نمی کند. ما کانَ لِبَشَرٍ

-هدف انبیا،تنها نجات بشر از شرک نیست،بلکه رشد او تا مرحله ی ربّانی شدن است. کُونُوا رَبّانِیِّینَ

-راه ربّانی شدن،علمِ دین و درس کتاب است،نه تصوّف و چلّه نشینی

رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ...

-اگر تعلیم و تعلّم و درس،انسان را ربّانی نکند،در واقع آن علم،علم نبوده است.  رَبّانِیِّینَ بِما کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ...

-علمای ربّانی،مفسّران واقعی قرآن هستند. کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ وَ بِما کُنْتُمْ تَدْرُسُونَ

-تعلیم و تدریس کتب آسمانی،باید همیشگی باشد. کُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ... تَدْرُسُونَ

-معلّمی،شغل انبیاست. تُعَلِّمُونَ الْکِتابَ

وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَهَ وَ النَّبِیِّینَ أَرْباباً أَ یَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ إِذْ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

و(خداوند)به شما فرمان نمی دهد که فرشتگان وانبیا را ارباب خود قرار دهید،آیا ممکن است،پس از آنکه تسلیم خدا شدید،او شما را به کفر فرمان دهد؟

پیام ها:

-هرگونه دعوت به شرک از سوی هر کس که باشد،ممنوع است. وَ لا یَأْمُرَکُمْ أَنْ تَتَّخِذُوا...

-کفر،تنها انکار خدا نیست؛بلکه پذیرش هرگونه ربّ و مستقل دانستن هر مخلوقی، کفر است. تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَهَ وَ النَّبِیِّینَ أَرْباباً أَ یَأْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ

وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْرِی قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشّاهِدِینَ فَمَنْ تَوَلّی بَعْدَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ

و(به یاد آور)هنگامی که خداوند از پیامبرانِ(پیشین)پیمان گرفت که هرگاه به شما کتاب و حکمتی دادم،سپس پیامبری به سوی شما آمد که آنچه را با شماست تصدیق می کرد،باید به او ایمان آورید واو را یاری کنید.(سپس خداوند)فرمود:آیا به این پیمان اقرار دارید و بار سنگین پیمان مرا(بر دوش)می گیرید؟(انبیا در جواب) گفتند: (بلی) اقرار داریم، (خداوند)فرمود:خودتان شاهد باشید ومن هم با شما از جمله گواهانم. پس کسانی که بعد از این(پیمان محکم،)روی برگردانند،آنان همان فاسقانند.

نکته ها:

تفاوت مکتب انبیا،مانند تفاوت برنامه ی دو استاد یا دو استاندار است که در اصول مسائل علمی و سیاسی، دارای جهت واحدی هستند،ولی در مسائل جزئی،به جهت تفاوت های فردی دانش آموزان یا شرایط منطقه ای،برنامه های گوناگون ارائه می دهند.

حضرت علی علیه السلام فرمود: خداوند از انبیای پیشین پیمان گرفت که مردم را به بعثت پیامبر اسلام و صفات او خبر و بشارت دهند و به آنان فرمان تصدیق آن حضرت را بدهند

امام صادق علیه السلام فرمود: مراد از جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ پیامبر اسلام است .

آنچه مهم ات داشتن روحیه اطاعت و تسلیم فرمان خدا بودن است،گرچه میدانی برای عمل نباشد.مثلاً شهید شدن یک مسأله است و آمادگی برای شهادت مسأله ای دیگر.

چنانکه خداوند نمی خواهد خون اسماعیل ریخته شود،ولی می خواهد ابراهیم آمادگی کامل برای قربانی کردن فرزند داشته باشد.یا ممکن است ما زمان ظهور حضرت مهدی علیه السلام را درک نکنیم،ولی انتظار ظهور،و عشق و علاقه و انس و آمادگی برای حضورش، مسأله ای است که در دهها آیه و روایت سفارش شده است.

بنابراین پیامبران گرچه عصر پیامبر اسلام را درک نکرده اند،ولی آنان مطیع و تسلیم فرمان خدا بوده و در آرزوی رسالت و یاری او بودند. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

پیام ها:

-در مدیریّت الهی،لازمه ی سپردن مسئولیّت ها،تعهد و پیمان گرفتن است.

أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ

-هر جا کار سخت است،پیمان گرفتن لازم است.دست برداشتن از آئین و سنّت موجود،و ایمان و حمایت از شخص نوظهور،ساده نیست.لذا خداوند تعهد شدید می گیرد. أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ...

-آمدن پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله قطعی است،لذا از همه ی انبیا پیمان گرفته شده،نه بعضی از آنها. مِیثاقَ النَّبِیِّینَ... جاءَکُمْ رَسُولٌ

-جریان نبوّت،مایه ی وحدت است،نه اسباب تفرقه و انشعاب. رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ

-انبیا دارای هدفی مشترک هستند.لذا پیامبران قبلی،آمدن انبیای بعدی را بشارت می دادند ونسبت به آنان پیمانِ ایمان ونصرت دارند،وپیامبران بعدی، انبیای قبل را تصدیق می کردند. مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ

-قدیمی ها،جدیدی ها را تحویل بگیرند،آنها را به مردم معرّفی کنند و زمینه ی رشد بعدی ها را فراهم آورند. لَتُؤْمِنُنَّ... لَتَنْصُرُنَّهُ

-ایمان به تنهایی کفایت نمی کند،بلکه یاری و حمایت نیز لازم است. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

-در میان انبیا،سلسله مراتب است و خاتم النّبیّین اشرف آنهاست،زیرا همه ی انبیا باید مؤمن به او و حامی او باشند. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

-وقتی انبیای پیشین موظّف به ایمان وحمایت از پیامبر اسلام هستند،پس پیروان آنها نیز باید به او ایمان آورده و از او اطاعت کنند. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

-حمایتی ارزشمند است که از ایمان سرچشمه گرفته باشد. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

-مهم، داشتن روح تسلیم و پذیرفتن حقّ است،چه بسا شرایط لازم برای عمل به وجود نیاید.انبیای قبل،زمان پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را درک نکردند،ولی این روحیه را داشتند. لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ

-پیمان شکن فاسق است. فَمَنْ تَوَلّی... هُمُ الْفاسِقُونَ

أَ فَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً وَ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ

پس آیا آنها جز دین خدا(دینی)می جویند؟در حالی که هر که در آسمان ها و زمین است،خواه ناخواه فقط تسلیم اوست و به سوی او بازگردانده می شوند.

نکته ها:

موجودات آسمان ها و زمین،همگی تسلیم خدایند.حتّی اگر در حال عادّی این سرسپردگی را کتمان کنند، در حال احساس خطر به ناچار دل به او می سپارند.مؤمنان با میل و رغبت تسلیم او هستند،ولی همگان در زمان احساس خطر یا مرگ یا مغلوب شدن در جنگ و یا درماندن در استدلال،تسلیم او می شوند.همه ذرّات عالم،از کوچک ترین اتم تا بزرگ ترین کرات،همه تابع همان قانونی هستند که خداوند بر آنها حاکم کرده است و هر لحظه می تواند آن را تغییر دهد.

هنگام نوشتن این جملات در یک لحظه بدون دلیل خاصّی احساس کردم نصف سر و صورتم به شدّت درد گرفت.قلم را زمین گذاشتم،دست بر سر و محل درد کشیدم، لحظاتی گذشت یک مرتبه آرام شدم،با خود گفتم:آری،تمام هستی در هر لحظه ای و به هر شکلی در دست خداست.حرکت هر برگی و نوشتن هر کلمه ای بدون اراده ی او ممکن نیست.

امام صادق علیه السلام در مورد این آیه فرمودند: زمانی که قائم علیه السلام قیام کند،تمام سرزمین ها بانگ شهادت لااله الاّ اللّه و محمّد رسول اللّه سر خواهند داد .

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: مراد از مَنْ فِی السَّماواتِ ،ملائکه می باشند . 

پیام ها:

-انتخاب راه غیرخدا،با نظام هستی سازگار نیست. أَ فَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ

-حقیقت دین،تسلیم است. أَ فَغَیْرَ دِینِ اللّهِ یَبْغُونَ وَ لَهُ أَسْلَمَ...

-انسان،دائماً در جستجوی راه و روشی است و گرایش به مکتب در نهاد او قرار دارد .(جمله یَبْغُونَ دلالت بر خواست و تمایل دائمی دارد.)

-اگر هستی تسلیم اوست،چرا ما تسلیم نباشیم؟ لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

-در آسمان ها موجودات با شعور هستند. مَنْ فِی السَّماواتِ (حرف مَن برای موجودات دارای عقل و شعور بکار برده می شود)

-اگر پایان کار ما اوست،چرا از همان اوّل رو به سوی او نکنیم؟ إِلَیْهِ یُرْجَعُونَ

قُلْ آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ ما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِیَ مُوسی وَ عِیسی وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

بگو:به خدا و آنچه بر ما نازل شده و آنچه بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط(پیامبران از نسل یعقوب)نازل گردیده وآنچه به موسی و عیسی و پیامبران دیگر،از طرف پروردگارشان داده شده(به همه ی آنها)ایمان آورده ایم و میان هیچ یک از آنها فرقی نمی گذاریم وما تنها تسلیم(فرمان)او هستیم.

نکته ها:

این آیه،به غیر از یکی دو کلمه،کاملاً شبیه آیه ی سوره ی بقره است.

شکل کار اصل نیست،بلکه اصل،آن هدف غایی و نهایی کار است.در هر زمانی ممکن است شکل کار  و دعوت انبیا فرق کند،مثلاً حضرت موسی به سراغ فرعون برود و یا حضرت سلیمان،فرمانروایی مانند بلقیس را دعوت کند،ولی هدف نهایی یکی است.درست مانند حرکت های گوناگون امامان معصوم علیهم السلام.

اگر از انبیای گذشته برای معرّفی و یاری پیامبر آینده پیمان گرفته شده،پیامبر آینده نیز مأمور است به نمایندگی از تمامی پیروانش،ایمان خود را نسبت به پیامبران گذشته اعلام نماید.

پیام ها:

-ایمان خود را اظهار کنید. قُلْ آمَنّا

-ایمان به انبیا،در کنار ایمان به خداوند است. آمَنّا بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ... وَ النَّبِیُّونَ

-خدمات پیشینیان را نادیده نگیریم. وَ ما أُنْزِلَ عَلی إِبْراهِیمَ... وَ ما أُوتِیَ مُوسی

-آمدن انبیا،جلوه ای از ربوبیّت الهی است. وَ النَّبِیُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ

-دین وهدایت الهی،همواره همراه بشر بوده است.انبیا همچون معلّمان یک مدرسه اند که به طور زنجیره ای مأمور ارشاد مردم بوده اند. إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ...

-تمام انبیا،دارای هدف واحد هستند. لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ

-برتری بعضی از انبیا بر برخی دیگر؛ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی بَعْضٍ هرگز مانع ایمان ما به همه ی آنها نیست. لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ

-پیامبر اسلام،با اظهار ایمان خود به سایر انبیا،پیروان مکتب های توحیدی را به وحدت دعوت می کند. لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ

-پیامبر اسلام،تسلیم مطلق حقّ است. نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

-کسی که میان انبیا فرق بگذارد،در حقیقت تسلیم خدا نیست. لا نُفَرِّقُ... نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

-مؤمنان،هماهنگ با تمام موجودات،تسلیم خدا هستند. لَهُ أَسْلَمَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ... وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ

وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ

و هر کس غیر از اسلام به سراغ دینی دیگر برود،پس هرگز از او قبول نمی شود و او در قیامت از زیانکاران خواهد بود.

نکته ها:

از جمله ی یَبْتَغِ ،استفاده می شود که مراد آیه،کسانی هستند که اسلام به گوش آنها رسیده،ولی آن را رها کرده و به سراغ دیگر مکاتب رفته اند.این افراد در قیامت زیانکارند و دین آنها مورد پذیرش نیست.

با توجّه به آیه ی ،پذیرش دین اسلام،میثاق خداوند از همه ی پیامبران پیشین است ولذا با آمدن پیامبر و دین اسلام،دین دیگری غیر از آن مورد قبول نیست. فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ

در آیات گذشته،سیمایی از اصول مکتب اسلام ترسیم شد که خطوط کلّی آن عبارتند از:

.از تمام انبیای پیشین پیمان گرفته شده تا به پیامبر بعدی ایمان آورند.

.تمام هستی تسلیم خداست و نمی توان غیر دین الهی را پذیرفت.

.پیروان اسلام،به تمام انبیا و کتب آسمانی ایمان دارند.

و در این آیه با صراحت اعلام می کند:هرکس غیر از دین اسلام را بپذیرد،قابل قبول نیست.آری،بعد از دعوت،استدلال،مباهله واعلام همسویی با عقاید و کتب آسمانی دیگر، جای صراحت و بی پرده سخن گفتن است.

پیام ها:

-اسلام،ناسخ همه ادیان پیشین است. وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ

-رها کردن مکتبی جامع،مایه خسارتی ابدی است. مَنْ یَبْتَغِ... مِنَ الْخاسِرِینَ

-آخرت،جلوگاه خسارت های واقعی است. فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ

-انتخاب اسلام،نشانه دوراندیشی و نجات انسان است. فِی الْآخِرَهِ مِنَ الْخاسِرِینَ

کَیْفَ یَهْدِی اللّهُ قَوْماً کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ وَ شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ

چگونه خداوند هدایت کند گروهی را که بعد از ایمان و گواهی بر حقّانیت رسول و آمدن معجزات و دلایل روشن بر ایشان،باز هم کافر شدند،و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند.

پیام ها:

-هرچه دلایل هدایت،بیشتر و روشن تر باشد،کفر و بی اعتنایی به آنها خطرناک تر است. کَیْفَ یَهْدِی... لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ

-علم و ایمان اوّلیه کافی نیست،پایداری و تداوم ایمان و عمل لازم است.زیرا خطر ارتداد،همواره انسان را تهدید می کند. کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ

-گروهی از مسلمانان،در زمان پیامبر اکرم مرتدّ شدند. کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ

-پشت کردن به حقّ،منطق و عقل،رسول و بیّنه،ظلم است و سبب خارج شدن از مدار الطاف الهی می گردد. لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ

-سنّت خدا آن است که ظالمان را هدایت نکند. وَ اللّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ (جمله لایهدی نشانه استمرار عمل و سنّت الهی است.)

-توبه وبازگشت،برای مرتدّ بسیار مشکل است. کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ... وَ اللّهُ لا یَهْدِی...

-کافران ناآگاه،از کفّار آگاه،به هدایت نزدیک ترند. جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ اللّهُ لا یَهْدِی

اَلْقَوْمَ الظّالِمِینَ

-برخورداری از هدایت الهی و یا محروم شدن از آن،به دست خودماست.

لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظّالِمِینَ

أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ أَنَّ عَلَیْهِمْ لَعْنَهَ اللّهِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ النّاسِ أَجْمَعِینَ خالِدِینَ فِیها لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ

آنان(که با آن همه دلایل روشن وسابقه ی ایمان،مرتدّ شدند،)کیفرشان آن است که لعنت خدا و فرشتگان و عموم مردم بر آنان باشد. آنها همواره مورد لعن(خدا وفرشتگان ومردم)هستند،نه عذاب از آنان کاسته شود و نه به آنها مهلت داده شود.

نکته ها:

نفرین تمام مردم،به افراد مرتدّ،شاید بدان جهت باشد که وجدان های آگاه و فطرت های سالم،این اعراض و کفر آگاهانه را محکوم می کند.شاید هم از آن رو باشد که شعاعِ کفرِ آگاهانه، به نسلها و عصرها سرایت کرده و افراد زیادی را در آتش خود می سوزاند.

مشابه این لعنت خدا و فرشتگان و مردم را در آیه ی سوره بقره نسبت به دانشمندانی که حقایق  را کتمان می کنند،می خوانیم.بنابراین گناه عالمی که کتمان حق کند و مرتدّی که آگاهانه دست از ایمان بردارد،یکسان است.

پیام ها:

-ملائکه در برابر افکار واعمال زشت انسان،واکنش نشان می دهند. عَلَیْهِمْ لَعْنَهَ اللّهِ وَ الْمَلائِکَهِ...

-مردم باید در برابر افراد مرتدّ و منحرف،عکس العمل نشان بدهند. عَلَیْهِمْ لَعْنَهَ... اَلنّاسِ

-علم و آگاهی در مقدار و کیفیّت عذاب الهی مؤثر است. شَهِدُوا أَنَّ الرَّسُولَ حَقٌّ وَ جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ... لا یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذابُ وَ لا هُمْ یُنْظَرُونَ

إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ

مگر کسانی که پس از آن،(از کفر و ارتداد)توبه کنند و(کردار و افکار خود را)اصلاح نمایند،که همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.

نکته ها:

اگر شخص کافری مسلمان شود،قانونِ الاسلامُ یَجُبّ ما قَبْله تمام گذشته ها را پاک می کند،ولی اگر مرتدّی توبه کند و بار دیگر مسلمان شود،باید همه ی وظایف بجا مانده را جبران کند و افکار و اعمال خود را اصلاح کند،ونمازها و روزه های ترک شده را قضا کرده، بجای آورد.

پیام ها:

-راه توبه و بازگشت،بر همگان حتّی از دین برگشتگان باز است. کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ... إِلاَّ الَّذِینَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ أَصْلَحُوا

-نشانه ی توبه واقعی،اصلاح مفاسد است. تابُوا... وَ أَصْلَحُوا

-خداوند نه تنها توبه را می پذیرد و گناهان را می بخشد،بلکه توبه کننده را نیز دوست می دارد و مورد رحمت قرار می دهد. غَفُورٌ رَحِیمٌ

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الضّالُّونَ

البتّه کسانی که پس از ایمان آوردن،کافر شدند وسپس بر کفر خود افزودند،هرگز توبه ی آنها پذیرفته نخواهد شد و آنها همان گمراهانند.

نکته ها:

افراد مرتد و از دین برگشتگان دو نوعند:

الف:مرتدّ ملّی که پدر و مادرش هنگام انعقاد نطفه او کافر باشند،و او بعد از بلوغ اظهار کفر کند و سپس اسلام بیاورد و پس از آن مجدداً از اسلام دست بردارد.چون این شخص مسلمان زاده نیست،مجازاتش خفیف و سبک است.

ب:مرتدّ فطری که پدر یا مادرش هنگام انعقاد نطفه مسلمان باشند،و او پس از بلوغ اظهار اسلام کند و سپس از دین و آیین خویش دست بردارد و به اسلام پشت کند.این چنین شخصی مجازات سنگینی همانند اعدام را در پیش رو دارد.

از آیات متعدد قرآن استفاده می شود که هر یک از کمالات و یا انحرافات در انسان، قابل افزایش ویا کاهش است.ازدیاد علم مانند: رَبِّ زِدْنِی عِلْماً   افزایش هدایت مانند:

زادَهُمْ هُدیً   افزایش گمراهی مانند آیه مورد بحث: ازْدادُوا کُفْراً

گرچه راه توبه بر احدی بسته نیست،امّا نباید گروهی از این توبه ی مقدّس استفاده نادرست کنند.کسانی که از ایمان خود دست برداشته ودائماً بر کفر و لجاجت خود می افزایند و جز لحظه ی مرگ یا غلبه ی مسلمانان در جنگ،توبه نمی کنند،توبه این گونه افراد قابل قبول نخواهد بود،زیرا توبه،آداب و شرایط و شیوه ای دارد که شامل حال این افراد نمی شود.

پیام ها:

-ایمانی ارزش دارد که تا پایان عمر داوم داشته باشد.ایمانی که با کفر پایان پذیرد،کارساز نیست. کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ

-انسان مختار است،می تواند ایمان آورد و یا کفر ورزد.می تواند بر ایمان خود پایدار و یا در کفر خود پافشاری کند.می تواند توبه کند یا بر گناه اصرار ورزد.

کَفَرُوا بَعْدَ إِیمانِهِمْ

-بدتر از کفر و ارتداد،لجاجت و پافشاری بر انحراف و کفر است. ثُمَّ ازْدادُوا کُفْراً

-خداوند توبه پذیر است،ولی گروهی زمینه ها را از دست داده اند.جرّاح هر چقدر هم ماهر باشد،تا زمینه ی پیوند در مریض نباشد کاری پیش نمی برد.

لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ

-اصرار و تداوم کفر،سبب محرومیّت از پذیرفته شدن توبه است. ازْدادُوا کُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْ أَحَدِهِمْ مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً وَ لَوِ افْتَدی بِهِ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ وَ ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ

همانا کسانی که کفر ورزیدند و در حال کفر(بدون توبه)مردند،اگر چه زمین را پر از طلا کرده و به عنوان فدیه و باز خرید(از عذاب)بدهند،هرگز از هیچ یک از آنان پذیرفته نمی شود.آنان را عذابی دردناک است و برایشان هیچ یاوری نیست.

نکته ها:

دنیا و آخرت تفاوت هایی دارند،از جمله:

.غم واندوه در دنیا از انسان به دیگران سرایت می کند،ولی در آخرت چنین نیست.

.در دنیا،انسان می تواند با عذر یا کفّاره یا دروغ یا حیله یا توبه یا ناله مشکلش را حل کند، امّا در آخرت چنین نیست.

.تلخی های دنیا قابل تخفیف است و اگر انسان با آن انس گرفت،از تلخی آن کاسته می شود،ولی در آخرت چنین نیست.

پیام ها:

-کافر مردن،بزرگ ترین خطر است، ماتُوا وَ هُمْ کُفّارٌ و در حال تسلیم خدا مردن،آرزوی پیامبران است،چنانکه حضرت یوسف فرمود تَوَفَّنِی مُسْلِماً

-در قیامت،مال دنیا بی ارزش است و ذرّه ای کارآیی ندارد.گرچه از جنس طلا و مقدار آن به اندازه ی ظرفیّت زمین باشد،باز هم پشیزی ارزش ندارد. مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً

-ایمان،ارزشی فراتر از تمام مادّیات دارد.در قیامت تنها ایمان است که می تواند انسان را نجات دهد. مِلْءُ الْأَرْضِ ذَهَباً

-مرگ در حال کفر،زمینه ی شفاعت را از بین می برد. ما لَهُمْ مِنْ ناصِرِینَ

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ

هرگز به نیکی دست نمی یابید،مگر آنکه از آنچه دوست دارید،(در راه خدا)انفاق کنید و بدانید هر چه را انفاق کنید،قطعاً خداوند به آن آگاه است.

نکته ها:

بِرّ به خیر وبرکت گسترده و زمینی که برای کشت و زراعت ویا سکونت مهیّاست، گفته می شود.به گندم-که غذای عموم انسان ها وانواع حیوانات است- بُرّ گفته می شود.

با توجّه به اشتقاق لغوی برّ که به معنای توسعه در خیر است؛در قرآن،ایمان و عمل صالح و جهاد و نماز و وفای به عهد،از نمونه های بِرّ معرفی شده اند. لَیْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَکُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لکِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِکَهِ وَ الْکِتابِ وَ النَّبِیِّینَ وَ آتَی الْمالَ عَلی حُبِّهِ ذَوِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینَ وَ ابْنَ السَّبِیلِ وَ السّائِلِینَ وَ فِی اَلرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاهَ وَ آتَی الزَّکاهَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصّابِرِینَ فِی الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ وَ حِینَ الْبَأْسِ أُولئِکَ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُتَّقُونَ

در قرآن همگان توصیه شده اند که در انجام برّ همدیگر را یاری کنند. تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ و در این آیه نیز می فرماید که شما هرگز به این گوهر گرانبها نمی رسید،مگر آنکه از آنچه دلپسند شماست وآن را دوست می دارید،انفاق کنید.

نمونه هایی از انفاق مؤمنان

.ابوطلحه انصاری،بیشترین درختان خرما را در مدینه داشت وباغ او محبوب ترین اموالش بود.این باغ که روبروی مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله واقع شده بود،آب زلالی داشت.رسول خدا صلی الله علیه و آله گاه وبی گاه وارد آن باغ می شد واز چشمه ی آن می نوشید.این باغِ زیبا و عالی،درآمد کلانی داشت که مردم از آن سخن می گفتند.وقتی آیه نازل شد که لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی... او خدمت پیامبر رسید وعرض کرد:محبوب ترین چیزها نزد من این باغ است،می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم.پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:تجارت خوبی است،آفرین بر تو،ولی پیشنهاد من آن است که این باغ را به فقرای فامیل و بستگان خویش دهی.او قبول کرد وباغ را بین آنان تقسیم کرد.

.چند نفر مهمان ابوذر شدند،ابوذر گفت:چون من گرفتاری دارم،شما خودتان یکی از شتران مرا نحر و غذا تهیه کنید.آنها شتر لاغری را انتخاب کردند.ابوذر ناراحت شد و پرسید:چرا شتر فربه و چاق را نیاوردید؟گفتند:آن را برای نیاز آینده تو گذاشتیم.ابوذر فرمود:روز نیاز من روز قبر من است

.وقتی فاطمه زهرا علیها السلام را در شب عروسی به خانه شوهر می بردند،فقیری از حضرت پیراهن کهنه ای درخواست کرد.فاطمه زهرا علیها السلام به یاد این آیه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ... افتاد و همان پیراهن عروسیش را به او بخشید.

.عبداللّه بن جعفر،غلام سیاهی را دید که در باغی کارگری می کند،به وقت غذا سگی وارد باغ شد و در برابر غلام نشست.غلام لقمه ای به او داد،باز سگ با نگاه خود تقاضای غذا کرد،غلام غذای خود را لقمه لقمه به او داد تا تمام شد.از او پرسید:خودت چه می خوری؟ گفت:من امروز سهمی ندارم.پرسید:چرا این کار را کردی؟گفت:این سگ از راه دور آمده و گرسنه بود.عبداللّه از فتوّت این غلام تعجّب کرد.آن باغ و غلام را خرید،غلام را آزاد کرد و باغ را به او بخشید.

در احادیث در باره این آیه می خوانیم:راه رسیدن به برّ،کمک به والدین قبل از درخواست آنان است،گرچه بی نیاز باشند

امام صادق علیه السلام به شاگرد خود مفضل بن عمر فرمود:از پدرم شنیدم که می فرمود:کسی که سال بر او بگذرد و از مال خود،کم یا زیاد حق ما را ندهند،خداوند روز قیامت به او نظر نمی کند،مگر آنکه او را ببخشد.

ای مفضل! این تکلیفی است که خداوند آن را بر شیعیان لازم کرده آنجاکه در کتاب خود می فرماید: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ... پس ما برّ و تقوا و راه هدایت هستیم.

پیام ها:

-یگانه راه رسیدن به مقام نیکوکاران،انفاق خالصانه از امور مورد علاقه است.

لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ...

-در مکتب اسلام،هدف از انفاق تنها فقرزدایی نیست،بلکه رشد انفاق کننده نیز مطرح است.دل کندن از محبوب های خیالی وشکوفاشدن روح سخاوت، از مهم ترین آثار انفاق برای انفاق کننده است. لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ

-دلبستگی به دنیا سبب محروم شدن از رسیدن به مقام برّ است. لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ

-سعادتِ فرد در سایه نگاه اجتماعی وکریمانه اوست. لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّی تُنْفِقُوا

-بهترین چیز دوست داشتنی برای انسان جان است.پس شهدایی که جان خود را در راه خدا می دهند،به بالاترین مقام بِرّ می رسند. تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ

-آنچه را که خود دوست می داری انفاق کن،نه آنچه را که بینوایان دوست می دارند.زیرا ممکن است فقرا به جهت شدّت فقر،به اشیای ناچیز نیز راضی باشند. مِمّا تُحِبُّونَ ،نه ممّایحبّون

-انسانی که تربیت الهی یافته،اسیر مال و ثروت نیست،بلکه حاکم بر آنهاست.

تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ

-در انفاق،اصل کیفیّت است،نه کمیّت. مِمّا تُحِبُّونَ

-اسلام،مکتب انسان دوستی است نه مال دوستی. تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ

-در انفاق نه افراط و نه تفریط،تنها بخشی از آنچه را دوست داری،انفاق کن.

مِمّا تُحِبُّونَ من بیانگر تبعیض است.

-محبّت به مال در نهاد هر انسانی هست: مِمّا تُحِبُّونَ آنچه خطرناک است، شدّت محبّت است که مانع انفاق شود. وَ إِنَّهُ لِحُبِّ الْخَیْرِ لَشَدِیدٌ

-مهم انفاق است حتّی اگر اندک باشد. وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ آری یک برگ زرد روی آب،می تواند کشتی صدها مورچه شود.

-حال که خداوند انفاق ما را می بیند،چرا در کمّ و کیف آن کوتاهی کنیم؟ بیایید بهترین ها را انفاق کنیم. فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِیمٌ

کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ لِبَنِی إِسْرائِیلَ إِلاّ ما حَرَّمَ إِسْرائِیلُ عَلی نَفْسِهِ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُنَزَّلَ التَّوْراهُ قُلْ فَأْتُوا بِالتَّوْراهِ فَاتْلُوها إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ فَمَنِ افْتَری عَلَی اللّهِ الْکَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ الظّالِمُونَ

همه ی غذاها و خوارکی ها برای بنی اسرائیل حلال بود،مگر آنچه را اسرائیل (یعقوب) پیش از نزول تورات بر خود حرام کرده بود،بگو:اگر راست می گویید (که اینها از قبل در تورات حرام بوده است،) تورات را بیاورید و آن را تلاوت کنید (تا ببینید بسیاری از چیزها را بدون نزول وحی از پیش خود،بر خودتان حرام کرده اید). پس بعد از این، هر کسی بر خدا به دروغ افترا ببندد،آنان ستمگران هستند.

نکته ها:

در تفاسیر آمده است،برخی اهل کتاب به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله اشکال می کردند که اگر تعالیم او موافق تعالیم انبیای پیشین همچون ابراهیم،موسی و عیسی علیهم السلام است، پس چرا گوشت و شیر شتر را حرام نمی داند؟! این آیه در جواب آنها نازل شد که تمام غذاها برای بنی اسرائیل حلال بوده است وتنها حضرت یعقوب بعضی از غذاها را بر خود ممنوع و حرام کرده بود.و دلیل این تحریم نیز چنانکه در بعضی تفاسیر آمده آن است که وقتی حضرت یعقوب گوشت شتر را استفاده می نمود،موجب ناراحتی جسمی او می شد،او از این غذا پرهیز می کرد و بنی اسرائیل گمان می بردند که این یک حکم شرعی و حرام ابدی است.

طَعام به چیزی گفته می شود که به ذائقه ی انسان دارای مزه و طعم است و کلمه ی

حِلّ در برابر عَقد ،به معنای آزادی و رهایی است.

پیام ها:

-حلال بودن غذاها،یک اصل ثابت در ادیان آسمانی است. کُلُّ الطَّعامِ کانَ حِلاًّ

-بدون دلیل و تحریم شرعی،حلال ها را حرام نپندارید. حَرَّمَ إِسْرائِیلُ عَلی نَفْسِهِ

-بهترین نوع استدلال،استدلال بر اساس عقاید و کتاب آسمانی طرف مقابل است. فَأْتُوا بِالتَّوْراهِ

قُلْ صَدَقَ اللّهُ فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

(ای پیامبر!)بگو:خداوند راستگو است،پس از آیین ابراهیم حقگرا پیروی کنید که او از مشرکان نبود.

نکته ها:

حَنیف کسی است که از گمراهی فاصله گرفته و به هدایت و راه راست،روی آورده است.

بت پرستان زمان پیامبر ادّعا داشتند که بر آئین ابراهیم هستند و آن قدر بر این ادّعا تبلیغ و پافشاری کرده بودند که دیگران،آنها را حُنفا یعنی پیروان ابراهیم شناخته و معرفی می کردند. قرآن در آیات متعدد این موضوع را نفی کرده است.   ما کان من المشرکین

پیام ها:

-اهل کتاب که خود را پیرو ابراهیم می دانند،باید موحّد باشند،زیرا او مشرک نبود. فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ... وَ ما کانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ

-حق گرایی ابراهیم،آیین او را پایدار واستوار ساخت. فَاتَّبِعُوا مِلَّهَ إِبْراهِیمَ حَنِیفاً

إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِی بِبَکَّهَ مُبارَکاً وَ هُدیً لِلْعالَمِینَ

همانا اوّلین خانه ای که برای(عبادت)مردم مقرّر شد،همان است که در سرزمین مکّه است که مایه ی برکت و هدایت جهانیان است.

نکته ها:

بَکّه به معنای محلّ ازدحام و اجتماع مردم است.

یکی از ایرادهای بنی اسرائیل این بود که چرا مسلمانان با توجّه به قدمت بیت المقدّس که هزار سال قبل از میلاد توسط حضرت سلیمان ساخته شده است،آن را کنار گذاشته و کعبه را قبله ی خود قرار داده اند.این آیه در پاسخ آنان می فرماید:کعبه از روزگار نخستین،اوّلین خانه ی عبادت بوده و قدمت آن نیز بیشتر از هر جای دیگر است.

امام صادق علیه السلام با توجّه به جمله ی أَوَّلَ بَیْتٍ فرمودند: چون مردم مکّه بعد از کعبه اطراف آن جمع شدند،پس حقّ اولویّت با کعبه است؛ لذا برای توسعه ی مسجدالحرام می توان خانه های اطراف کعبه را به نفع حرم خراب کرد .

دَحوُ الارض به معنی گسترش زمین از زیر خانه ی کعبه است.علاّمه طباطبایی می گوید: روایات دَحوُ الارض بسیار است و هیچ دلیل علمی که مغایر آن باشد،پیدا نشده و با قرآن نیز مخالفتی ندارد.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:خداوند تمام مردم را از آدم علیه السلام تا آخرین نفر با همین سنگ های کعبه آزمایش می کند

امام باقر علیه السلام فرمود:حضرت آدم و سلیمان و نوح علیهم السلام نیز دور همین کعبه،حج انجام داده اند

در قرآن،از کعبه با تعابیر متعدّدی یاد شده است،از جمله:

.کعبه،اوّلین خانه است. أَوَّلَ بَیْتٍ

.مرکز پایداری و به پاخاستن مردم است. قِیاماً لِلنّاسِ

.خانه ای آزاد و بدون مالک است. بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ

.محل تجمّع و خانه أمن مردم است. مَثابَهً لِلنّاسِ وَ أَمْناً

پیام ها:

-کعبه،اوّلین خانه ای است که برای عبادت ونیایش مردم بر روی زمین بنا شده است. أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ

-سابقه تاریخی معابد،یکی از ملاک های ارزشی آن است. إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ...

-خیر و برکت کعبه،تنها برای مؤمنان یا نژاد خاصّی نیست،بلکه برای همگان است. وُضِعَ لِلنّاسِ

-مردمی بودن برای کعبه،یک ارزش است. وُضِعَ لِلنّاسِ

-کعبه،مایه ی هدایت تمامی مردم است. هُدیً لِلْعالَمِینَ

فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِیمَ وَ مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ

در آن(خانه)نشانه های روشن،(از جمله)مقام ابراهیم است و هر کس به آن درآید، درامان است وبرای خدا بر عهده ی مردم است که قصد حج آن خانه را نمایند، (البتّه) هرکه توانایی این راه را دارد.وهرکس کفر ورزد (وبا داشتن توانایی به حج نرود،بداند که) همانا خداوند از همه ی جهانیان بی نیاز است.

نکته ها:

مکّه وکعبه،نمایشگاهی از قدرت ونشانه های الهی و تاریخ آن مملوّ از خاطرات و سرگذشت هایی است که توجّه به آنها درس آموز و عبرت انگیز می باشد.در ساختن آن ابراهیم علیه السلام بنّایی و اسماعیل علیه السلام کارگری می کرده اند.سپاهیان فیل سوار ابرهه که به قصد ویرانی آن آمده اند،به قدرت الهی و توسط پرندگان ابابیل نابود شده اند. دیوار آن به هنگام تولّد علیّ علیه السلام برای مادرش شکافته می شود تا در داخل آن،نوزادی متولد شود که در آینده ای نه چندان دور،بت های داخل آن را فرو ریزد.بلال،برده سیاهپوست حبشی،در برابر چشمان حیرت زده اشراف مکّه بر بالای آن اذان می گوید و روزی نیز فرا خواهد رسید که آخرین حجّت الهی به دیوار آن تکیه زده و ندای نجات انسان ها را سر می دهد و جهانیان را به اسلام دعوت می کند.

مکّه،شهر أمن الهی است که هر کس در آن وارد شود،در امان است.حتّی اگر جنایتکار وارد مسجدالحرام شود،نمی توان متعرّض او شد،تنها می توان او را در مضیقه قرار داد تا خودش مجبور به خارج شدن شود.

در کنار کعبه،مقام ابراهیم است.به گفته روایات،مقام ابراهیم سنگی است که به هنگام ساختن کعبه و بالا بردن دیوارهای آن،زیر پای ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پای آن حضرت بر روی آن مانده است.بقای این سنگ و اثر پا روی آن،از قرن ها پیش از عیسی و موسی علیهما السلام با آن همه تغییر وتحوّلی که در کعبه و اطراف آن در اثر حمله ها،سیل ها و خرابی ها بوجود آمده،خود نشانه ای از قدرت الهی است.

حج به معنای قصد همراه با حرکت است و مَحجّه به راه صاف و مستقیم می گویند که انسان را به مقصد می رساند.حج در اسلام به معنای قصد خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن است.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله به علیّ علیه السلام فرمود: تارک الحج و هو مستطیع کافر هر توانمندی که حج را ترک کند،کافر است.کسی که در انجام امروز و فردا کند تا بمیرد،گویا به غیر اسلام از دنیا رفته است.

استطاعت مالی برای حج،لازم نیست از خود انسان باشد،بلکه اگر کسی دیگری را مهمان کند، یا هزینه ی حجّ او را بپردازد،او مستطیع شده وحج بر او واجب است.

امام صادق علیه السلام درباره ی آیاتٌ بَیِّناتٌ فرمودند:مقصود مقام ابراهیم، حجرالاسود و حجر اسماعیل است.و از آن حضرت پرسیدند مراد از مَنْ دَخَلَهُ کعبه است یا حرم؟ حضرت فرمودند:حرم.

شخصی از امام صادق علیه السلام درباره ی مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً سؤال کرد: حضرت فرمودند:

کسی که این خانه را قصد کند و بداند که این همان خانه ای است که خداوند رفتن به آن را فرمان داده و اهل بیت علیهم السلام را نیز آن گونه که باید بشناسد،او در دنیا و آخرت درامان خواهد بود.

پیام ها:

-در خانه ی خدا،نشانه های روشن بسیار است.نشانه های قداست و معنویّت، خاطرات انبیا از آدم تا خاتم،عبادتگاه و قبله گاه همه ی انبیا و نمازگزاران.

فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ

-ابراهیم علیه السلام مقامی دارد که جای پای او،به مکّه ارزش داده است. مَقامُ إِبْراهِیمَ

-بر خلاف تفکّر وهابیّت،اگر جماد در جوار اولیای خدا قرار گیرد،قداست می یابد. مَقامُ إِبْراهِیمَ

-از امتیازات اسلام آن است که یک منطقه از زمین را منطقه ی امن قرار داده است. مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِناً

-واجبات،یک نوع تعهّد الهی برگردن انسان است. وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ

-حج،باید خالصانه و تنها برای خدا باشد. لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ

-تکلیف و وظیفه،به مقدار توان است.توان فرد از نظر مالی و بدنی و فراهم بودن شرایط بیرونی. مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً

-استطاعت شرط حج است.   مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلاً

-انکار حج و ترک آن،سبب کفر است. وَ مَنْ کَفَرَ

-فایده ی انجام دستورات الهی،به خود انسان برمی گردد وگرنه خداوند نیازی به اعمال ما ندارد. فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ

-خداوند دعوت می کند،ولی منّت نمی کشد. وَ لِلّهِ عَلَی النّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ... وَ مَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ اللّهُ شَهِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ

بگو:ای اهل کتاب،چرا به آیات خداوند کفر می ورزید،با آنکه خداوند بر اعمال شما گواه است.

پیام ها:

-سؤال همراه با توبیخ؛ولی بالحنی مؤدّبانه،بهترین شیوه ی هشدار است. یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ

-اگر خداوند را شاهد اعمال خود بدانیم،دست از مخالفت او بر می داریم.

لِمَ تَکْفُرُونَ... وَ اللّهُ شَهِیدٌ

-اهل کتاب،فعّالیت های پنهانی علیه مسلمانان داشتند. وَ اللّهُ شَهِیدٌ عَلی ما تَعْمَلُونَ

قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَها عِوَجاً وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ وَ مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ

بگو:ای اهل کتاب! چرا کسانی را که ایمان آورده اند از راه خدا باز می دارید و می خواهید که آن(طریقه ی الهی)کج باشد،در حالی که خود شما گواهید (که راه آنان درست است)و خداوند از آنچه انجام می دهید غافل نیست.

نکته ها:

در آیه ی قبل،سؤال از کفر ورزی اهل کتاب بود؛ لِمَ تَکْفُرُونَ و در این آیه،انتقاد از این که اگر خودتان ایمان نمی آورید و به آیات الهی کفر می ورزید،به چه دلیل مانع رفتن دیگران به راه خدا می شوید؟! لِمَ تَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللّهِ

پیام ها:

-اهل کتاب برای پیشرفت اسلام،مانع تراشی واخلال گری می کرند. لِمَ تَصُدُّونَ

-کج نشان دادن اسلام،از راههای مبارزه با اسلام است. تَبْغُونَها عِوَجاً

-دشمنان،هر لحظه برای انحراف شما تلاش می کنند. تَبْغُونَها عِوَجاً

-دشمنان،بر حقّانیت آیین شما آگاه و گواهند. وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ

-سرچشمه ی فتنه،دانشمندان منحرفند. وَ أَنْتُمْ شُهَداءُ

-اگر بدانیم که خداوند لحظه ای از ما غافل نیست،دست از خطاکاری برمی داریم. مَا اللّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ کافِرِینَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از گروهی از اهل کتاب اطاعت کنید،شما را بعد از ایمانتان به کفر باز می گردانند.

نکته ها:

یکی از یهودیان به نام شاس بن قیس،وقتی صفا و صمیمیّت مسلمانان مدینه به خصوص دو قبیله اوس وخزرج را دید بسیار ناراحت شد و با خود گفت:این دو قبیله روزگاری با هم جنگ می کردند، ولی حالا در سایه رهبری ومدیریّت محمّد صلی الله علیه و آله در کنار هم با صلح و صفا زندگی می کنند،اگر این وضع ادامه داشته باشد،کیان یهود در خطر است. او با برنامه ریزی، گروهی را با خود همراه وجوانی را در میان مسلمانان مأمور کرد تا با یادآوری خاطرات درگیری های بُغاث -محلّی که بین دو قبیله جنگ واقع شده بود-آنان را تحریک کند.آن جوان چنین کرد و عواطف آنان را تحریک نموده، نزدیک بود که نزاع و درگیری سختی شعله ور شود.رسول خدا صلی الله علیه و آله ضمن دعوت به آرامش،به آنان هشدار داد و آنها را از توطئه ی دشمن باخبر ساخت. آنها سلاح را بر زمین گذاشته،یکدیگر را در آغوش گرفته واز عمل خود پشیمان شدند.

به گفته ی مفسّران،در این حادثه این آیه و دو آیه ی قبل نازل شد که متضمّن توبیخ و سرزنش اهل کتاب و هشدار به مسلمانان است.

پیام ها:

-پیروی از دانشمندان منحرف اهل کتاب سبب ارتداد است. إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً... یَرُدُّوکُمْ

-عمل،در عقیده اثر می گذارد.اطاعت از منحرفان،سر از انحراف عقیده در می آورد. إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً... یَرُدُّوکُمْ

-چون اطاعت از کفّار منجر به کفر می شود،پس تبرّی و برائت از آنان لازم است. إِنْ تُطِیعُوا فَرِیقاً... یَرُدُّوکُمْ

-نتیجه پیروی از بیگانگان،کفر و بدعاقبتی است. یَرُدُّوکُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ کافِرِینَ

وَ کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ أَنْتُمْ تُتْلی عَلَیْکُمْ آیاتُ اللّهِ وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ

و چگونه شما کفر می ورزید،در حالی که آیات خدا بر شما تلاوت می شود و رسول او در میان شماست و هر کس به(دین وکتاب)خدا تمسّک جوید، پس قطعاً به راه مستقیم هدایت شده است.

نکته ها:

اعتصام به خداوند،یک حرکت جدّی توأم با انتخاب آگاهانه است که لازمه ی آن رهسپاری با اولیای خداست.چنانکه در زیارت جامعه کبیره،امام هادی علیه السلام می فرماید: مَن اعتصَمَ بکم فقد اعتَصَم باللّه پناه بردن و توسّل به اولیای الهی،در حقیقت خود را در پناه و حمایت خدا قرار دادن است.

پیام ها:

-زمینه های انحراف و کفر،یا فقدان راه است و یا فقدان راهنما.امّا با وجود کتاب و سنّت و قوانین و رهبر الهی انحراف،وجهی ندارد. کَیْفَ تَکْفُرُونَ وَ...

-وجود قانون به تنهایی برای جلوگیری از کفر و انحراف کفایت نمی کند،رهبر نیز لازم است. وَ فِیکُمْ رَسُولُهُ...

-تکیه و توکّل به خداوند و استمداد از او،رمز مصونیّت از تمام وسوسه ها و انحرافات است. مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ

-راه اعتصام به خداوند،به روی هر کسی باز است. وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ...

-رو کردن به هر راهی غیر از راه خداوند،انحراف است. وَ مَنْ یَعْتَصِمْ بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ

-آنچه مهم تر از حرکت است،پیدا کردن راه مستقیم و حرکت در آن است.

هُدِیَ إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ

-هدایت،نتیجه ی قطعی استمداد و تکیه به خداوند است. فقد هدی

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! از خداوند پروا کنید آن گونه که سزاوار تقوای اوست و نمیرید مگر این که مسلمان باشید.

نکته ها:

هر کمالی مثل ایمان،علم و تقوا،دارای مراحلی است.مرحله ی ابتدایی ومراحل بالاتر، تا مرحله کمال مطلق.در قرآن می خوانیم: رَبِّ زِدْنِی عِلْماً   خدایا! دانش مرا زیاد کن.

و یا در دعای مکارم الاخلاق می خوانیم: بلّغ بایمانی أکمل الایمان خداوندا! ایمان مرا به کمال برسان.

در این آیه نیز می خوانیم: اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ عالی ترین درجه ی تقوا را پیشه کنید.

پیام ها:

-مؤمن،هر روز باید مرحله ی بالاتری را بپیماید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ

-تقوای واقعی،در سایه ایمان به مبدأ ومعاد است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللّهَ

-تقوا،رمز حسن عاقبت است. اتَّقُوا اللّهَ... تَمُوتُنَّ... مُسْلِمُونَ

-ایمان آوردن کافی نیست،با ایمان ماندن لازم است.پایان کار از شروع آن مهم تر است. لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

-اسلام،نه تنها چگونه زیستن را به ما می آموزد،بلکه چگونه مردن را نیز به ما آموزش می دهد. لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

-انسان در سرنوشت وعاقبت خود نقش دارد. لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

-اسلام، هم به کیفیّت تقوا توجّه دارد وهم به تداوم آن تا پایان عمر. اتَّقُوا اللّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَ لا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ

وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً وَ کُنْتُمْ عَلی شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ فَأَنْقَذَکُمْ مِنْها کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

وهمگی به ریسمان خدا چنگ زنید وپراکنده نشوید ونعمت خدا را بر خود یاد کنید،آنگاه که دشمنان یکدیگر بودید،پس خداوند میان دلهایتان الفت انداخت ودر سایه نعمت او برادران یکدیگر شدید،و بر لب پرتگاهی از آتش بودید،پس شما را از آن نجات داد.این گونه خداوند آیات خود را برای شما بیان می کند،شاید هدایت شوید.

نکته ها:

حضرت علیّ علیه السلام می فرماید:قرآن،حبل اللّه است.  واز امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: نحن حبل اللّه  ما اهل بیت،حبل اللّه هستیم.و در روایت دیگری آمده است:

علیّ بن ابی طالب علیهما السلام حبل اللّه است.

ایجاد الفت میان دلها تنها به دست خداست. فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ قرآن خطاب به پیامبر می فرماید: لَوْ أَنْفَقْتَ ما فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ما أَلَّفْتَ بَیْنَ قُلُوبِهِمْ   اگر همه ی سرمایه های زمین را خرج کنی نمی توانی بدون خواست او بین دلها ایجاد الفت نمایی.

تفرقه،در ردیف عذاب ها و مجازات های الهی است.همچنین در اسلام دروغ گفتن برای ایجاد وحدت،جایز و راست گفتنِ تفرقه انگیز،حرام است.

پیام ها:

-وحدت و دوری از تفرقه،یک وظیفه ی الهی است. وَ اعْتَصِمُوا

-محور وحدت باید دین خدا باشد،نه نژاد،زبان،ملّیت و.... بِحَبْلِ اللّهِ

-از برکات و خدمات اسلام غافل نشوید. إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ

-وحدت،عامل اخوّت است. فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ إِخْواناً

-اتّحاد،از نعمت های بزرگ الهی است. فَأَصْبَحْتُمْ بِنِعْمَتِهِ

-تفرقه و عدوات،پرتگاه و گودال آتش است. شَفا حُفْرَهٍ مِنَ النّارِ

-نعمت های خداوند،آیات او هستند. وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ... یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ آیاتِهِ

-یادآوری نعمت های الهی عامل عشق و زمینه ساز هدایت است. وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ... لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ

وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

و از میان شما باید گروهی باشند که(دیگران را)به خیر دعوت نمایند و امر به معروف ونهی از منکر کنند و آنها همان رستگارانند.

نکته ها:

قرارگرفتن آیه ی امر به معروف ونهی از منکر در میان دو آیه ای که دستور اتّحاد و یکپارچگی می دهد، شاید از آن رو باشد که در نظام اجتماعیِ متفرّق و از هم پاشیده،یا قدرت دعوت به خیر و معروف وجود ندارد و یا اینکه چنین دعوت هایی مؤثّر و کارساز نیست.

امر به معروف ونهی از منکر،به دو صورت انجام می شود:

.به عنوان وظیفه ای عمومی و همگانی که هرکس به مقدار توانایی خود باید به آن اقدام کند.

.وظیفه ای که یک گروه سازمان یافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت،آن را پی می گیرد.چنانکه اگر راننده ای در خیابان خلاف کند،هم سایر رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض می کنند و هم پلیس برای برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه می شود.

درباره امربه معروف ونهی از منکر،روایات بسیاری آمده که از نقل آنها صرف نظر و به این مقدار بسنده می کنیم که علی علیه السلام فرمود: اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شود، کارهای نیک و خیر تعطیل و اشرار و بَدان بر خوبان مسلّط می شوند .

پیام ها:

-در جامعه اسلامی،باید گروهی بازرس و ناظر که مورد تأیید نظام هستند،بر رفتارهای اجتماعی مردم نظارت داشته باشند. وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ

-اصلاح جامعه و جلوگیری از فساد،بدون قدرتِ منسجم و مسئول مشخّص امکان ندارد. مِنْکُمْ أُمَّهٌ

-دعوت کننده ی به خیر ومعروف باید اسلام شناس،مردم شناس وشیوه شناس باشد.لذا بعضی از افراد این وظیفه را به عهده دارند،نه همه آنها. وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّهٌ

-دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر،باید به صورت دائمی باشد،نه موسمی و موقّتی. یَدْعُونَ، یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ فعل مضارع،نشانه استمرار است.

-امر به معروف،بر نهی از منکر مقدّم است.اگر راه معروف ها باز شود،زمینه برای منکر کم می گردد. یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ

-کسانی که برای رشد و اصلاح جامعه دل می سوزانند،رستگاران واقعی هستند وگوشه گیرانِ بی تفاوت را از این رستگاری سهمی نیست. أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

-فلاح و رستگاری،تنها در نجات و رهایی خود خلاصه نمی شود،بلکه نجات و رشد دیگران نیز از شرایط فلاح است. یَأْمُرُونَ، یَنْهَوْنَ، أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ

وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ

و مانند کسانی نباشید که بعد از آنکه دلایل روشن برایشان آمد،باز هم اختلاف کرده و پراکنده شدند و برای آنان عذابی بزرگ است.

پیام ها:

-از تاریخِ تلخِ اختلافات پیشینیان،درس بگیریم. وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ...

-همیشه ریشه ی اختلافات جهل نیست،هوس ها نیز اختلاف برانگیز است.

وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ

-اختلاف و تفرقه،نه تنها قدرت شما را در دنیا می شکند،بلکه در قیامت نیز گرفتار عذاب جهنّم می سازد. لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ

یَوْمَ تَبْیَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ فَأَمَّا الَّذِینَ اسْوَدَّتْ وُجُوهُهُمْ أَ کَفَرْتُمْ بَعْدَ إِیمانِکُمْ فَذُوقُوا الْعَذابَ بِما کُنْتُمْ تَکْفُرُونَ وَ أَمَّا الَّذِینَ ابْیَضَّتْ وُجُوهُهُمْ فَفِی رَحْمَتِ اللّهِ هُمْ فِیها خالِدُونَ

(قیامت)روزی(است)که صورت هایی سفید و نورانی و صورت هایی سیاه می شوند. پس کسانی که روسیاه شدند،(از آنان سؤال می شود:)آیا بعد از ایمانتان کفرورزیدید؟ پس به خاطر کفرتان عذاب الهی را بچشید. و امّا آنان که روسفید شدند،غرق در رحمت خدا شده و در آن جاودانه اند.

نکته ها:

روسفیدی و روسیاهی در قیامت،در حقیقت تجسّم همان حالات و روحیّات انسان در دنیاست.کسانی که در دنیا ولایت خدا را پذیرفته اند،خداوند آنها را از تاریکی ها به نور می برد ودر آن روز با چهره ای نورانی حاضر می شوند،ولی آنان که به ولایت طاغوت گردن نهاده اند،طاغوت ها آنان را از نور به تاریکی های هوس و تفرقه و شرک وجهل سوق می دهند و در قیامت در سیاهی وتاریکی محشور می شوند.

در قرآن شانزده مرتبه کفرِ بعد از ایمان،دوبار کفرِ بعد از اسلام،سه بار گوساله پرستی بعد از خداپرستی،وبیست وهفت مرتبه انکار بعد از علم وبیّنه،مطرح شده که همه ی این موارد نشان دهنده خطر ارتداد برای همه ما،وهشداری جدّی است.

تِلْکَ آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ مَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالَمِینَ وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ إِلَی اللّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

اینها آیات خداوند است که ما آن را به حقّ بر تو می خوانیم و خداوند هیچ ستمی را بر جهانیان نمی خواهد. و آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،از خداست و بازگشت همه امور تنها به سوی خداست.

نکته ها:

نزول آیات الهی بر پیامبر،بدون کم وکاست وبراساس حقّ و حقیقت است.همچنین عمل ها و عکس العمل ها،پاداش ها وکیفرهای امّت ها،مطابق یک سری اصول و سنّت های پایدار است.خداوند،نه بر بندگان تکلیفِ فوق طاقت می کند و نه در کیفر و پاداش،شرایط و استعدادها و توان افراد را یکسان می بیند که اینها موجب ظلم می گردد.

ظلم را کسی روا می دارد که یا کمبود داشته باشد و یا نتواند از راه حقّ به مقصود خود نایل شود و یا از بدی و زشتی ستم غافل باشد و بر خداوند سبحان هیچ یک از این موارد صادق نیست.خداوندی که همه چیز از اوست و بازگشت همه چیز نیز به سوی اوست،چه نیازی به ظلم کردن دارد؟!

پیام ها:

-نزول وحی بر پیامبر،حقّ است،نه ساخته ی ذهن و خیال او. آیاتُ اللّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ

-روسفیدی و روسیاهی در قیامت،بازتاب عقاید و افکار و اعمال خود انسان هاست،نه ظلم خداوند. وَ مَا اللّهُ یُرِیدُ ظُلْماً لِلْعالَمِینَ

کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ لَکانَ خَیْراً لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ

شما بهترین امّتی هستید که برای مردم ظاهر(وگزیده)شده اید.به خوبی ها فرمان می دهید و از بدی ها و زشتی ها،نهی می کنید و به خدا ایمان دارید و اگر اهل کتاب (نیز به چنین آئین درخشانی)ایمان آورده بودند،قطعاً برایشان بهتر بود.برخی از آنان مؤمنند، ولی بیشترشان فاسق اند.

نکته ها:

در آیه ی همین سوره،مرحله ی خاصّی از امر به معروف و نهی از منکر که توسط گروه ویژه و رسمی صورت می گرفت،بیان شد.در این آیه به مرحله ی عمومی که یک وظیفه ی همگانی است اشاره می شود.

پیام ها:

-بهترین امّت بودن با شعار نیست،با ایمان و امر به معروف و نهی از منکر است. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ...

-در امّتِ ساکت و ترسو خیری نیست. خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ

-امر به معروف و نهی از منکر به قدری مهم است که انجام آن معیار امتیاز امّت هاست. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ

-امر به معروف و نهی از منکر،در صورتی محقّق می شود که مسلمانان به شکل یک امّت باشند،یعنی حاکمیّت داشته باشند. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ

-مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشری هستند. أُخْرِجَتْ لِلنّاسِ

-سفارش به خوبی ها بدون مبارزه با فساد،کم نتیجه است. تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ

-هر یک از افراد امّت باید امر به معروف ونهی از منکر کند.(یک دختر ساله نیز حقّ امر به معروف ونهی از منکر رئیس جمهور را دارد) تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ

-در امر به معروف،سنّ،منطقه،نژاد،سواد و موقعیّت اقتصادی و اجتماعی نقشی ندارد. خَیْرَ أُمَّهٍ... تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ

-مسلمان باید از موضع قدرت امر و نهی کند،نه از روی خواهش و التماس.

تَأْمُرُونَ...تَنْهَوْنَ

-امر به معروف،مقدّم بر نهی از منکر است. تَأْمُرُونَ... تَنْهَوْنَ

-امر ونهیی می تواند مؤثّر باشد که از ایمان مایه گرفته باشد. تَأْمُرُونَ، تَنْهَوْنَ، تُؤْمِنُونَ

-خداوند اهل کتاب را به اسلام دعوت می کند. وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ

-اسلام،ناسخ تمام ادیان است. وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْکِتابِ

-انسان،در انتخاب راه آزاد است. مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ

لَنْ یَضُرُّوکُمْ إِلاّ أَذیً وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یُنْصَرُونَ

آنها(اهل کتاب)جز آزاری اندک،هرگز به شما زیانی نخواهند رسانید و اگر با شما بجنگند،به شما پشت کرده و بگریزند،آنگاه هیچ یاری نشوند.

نکته ها:

این آیه،به دنبال آیات گذشته،بشارت و تسلّی برای مسلمانان است که شما در سایه ی ایمان،وحدت و امر به معروف و نهی از منکر بیمه می شوید.از تهدیدات دشمن نترسید که پیروزی با شماست و دشمن خوار و زبون است.

پیام ها:

-روحیّه ها را باید تقویت کرد. لَنْ یَضُرُّوکُمْ

-مسلمانان،در سایه ی ایمان بیمه هستند. لَنْ یَضُرُّوکُمْ

-مخالفان شما برای نابودی شما تلاش می کنند،لیکن تنها به گوشه ای از اهداف ایذایی خود می رسند. إِلاّ أَذیً

-کسی که ایمان ندارد،روحیّه ی مقاومت ندارد. یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ

-قرآن،فرار و ضعف اهل کتاب در برابر مسلمانان را پیشگویی می کند. إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ

-کسانی پیروز می شوند و دشمن را فراری می دهند که در ایمان و امر به معروف ثابت قدم باشند. کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ

-فسق،زمینه ی ضعف در جبهه های جنگ است. أَکْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ... وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ

-توان دشمن را تحقیر کنید. وَ إِنْ یُقاتِلُوکُمْ یُوَلُّوکُمُ الْأَدْبارَ

ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ أَیْنَ ما ثُقِفُوا إِلاّ بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النّاسِ وَ باؤُ بِغَضَبٍ مِنَ اللّهِ وَ ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الْمَسْکَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ

(دشمنان شما به قدری ترسو و زبون هستند که)هر کجا یافت شوند،مُهر ذلّت بر آنها خورده است،مگر آنکه به ریسمان(امان)الهی چنگ زنند(و از انحراف و فسق دست برداشته،ایمان آورند)و با مردم پیوندی برقرار کنند.آنها گرفتار خشم خدا گشتند ومُهر بیچارگی بر آنها زده شد.این به خاطر آن بود که به آیات خدا کفر می ورزیدند و پیامبران را به ناحق می کشتند.این بدان سبب بود که عصیان ورزیده و تجاوز می کردند.

نکته ها:

چنانکه در روایات آمده،این آیه در مورد قوم یهود است که به جهت نافرمانی حکم خدا و پیامبران،دچار غضب الهی گردیده،مُهر ذلّت و مسکنت بر آنان زده شد.

از جمله گناهان آنان کشتن پیامبران بوده است.

طبق روایات،مراد از آن،کشتن،تنها کشتن با شمشیر نیست،بلکه شامل افشای اخبار و اسرار آنان پیش بیگانگان که موجب سلطه ی قدرت های ستمگر و قتل آنان می گردیده است نیز می شود.

پیام ها:

-نتیجه ی کفر و پیامبرکشی،ذلّت و مسکنت است. ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ

-یهود همیشه ذلیل است.گرچه گاهی سرنخ تبلیغات و اقتصاد و سیاست را به دست می گیرد،امّا از نظر کرامت و عزّت و محبوبیّت و امنیّت،بدترین جایگاه را دارد.(مثل افراد دزد وچاقوکشی که ایجاد دلهره کرده ودرآمدهای کلانی به دست می آورند، ولی هرگز از جایگاه والایی برخوردار نیستند.) ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ

-روحیّه ی مؤمنان را با بیان وضع نکبت بار مخالفان تقویت کنید. ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّهُ

-رمز عزّت دو چیز است:ایمان به قدرت الهی،ارتباطات حسنه ای با امّت ها و ملّت ها. بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النّاسِ

-راه نجات یهود،یا ایمان آوردن به اسلام است؛ بِحَبْلٍ مِنَ اللّهِ یا عقد قرارداد با مسلمانان. حَبْلٍ مِنَ النّاسِ

-عقیده،در عمل اثر دارد. ذلِکَ بِأَنَّهُمْ کانُوا یَکْفُرُونَ

-برای قوم یهود انبیای متعدّدی آمدند. یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ

-گناه و تجاوز،زمینه ساز گناهان بزرگ تری همچون کفر و پیامبرکشی می گردد.

ذلِکَ بِما عَصَوْا...

-آنچه از تجاوز و کفر بدتر است،اصرار بر کفر و تجاوز است. کانُوا یَعْتَدُونَ

لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ

همه اهل کتاب یکسان نیستند،طایفه ای از آنها(به طاعت خدا)ایستاده، آیات الهی را در دل شب تلاوت می کنند و سر به سجده می نهند.

نکته ها:

این آیه و آیه ی بعد،صفات خوب گروهی از اهل کتاب را بیان می دارد که عبارت است از قیام به اطاعت خدا،تلاوت کتاب آسمانی،سجده،امر به معروف و نهی از منکر و سرعت در کارهای خیر.در روایت آمده است؛پیامبر فرمود:مراد از حبل من اللّه تمسک به قرآن و مراد از حبل من النّاس وصی من علی بن ابیطالب است

همان گونه که تلاوت قرآن به همراه اقامه نماز برای مسلمانان مورد ستایش الهی است، إِنَّ الَّذِینَ یَتْلُونَ کِتابَ اللّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ... یَرْجُونَ تِجارَهً لَنْ تَبُورَ تلاوت کتب آسمانی،همراه با عبادت و سجده برای اهل کتاب نیز مورد ستایش است. یَتْلُونَ...

یَسْجُدُونَ

خداوند در این آیه به ارزش علم،عمل،تداوم،نشاط و عشق و جهت داشتن اشاره کرده است.با کلمه یَتْلُونَ به علم،با کلمه یَسْجُدُونَ به عمل،با عبارت آناءَ اللَّیْلِ به تداوم عمل و با کلمه قائِمَهٌ به عشق و نشاط در عمل و با عبارت آیاتِ اللّهِ به جهت اشاره کرده است.

پیام ها:

-خوبی وکمال را از هر گروه و طایفه ای که باشد،بپذیریم و بدان اقرار کنیم.در کنار انتقاد از دیگران،از خوبی های آنان غافل نشویم. مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ

-یکی از راههای جذب و دعوت دیگران،اقرار و اعتراف به کمالاتِ آنان است. مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ

-عبادت،نیاز به همّت،جدّیت،عشق و آمادگی دارد. أُمَّهٌ قائِمَهٌ

-تلاوت آیات خدا در دل شب و عبادت و سجده در دل شب،موجب ستایش خداوندی است. یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ

-تلاوت آیات و سجده به درگاه او،قیام به امر الهی است. قائِمَهٌ یَتْلُونَ

-شب و بالاخص سحر،بهترین وقت برای مناجات است. آناءَ اللَّیْلِ

-عالی ترین حالات عبادت،سجده است. وَ هُمْ یَسْجُدُونَ

یُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ وَ ما یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَنْ یُکْفَرُوهُ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ

آنان به خدا و روز قیامت ایمان دارند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند و در کارهای خیر شتاب می ورزند و آنان از افراد صالح و شایسته هستند. و آنچه از خیر انجام دهند،هرگز درباره آن ناسپاسی نبینند و خداوند به (حال) پرهیزکاران داناست.

نکته ها:

همان گونه که در سوره ی بقره آیه ،در کنار ایمان،نماز مطرح شده است، الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ در این آیه نیز در کنار ایمان،امر به معروف و نهی از منکر آمده است. یؤمنون...یأمرون

شیوه ی قرآن این است که امر به معروف را قبل از نهی از منکر می آورد و اگر درهای معروف باز شود،راه منکر بسته می شود.ازدواج آسان،جلو فحشا را می گیرد.نماز،انسان را از فحشا ومنکر باز می دارد.اشتغالِ صحیح می تواند مانع فسادهای اجتماعی گردد.

شخصیّت دادن به افراد،آنان را از انحراف و سقوط باز می دارد.

خداوند در این آیه و آیه قبل،با برشمردن اوصاف و شرایطی،زمینه رسیده به مقام صالحان را بیان کرده است، أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ همان کسانی که همگان آرزوی ملحق شدن به آنان را دارند: أَلْحِقْنِی بِالصّالِحِینَ   و هر مسلمانی در هر روز،حداقل پنج مرتبه به آنان سلام می کند. السّلام علینا و علی عباد اللّه الصّالحین

در بینش الهی،هیچ عمل صالحی ضایع نمی شود. فَلَنْ یُکْفَرُوهُ البتّه چنانکه در قرآن می خوانیم: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ شرط قبولی،ایمان و تقواست،لذا در اینجا می فرماید:ما خود می شناسیم که متّقین چه کسانیند که باید عملشان مورد قبول واقع شود.

پیام ها:

-امر به معروف ونهی از منکر،در ادیان دیگر نیز مطرح بوده است.

أَهْلِ الْکِتابِ...یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ

-سجده های سحر باید همراه با امر و نهی در روز باشد. یَسْجُدُونَ... یَأْمُرُونَ

-سرعت در کار خیر،ارزش آن را بیشتر می کند. یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ

-سبقت وسرعت صالحان در نیکی ها،موسمی نیست دائمی است. یسارعون

-افراد صالح،کسانی هستند که با نشاط وشتاب،به سراغ هر کار خیری می روند،نه فقط بعضی از کارها. الخیرات

-ایمان،عبادت،تلاوت،امر به معروف و نهی از منکر و سرعت در کار خیر انسان را در زمره صالحان می برد. أُولئِکَ مِنَ الصّالِحِینَ

إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَنْ تُغْنِیَ عَنْهُمْ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ مِنَ اللّهِ شَیْئاً وَ أُولئِکَ أَصْحابُ النّارِ هُمْ فِیها خالِدُونَ مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ فِی هذِهِ الْحَیاهِ الدُّنْیا کَمَثَلِ رِیحٍ فِیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

همانا کسانی که کافر شدند،هرگز اموالشان و اولادشان چیزی از(عذاب) خدا را از آنان دفع نخواهد کرد و آنها همدم آتشند،همواره در آن ماندگار. مَثَل آنچه در این زندگی دنیا انفاق می کنند،همچون مَثل بادی است که در آن سرما و یا گرمای شدیدی باشد،بر کشتزار قومی که بر خود ستم کرده اند بوزد،پس آن را از بین ببرد.خدا به آنان ستم نکرده است،بلکه آنان به خویشتن ستم می کنند.

نکته ها:

کلمه ی صِرّ ،به معنای گرما و سرمای سوزان است.

بارها قرآن اعلام کرده که نه مال،نه فرزند،نه خویشان،نه همسر،نه دوست،نه سرپرست و نه هیچ چیز دیگر،در برابر قهر خدا ذرّه ای کارساز نیست.

تمام تلاش ها و بودجه هایی که کفّار در راه باطل صرف می کنند،همچون بذرپاشی در کشتزاری است که با یک باد سوزان نابود می شود.از ابتدای ظهور اسلام تاکنون، هرگونه توطئه،تهاجم و تبلیغات علیه اسلام با شکست روبرو شده و دین الهی هر روز رشد و گسترش یافته است و سرانجام پیروزی با اسلام است.

پیام ها:

-عقیده،در عمل تأثیرگذار است.کفر،سبب محرومیّت از برکات انفاق می گردد. إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا... مَثَلُ ما یُنْفِقُونَ

-از عوامل حوادث و بلایای طبیعی،گناهان بشر است. رِیحٍ فِیها صِرٌّ أَصابَتْ حَرْثَ قَوْمٍ ظَلَمُوا

-گناه،کارهای نیک را نابود می کند. ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ فَأَهْلَکَتْهُ

-قهر خداوندی ظلم نیست،بلکه بازتاب عملکرد خود انسان است. وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لکِنْ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ قَدْ بَیَّنّا لَکُمُ الْآیاتِ إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! از غیر خودتان همراز نگیرید.آنان در تباهی شما کوتاهی نمی کنند،آنها رنج بردن شما را دوست دارند.همانا کینه و دشمنی از (گفتار) دهانشان پیداست و آنچه دلشان در بردارد، بزرگتر است.به تحقیق ما آیات(روشنگر و افشاگر توطئه های دشمن)را برای شما بیان کردیم اگر تعقّل کنید.

نکته ها:

بِطانَه به لباس زیر گفته می شود که به بَطن و شکم می چسبد.این کلمه،کنایه از مَحرم اسرار است. خَبال به معنای نابودی فکر و عقل است. عَنَت به معنی سختی و رنج،و یَألُون به معنی کوتاهی کردن در انجام کار است.

دشمن برای ما چه آرزو می کند؟

اگر به واژه ی وَدَّ در قرآن بنگریم،آرزوهای دشمنان را درباره خود در می یابیم:

.غفلت از سلاح وسرمایه خود. وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ

.ضعف و سستی و مداهنه و سازش کاری. وَدُّوا لَوْ تُدْهِنُ فَیُدْهِنُونَ

.رنج و فشار و به زحمت افتادن. وَدُّوا ما عَنِتُّمْ

.ارتداد و بازگشت از دین. وَدَّ کَثِیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إِیمانِکُمْ کُفّاراً

پیام ها:

-بیگانگان را مَحرم اسرار خویش قرار ندهیم. لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ وجود مستشاران خارجی در کشورهای اسلامی،ممنوع است.

-رازداری،یک وظیفه ی قطعی است. لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ

-هر مسلمانی هم که مصداق دُونِکُمْ باشد،نباید محرم اسرار قرار گیرد،زیرا در میان مسلمانان نیز افراد فتنه جو و جاسوس،کم نیستند. لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ...

-ملاک دوستی و روابط صمیمانه ی مسلمانان با سایر جوامع باید ایمان باشد.

لا تَتَّخِذُوا بِطانَهً مِنْ دُونِکُمْ

-دشمن در ضربه زدن به فکر و اندیشه کوتاهی نمی کند. لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً

-دشمنان با شگردهای گوناگون با ما برخورد می کنند: .فساد. لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً .فشار. وَدُّوا ما عَنِتُّمْ .نفاق. ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ

-دشمنان خود را بشناسید و هشیار باشید،آنان ذرّه ای در توطئه و فتنه علیه شما کوتاهی نمی کنند. لا یَأْلُونَکُمْ خَبالاً وَدُّوا ما عَنِتُّمْ

-اوامر و نواهی الهی،دلیل و فلسفه دارد.اگر شما را از روابط صمیمانه با دشمنان نهی می کند،به خاطر آن است که آنان در توطئه علیه شما کوتاهی نمی کنند. لا تَتَّخِذُوا... لا یَأْلُونَکُمْ

-از کوزه همان برون تراود که در اوست.از دشمن انتظاری جز بغض و کینه نیست. قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ

-دشمنان خود را از تبلیغات آنان بشناسید. قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ

-روابط صمیمی با دشمنِ توطئه گر،نشانه ی بی عقلی است.برخورد صمیمانه،با افراد بی صفا،کم عقلی است. ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ... إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

-خداوند به درون همه آگاه است و نقشه های دشمنان اسلام را افشا می کند.

وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ

-دشمنان شما منافق هستند،ظاهر و باطنشان یکی نیست. ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ

-خداوند با معرّفی روحیات دشمن،با شما اتمام حجّت کرده است. قَدْ بَیَّنَّا الْآیاتِ

-مؤمن بودن مسأله ای است و عاقل بودن مسأله دیگر،لذا در این آیه خداوند به مؤمنان می فرماید:کفّار را محرم اسرار خود قرار ندهید،اگر عقل دارید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... إِنْ کُنْتُمْ تَعْقِلُونَ

ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ وَ تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ وَ إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ قُلْ مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

هان!(ای مسلمانان!)این شمایید که آنان را دوست می دارید،ولی آنها شما را دوست نمی دارند،در حالی که شما به همه ی کتاب ها(ی آسمانی)ایمان دارید(ولی آنها به کتاب شما ایمان نمی آورند.)و هرگاه با شما دیدار کنند (منافقانه)می گویند:ما ایمان آوردیم و چون(با هم)خلوت کنند،از شدّت خشم بر شما،سر انگشتان خود را می گزند.بگو:به خشمتان بمیرید، همانا خداوند به درون سینه ها آگاه است.

پیام ها:

-تشخیص روحیات دشمن و انگیزه های حقیقی خود،بسیار دقیق است،به همین جهت در صدر آیه،کلمه ی ها هشدار و تنبیه آمده است.

-دوستی باید دو جانبه باشد وگرنه مایه ی ذلّت و خودباختگی و احساس حقارت است. تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ

-مسلمان به تمام کتاب های آسمانی پیشین ایمان دارد،گرچه دیگران به قرآن ایمان نیاورند. تُؤْمِنُونَ بِالْکِتابِ کُلِّهِ

-به هر اظهار ایمانی اطمینان نکنید. قالُوا آمَنّا وَ إِذا خَلَوْا...

-گمان نکنید که محبّت شما،دشمنان کینه توز را نسبت به شما مهربان می کند.

تُحِبُّونَهُمْ...عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ

-انگیزه های درونی،بازتاب بیرونی دارد.در آیه ی قبل: قَدْ بَدَتِ الْبَغْضاءُ مِنْ أَفْواهِهِمْ در این آیه عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ مِنَ الْغَیْظِ

-دشمن نسبت به شما خشم و غضب ندارد،بلکه غیظ دارد.غیظ در مواردی بکار می رود که ظرف انسان از غضب پر شده باشد. مِنَ الْغَیْظِ

-از امدادهای الهی،افشای روحیه های دشمن برای مسلمانان است،تا اغفال نشوند وهوشیار باشند. وَ ما تُخْفِی صُدُورُهُمْ أَکْبَرُ... وَ إِذا خَلَوْا عَضُّوا عَلَیْکُمُ الْأَنامِلَ...

-دشمنان کینه توز خود را تحقیر کنید. مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ

-برخورد اسلام با منافقانِ موذی،شدیدتر از کافران است. إِذا لَقُوکُمْ قالُوا آمَنّا...

مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ

-گاهی اعلان نفرت و نفرین لازم است.کافران کینه توز و منافقان حیله گر شایسته ی نابودی هستند. مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ

-به بهانه ی جذب کفّار،به آنها محبّت نکنید،زیرا گاهی انگیزه ی واقعی محبّت، طمع یا ترس و یا خودباختگی است. إِنَّ اللّهَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

-خداوند به اسرار دلها آگاه است. عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

اگر باور کنیم که خداوند همه چیز را می داند،کمتر دست به حیله و فریب می زنیم.منافقان توطئه گر نیز بدانند که خداوند عملکرد آنان را می داند و به موقع پاسخ خواهد داد.

إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً إِنَّ اللّهَ بِما یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ

اگر خوبی به شما رسد،آنان را غمگین سازد و اگر بدی به شما رسد،آنها بدان شادمان می شوند و اگر(در برابرشان)صبر کنید و پرهیزکار باشید، حیله ی بدخواهانه ی آنان هیچگونه آسیبی به شما نرساند.همانا خداوند به آنچه انجام می دهند احاطه دارد.

نکته ها:

این آیه راه شناختِ دوست و دشمن را بیان می کند که آن،توجّه به روحیات و عکس العمل دیگران در مواقع کامیابی و یا ناکامی مسلمانان است.در سیاست خارجی نیز توجّه به محکوم کردن ها،تأیید و تکذیب ها،و انواع کمک ها و تبلیغات،لازم است.

در آیات قبل،به مسلمانان سفارش کرد که دشمنان را نه یاور همراه خود بگیرند و نه دوست خود.این آیه می فرماید:این برخورد ممکن است تاوان سختی داشته باشد و آنان علیه شما توطئه کنند،بنابراین شما باید اهل صبر و تقوا باشید،تا حیله های آنان ضربه ای به شما نزند.

پیام ها:

-حسادتِ دشمنان به قدری است که اگر اندک خیری به شما برسد،ناراحت می شوند. إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ

-راه نفوذ دشمن در مسلمانان،یا ترس و طمع خودمان است و یا بی پروایی و بی تقوایی ما که صبر و تقوا،راه چاره آن است. إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ

-در مقابله با حسودانی که از رشد ما ناراحتند،صبر و تقوا چاره ساز و کلید پیروزی است. إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ

-خداوند با افشای روحیّات دشمن،به مسلمانان هم روحیّه می دهد و هم بیدار باش. إِنْ تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ... لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ

وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ وَ اللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ

و(بیادآر)هنگامی که بامدادان(برای جنگ احد)از نزد خانواده ات بیرون شدی (تا) مؤمنان را در مراکزی برای جنگیدن جای دهی،و خداوند(به گفتار و کردار شما)شنوا و داناست.

نکته ها:

سیمایی از جنگ احُد

سال دوم هجری،کفّار قریش با دادن هفتاد کشته و هفتاد اسیر در جنگ بدر شکست خورده، به مکّه بازگشتند.ابوسفیان گفت:بر کشته ها گریه نکنید،تا عقده ها خالی نشود و کینه ها باقی بماند.همگی شعارِ انتقام سر دهید و من نیز تا انتقام نگیرم با همسرم همبستر نخواهم شد.

سال بعد، کفّار مکّه با سه هزار سوار و دو هزار پیاده وتجهیزات کامل به قصد جنگ با مسلمانان به سوی مدینه حرکت کردند.عبّاس عموی پیامبر که تا آن روز اسلام نیاورده بود و در مکّه زندگی می کرد،به خاطر علاقه ومحبّت زیادی که به پیامبر داشت، ماجرای حرکت وحمله ی کفّار را در نامه ای محرمانه توسّط مردی از قبیله بنی غفّار نزد پیامبر فرستاد.همین که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله از ماجرا با خبر شد، گروهی را از مدینه برای کسب اطلاعات بیشتر به سوی مکّه فرستاد.مأموران در بازگشت،حرکت قوای کفّار به سرکردگی ابوسفیان را تأیید کردند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روز جمعه جلسه ای تشکیل داده و با مسلمانان در این مورد مشورت فرمودند.در این جلسه دو نظریّه مطرح شد:

.در مدینه بمانیم ودر کوچه ها سنگر بگیریم تا همه بتوانند به ما کمک کنند.

.از مدینه خارج شده و در بیرون شهر بجنگیم.

نظریّه ی دوّم که همراه با حماسه و اظهار شجاعت بود،جوانان را جذب و طرفداران بیشتری پیدا کرد.با اینکه نظر مبارک شخص پیامبر صلی الله علیه و آله ماندن در شهر بود،ولی به احترام احساسات جوانان،از رأی خود صرف نظر کرد.سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله همراه یک نفر برای آماده کردن اردوگاه از شهر مدینه خارج شده و محلی را در دامنه کوه احد که شرایط نظامی خوبی داشت،برگزید.آنگاه پیامبر در خطبه ی نماز جمعه مردم را از ماجرا مطلع فرمود و پس از نماز با لشگری هزار نفری از مهاجران و انصار رهسپار میدان جنگ شدند.فرمانده این جنگ شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله بودند.حضرت چند پرچم را برافراشتند که بعضی به دست مهاجران و بعضی بدست انصار سپرده شد.

حرکت از مدینه تا اردوگاه احد پیاده بود و رسول خدا صلی الله علیه و آله از اصحاب در طیّ حرکت سان می دیدند وصفوف را منظّم می فرمودند.پیامبر در بازدید از صفوف، افراد ناآشنا و تازه واردی را دید و از آنهاپرسیدند: شما چه کسانی هستید؟گفتند:ما از یهودیانِ مدینه هستیم که برای کمک به شما آمده ایم.حضرت با کمی تأمّل فرمودند:برای جنگ با مشرک،از مشرک کمک نمی گیریم.وبه همین دلیل سیصد نفر از لشگر اسلام کم شد.البتّه بعضی گفته اند:همه ی این سیصد نفر،یهودی نبودند بلکه مسلمانانی مانند عبداللّه بن ابیّ هم بودند که چون با رأی آنان مبنی بر سنگر گرفتن در شهر مخالفت شده بود،در میان راه جدا شدند

پیامبر صلی الله علیه و آله نماز صبح را با هفتصد نفر در احد اقامه کردند،و عبداللّه بن جبیر را با پنجاه نفر از تیراندازان ماهر،مأمور حفظ دهانه ی حسّاس کوه قرار داده و سفارش فرمودند که هرگز این منطقه را خالی نکنید.

ابوسفیان نیز خالدبن ولید را همراه با دویست نفر مأمور کرد تا هرگاه نگهبانان از دهانه کوه غفلت کردند،از پشت سر به سپاه اسلام حمله ور شوند.

سرانجام دو لشگر در برابر یکدیگر صف آرایی کردند.ابوسفیان به نام بت ها و زنان زیبا و رسول خدا صلی الله علیه و آله به نام خداوند متعال،سپاه خود را تشویق می کردند.از لشگر مسلمانان فریاد اللّه اکبر و از سپاه کفر صدای دفّ و نی بلند بود.

جنگ که شروع شد،مسلمانان با یک حمله ی سریع لشگر قریش را درهم شکستند و سپاه کفر پا به فرار گذاشته و مسلمانان آنها را تعقیب کردند.بعضی از مسلمانان به خیال شکست قطعی کفّار سرگرم جمع آوری غنائم شدند و نگهبانانِ دهانه ی کوه نیز برخلاف سفارش های پی درپی رسول الله صلی الله علیه و آله به طمع جمع آوری غنائم،منطقه ی تحت حفاظت خود را رها کردند.در این هنگام خالدبن ولید با دویست نفر سپاه خود که در کمین بودند،از فرصت استفاده کرد و از پشت به سپاه اسلام حمله کردند.

ناگهان مسلمانان خود را در محاصره کفّار دیدند.حمزه عموی گرامی پیامبر شهید شد و جز افراد معدودی که پروانه وار گرد وجود مبارک رسول الله بودند،بقیه مسلمانان پا به فرار گذاشتند.

در این جنگ نقش علیّ بن ابی طالب علیهما السلام از همه ی افراد بیشتر بود،به گونه ای که شمشیر آن حضرت شکست وپیامبر صلی الله علیه و آله شمشیر خود را که ذوالفقار نام داشت به آن حضرت داد و علی علیه السلام از ایشان حفاظت می کرد.در این جنگ شصت ضربه و زخم بر پیکر مبارک علی علیه السلام وارد شد.امام صادق علیه السلام فرمود:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله جبرئیل را در میان زمین و آسمان دید که می گوید: لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار

یکی از کفّار مکّه به نام ابن قمعه،سرباز فداکار اسلام مَصعب را به خیال اینکه او پیامبر است،شهید کرد و فریاد زد:به لات و عزّی سوگند که محمّد کشته شد.کفّار به کشته شدن رسول خدا مطمئن شده و راه مکّه را در پیش گرفته و جنگ را رها کردند.در این میان مسلمانان نیز با شنیدن شایعه شهادت رسول خدا با ترس و وحشت پا به فرار گذاشتند و بعد از با خبر شدن از زنده بودن پیامبر بازگشته و از آن حضرت عذرخواهی کردند.در این جنگ

هفتاد تن از مسلمانان شهید و عدّه ی زیادی نیز مجروح شدند.

پیام ها:

-روزهای حسّاس گذشته شکست ها وپیروزی ها را فراموش نکنیم و به عنوان سند تجربه،به یاد داشته باشیم. وَ إِذْ غَدَوْتَ...

-لازمه ی شرکت در جنگ و جهاد دل کندن از تعلّقات است. وَ إِذْ غَدَوْتَ مِنْ أَهْلِکَ...

-برنامه ریزی های فنّی،جغرافیایی و طبیعی عملیات نظامی،باید قبل از حمله ی دشمن صورت گیرد. وَ إِذْ غَدَوْتَ... تُبَوِّئُ

-فرماندهی جنگ و انتخاب پایگاه ها و مناطق استراتژیک دفاعی،به عهده ی شخص پیامبر و رهبر مسلمانان است. تُبَوِّئُ الْمُؤْمِنِینَ مَقاعِدَ لِلْقِتالِ

إِذْ هَمَّتْ طائِفَتانِ مِنْکُمْ أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

آنگاه که دو گروه از شما بر آن شدند که(در جنگ)سستی کنند،امّا خداوند ولیّ آنان بود(و به آنان کمک کرد که از این فکر باز گردند،)پس مؤمنان تنها به خدا توکّل کنند.

نکته ها:

دو گروه از مسلمانان به نام های بنوسلمه از قبیله ی اوس و بنوحارثه از قبیله ی خزرج، تصمیم گرفتند که از شرکت در جنگ احد خودداری کنند.دلیل سستی این دو گروه را عوامل متعدّدی ذکر کرده اند:

.ترس از دشمن که بیش از مسلمانان بودند.

.ناراحتی از این که چرا در مقام مشورت به رأی ما توجّه نشد و در شهر سنگر نگرفتند.

.ایراد به اینکه چرا پیامبر اجازه نداد یهودیانِ هم پیمان،به آنان کمک کنند.

ولی خداوند با لطف خود این دو گروه را از افتادن به دام گناه و فرار از میدان جنگ درامان نگه داشت و به جز عدّه اندکی،همگی از تصمیم خود برگشته و همراه سپاهیان اسلام به میدان احد آمدند.

پیام ها:

-خداوند از تصمیم های ما آگاه است و پیامبرش را از افکار مردم آگاه می سازد.

إِذْ هَمَّتْ

-همه ی کسانی که به جبهه جنگ می روند یکسان نیستند. طائِفَتانِ... أَنْ تَفْشَلا

-وجود عناصر سست بنیاد در جبهه ها،عامل شکست و خطر است. تَفْشَلا

-اگر انسان تحت ولایت خدا نباشد،سست می شود. أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما

-خداوند مؤمنان را به حال خود رها نمی کند و در مواقع حساس دست آنان را می گیرد. وَ اللّهُ وَلِیُّهُما

-فکر گناه،اگر به مرحله ی عمل نرسد،انسان را از تحت ولایت الهی خارج نمی کند. هَمَّتْ... وَ اللّهُ وَلِیُّهُما

-یگانه داروی سستی،توکّل بر خداست که این دارو تنها در دست مؤمنان است. وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

-ایمان و توکّل بر خداوند،عامل پیروزی است. هَمَّتْ... أَنْ تَفْشَلا وَ اللّهُ وَلِیُّهُما وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ فَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ

و همانا خداوند شما را در جنگ بدر در حالی که ناتوان بودید یاری کرد، پس از خداوند پروا کنید،باشد که سپاس گزاری نمائید.

نکته ها:

اذلّه یا به معنی کمبود نیروی انسانی مؤمنان در جنگ بدر است و یا به معنای کمبود ساز و برگ جنگی و تدارکات است.یادآوری کمبودها در بدر،اشاره به توانمندی آنان در مقایسه با جنگ احد است.

در سه آیه قبل خواندیم که صبر و تقوا،انسان را از حوادث تلخ بیمه می کند و در این آیه نمونه عملی آن را مجاهدان بدر معرفی می کند.در آیه ی قبل نیز سخن از توکّل بود و مجاهدان بدر نمونه عملی توکّل هستند.این آیه خطاب به مسلمانان می فرماید: شما که در بدر نصرت خدا را دیدید،چرا در احد به فکر فرار افتادید؟!

پیام ها:

-امدادهای غیبی را در میدان های کارزار فراموش نکنید. نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ

-نصرت الهی،نشانه ی ولایت الهی بر مؤمنان است. وَ اللّهُ وَلِیُّهُما... وَ لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ

-به خداوند توکّل کنیم که نصرت او را در صحنه های جنگ دیده ایم. وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ... نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ

-امدادهای الهی سرنوشت جنگ را معیّن می کند،نه عوامل طبیعی. نَصَرَکُمُ اللّهُ بِبَدْرٍ وَ أَنْتُمْ أَذِلَّهٌ

-هرکس طالب نصرت الهی است،باید تقوا پیشه کند. نَصَرَکُمُ اللّهُ... فَاتَّقُوا اللّهَ

-شکر امدادهای الهی آن است که تقوای الهی پیشه کنیم. فَاتَّقُوا اللّهَ... تَشْکُرُونَ

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ أَنْ یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلِینَ

و (بیاد آور)هنگامی که به مؤمنان می گفتی:آیا شما را کفایت نمی کند که پروردگارتان شما را به سه هزار فرشته ی فرود آمده یاری کند؟

پیام ها:

-یکی از وظایف رهبری،امیدوار کردن و توجّه دادن مردم به امدادهای غیبی است. إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ

-امید به لطف خداوند برای یک رزمنده ضروری است. أَ لَنْ یَکْفِیَکُمْ

-ملائکه به فرمان خداوند در خدمت مؤمنان قرار می گیرند. یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ

-در جهان بینی الهی،زندگی انسان ها با جهان فرشتگان مرتبط است. یُمِدَّکُمْ...

-امدادهای الهی،براساس ربوبیّت اوست. یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ

-یکی از اسباب امدادهای الهی در جبهه ها،نزول فرشتگان است. یُمِدَّکُمْ رَبُّکُمْ بِثَلاثَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُنْزَلِینَ

بَلی إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا وَ یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ هذا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ بِخَمْسَهِ آلافٍ مِنَ الْمَلائِکَهِ مُسَوِّمِینَ

البتّه اگر صبر ومقاومت کنید وپرهیزگاری نمایید(گرچه)دشمنان با خشم و خروش بر شما بتازند،پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته مخصوص مدد می رساند.

نکته ها:

در آیه ی قبل،سخن از نزول سه هزار فرشته ی امدادرسان بود و در این آیه،سخن از پنج هزار فرشته ی مخصوص،در صورتِ صبر و تقوای رزمندگان است.

ذکر تعداد فرشتگان،نشان می دهد که قدرت آنان محدود است.همان گونه که از کلمه ی مُنزَلین فهمیده می شود که فرشتگان تحت امر خدا هستند و از پیش خود کاری انجام نمی دهند.و از کلمه مُسَوّمِین استفاده می شود که فرشتگان امدادی، نیروهای ویژه ای هستند.چنانکه امام زین العابدین علیه السلام در سلام خود به فرشتگان،برای هر دسته از فرشتگان،مأموریّت خاصّی را بیان می کند

پیام ها:

-استقامت وتقوا،عامل نزول فرشتگان وامدادهای غیبی است. إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ

-امدادهای الهی،اختصاص به زمان پیامبر ندارد. إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا... یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُمْ

-مقاومت همراه با تقوا ارزش دارد وگرنه لجاجت و یکدندگی است. إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا

-از دشمن غافل نشویم که هجوم او خشمگینانه و خروشان است. یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ

-هرچه هجوم دشمن بر تقواپیشگان شدید باشد،خداوند نیز برامدادهای خود می افزاید. یَأْتُوکُمْ مِنْ فَوْرِهِمْ... بِخَمْسَهِ آلافٍ

وَ ما جَعَلَهُ اللّهُ إِلاّ بُشْری لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

و خداوند این(نزول فرشتگان)را جز مژده و بشارتی برای شما قرار نداد، تا دلهای شما بدان آرام گیرد و(بدانید که)هیچ پیروزیی نیست مگر از جانب خداوند عزیز و حکیم.

پیام ها:

-آرامش خاطر و امید از نیازهای رزمندگان در جبهه است. بُشْری لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ

-تمام مقدّمات مادّی،علمی،روانی و انسانی،بدون اراده ی خداوند کاری از پیش نمی برند. وَ مَا النَّصْرُ إِلاّ مِنْ عِنْدِ اللّهِ

-قدرت خداوند همراه با حکمت اوست.لذا ممکن است به دلایل خاصّی مسلمانان نیز شکست بخورند. الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ

لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَوْ یَکْبِتَهُمْ فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ

(امدادهای الهی برای آن بود)تا بعضی از کفّار را ریشه کن کند یا ناکام و ذلیلشان گرداند که ناامید برگردند.

نکته ها:

کلمه ی طرف به معنای انتهای یک چیز است،نه گوشه ای از آن.بنابراین آیه می فرماید:

امدادهای غیبی ما برای آن است که ریشه ی بعضی از کفّار قطع شود.البتّه بعضی مفسّران،   طَرف را به معنای اشراف گرفته اند.یعنی هدف جنگ بدر،نابودی اشراف کفّار بود.نظیر آیه ی فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ

ناامیدی بر دو گونه است؛اگر کسی از اوّل ناامید باشد می گویند: یأس دارد،ولی اگر بعد از امیدواری،ناامید شود می گویند: خائب است.

جنگ و جهاد در اسلام،گاه دفاعی و برای خنثی کردن تهاجم دشمن و گاه ابتدایی و آغازگرانه و برای سرکوبی دشمنان است.

پیام ها:

-سران کفر،یا باید به کلّی ریشه کن شوند و یا خوار و ذلیل و مأیوس گردند.با برخوردهای ضعیف و موسمی و موضعی که به ریشه ی کفر لطمه نمی زند،دل خوش نباشید. لِیَقْطَعَ طَرَفاً مِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا

-وحدت،قدرت،سیاست و مدیریّت مسلمانان،باید به گونه ای باشد که دشمن از آنان قطع امید کند. فَیَنْقَلِبُوا خائِبِینَ

لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ أَوْ یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ

هیچ امری(از هدایت یا کیفر مردم)در اختیار تو نیست.(تنها خداوند است که)یا لطف خود را بر آنها برمی گرداند یا عذابشان می کند،زیرا آنان ستمکارند.

وقتی رهبری امّت صداقت کامل دارد،این گونه عمل می کند که حتّی آیاتی را که از او سلب مسئولیّت می کند،با کمال صداقت و شهامت برای مردم باز می خواند،که خداوند فرمود:تو کاره ای نیستی.در تفاسیر شیعه و سنّی می خوانیم هنگامی که دندان پیامبر در جنگ احد شکست و خون جاری شد،حضرت فرمود:چگونه این مردم رستگار خواهند شد؟آیه نازل شد که تو مسئول رستگاری مردم نیستی،ممکن است در آینده مورد عفو قرار بگیرند و ممکن است به حال خود رها شده و مجازات شوند.

-عفو یا عذاب به دست خداوند است.شفاعتِ اولیا هم بدون اذن او صورت نمی گیرد و هرگز پیامبران از پیش خود در برابر خداوند استقلالی ندارند.

لَیْسَ لَکَ مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ

-راه توبه حتّی برای فراریان از جبهه حقّ و یا کفّاری که بزرگ ترین صدمه را به مسلمانان زده اند،بسته نیست. أَوْ یَتُوبَ عَلَیْهِمْ

-عذاب مردم بخاطر ظلم و ستم خودشان است. یُعَذِّبَهُمْ فَإِنَّهُمْ ظالِمُونَ

وَ لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ یَغْفِرُ لِمَنْ یَشاءُ وَ یُعَذِّبُ مَنْ یَشاءُ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ

وآنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است،از آنِ اوست.او(طبق حکمت خود)هرکس را بخواهد می بخشد و هرکس را بخواهد عذاب می کند و خداوند بخشنده ی مهربان است.

نکته ها:

این آیه تأکیدی بر آیه ی قبل است که مجازات یا عفو،تنها به دست خداوند است.زیرا آفرینش و حاکمیّت تمام هستی در دست اوست.جالب این که در آیه،افرادِ مورد قهر یا لطف معیّن نمی شوند،تا غرور یا یأس برای کسی پیدا نشود و همه در حالت خوف و رجا باشند.

ناگفته پیداست که عفو یا عذاب،براساس حکمت الهی و وابسته به زمینه هایی است که انسان در خود و یا جامعه بوجود می آورد.

پیام ها:

-عفو یا کیفر،تنها به دست کسی است که حاکمیّت آسمان ها و زمین برای اوست. لِلّهِ ما فِی السَّماواتِ... یَغْفِرُ... وَ یُعَذِّبُ

-در نظام الهی،اصل برعفو ومغفرت است. یَغْفِرُ بر یُعَذِّبُ مقدّم شده است.

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا أَضْعافاً مُضاعَفَهً وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! ربا(و بهره ی پول)را با افزودن های مکرّر نخورید،از خدا پروا کنید تا شاید رستگار شوید.

نکته ها:

این آیه همراه با هشت آیه ی بعد که در میان آیات جنگ احد قرار گرفته.شاید به این جهت باشد که مسائل اخلاقی و اقتصادی،در یک نظام دفاعی مؤثّر است.جامعه ای که

افرادش اهل اخلاص و ایثار و سبقت در کارهای خیر،و اطاعت از رهبر باشند،در جنگ هم موفّق خواهند بود،ولی جامعه ی پول پرست و بخیل و نافرمان و مصرّ بر ارتکاب گناه،به یقین شکست خواهد خورد.

آیات تحریم ربا،در چند مرحله و به صورت تدریجی نازل شده است.گام اوّل،انتقاد از رباخواری یهود: وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ گام دوم،منع از ربای چندین برابر و در گام سوم،تحریم و به منزله ی جنگ با خدا معرّفی شده است.

پیام ها:

-ایمان،زیر بنای عمل به دستورات است. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا

-قبل از تحریم ربا،نمونه های زشت وبرجسته آن تحریم شد. أَضْعافاً مُضاعَفَهً

-رعایت تقوا در مسائل اقتصادی بشدّت لازم است. لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... اِتَّقُوا اللّهَ

-رستگاری با رباخواری بدست نمی آید،بلکه با تقوا حاصل می شود. لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

-رباخوار،نه در دنیا رستگار است،(به خاطر تشدید اختلافات طبقاتی که منجر به تفرقه و کینه ی محرومان و انفجار آنها می شود)و نه در آخرت.(به خاطر گرفتاری به قهر خداوند). لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

وَ اتَّقُوا النّارَ الَّتِی أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ

و از آتشی که برای کافران آماده شده است،بپرهیزید.

نکته ها:

امام صادق فرمود:رباخواری از گناهانی است که موجب می شود رباخوار به هنگام مرگ ایمان خود را از دست بدهد و در زمره کافران قرار گیرد.

پیام ها:

-مسلمان رباخوار،همان عذابی را می بیند که برای کافر فراهم شده است.

أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ

-دوزخ،برای کافران فراهم شده و اگر مسلمانانی گرفتار آن شوند،بخاطر تشابه عملی آنان با کفّار است. أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ

-دوزخ هم اکنون موجود است. أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ همانگونه که بهشت برای نیکوکاران آماده است. وَ أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ

وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

و خدا و رسول را اطاعت کنید،شاید مورد رحمت قرار گیرید.

نکته ها:

دلیل شکست مسلمانان در جنگ احد،نافرمانی از دستور رسول اکرم صلی الله علیه و آله بود.زیرا آن حضرت فرموده بود که منطقه حفاظتی واقع در میان درّه های کوه احد را رها نکنند،ولی محافظان بخاطر طمع ورزی و جمع آوری غنائم جنگی بر خلاف دستور،منطقه را رها کردند و دشمن از همان منطقه به مسلمانان ضربه زد.

پیام ها:

-دستورات و فرامینِ حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله،همچون فرمان خدا اطاعتشان واجب است. وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ

-رباخواری،عصیان وطغیان در برابر خدا و رسول است. لا تَأْکُلُوا الرِّبَوا... وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ

-کسی که بخاطر اطاعت از فرمان خدا و رسول،دست از رباخواری بر دارد و به مردم رحم کند،مورد رحمت قرار خواهد گرفت. أَطِیعُوا... تُرْحَمُونَ

-پیروی از خدا و رسول،رمز نجات از دوزخ است. اتَّقُوا النّارَ... وَ أَطِیعُوا اللّهَ وَ الرَّسُولَ

-نتیجه ی پیروی از خدا و رسول،به خود انسان برمی گردد،نه به خدا و رسول.

لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

-اطاعت از خدا،بی پاداش نیست،بلکه وسیله و بستر دریافت رحمت اوست.

أَطِیعُوا...لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ

وَ سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ

برای نیل به آمرزشی از پروردگارتان وبهشتی که وسعت آن به قدر آسمان ها و زمین است و برای پرهیزکاران آماده گردیده،بشتابید.

نکته ها:

گروهی از دانشمندان اسلامی،عقیده دارند که بهشت و دوزخ هم اکنون وجود دارند و یکی از دلایل آنان همین آیات أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ یا أُعِدَّتْ لِلْکافِرِینَ است.

آمرزش گناه،کار الهی است و مراد از سرعت به سوی مغفرت،سرعت به سوی کاری است که مغفرت را بدنبال داشته باشد.

در این آیه،کلمه ی عَرض به معنای وسعت است.

حضرت علی علیه السلام در تفسیر این آیه فرمودند: سارعوا الی أداء الفرائض برای انجام تکالیف الهی بر یکدیگر سرعت بگیرید.

پیام ها:

-سرعت در کار خیر،ارزش آن را بالا می برد. سارِعُوا

-سرعت در توبه و جلب غفران الهی،لازم است. سارِعُوا إِلی مَغْفِرَهٍ

-آمرزش گناهان،از شئون ربوبیّت است. مَغْفِرَهٍ مِنْ رَبِّکُمْ

-اوّل بخشیده شدن،سپس بهشت رفتن. مَغْفِرَهٍ... جَنَّهٍ

-لازمه ی سرعت به سوی بهشت متّقین،قرار گرفتن در زمره ی متّقین است.

جَنَّهٍ...أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ

الَّذِینَ یُنْفِقُونَ فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

(متّقین)کسانی هستند که در راحت ورنج انفاق می کنند وخشم خود را فرو می برند و از(خطای)مردم می گذرند،و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.

نکته ها:

به دنبال محکوم کردن ربا در آیات قبل،آیه از انفاق و عفو وگذشت وتعاون تمجید می کند.

روزی یکی از خدمتکاران امام سجاد علیه السلام در موقع شستشوی سر و صورت آن حضرت، ظرف آب از دستش افتاد و سر امام علیه السلام را زخمی کرد.او دریافت که امام ناراحت شده است.

بلافاصله گفت: وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ ،امام فرمود:من خشم خود را فرو بردم.او دوباره گفت:

وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ ،امام فرمود:تو را عفو کردم.او گفت: وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ امام فرمود:تو در راه خدا آزاد هستی.

امام صادق علیه السلام فرمود:هیچ بنده ای نیست که خشم خود را فرو برد،مگر آنکه خداوند عزّت او را در دنیا و آخرت فزونی بخشد.خداوند فرمود: وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ... وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ این پاداش فروبردن آن خشم است.

پیام ها:

-تقوا،از انفاق جدا نیست. أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ...

-انفاق،سخاوت می خواهد نه ثروت. فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ

-نه در حال رفاه از محرومان غافل باشیم و نه در تنگدستی بگوییم که ما خود گرفتاریم. فِی السَّرّاءِ وَ الضَّرّاءِ

-متّقین محکوم غرایز نیستند،آنان حاکم ومالک خویشتن اند. الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ

-تقوا،از سعه ی صدر جدا نیست. وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ

-متّقی،منزوی نیست،بلکه با مال و اخلاق خوب خود،با مردم معاشرت می کند. یُنْفِقُونَ، اَلْکاظِمِینَ، اَلْعافِینَ

-در عفو خطاکار،ایمان او شرط نیست. وَ الْعافِینَ عَنِ النّاسِ

-کسی که می خواهد محبوب خدا شود باید از مال بگذرد و خشم وغضب را فرو برد. وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

-انفاق به محرومان و گذشت از خطای مردم،از مصادیق احسان و نیکوکاری است. یُنْفِقُونَ، اَلْکاظِمِینَ، اَلْعافِینَ، اَلْمُحْسِنِینَ

وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا وَ هُمْ یَعْلَمُونَ

(افراد با تقوا)کسانی هستند که هرگاه کار زشتی انجام دهند و یا به خویشتن ستم کنند، خدا را یاد کرده و برای گناهان خود استغفار می کنند.

و جز خدا کیست که گناهان را ببخشد؟و(متّقین)چون به زشتی گناه آگاهند بر انجام آنچه کرده اند،پافشاری ندارند.

نکته ها:

بعضی مفسّران،مراد از فاحشه را زنا ومراد از ظلم را سایر گناهان دانسته اند و بعضی دیگر مراد از فاحشه را گناهان کبیره و ظلم را گناهان صغیره دانسته اند.

در روایات می خوانیم که بی توجّهی به گناهان گذشته و ترک توبه از آنها،به منزله ی اصرار بر گناه است. هو ان یذنب الذنب فلایستغفر اللّه ولایحدث نفسه بتوبه فذلک الاصرار

امام صادق علیه السلام فرمودند:وقتی این آیه نازل شد،ابلیس همه ی یاران خود را جمع کرد و از آنان چاره جویی کرد.شیاطین پیشنهاداتی دادند که پذیرفته نشد،وسواس خنّاس گفت: من چاره ی آن را می دانم! گفتند:چگونه؟گفت:به آنها وعده می دهم و به آرزوها گرفتارشان می کنم تا دچار گناه شوند و وقتی گرفتار شدند،توبه و استغفار را از یاد آنها می برم.

پیام ها:

-گاهی از افراد متّقی نیز گناه صادر می شود. لِلْمُتَّقِینَ... اَلَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً

-خطرناک تر از انجام گناه،غفلت از گناه و بی توجّهی به زشتی آن است.متّقین اگر هم گناه کنند،بلافاصله استغفار می کنند. إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا

-نشانه ی تقوا،توبه از گناه است. إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا

-یاد خدا،رمز توبه است. ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا

-تا یاد خدا در دل گناهکار زنده است،می تواند در مدار متقین وارد شود. إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً... ذَکَرُوا اللّهَ

-گناه،ظلم به خویشتن است. ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ

-تنها خداوند است که گناهان را می بخشد. وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ

-متّقی کسی است که اصرار بر گناه نداشته باشد.زیرا اصرار بر گناه،نشانه ی سبک شمردن آن و غفلت از یاد خداست. وَ لَمْ یُصِرُّوا عَلی ما فَعَلُوا

-اصرار آگاهانه بر گناه،سبب محرومیّت از مغفرت الهی است. وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ وَ لَمْ یُصِرُّوا

أُولئِکَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَ نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ

پاداش آنان(متّقین)از طرف پروردگارشان،مغفرت و باغ هایی است که از زیر درختان آنها نهرها جاری است و برای همشیه در آن(باغ ها)هستند و چه نیکوست پاداش اهل عمل.

نکته ها:

آمدن کلمات المُتّقین ، الُمحسنین و العاملین در پایانِ سه آیه پی درپی،نشانگر آن است که تقوا یک حالت انزوا و عزلت و حالت روحی نیست،بلکه حضور در صحنه، همراه با عمل و احسان است.

پیام ها:

-تا انسان از گناه پاک نشود،شایستگی ورود به بهشت را ندارد. مَغْفِرَهٌ... جَنّاتٌ

-عفو ومغفرت خداوند،برای تربیت انسان است. مَغْفِرَهٌ مِنْ رَبِّهِمْ

-تنها با آرزو نمی توان به الطاف خداوند رسید،بلکه کار و عمل لازم است.

نِعْمَ أَجْرُ الْعامِلِینَ

قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ

به یقین پیش از شما سنّت هایی بوده(و سپری شده)است.پس در روی زمین گردش کنید و بنگرید که سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بوده است.

نکته ها:

این آیه،به اهمیّت جامعه شناسی و شناخت اصول عزّت و ذلّت جوامع اشاره دارد.

سنّت هایی که در اقوام پیشین وجود داشته،از این قبیل است:

الف:حقّ پذیری که سبب نجات و سعادت آنان شده است.

ب:تکذیب حقّ که موجب هلاک و نابودی آنها شده است.

ج:آزمایشات الهی برای آنها وجود داشته است.

د:امدادهای غیبی برای حق طلبان بوده است.

ه:به ستمگران فرصت و مهلت داده شده است.

و:مقاومت مردان خدا سبب رسیدن به هدف های والا شده است.

ز:توطئه کفّار و خنثی سازی آن از جانب خداوند.

پیام ها:

-قوانین و سنّت های ثابتی بر تاریخ بشر حاکم است که شناخت آن،برای بشر مفید است. قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِکُمْ سُنَنٌ

-تاریخ گذشتگان،چراغ راه زندگی آیندگان است. فَسِیرُوا... فَانْظُروا

-جهانگردیِ هدفدار و بازدیدِ توأم با اندیشه،بهترین کلاس برای تربیت انسان هاست. فَسِیرُوا... فَانْظُروا

-شما با سایر امّت ها فرقی ندارید.عوامل عزّت یا سقوط همه یکسان است.

فَسِیرُوا...فَانْظُروا

-شناخت تاریخ و رفتار و سرنوشت پیشینیان در انتخاب راه مفید است.

فَسِیرُوا...فَانْظُروا

-حفظ آثار باستانی برای عبرت آیندگان،لازم است. فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ

-بررسی و تحقیق در تحولات تاریخ،لازم است. فَسِیرُوا... فَانْظُروا

-در مطالعه ی تاریخ،جلوه ها مهم نیست،پایان کار مهم است. فَسِیرُوا... فَانْظُروا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ

-کیفرهای الهی تنها مربوط به قیامت نیست،گاهی در همین دنیا قهر الهی به سراغ گردنکشان می آید. عاقِبَهُ الْمُکَذِّبِینَ

هذا بَیانٌ لِلنّاسِ وَ هُدیً وَ مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ

این(قرآن)برای همه ی مردم بیانی روشنگر،ولی برای متّقین(وسیله ی) هدایت و پندآموزی است.

نکته ها:

کلمه ی هذا یا اشاره به آیات تا است و یا اشاره به سنّت ها و عبرت های تاریخ است که در آیه ی قبل آمده بود.

پیام ها:

-قرآن،قابل فهم برای همه ی مردم،در هر عصری است. بَیانٌ لِلنّاسِ

-قرآن،برای همه ی مردم،در همه زمان ها و مکان هاست. لِلنّاسِ

-با آنکه قرآن برای عموم مردم است،ولی تنها افراد پرهیزگار و متّقی پند پذیر هستند. مَوْعِظَهٌ لِلْمُتَّقِینَ

-روحیّه ی افراد در استفاده و بهره مندی از آیات الهی مؤثّر است. لِلْمُتَّقِینَ

وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

و اگر مؤمن هستید،سستی نکنید و غمگین مباشید که شما برترید.

نکته ها:

در جنگ احد،به خاطر عدم اطاعت از فرماندهی،بر قوای اسلام شکست وارد شد، مسلمانان روحیّه خود را از دست دادند،این آیه نازل شد که مبادا با شکست خود را ببازید، بلکه با تقویت ایمان خود را تقویت کنید که در این صورت برتری با شماست.

پیام ها:

-شکستِ موضعی در یک جنگ،نشانه ی شکست نهایی مسلمانان نیست. وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ

-رهبر باید روحیه ها را تقویت کند. وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ...

-اگر به ایمان و اطاعت برگردید،در جنگ ها به پیروزی خواهید رسید. وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

-در سایه ی ایمان،می توان بر همه جهان غالب شد. أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

-پیروزی و شکست ظاهری ملاک نیست،برتری به خاطر عقاید صحیح و تفکّر سالم اصل است. وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

-در جهان بینی مادّی،عامل پیروزی سلاح و تجهیزات است،ولی در بینش الهی،عامل پیروزی ایمان است. إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

إِنْ یَمْسَسْکُمْ قَرْحٌ فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ وَ تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ

اگر(در جنگ احد)به شما جراحتی می رسد،پس قطعاً به گروه کفّار نیز (در جنگ بدر)زخمی همانند آن رسیده است.و ما روزها(ی شکست و پیروزی)را در میان مردم تقسیم می کنیم تا خداوند(با امتحان)کسانی را که ایمان آورده اند،معلوم کند و از شما گواهانی (بر دیگران)بگیرد و خداوند ستمگران را دوست نمی دارد.(گرچه گاهی به ظاهر پیروز شوند)

نکته ها:

این آیه ضمن دلداری به مسلمانان،واقعیّتی را بیان می کند و آن این که اگر شما به منظور حقّ و برای هدفی الهی متحمّل ضرر جانی شده اید،دشمنان شما نیز کشته و مجروح داده اند.اگر شما امروز در احد پیروز نشده اید،دشمنان شما نیز دیروز در بدر شکست خورده اند،پس در سختی ها بردبار باشید.

گرچه معمولاً کلمات شهداء ، شهید و شاهد در قرآن به معنای گواه است،لیکن به دلیل شأن نزول و مسأله جنگ و موضوع زخم و جراحت در جبهه،اگر کسی کلمه ی شهداء را در این آیه به کشته شدگان در راه خدا معنی کند،به خطا نرفته است.

مسلمانان باید با توجّه به موارد زیر روحیّه قوی و مستحکم داشته باشند:

الف: أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ شما بلند مرتبه اید.

ب: فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ دشمنان شما نیز زخمی شده اند.

ج: تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها این روزهای تلخ سپری می شود.

د: وَ لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا خدا مؤمنان واقعی را از منافقان باز می شناساند.

ه: وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ خداوند از شما گواهانی را برای آینده تاریخ می گیرد.

و: وَ اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ خداوند مخالفان شما را دوست ندارد.

امام صادق علیه السلام درباره ی این آیه فرمودند: از روزی که خداوند آدم را آفرید،قدرت و حکومت خدایی و شیطانی در تعارض با یکدیگر بوده اند،امّا دولت کامل الهی با ظهور حضرت قائم علیه السلام تحقّق می یابد .

پیام ها:

-مسلمانان نباید در صبر وبردباری از کفّار کمتر باشند. فَقَدْ مَسَّ الْقَوْمَ قَرْحٌ مِثْلُهُ

-حوادث تلخ و شیرین،پایدار نیست. تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ

-در جنگ و فراز و نشیب های زندگی،اهل ایمان از مدّعیان ایمان باز شناخته می شوند. لِیَعْلَمَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا

-خداوند از خود شما گواهانی گرفت که چگونه نافرمانی از رهبری موجب شکست می شود. وَ یَتَّخِذَ مِنْکُمْ شُهَداءَ

-پیروزی موقّت کفّار،نشانه محبّت خداوند به آنان نیست. اللّهُ لا یُحِبُّ الظّالِمِینَ

-حوادث و جریان های تاریخی،به اراده ی خداوند محقق پذیر است. نُداوِلُها

وَ لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ

و(فراز ونشیب های جنگ برای آن است)تا خداوند افراد مؤمن را پاک و خالص،و کافران را(به تدریج)محو و نابود گرداند.

نکته ها:

تَمحِیص به معنای پاک گرداندن از هرگونه عیب و مَحق به معنای کم شدن و نابودی تدریجی است.

گویا خدا می خواست نقاط ضعف مسلمانان را با شکست در جنگ احد به آنان نشان دهد تا به فکر اصلاح وجبران نقایص بیافتند وبرای حرکت های بعدی آمادگی لازم را داشته باشند.

گاهی شکست های سازنده و بیدارگر،از پیروزی های غافلانه و بدون عمق مطلوب تر است.

پیام ها:

-جنگ،میزانی است برای شناسایی افراد پاک از اشخاص پوک. لِیُمَحِّصَ اللّهُ

-برای اهل ایمان،شکست یا پیروزی سعادت است.زیرا یا شهادت،یا تجربه، یا غلبه بر دشمن را به دست می آورد. لِیُمَحِّصَ اللّهُ الَّذِینَ آمَنُوا

-رشد و شکوفایی ایمان محو و سرنگونی کفر،به مرور زمان و در طول تاریخ به دست می آید. لِیُمَحِّصَ... یَمْحَقَ ( یُمَحّص دلالت بر استمرار و یَمحَق معنای تدریج را با خود دارد.)

-آینده ی تاریخ به سوی محو و نابودی کفر است. یَمْحَقَ الْکافِرِینَ

-شکست امروز مهم نیست،پایان کار اصل است. وَ یَمْحَقَ الْکافِرِینَ

أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الَّذِینَ جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ

آیا گمان دارید که(با ادّعای ایمان)وارد بهشت شوید،در حالی که هنوز خداوند مجاهدان و صابران شما را معلوم نساخته است؟

نکته ها:

این آیه،به جهاد و صبر و مقاومت مؤمنان اشاره می کند.زیرا راه سیدن به بهشت صبر و جهاد است.قرآن می فرماید: سَلامٌ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ   سلام بر شما بهشتیان، به خاطر صبر و مقاومتی که داشتید.در این تعبیر لطفی است،نمی گوید سلام بر شما به خاطر حج و روزه و یا خمس و زکات،زیرا انجام هر عملی نیازمند صبر و پایداری است.

پیام ها:

-از امیدهای بیجا و آرزوهای باطل دست برداریم. أَمْ حَسِبْتُمْ

-ایمانِ قلبی کافی نیست،تلاش و عمل نیز لازم است.بهشت را به بها دهند نه بهانه. أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمّا یَعْلَمِ...

-کلید بهشت،صبر و جهاد است.صبر در برابر مصیبت،معصیت و انجام عبادت و حضور در جبهه ی جهاد اکبر و جهاد اصغر. وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ

-صبر و مقاومت،همراه با جهاد لازم است.زیرا شروع جنگ و ادامه ی آن و عوارض و آثار پس از جنگ،همه و همه نیازمند صبر و بردباری است.

جاهَدُوا مِنْکُمْ وَ یَعْلَمَ الصّابِرِینَ

وَ لَقَدْ کُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ

همانا شما مرگ(و شهادت)را(پس از جنگ بدر)پیش از آنکه با آن روبرو شوید سخت آرزو می کردید،پس آن را (در جنگ احد)دیدید،ولی (ناخوشایند به آن)نگاه می کردید.

نکته ها:

در شأن نزول این آیه آمده است:پس از جنگ بدر که مسلمانان پیروز شدند و عدّه ای نیز به شهادت رسیدند،برخی می گفتند:ای کاش! ما نیز در جنگ بدر در راه خدا به شهادت می رسیدیم.ولی همانها در سال بعد در جنگ احد پا به فرار گذاشتند که در این آیه مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته اند.

در زیارت شهدای کربلا می گوییم:ای کاش! ما با شما بودیم و به شهادت می رسیدیم.آیا هیچ فکر کرده ایم که در مقام عمل،چه می کنیم؟! خوش بود گر مِحَک تجربه آید به میان تا سیه روی شود هر که در او غش باشد

پیام ها:

-به تخیلات و آرزوهای خود دل نبندیم و به هر شعار و شعاردهنده ای اطمینان نکنید. وَ لَقَدْ کُنْتُمْ... فَقَدْ رَأَیْتُمُوهُ...

-در میدان عمل،مردان آزموده می شوند. رَأَیْتُمُوهُ... وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ

وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ وَ مَنْ یَنْقَلِبْ عَلی عَقِبَیْهِ فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ شَیْئاً وَ سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ

ومحمّد جز پیامبری نیست که پیش از او نیز پیامبران(دیگری آمده و)در گذشته اند. (بنابراین مرگ برای انبیا نیز بوده و هست،)پس آیا اگر او بمیرد و یا کشته شود،شما به (آئین) گذشتگان خود بر می گردید؟و هر کس به عقب برگردد،پس هرگز هیچ ضرری به خداوند نمی زند و خداوند بزودی پاداش شاکران را خواهد داد.

نکته ها:

در تفاسیر آمده است:در جنگ احد هنگامی که شایعه گردید محمّد کشته شد.این شایعه موجب شادی و روحیه گرفتن کفّار شد و جمعی از مسلمانانِ ضعیف الایمان پا به فرار گذاشتند.برخی به فکر گرفتن امان از ابوسفیان فرمانده کفّار افتادند.در برابر این گروه، مسلمانانی با صدای بلند فریاد می زدند:اگر محمّد هم نباشد راه محمّد و خدای محمّد باقی است،فرار نکنید

امام صادق علیه السلام فرمود:حساب قتل از مرگ جداست،وهر شهیدی در آینده تاریخ برگشته ودوباره خواهد مرد.زیرا قرآن می فرماید:   کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ

پیام ها:

-وظیفه پیامبر،رسالت و ابلاغ پیام خداست. وَ ما مُحَمَّدٌ إِلاّ رَسُولٌ

-مگر با مرگِ انبیای قبل،پیروانشان از دین برگشتند؟! قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ...

-جامعه ی اسلامی باید چنان تشکّل و انسجامی داشته باشد که حتّی مرگ رهبر به آن ضربه ای نزند. أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ

-پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نیز تابع سنّت های الهی و قوانین طبیعی همچون مرگ و حیات است. أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ

-انتشار شایعه،از حربه های دشمن است. ماتَ أَوْ قُتِلَ (با توجّه به شأن نزول)

-عمر پیامبر محدود است،نه راه او. أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ

-فردپرستی ممنوع.راه خدا که روشن شد،آمد و شد افراد نباید در پیمودن خط الهی ضربه وارد کند. أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ

-ایمان خود را چنان ثابت و استوار سازید که حوادث تاریخ آن را نلرزاند.

أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ

-دست برداشتن از خط انبیا،سقوط و عقب گرد است. انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ

-کفر مردم،ضرری برای خداوند ندارد. فَلَنْ یَضُرَّ اللّهَ

-مقاومت در راه حق،بهترین نوع شکر عملی است که پاداشش با خداست.

سَیَجْزِی اللّهُ الشّاکِرِینَ

وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ کِتاباً مُؤَجَّلاً وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَهِ نُؤْتِهِ مِنْها وَ سَنَجْزِی الشّاکِرِینَ

هیچ کس جز به فرمان خدا نمی میرد،(و این)سرنوشتی است تعیین شده.و هر کس پاداش دنیا را بخواهد از آن به او می دهیم،و هرکس پاداش آخرت را بخواهد از آن به او می دهیم،و بزودی سپاسگزاران را پاداش خواهیم داد.

پیام ها:

-با فرار از جنگ،نمی توان از مرگ فرار کرد. انْقَلَبْتُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ... ما کانَ لِنَفْسٍ

-مرگ،به دست ما نیست، وَ ما کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ ولی اراده و تعیین هدف به دست ماست. وَ مَنْ یُرِدْ...

-حال که دنیا و آخرت در برابر ماست،مسیر ابدیّت و رضای خالق راانتخاب کنیم. مَنْ یُرِدْ... نُؤْتِهِ مِنْها

-هر نوع انگیزه و عملی بازتاب و عکس العمل مخصوصی دارد.در هر مسیری گام نهیم به مقصدی خاص خواهیم رسید. مَنْ یُرِدْ ثَوابَ الدُّنْیا... وَ مَنْ یُرِدْ...

وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَکانُوا وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ

و چه بسیار پیامبرانی که همراه آنان خداپرستان بسیاری جنگیدند،پس برای آنچه در راه خدا به آنان رسید،نه سستی کردند و نه ناتوان شدند و تن به ذلّت ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.

نکته ها:

رِبّیّون جمع رِبّی بر وزن ملّی به کسی گفته می شود که ارتباط و پیوند او با خدا محکم و در دین،دانشمند و مقاوم و با اخلاص باشد.

پیام ها:

-تاریخ انبیا همواره همراه با مبارزه بوده است. وَ کَأَیِّنْ...

-با نگاه به زندگی اولیای خدا در طول تاریخ و مقاومت آنان درس بگیریم. وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ

-جنگ و جهادی حقّ است که زیر نظر رهبر الهی باشد. قاتَلَ مَعَهُ در دعای ماه رمضان نیز می خوانیم: اللهم ارزقنا قتلا فی سبیلک تحت رآیه نبیک مع اولیائک

-تعداد مجاهدان عالم و عارف در تاریخ بسیار است. کَأَیِّنْ... رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ

-گرچه همه ی مجاهدان عزیزند،ولی رزمندگان خداپرست و دانشمند حساب دیگری دارند. رِبِّیُّونَ

-ایمان به خدا،سرچشمه ی مقاومت است. رِبِّیُّونَ... فَما وَهَنُوا

-مشکلات نباید عامل سستی وضعف شود،بلکه باید عامل حرکت و تلاش جدیدی گردد. فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ

-حرکت مخلصانه و در مسیر الهی به انسان روحیّه می دهد و تحمّل مشکلات

را آسان می کند. فِی سَبِیلِ اللّهِ

-مشکلات و ناملایمات،مردان خدا را وادار به تسلیم نمی کند. وَ مَا اسْتَکانُوا

-هر چند در بدر پیروز شدید،ولی راه آینده ی شما مسلمانان،راه جهاد و مبارزه است،پس باید صبور و مقاوم باشید.(با توجّه به آیات قبل و بعد)

-رزمندگانِ بصیر،نه از درون روحیّه خود را می بازند؛ فَما وَهَنُوا و نه توان رزمی خود را از دست می دهند؛ وَ ما ضَعُفُوا و نه در اثر ناملایمات تسلیم می شوند. وَ مَا اسْتَکانُوا

-انجام وظیفه و پایداری بر حقّ مهم است،پیروز بشویم یا نشویم.آیه می فرماید: وَ اللّهُ یُحِبُّ الصّابِرِینَ و نفرمود: یحبّ الفاتحین

وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِی أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ

و کلام آنها(رزمندگان مخلص و آگاه)جز این نبود که گفتند: پروردگارا! گناهان و زیاده روی در کارمان را ببخشای و گام های ما را استوار بدار و ما را بر گروه کافران یاری ده.

پیام ها:

-از عوامل شکست در جنگ،گناه و زیاده روی است.رزمندگان مخلص،با این موانع پیروزی را از بین می برند. اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا

-شکستِ خود را به قضا و قدر و یا دیگران نسبت ندهید،به قصورها و تقصیرهای خود نیز توجّه داشته باشید. ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا

-اوّل استغفار،بعد استنصار.ابتدا طلب آمرزش کنید،سپس از خداوند پیروزی بخواهید. اغْفِرْ لَنا... وَ انْصُرْنا

-به جای تسلیم در برابر دشمن،در پیشگاه خداوند اظهار ذلّت نمایید. وَ مَا اسْتَکانُوا... رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا...

-صحنه های جهاد و جنگ،بستری است برای دعا و استغفار. وَ ما کانَ قَوْلَهُمْ إِلاّ أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا

-مردان خدا،نصرت و یاری خدا را برای نابودی کفر می خواهند،نه برای کسب افتخار خود. وَ انْصُرْنا عَلَی الْقَوْمِ الْکافِرِینَ

-بر لطف خداوند تکیه کنید،نه بر نفرات خود. رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ... رَبَّنَا... اُنْصُرْنا

فَآتاهُمُ اللّهُ ثَوابَ الدُّنْیا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَهِ وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

پس خداوند پاداش دنیا و پاداش نیک آخرت را به آنان عطا کرد و خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.

نکته ها:

ممکن است مراد از پاداش دنیویِ رزمندگان،ثابت قدمی و پیروزی و مراد از ثواب آخروی آنان،مغفرتِ گناهان باشد.

پیام ها:

-میان پاداش های دنیوی و اخروی تفاوت فراوان است. وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَهِ در بهره های دنیوی،تلخی هایی نیز وجود دارد،ولی ثواب آخرت،به تمامی نیکی وخیر است.

-دعا،جهاد،صبر،استغفار،ایمان و توکّل به خداوند که در آیات قبل آمده بود، از عوامل محبوبیّت نزد خداوند است. وَ اللّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا یَرُدُّوکُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ

ای کسانی که ایمان آورده اید! اگر از کسانی که کفر ورزیدند اطاعت کنید، شما را به آئین گذشتگانِ کافرتان بر می گردانند،پس به خسارت و زیانکاری بازخواهید گشت.

نکته ها:

در شأن نزول این آیه می خوانیم که در جنگ احد،وقتی که مسلمانان شکست خوردند، سردسته ی منافقان عبداللّه بن ابیّ فریاد زد:به برادران مشرک ملحق شوید و همان بت پرستی را ادامه دهید.

پیام ها:

-خطر ارتداد وانحراف در کمین مؤمنان است. الَّذِینَ آمَنُوا... یَرُدُّوکُمْ عَلی أَعْقابِکُمْ

-در فراز و نشیب ها،مراقب تبلیغات و وسوسه های دشمن باشید،مبادا کم کم به آنان گرایش پیدا کنید. إِنْ تُطِیعُوا الَّذِینَ کَفَرُوا

-کفر پس از ایمان،ارتجاع وسقوط است. عَلی أَعْقابِکُمْ... خاسِرِینَ

-خسارت واقعی،به هدر دادن سرمایه های ایمانی،فکری و روحی است،از دست دادن بهشت و گرفتن دوزخ است. فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ

-شکست در میدان جنگ خسارت نیست،شکست اعتقادی و ارتداد، خسارتی بس بزرگ است. فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِینَ

بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرِینَ

(از آنها که دوستدار شما نیستند پیروی نکنید،)بلکه خداوند مولای شماست و او بهترین یاوران است.

نکته ها:

در آیه اول سخن از اطاعت کفّار بود،نه مولا و سرپرست گرفتن آنان،اما از این که در آیه دوم می گوید:خداوند مولای شماست،پس استفاده می شود هر کس کفّار را اطاعت کند،در حقیقت را مولا گرفته است.

انگیزه ی ارتداد و اطاعت از کفّار،کسب عزّت و قدرت است.قرآن در آیه و آیاتی نظیر آن،این خیال واهی را رد می کند و می فرماید: أَنَّ الْقُوَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً و إِنَّ الْعِزَّهَ لِلّهِ جَمِیعاً

پیام ها:

-ولایت و اطاعت،در خداوند منحصر است. بَلِ اللّهُ مَوْلاکُمْ

-ولیّ گرفتن خداوند،سبب پیروزی شماست. مَوْلاکُمْ وَ هُوَ خَیْرُ النّاصِرِینَ

سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا بِاللّهِ ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً وَ مَأْواهُمُ النّارُ وَ بِئْسَ مَثْوَی الظّالِمِینَ

بزودی در دلهای کسانی که کفر ورزیدند،بیم خواهیم افکند،زیرا چیزی را با خدا شریک کرده اند که بر(حقّانیّت)آن(خداوند)دلیلی نازل نکرده است و جایگاه آنان آتش دوزخ است و چه بد است جایگاه ستمگران.

نکته ها:

پس از شکست مسلمانان در احد،ابوسفیان و لشکریانش که هنوز از اطراف مدینه خیلی دور نشده بودند، گفتند:مسلمان ها نابود شدند وباقیمانده آنان گریختند،خوب است بازگردیم و آنها را ریشه کن کنیم.ولی خداوند آنچنان ترس و وحشتی در دل آنان افکند که مانند شکست خوردگان به مکّه بازگشتند،چون نگران حمله مسلمانان بودند.

پیام ها:

-خداوند،مسلمانان را با القای ترس بر قلب دشمن یاری می کند. سَنُلْقِی فِی قُلُوبِ الَّذِینَ کَفَرُوا الرُّعْبَ

-تکیه به غیر خدا،شرک و عامل ترس است.همان گونه که ایمان و یاد خدا عامل اطمینان می باشد. الرُّعْبَ بِما أَشْرَکُوا

-مشرک،بر ادّعای شرک برهان ندارد. ما لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً

-اصول عقاید باید بر اساس منطق و استدلال باشد. لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً

-برهان،نوری الهی است که بر دلها نازل می شود و مشرکان این نور را ندارند.

لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً

-شرک،نوعی ظلم است. بِئْسَ مَثْوَی الظّالِمِینَ

وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ ثُمَّ صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ لِیَبْتَلِیَکُمْ وَ لَقَدْ عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ

و قطعاً خداوند وعده ی خود را(مبنی بر پیروزی شما در جنگ احد)محقّق گرداند،زیرا که دشمن را با خواست او می کشتید،تا آنکه سست شدید و در کار(جنگ و تقسیم غنائم)به نزاع پرداختید و از(دستور پیامبر) نافرمانی کردید،با آنکه خداوند(پیروزی و)آنچه را(از غنائم)که محبوب شما بود به شما نشان داده بود.برخی از شما خواهان دنیایند(و غنائم جنگی،)و برخی خواهان آخرت(و شهادت در راه خدا).پس آنگاه خداوند شما را از(تعقیب)آنان منصرف ساخت(و پیروزی شما به شکست انجامید،)تا شما را بیازماید،ولی از(خطای)شما درگذشت و همانا خداوند نسبت به مؤمنان،صاحب فضل و بخشش است.

نکته ها:

در سال دوم هجری که مسلمانان در جنگ بدر پیروز شدند،خداوند وعده داد که در جنگ های آینده نیز پیروز می شوند.در سال بعد که جنگ احد واقع شد،پیامبر صلی الله علیه و آله پنجاه نفر مسلح را برای حفاظت از درّه ها و کوهها نصب کرد.چون جنگ شروع شد، در آغاز مسلمانان حمله کرده و نفس دشمن را گرفته و آنها را شکست دادند، اما متأسّفانه در بین آن پنجاه نفر که مسئول حفاظت از کوه بودند، اختلاف شد،عدّه ای گفتند:پیروزی ما قطعی است،پس به سراغ جمع غنائم برویم و عدّه ی کمی همچنان سنگرها را حفظ کردند.دشمنِ شکست خورده،از همان منطقه ای که بدون محافظ مانده بود حمله کرد و این بار مسلمانان ضربه ی سنگینی خوردند و شهدای بسیاری دادند،تا آنجا که جان پیامبر در معرض خطر قرار گرفت و بسیاری از مسلمانان پا به فرار گذاشتند.

پس از پایان جنگ،مسلمانان از پیامبر صلی الله علیه و آله انتقاد می کردند که مگر خدا به ما وعده ی پیروزی نداده بود،پس چرا شکست خوردیم؟این آیه پاسخ می دهد که وعده ی خدا راست و درست بود،ولی سستی و نزاع و نافرمانی عاملِ شکست شما شد.

پیام ها:

-معنای تحقق وعده های خدا،نادیده گرفتن سنّت های الهی نیست.نصرت خداوند تا زمانی است که شما به وظیفه عمل کنید. لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ... إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ

-از جمله عوامل شکست،سستی،نزاع و عدم اطاعت از فرماندهی است.

فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ...وَ عَصَیْتُمْ

-افراد برای هدف های متفاوت جنگ می کنند.بعضی برای دنیا می جنگند و بعضی برای آخرت. مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ

-پایداری در نبرد،حفظ وحدت و اطاعت،نشانه ی آخرت خواهی رزمندگان است. مِنْکُمْ مَنْ یُرِیدُ الْآخِرَهَ

-جزای کسی که بجای شکر نعمت پیروزی،به اختلاف و نافرمانی و سستی دامن زند،شکست است. صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ

-عامل شکست های بیرونی،درونی است.شما در درون سست و نافرمان شدید،لذا در بیرون شکست خوردید. فَشِلْتُمْ... صَرَفَکُمْ عَنْهُمْ

-شکست ها،وسیله ی آزمایش الهی است. لِیَبْتَلِیَکُمْ

-هنگام تخلّف و شکست نیز از لطف خدا مأیوس نشوید. عَفا عَنْکُمْ

-ایمان،بستر و زمینه ی دریافت فضل خاص خداوند است. عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ

-مؤمن را به خاطر یک خلاف نباید از صفوف اهل ایمان خارج دانست،بلکه باید از یک سو هشدار داد و از سوی دیگر با تشویق دلگرمش کرد. عَفا عَنْکُمْ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ

إِذْ تُصْعِدُونَ وَ لا تَلْوُونَ عَلی أَحَدٍ وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْراکُمْ فَأَثابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ وَ اللّهُ خَبِیرٌ بِما تَعْمَلُونَ

(به خاطر بیاورید)هنگامی که(در جنگ احد به هنگام فرار،از کوه)بالا می رفتید و به هیچ کس توجّه نمی کردید،(در حالی که)پیامبر شما را از پشت سرتان فرا می خواند (که به جای خود برگردید).پس به سزای آن، خداوند غمی بر غم هایتان افزود تا دیگر بر آنچه (از غنائم)از کفتان رفته یا(از آسیب و زخم)بر سرتان آمد،اندوه نخورید و(بدانید که)خداوند به آنچه انجام می دهید،آگاه است.

نکته ها:

درباره جمله ی فَأَثابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ تفسیرهای گوناگونی مطرح شد است از جمله:

.خداوند به لطف خود،غم پیروزی کفّار بر مسلمانان را جایگزین غم از دست دادن غنائم ساخت.

.خداوند به سزای غمی که بر دل پیامبر وارد کردید،شما را دچار غم و اندوه فراوان کرد.

.خداوند به سزای فرار از جنگ و نافرمانی از پیامبر،غم های فراوانی را یکی پس از دیگری بر شما وارد کرد.

بر اساس روایات،غم اول شکست در جنگ احد و غم دوم،تسلّط خالدبن ولید بر مسلمانان بود که موجب افزایش اندوه آنان از شکست در جنگ احد گردید.

پیام ها:

-نتیجه ی سستی،اختلاف و عدم اطاعت از فرماندهی؛فرار و سراسیمگی در جبهه ی نبرد است. حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ... إِذْ تُصْعِدُونَ

-یاد نقاط ضعف،مایه ی بهره گیری از تجربه هاست. إِذْ تُصْعِدُونَ

-هنگام خطر،انسان جز خودش به فکر دیگری نیست. لا تَلْوُونَ عَلی أَحَدٍ

-فریاد رهبر،در افراد ترسو وسست ایمان تأثیرگذار نیست. وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ

-اظهار علاقه،در روز آسایش مهم نیست؛همدلی و همراهی در روزهای سختی نشانه ی دوستی واقعی است. وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ...

-آنجا که همه فرار می کنند،رهبر باید در صحنه بماند و فراریان را فرابخواند.

وَ الرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ...

-یک لحظه غفلت و کوتاهی در انجام وظیفه،موجب هجوم ناگواری های پی درپی می شود. غَمًّا بِغَمٍّ

-از ناگواری های گذشته درس بگیرید و از مصیبت ها و ناکامی های گذشته، اندوهی به دل را ندهید. لِکَیْلا تَحْزَنُوا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا ما أَصابَکُمْ

ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ مِنْ بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً نُعاساً یَغْشی طائِفَهً مِنْکُمْ وَ طائِفَهٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ یَقُولُونَ هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا قُلْ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ وَ لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ وَ لِیُمَحِّصَ ما فِی قُلُوبِکُمْ وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

سپس(خداوند)به دنبال آن غم،آرامشی(به گونه ی)خوابی سبک بر شما فروفرستاد که گروهی از شما را فراگرفت(و با آن،خستگی و اضطراب از تن شما بیرون رفت.این آرامش برای کسانی بود که از فرار خود در احد ناراحت و تائب بودند)،ولی گروه دیگر که همّتشان(حفظ)جان خودشان بود و به(وعده های)خدا همچون دوران جاهلیّت گمان ناحق داشتند،(به طعنه)می گفتند:آیا چیزی از امر(نصرت الهی)با ماست؟ بگو:براستی که امر(پیروزی)همه اش به دست خداست.آنها در دل های خود چیزی را مخفی می کنند که برای تو آشکار نمی کنند،می گویند:اگر در تصمیم گیری (برای شیوه جنگ،) حقّی برای ما بود،ما در اینجا کشته نمی شدیم.(به آنان)بگو:اگر در خانه هایتان نیز بودید،آنهایی که کشته شدن بر آنها مقرّر شده بود،به سوی قتلگاه خود روانه می شدند و(حادثه احد)برای آن است که آنچه را در سینه های شماست،خدا بیازماید و آنچه را در دل دارید،پاک وخالص گرداند وخداوند به آنچه در سینه هاست داناست.

پیام ها:

-خداوند به خاطر تخلّفات و اختلافاتی که در جنگ احد داشتند،شما را تنبیه کرد،ولی به حال خود رها نکرد. ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ... أَمَنَهً

-خداوند در اوج حوادث تلخ،به دلهای مؤمنان آرامش می بخشد. بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَهً

-خواب،مایه ی آرامش و هدیه ای الهی است. أَنْزَلَ عَلَیْکُمْ... نُعاساً

-روحیات،اعتقادات،باورها و تحلیل های همه ی رزمندگان یکسان نیست.

طائِفَهً...وَ طائِفَهٌ...

-در بند خود بودن،مایه ی بد گمانی به وعده های الهی است. أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ

-حتّی در شرایط بحرانی و شکست ها نیز به خدا و وعده های او سوءظن نبرید.

وَ طائِفَهٌ...یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ

-سوءظنّ به وعده های خدا،ناروا و بی اساس و از عقاید جاهلیّت است.

یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ

-خودمحوری و رفاه طلبی،انسان را از مدار رضای خداوند خارج می کند. قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ

-این پندار که مسلمانان حتّی در صورتِ سستی و اختلاف ونافرمانی نباید شکست بخورند،پنداری جاهلانه است. ظَنَّ الْجاهِلِیَّهِ

-افراد ضعیف الایمان،شکست خود را به عدم نصرت الهی نسبت می دهند.

یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ شَیْءٌ ما قُتِلْنا هاهُنا

-طرح سؤالاتی که موجب تضعیف روحیه ی رزمندگان می شود،ممنوع است.

هَلْ لَنا مِنَ الْأَمْرِ مِنْ شَیْءٍ

-در برابر ایجاد وسوسه ها و تردیدها،قاطعیّت لازم است. قُلْ إِنَّ الْأَمْرَ کُلَّهُ لِلّهِ

-مسلمانان رفاه طلب و خود محور،دائماً از درون نگرانند. یُخْفُونَ فِی أَنْفُسِهِمْ ما لا یُبْدُونَ لَکَ

-آنهایی که به خود فکر می کنند،توقّعِ قبول نظراتشان را در تصمیم گیری ها دارند. أَهَمَّتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ... یَقُولُونَ لَوْ کانَ لَنا مِنَ الْأَمْرِ...

-از مقدّرات حتمی،امکان فرار نیست. لَوْ کُنْتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ...

-اعتقاد به مقدّرات حتمی پروردگار،به انسان آرامش می دهد. لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلی مَضاجِعِهِمْ

-حوادث تلخ و شکست در جبهه ها،یکی از راههای امتحان و شناسایی روحیه ها و درجات ایمان افراد است. لِیَبْتَلِیَ اللّهُ ما فِی صُدُورِکُمْ

-حوادث تلخ و شیرین،صحنه ای برای تجلّی روح و فکر شماست وگرنه خداوند همه ی روحیه ها و افکار را از قبل می داند. وَ اللّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ

إِنَّ الَّذِینَ تَوَلَّوْا مِنْکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّیْطانُ بِبَعْضِ ما کَسَبُوا وَ لَقَدْ عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ حَلِیمٌ

همانا کسانی از شما که روز برخورد دو سپاه(در احد،از جنگ)روی برگرداندند(و فرار کردند،)جز این نبود که شیطان به خاطر بعضی از کردار(ناپسند)شان آنها را لغزانید و البتّه خداوند از آنها گذشت،براستی که خداوند آمرزنده ی بردبار است.

نکته ها:

آیه در مورد فرار بعضی از مسلمانان در جنگ احد است.در تفاسیر آمده است؛در جنگ احد جز سیزده نفر(پنج نفر آنان از مهاجران و هشت نفر از انصار)همه فرار کردند. در مورد این که سیزده نفر،جز علی علیه السلام چه کسانی بودند اختلاف است.

چگونگی برخورد مسلمانان در جنگ احد آنان را به چهار گروه تقسیم کرد: .شهدا .

صابران .فراریان که مورد عفو قرار گرفتند .منافقان.

پیام ها:

-یکی از علل فرار از جنگ،گناه است. تَوَلَّوْا... بِبَعْضِ ما کَسَبُوا

-گناه،میدان را برای وسوسه های شیطان باز می کند. اسْتَزَلَّهُمُ... بِبَعْضِ ما کَسَبُوا

-خطاکار را نباید برای همیشه طرد کرد ودر کیفر او شتاب کرد. عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ

-خداوند گنهکاران را می بخشد،پس شما آنان را ملامت نکنید. عَفَا اللّهُ عَنْهُمْ

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ کَفَرُوا وَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ إِذا ضَرَبُوا فِی الْأَرْضِ أَوْ کانُوا غُزًّی لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا لِیَجْعَلَ اللّهُ ذلِکَ حَسْرَهً فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

ای کسانی که ایمان آوردید! مانند کسانی که کفر ورزیدند نباشید که درباره ی برادران خود،که به سفر رفته یا رزمنده بودند،گفتند:اگر نزد ما بودند نمی مردند و کشته نمی شدند. (بلکه با دلگرمی به جبهه بروید)تا خداوند آن(شجاعت و شهادت طلبی شما) را در دلهای کفّار(و منافقان) مایه ی حسرت(رسیدن به هدفشان)قرار دهد و خداوند (است که)زنده می کند و می میراند و خداوند به آنچه انجام می دهید بیناست.

پیام ها:

-دشمن پس از پایان جنگ،دست به شایعات دلسرد کننده می زند. لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا اگر مجاهدان نزد ما می ماندند کشته نمی شدند.

-دشمن در لباس دلسوزی و حسرت،سمپاشی می کند. لَوْ کانُوا عِنْدَنا

-کسی که زندگی مادّی هدف اوست،مرگ و شهادت را خسارت می داند. لَوْ کانُوا عِنْدَنا ما ماتُوا وَ ما قُتِلُوا

-منافق،کافر است،چون گویندگان این سخنان منافقان بودند،ولی قرآن از آنها به کَالَّذِینَ کَفَرُوا یاد می کند.

-مرگ و حیات،از مقدّرات الهی است،نه آنکه مربوط به جنگ و سفر باشد.

وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ

-تقویت ایمان به مقدّرات الهی،موجب استقامت و حضور در میادین جهاد و برطرف شدن ترس و هراس می شود. وَ اللّهُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ

-خداوند بصیر و آگاه است،مواظب حالات،افکار و اعمال خود باشیم. وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ

وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ

و اگر در راه خدا کشته شوید و یا بمیرید(زیان نکرده اید،زیرا)آمرزش و رحمت خداوند از آنچه(آنان در طول عمر خود)جمع می کنند،بهتر است.

نکته ها:

خداوند با بیان دو نکته،به شایعات دلسرد کننده ی منافقان که در آیه ی قبل مطرح شد پاسخ می دهد:

الف:مرگ وحیات به دست اوست.جبهه رفتن،طول عمر را کم نمی کند.

ب:کسی که در راه خدا گام بردارد،بمیرد یا شهید شود،برنده است.زیرا او عمر داده،ولی مغفرت و رحمت گرفته است،پس چیزی را نباخته است.

کسانی که در راه سفر به جبهه،یا در راه تحصیل علم،یا در سفر به حج و زیارت،تبلیغ و ارشاد و سایر اهداف مقدّس از دنیا بروند،مشمول رحمت و مغفرت الهی خواهند بود.

پیام ها:

-در جهان بینی الهی،مرگ و شهادت در راه خدا،از همه ی دنیا و جمع کردنی های آن بهتر است. وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ...

-مهم در راه خدا بودن است،خواه به شهادت بیانجامد یا مرگ. قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوْ مُتُّمْ...

-اوّل باید بخشیده شد،سپس رحمت الهی را دریافت کرد.کلمه ی لمغفره قبل از کلمه رحمه آمده است.

-مغفرت و رحمت نتیجه ای ابدی دارد،ولی مال و ثروت آثارش موقّت است.

لَمَغْفِرَهٌ مِنَ اللّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیْرٌ مِمّا یَجْمَعُونَ

وَ لَئِنْ مُتُّمْ أَوْ قُتِلْتُمْ لَإِلَی اللّهِ تُحْشَرُونَ

و اگر بمیرید یا کشته شوید،قطعاً به سوی خداوند برانگیخته می شوید.

نکته ها:

در آیه ی عبارت فِی سَبِیلِ اللّهِ نیامده،تا بگوید:محشور شدن همه ی کسانی که بمیرند یا کشته شوند در هر راهی که باشند،به سوی خداست.اکنون که مرگ برای همه حتمی است و حشرِ همه در محضر خداوند نیز حتمی است،پس چرا بهترین نوع رفتن را با رضایت پذیرا نباشیم؟اگر مرگ و شهادت،هر دو بازگشت به سوی خداست،پس نگرانی از شهادت چرا؟

امام حسین علیه السلام می فرمایند:

فان تکن الابدان للموت انشئت

فقتل امرء فی اللّه بالسّیف افضل

اگر بدن ها برای مرگ آماده شده اند،پس شهادتِ مرد در راه خدا با شمشیر بهترین مرگ است.

فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کُنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ فَإِذا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَی اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ

(ای رسول ما!)پس به خاطر رحمتی از جانب خدا(که شامل حال تو شده،)با مردم مهربان گشته ای و اگر خشن و سنگدل بودی،(مردم)از دور تو پراکنده می شدند.

پس از(تقصیر)آنان درگذر و برای آنها طلب آمرزش کن و در امور با آنان مشورت نما،پس هنگامی که تصمیم گرفتی،(قاطع باش و)بر خداوند توکّل کن.

براستی که خداوند توکّل کنندگان رادوست می دارد.

نکته ها:

گرچه محتوای آیه یک سری دستورات کلّی است،لیکن نزول آیه درباره ی جنگ احد است.زیرا مسلمانانی که در جنگ احد فرار کرده، شکست خورده بودند،در آتش افسوس وندامت وپشیمانی می سوختند.آنان اطراف پیامبر را گرفته وعذرخواهی می کردند،خداوند نیز با این آیه دستور عفو عمومی صادر نمود.

کلمه ی شُوْر در اصل به معنی مکیدن شیره ی گل ها توسط زنبور است.در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریه ها را جذب می کند.مولوی می گوید:

کاین خردها چون مصابیح،انور است

بیست مصباح،از یکی روشنتر است.

پیام ها:

-نرمش با مردم،یک هدیه ی الهی است. فَبِما رَحْمَهٍ مِنَ اللّهِ لِنْتَ لَهُمْ

-افراد خشن و سختگیر نمی توانند مردم داری کنند. لاَنْفَضُّوا مِنْ حَوْلِکَ

-نظام حکومتی اسلام،بر مبنای محبّت و ارتباط تنگاتنگ با مردم است. حَوْلِکَ

-رهبری و مدیریّت صحیح،با عفو و عطوفت همراه است. فَاعْفُ عَنْهُمْ

-خطاکارانِ پشیمان و گنهکاران شرمنده را بپذیریدو جذب کنید. فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ

-ارزش مشورت را با ناکامی های موسمی نادیده نگیرید.   وَ شاوِرْهُمْ

-پیامبر وظیفه داشت با مردم حتی آنان که در گذشته لغزش داشته اند نیز مشورت کند. وَ شاوِرْهُمْ

-ظلمی را که به تو کردند،عفو کن؛ فَاعْفُ عَنْهُمْ برای گناهی که نسبت به خدا مرتکب شدند،طلب آمرزش کن؛ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ در مسائل سیاسی اجتماعی، آنان را طرف مشورت خود قرار ده. وَ شاوِرْهُمْ

-استغفارِ پیامبر درباره ی امّتش،به دستور خداست.پس مورد قبول نیز هست.

وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ

-مشورت کردن،منافاتی با حاکمیّت واحد و قاطعیّت ندارد. وَ شاوِرْهُمْ... فَإِذا عَزَمْتَ

-در کنار فکر و مشورت،توکّل بر خدا فراموش نشود. فَتَوَکَّلْ

-ابتدا مشورت و سپس توکّل،راه چاره ی کارهاست،خواه به نتیجه برسیم یا نرسیم. شاوِرْهُمْ... فَتَوَکَّلْ... إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ

إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ وَ إِنْ یَخْذُلْکُمْ فَمَنْ ذَا الَّذِی یَنْصُرُکُمْ مِنْ بَعْدِهِ وَ عَلَی اللّهِ فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

اگر خداوند شما را یاری کند،هیچ کس بر شما غالب نخواهد شد و اگر شما را خوار کند،پس چه کسی است که بعد از آن بتواند شما را یاری کند؟ (بنابراین)مؤمنان فقط باید بر خداوند توکّل کنند.

نکته ها:

در آیه ی قبل،سفارش به توکّل شد و در این آیه،دلیل توکّل بر خدا را چنین مطرح می کند که عزّت و ذلّت تنها به دست اوست.

در حدیث آمده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل پرسید:توکّل بر خدا چیست؟جبرئیل گفت:این که بدانی مخلوق،سود و زیانی به تو نمی رساند و از غیر خدا کاملاً مأیوس شوی.

اگر انسان به این درجه رسید،جز برای خدا کار نمی کند و از غیر خدا نمی هراسد و جز به خدا امید ندارد و این حقیقت توکّل است.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه میان انسان و گناه،مانعی حائل نشد و انسان گرفتار معصیت گردید،این خذلان الهی است .

پیام ها:

-تنها نصرت و امداد الهی است که تحت الشعاع هیچ چیز قرار نمی گیرد. إِنْ یَنْصُرْکُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَکُمْ

-پیروزی و شکست هردو با اراده ی خداوند است. یَنْصُرْکُمُ... یَخْذُلْکُمْ

-ایمان،از توکّل بر خدا جدا نیست. فَلْیَتَوَکَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ وَ مَنْ یَغْلُلْ یَأْتِ بِما غَلَّ یَوْمَ الْقِیامَهِ ثُمَّ تُوَفّی کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

و هیچ پیامبری را نسزد که خیانت کند و هر کس خیانت کند،آنچه را که (در آن)خیانت نموده روز قیامت به همراه آورد،سپس به هر کس پاداشِ کاملِ آنچه کسب کرده،داده شود و آنها ستم نبینند.

نکته ها:

شاید این آیه،پاسخی به آنان باشد که به خاطر جمع غنایم،منطقه حفاظتی احد را رها کردند.آنها به گمان این که از سهم غنیمت محروم نشوند،هشدارهای فرمانده خود را که می گفت:سهم شما محفوظ است و از نظر رسول خدا صلی الله علیه و آله دور نخواهد بود،نادیده گرفتند.

این آیه می فرماید:پیامبر در سهم شما از غنیمت خیانت نخواهد کرد،پس مطمئن باشید و به وظیفه ی خود عمل کنید.

امام باقر علیه السلام فرمودند: مال دزدی و جنسِ به سرقت رفته،در برابر چشم خائن در دوزخ مجسّم شده،به او گفته می شود به آتش داخل شو وآن را خارج کن

غشّ،تقلّب،غصب و خیانت از موارد غِلّ است.شخصی که مسئول جمع آوری زکات بود،خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رسید و گفت:این مقدار از اموالی که جمع کرده ام زکات است و مربوط به شماست و این مقدار نیز هدایای مردم به خود من است.حضرت بالای منبر رفت و فرمود:آیا اگر این شخص در خانه اش می نشست کسی به او هدیه می داد؟! به خدا سوگند او با همین اموال حرام در قیامت محشور خواهد شد.

آنجا که مردم حتی به انبیا بدبین می شوند،شما چه انتظاری نسبت به خودتان دارید؟! از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود: رضایت مردم به دست نمی آید و زبانشان قابل کنترل نیست .

پیام ها:

-نه تنها پیامبر اسلام،بلکه همه ی انبیای الهی امین هستند. وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ... نبوّت با خیانت سازگار نیست.کسی که می خواهد امین تربیت کند باید خود اهل خیانت نباشد.گرچه در بین رهبران غیر الهی،اهل خیانت کم نیست.

-هیچ کس حتّی انبیا،از سوءظنّ مردم به دور نیست. ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ

(ضعف ایمان از یکسو و حبّ دنیا از سوی دیگر،انسان را وادار می کند به انبیا سوءظنّ ببرد.)

-از حریم انسان های پاک و اولیای خدا دفاع کنید. وَ ما کانَ لِنَبِیٍّ أَنْ یَغُلَّ...

-به نمایش گذاردن مال حرام در قیامت،نوعی مجازات است.و چه سخت است که در برابر انبیا،شهدا وهمه ی مردم در قیامت،انسان را همراه با مالی که خیانت کرده بیاورند. یَأْتِ بِما غَلَّ

-یاد قیامت،بازدارنده از خیانت است. یَأْتِ بِما غَلَّ

-خیانت،خیانت است و مقدار آن مهم نیست. یَأْتِ بِما غَلَّ (کلمه ی ما در

جمله ی یأت بما غلّ شامل هر مقدار،گرچه اندک باشد،می شود).

-قیامت صحنه ای است که نیکان،حسنات خود را می آورند، جاءَ بِالْحَسَنَهِ و خائنین خیانت های خود را به همراه دارند. یَأْتِ بِما غَلَّ

-خداوند عادل است.هم جزا را کامل می دهد و هم ذرّه ای افراط نمی کند.

وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ

أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ هُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ اللّهِ وَ اللّهُ بَصِیرٌ بِما یَعْمَلُونَ

آیا کسی که در پی خشنودی خداوند است،مانند کسی است که به خشم و غضب خدا دچار گشته و جایگاه او جهنّم است؟و چه بد بازگشتگاهی است. آنان نزد خدا(دارای)درجاتی هستند و خداوند به آنچه انجام می دهند،بیناست.

نکته ها:

در شأن نزول این آیه آمده است:وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد به سوی احد حرکت کنید،منافقان به بهانه های مختلف در مدینه ماندند و گروهی از مسلمانان سست ایمان نیز از آنها پیروی کرده و در جبهه حاضر نشدند.

در آیه ی همین سوره خواندیم:خداوند کسانی را که از جبهه فرار کرده سپس پشیمان شدند می بخشد،امّا این آیه می فرماید:مرفّهان و منافقان بهانه گیر را نمی بخشد.

در آیاتی از قرآن این تعبیر آمده است که برای مؤمنان درجاتی است: لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ   لَهُمُ الدَّرَجاتُ الْعُلی امّا در این آیه می فرماید:خود مؤمنان درجات می شوند؛همان گونه که انسان های پاک همچون علیّ بن ابیطالب علیهما السلام ابتدا طبق میزان حرکت می کنند و سپس خود آنان میزان می شوند،ابتدا دور محور می گردند، سپس خود آنان محور حقّ می شوند.

پیام ها:

-هدف مجاهدان واقعی،بدست آوردن رضای خداست،نه پیروزی و غنائم و خودنمایی. أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ...

-در جامعه اسلامی،نباید مجاهدان و مرفّهان یکسان دیده شوند.(با توجّه به شأن نزول) أَ فَمَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَ اللّهِ... کَمَنْ باءَ...

-روی گردانی از جبهه و جنگ،بازگشت به غضب خداست. کَمَنْ باءَ بِسَخَطٍ

-خشنودی یا خشم الهی باید تنها ملاک عمل یک مسلمان باشد. رِضْوانَ اللّهِ...

بِسَخَطٍ مِنَ اللّهِ

لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت که در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیخت،تا آیات او را بر آنها تلاوت کند و ایشان را پاک کرده و رشد دهد و به آنان کتاب و حکمت بیاموزد،هر چند که پیش از آن،قطعاً آنها در گمراهی آشکار بودند.

نکته ها:

مَنّ ،به معنای سنگی است که برای وزن کردن اجسام بکار می رود و اعطاکردن هر نعمت سنگین و گرانبهایی را منّت گویند.امّا سنگین و بزرگ جلوه دادنِ کارهای کوچک، ناپسند است.بنابراین بخشیدن نعمت بزرگ،نیکو ولی بزرگ نمایی جلوه دادن نعمت های کوچک،ناپسند است.

بعثت انبیا از میان مردم دارای برکاتی است:

الف:مردم سابقه او را می شناسند و به او اعتماد می کنند.

ب:الگوی مردم در اجرای دستورات و فرامین الهی هستند.

ج:درد آشنا و شریک غم و شادی مردمند.

د:در دسترس مردم هستند.

همچنان که حضرت علی علیه السلام در نهج البلاغه استفاده می شود،در دوره جاهلیّت مردم نه فرهنگ سالم داشتند و نه از بهداشت بهره مند بودند.

برادر ایشان،جعفر طیّار نیز در هجرت به حبشه،در برابر نجاشی اوضاع دوره جاهلی را چنین ترسیم می کند: کنّا أهل الجاهلیّه نعبد الاصنام و نأکل المیته و نأتی الفواحش و نقطع الارحام و نُسیء الجوار یأکل القوی منا الضعیف حتّی بعث اللّه رسولا... ما بت پرستانی بودیم که در آن روزها مردارخوار و اهل فحشا و فساد بودیم،با بستگان قطع رابطه و با همسایگان بدرفتاری می کردیم،قدرتمندان ما حقوق ناتوانان را پایمال می کردند تا این که خداوند پیامبرش را مبعوث کرد....

پیام ها:

-بعثت انبیا،از بزرگ ترین هدیه های آسمانی و نعمت الهی است. لَقَدْ مَنَّ اللّهُ

-گرچه بعثت برای همه ی مردم است،ولی تنها مؤمنان شکرگزار این نعمت هستند و از نور هدایت بهره می گیرند. لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ

-انبیا،از میان مردم و مردمی بودند. مِنْ أَنْفُسِهِمْ

-تلاوت آیات قرآن،وسیله ی تزکیه و تعلیم است. یَتْلُوا... یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ -تزکیه بر تعلیم مقدّم است. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ

-تزکیه و تعلیم سرلوحه برنامه های انبیاست. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ

-رشد و خودسازی باید در سایه ی مکتب انبیا و آیات الهی باشد. یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ (ریاضت ها و رهبانیّت هایی که سرچشمه اش آیات الهی و معلّمش انبیا نباشند،خود یک انحراف است).

-برای شناخت بهتر نعمت بعثت انبیا،به تاریخِ مردمان قبل از آنان باید مراجعه کرد. إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

-در محیطهای گناه آلود وگمراه نیز می توان کار کرد. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ... وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ

-در مکتب انبیا،پرورش روحی و آموزش فکری،در کنار بینش و بصیرت مطرح است. یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ

أَ وَ لَمّا أَصابَتْکُمْ مُصِیبَهٌ قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها قُلْتُمْ أَنّی هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

آیا چون مصیبتی(در جنگ احد)به شما رسید که دو برابرش را(در جنگ بدر)به آنها(دشمن)وارد ساخته بودید،گفتند:این مصیبت از کجاست؟(و چرا به ما رسید؟) بگو:آن از سوی خودتان است.قطعاً خداوند بر هر کاری تواناست.

نکته ها:

مسلمانان که در احد هفتاد کشته دادند و شکست خوردند،از پیامبر می پرسیدند:چرا ما شکست خوردیم؟خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید که به آنها بگو:شما دو برابر این تعداد را در سال قبل،در جنگ بدر،به دشمن ضربه وارد کردید.شما از آنها هفتاد کشته و هفتاد اسیر گرفتید،به علاوه شکست امسال به خاطر تفرقه و سستی و اطاعت نکردن خودتان از فرماندهی بوده است.

پیام ها:

-هنگام قضاوت،تلخی ها و شیرینی ها را با هم در نظر بگیرید.تنها شکست احد را نبینید، پیروزی بدر را هم یاد کنید. قَدْ أَصَبْتُمْ مِثْلَیْها

-در جستجوی عوامل شکست،ابتدا به سراغ عوامل درونی و روحی و فکری خود بروید،سپس عوامل دیگر را پیگیری کنید. قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ

-خداوند بر هر چیزی قادر است،ولی ما باید شرایط لازم و لیاقت بهره برداری را به دست آوریم. هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ... إِنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

-گمان نکنید که تنها مسلمان بودن برای پیروزی کافی است،تا در هر شکستی کلمه ی چرا وچطور را بکار ببرید،بلکه علاوه بر ایمان،رعایت اصول و قوانین نظامی وسنّت های الهی لازم است. قُلْتُمْ أَنّی هذا قُلْ هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ

وَ ما أَصابَکُمْ یَوْمَ الْتَقَی الْجَمْعانِ فَبِإِذْنِ اللّهِ وَ لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ

و آنچه روز مقابله ی دو گروه(کفر و ایمان در احد)به شما وارد شد،به اذن خدا بود(تا شما را آزمایش کند)و مؤمنان را مشخّص کند.

نکته ها:

خداوند برای هر کاری،علّتی را مقرّر کرده است و هر یک از پیروزی و کامیابی ها و شکیت و ناکامی ها دلیلی دارند.علّت شکست شما در احد این بود که سست شده و ناهماهنگی کردید و برای جمع آوری غنائم حرص ورزیدید که در آیه قبل فرمود: هُوَ مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِکُمْ این آیه می فرماید:هر یک از انتخاب های شما،میان اتحاد یا تفرقه، جدّی بودن یا سست شدن،در مدار اراده ی الهی است.اوست که به شما قدرت انتخاب می دهد و هر راهی برگزینید،به نتیجه آن می رسید. ما أَصابَکُمْ... فَبِإِذْنِ اللّهِ

پیام ها:

-شکست ها و پیروزی ها،به اراده ی خداوند محقّق می شود که همان سنّت های اوست. فَبِإِذْنِ اللّهِ

-حوادث تلخ وشیرین،میدان آزمایش وشناسایی انسان هاست. لِیَعْلَمَ الْمُؤْمِنِینَ

وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا وَ قِیلَ لَهُمْ تَعالَوْا قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ

و چهره ی منافقان معلوم شود،(کسانی که چون)به آنها گفته شد:بیایید شما(هم مثل دیگران) در راه خدا بجنگید و یا(لااقل از حریم خود)دفاع کنید، گفتند: اگر (فنون)جنگی را می دانستیم،حتماً از شما پیروی می کردیم.آنها در آن روز،به کفر نزدیک تر بودند تا به ایمان.با دهانشان چیزی می گویند که در دلشان نیست و خداوند به آنچه کتمان می کنند، آگاه تر است.

نکته ها:

برای جمله ی لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً سه معنا شده است:

الف:حرکت شما به سوی احد برای جنگ در خارج از شهر،جنگ برابر نیست،بلکه یک نوع خودکشی است و لذا ما این را جنگ نمی دانیم و شرکت نمی کنیم.

ب:ما اگر فنون نظامی می دانستیم شرکت می کردیم.

ج:ما یقین داریم که جنگی رخ نخواهد داد ولذا شرکت در جبهه ضرورتی ندارد.

پیام ها:

-جبهه ی جنگ،چهره منافقان را افشا می کند. وَ لِیَعْلَمَ الَّذِینَ نافَقُوا

-رهبر باید مردم را برای مقابله با دشمن بسیج کند. تَعالَوْا قاتِلُوا

-جهاد،گاهی ابتدایی و برای برداشتن طاغوت هاست و گاهی دفاعی و برای حفظ جان و مال مسلمانان است. قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا

-انگیزه ها و درجات و ارزش آنها متفاوت است. قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَوِ ادْفَعُوا

-دفاع از وطن و جان خود و دیگران،یک ارزش است. أَوِ ادْفَعُوا

-منافقان،موضع گیری های خودشان را توجیه می کنند. لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ

-سر باز زدن از جبهه،نشانه ی کفر است. هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ

-ایمان انسان در شرایط و زمان های مختلف فرق می کند. هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ

-همه ی اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله عادل نبودند. هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِیمانِ

-خداوند در باره ی منافقان،هم تهدید می کند و هم افشاگری. هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ... یَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَیْسَ فِی قُلُوبِهِمْ

-آنچه در احد برای همه کشف شد،گوشه ای از نفاق بود،بخش بیشترش را خدا می داند. وَ اللّهُ أَعْلَمُ بِما یَکْتُمُونَ

الَّذِینَ قالُوا لِإِخْوانِهِمْ وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

منافقان کسانی هستند که(بعد از پایان جنگ احد،دست به تبلیغات یأس آور زده و در حالی که خود از جنگ سر باز زده و در خانه های)خود نشسته اند و در حقّ برادران خود گفتند:اگر از ما پیروی می کردند کشته نمی شدند.به آنان بگو:اگر راست می گویید،مرگ را از خودتان باز دارید.

پیام ها:

-منافقان به هنگام حرکت مردم به جبهه ها،در خانه ها می نشینند. وَ قَعَدُوا

-منافقان،روحیه ی خانواده های شهدا را تضعیف می کنند. لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا

-منافقان،خود را رهبر فکری دیگران می دانند. لَوْ أَطاعُونا

-در جهان بینی منافقان،اصالت با زندگی مادّی و رفاه است. وَ قَعَدُوا لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا

-ایمان به مقدّر بودن مرگ،سبب شجاعت و پذیرش رفتن به جبهه است و در

بینش منافقان،شهادت و سعادت اخروی جایگاه ندارد. لَوْ أَطاعُونا ما قُتِلُوا

-باید با تبلیغات سوء منافقان برخورد کرد. قُلْ فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ

-انسان نمی تواند مرگ را از خود دفع کند. فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ

-مرگ به دست خداست،جبهه یا خانه در مرگ نقش اصلی را ندارند. فَادْرَؤُا عَنْ أَنْفُسِکُمُ الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ

و هرگز گمان مبر آنها که در راه خدا کشته شده اند،مردگانند؛بلکه آنها زندگانی هستند که نزد پروردگارشان روزی داده می شوند.

نکته ها:

ما بر مبنای قرآن که شهیدان را زنده می داند،به شهدای راه اسلام و خصوصاً شهدای کربلا سلام کرده،با آنان حرف می زنیم و توسل می جوییم.

ابوسفیان در پایان جنگ احد با صدای بلند فریاد می زد:این هفتاد کشته ی مسلمانان در احد،به عوض هفتاد کشته ی ما در جنگ بدر.ولی رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: کشته های ما در بهشت جای دارند،ولی کشتگان شما در دوزخند.

نکاتی پیرامون شهید و شهادت

.در روایات آمده است که شهید،هفت ویژگی اعطایی از جانب خداوند دارد:اوّلین قطره ی خونش،موجب آمرزش گناهانش می گردد.سر در دامن حورالعین می نهد.به لباس های بهشتی آراسته می گردد.معطّر به خوش بوترین عطرها می شود.جایگاه خود را در بهشت مشاهده می کند.اجازه ی سیر و گردش در تمام بهشت به او داده می شود.پرده ها کنار رفته و به وجه خدا نظاره می کند.

.پیامبر صلی الله علیه و آله از شخصی شنید که در دعا می گوید: اسئلک خیر ما تسئل خدایا! بهترین چیزی که از تو درخواست می شود به من عطا کن،فرمود:اگر این دعا مستجاب شود،در راه خدا شهید می شود. 

.در روایت آمده است:بالاتر از هر نیکی،نیکوتری هست،مگر شهادت که هرگاه شخصی شهید شود،بالاتر از آن خیری متصوّر نیست.

.در روز قیامت،شهید مقام شفاعت دارد. 

.از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمود:در قیامت لغزش های شهیدبه خودش نیز نشان داده نمی شود.

.شهدای صف اوّلِ حمله و خط شکن،مقامشان برتر است.

.مجاهدان از درب مخصوص وارد بهشت می شوند و قبل از همه به بهشت می روند  و در آنجا جایگاه مخصوصی دارند.

.تنها شهید است که آرزو می کند به دنیا بیاید و دوباره شهید شود.

.بهترین و برترین مرگ ها،شهادت است.

.هیچ چیز نزد خداوند محبوب تر از قطره ی خونی که در راه او ریخته شود،نیست.

.در قیامت،شهید سلاح به دست،با لباس رزم و بوی خوش به صحنه می آید و فرشتگان به او درود می فرستند.

.امامان ما شهید شدند.بسیاری از انبیا ورهروان وپیروان آنان نیز شهید شدند. وَ کَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ   ، یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ .حضرت علی علیه السلام با داشتن دهها فضیلت اختصاصی،تنها وقتی که در آستانه ی شهادت قرار گرفت فرمود: فزت و ربّ الکعبه او اوّل کسی بود که ایمان آورد،جای پیامبر صلی الله علیه و آله خوابید،برادر پیامبر شد،تنها خانه ی او به مسجد پیامبر درب داشت،پدر امامان و همسر زهرا علیها السلام بود.بت شکن بود،ضربت روز خندق او،از عبادت ثقلین افضل شد.امّا در هیچ یک از موارد مذکور نفرمود: فزت

.علی علیه السلام می فرمود:قسم به خدایی که جان فرزند ابوطالب در دست اوست،تحمّل هزار ضربه شمشیر در راه خدا،آسان تر از مرگ در رختخواب است.

.علی علیه السلام در جنگ احد ناراحت بود که چرا به شهادت نرسیده است تا اینکه مژده شهادت در آینده را از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله دریافت کرد.

.در عالم حیوانات نیز گوسفندِ مرده بی ارزش است،گوسفندی که به سوی قبله و با نام خدا ذبح شود،ارزش دارد.

.همان گونه که کور،مفهوم بینایی را درک نمی کند،در دنیا نیز انسان ها حیات شهدا را درک نمی کنند.

.وقتی انفاق مال در راه خدا،قابلیّت رشد تا هفتصد برابر و بیشتر را دارد،شهادت و ایثار خون و جان،در راه خدا چگونه است؟

پیام ها:

-شهادت،پایان زندگی نیست،آغاز حیات است.بسیاری از زندگان مرده اند، ولی کشتگان راه خدا زنده اند. بَلْ أَحْیاءٌ

-شهادت،باختن و از دست دادن نیست؛بلکه یافتن و به دست آوردن است.

بَلْ أَحْیاءٌ...یُرْزَقُونَ

-کشته شدن،آنگاه ارزشمند است که در راه خدا باشد. قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللّهِ

-تصوّر هلاکت و یا خسارت برای شهید،تفکّری انحرافی است که باید اصلاح شود. لاتحسبنّ

فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ مِنْ خَلْفِهِمْ أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

آنان بخاطر آنچه خداوند از فضلش به آنها داده،شادمانند و به کسانی که به دنبال ایشانند،ولی هنوز به آنها ملحق نشده اند،مژده می دهند که نه ترسی بر آنها است و نه غمی خواهند داشت.

نکته ها:

در روایات آمده است:مؤمنان واقعی که قرآن و اهل بیت پیامبر علیهم السلام را با هیچ کتاب و رهبر دیگری عوض نمی کنند،مشمول بشارت این آیه هستند.همچنین استفاده می شود که زندگی برزخی یک زندگی واقعی و دارای رزق و حیات و شادی و بشارت است.و مراد از آن تنها باقی ماندن نام نیک در تاریخ نیست.

پیام ها:

-شادی شهدا به الطاف الهی است،نه عملکرد خودشان. فَرِحِینَ بِما آتاهُمُ اللّهُ

-شهدا الطاف الهی را تفضّل الهی می دانند،نه پاداش خون خود. مِنْ فَضْلِهِ

-شهدا از همرزمان خود دل نمی کنند و آینده خوب را به آنها بشارت می دهند.

یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ

-شهدا زندگی جمعی دارند،به یکدیگر ملحق می شوند و در انتظار دیگران هستند. یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِمْ

-علاقه به سعادت دیگران و ملحق شدن آنان به کاروان عزّت و شرف،یک ارزش است. وَ یَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا

-کامیابی شهدا،همیشگی است و هرگز غم از دست دادن نعمتی را ندارند.

أَلاّ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ

یَسْتَبْشِرُونَ بِنِعْمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ وَ أَنَّ اللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ

به نعمت و فضل خدا و اینکه خداوند پاداش مؤمنان را تباه نمی کند، (آیندگان را)مژده می دهند.

پیام ها:

-در عالم برزخ،بشارت وشادمانی وجود دارد. یَسْتَبْشِرُونَ

-شهدا به نعمت و فضلی می رسند که برای ما شناخته شده نیست.کلمه بِنِعْمَهٍ و فَضْلٍ نکره آمده است.

-پاداش عملکرد مؤمنان،تضمین شده است. لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُؤْمِنِینَ

-وعده ی تضمین پاداش،انگیزه عمل است. لا یُضِیعُ

الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ

آنان که دعوت خدا و رسول را(برای شرکتِ دوباره در جهاد علیه کفّار) پذیرفتند،با آنکه جراحاتی به آنان رسیده بود،برای نیکوکاران و پرهیزکارانِ آنها،پاداش بزرگی است.

نکته ها:

کفّار قریش،پس از پیروزی در احد بسوی مکّه بازگشتند.در بین راه به این فکر افتادند که چه بهتر است به مدینه بازگردیم و باقیمانده مسلمانان را نیز از بین ببریم،تا کار اسلام یکسره شود.این خبر به پیامبر صلی الله علیه و آله رسید.آن حضرت فرمان بسیج داد و فرمود:شرکت کنندگان در احد حرکت کنند.مسلمانان آماده شدند.

ابوسفیان وقتی از بسیج عمومی مسلمانان آگاه شد،گمان کرد که لشکر تازه نفسی مهیّا شده است تا شیرینی پیروزی احد را بر کام آنان تلخ کند،لذا از حمله ی مجدّد منصرف شد و به سرعت به طرف مکّه باز گشت.

در تاریخ می خوانیم که در جنگ احد حضرت علی علیه السلام بیش از شصت زخم و جراحت برداشت،ولی لحظه ای دست از یاری پیامبر برنداشت.

در تفسیر کنزالدقائق آمده است که این آیه درباره ی حضرت علی علیه السلام و نه نفر دیگر در جنگ نازل شده است.

پیام ها:

-مؤمنان واقعی،در سخت ترین شرایط نیز دست از یاری اسلام برنمی دارند.

اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

-شرکت مجروحان در جبهه،مایه ی تشویق و تقویت روحیّه افراد سالم است.

اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

-اطاعت از رسول خدا،همچون اطاعت از خداست. اسْتَجابُوا لِلّهِ وَ الرَّسُولِ

-شرکت مجروحان در جبهه،نشانه ی وفاداری و عشق و معرفت کامل آنان به مکتب و رهبر و هدف است. مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

-گاهی شرایط جنگ به گونه ای است که حتّی مجروحان نیز باید حاضر شوند.

اسْتَجابُوا...مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

-هرچه عمل دشوارتر باشد،قابل ستایش بیشتری است. اسْتَجابُوا... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

-حضور در جبهه و مجروح شدن،اگر همراه با تقوا نباشد بی ارزش است.

لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا

-برخی از اصحاب پیامبر که در جبهه هم شرکت کرده اند،از سلامت فکر و تقوا دور شدند. لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَ اتَّقَوْا

-رزمنده ای قابل ستایش است که:

الف:از جنگ خسته نشود. اسْتَجابُوا... مِنْ بَعْدِ ما أَصابَهُمُ الْقَرْحُ

ب:اهل کار نیک باشد. لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ

ج:پرهیزکار و متقی باشد. وَ اتَّقَوْا

الَّذِینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَکُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ

مؤمنان کسانی هستند که(چون)مردم(منافق)به ایشان گفتند:بی شک مردم(کافر مکّه)بر ضد شما گرد آمده(و بسیج شده)اند،پس از آنان بترسید،(آنها به جای ترس)بر ایمانشان بیافزود و گفتند:خداوند ما را کفایت می کند و او چه خوب نگهبان و یاوری است.

نکته ها:

عوامل تبلیغاتی دشمن و برخی از مردمان ساده اندیش و ترسو،به رزمندگان و مجاهدان تلقین و نصیحت می کنند که دشمن قوی است و کسی نمی تواند حریف آنان بشود، پس بهتر است درگیر جنگ نشوید.امّا مسلمانان واقعی،بدون هیچ ترس و هراسی،با آرامش خاطر و با توکّل به خداوند،به آنان پاسخ می گویند.

امام صادق علیه السلام فرمودند: تعجّب می کنم از کسی که می ترسد و به گفته ی خداوند حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ پناه نمی برد .

پیام ها:

-در برابر تبلیغاتِ و جنگ روانی دشمن نهراسید. فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إِیماناً

-در جبهه ها،مواظب افراد نفوذی دشمن باشید. فَاخْشَوْهُمْ

-قوی ترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن،ایمان و توکّل به خداست. حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ

-مؤمن وقتی در گرداب بلا قرار می گیرد،توکّل و اتصال خود را با خدا بیشتر می کند. فَزادَهُمْ إِیماناً

-هم حرکت وتلاش لازم است،هم ایمان وتوکّل. اسْتَجابُوا... حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ

فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ

پس(این مجروحانی که برای بار دوّم آماده دفاع شدند؛بدون رخ دادن عملیاتی)با نعمت و فضل خداوند(به مقرّ خود)بازگشتند،در حالی که هیچ گزندی به آنها نرسید و (همچنان)از رضای پروردگار پیروی کردند و خداوند صاحب فضل بزرگی است.

نکته ها:

پس از آنکه مجروحان جنگ احد،به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله بار دیگر برای دفاع از اسلام بسیج شده و تا منزلگاه حمراءالاسد در تعقیب دشمن رفتند،دشمنان از آمادگی و روحیّه ی مسلمانان به هراس افتاده،از هجوم مجدّد منصرف و بازگشتند. این آیه در تقدیر از رزمندگان مجروح و مخلص جنگ احد است.

پیام ها:

-حرکت در مسیر انجام وظیفه،همراه با توکّل به خدا،سبب تبدیل مشکلات به آسانی می شود. فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَهٍ....

-چه بسیار کسانی که در راه خدا،به استقبال خطر رفته و سالم برگشته اند. لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ

-برای مردان خدا اصل رضایت الهی است،نه شهادت. لَمْ یَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ

-فضلِ بزرگ خدا،نصیب شرکت کننده در جبهه است. وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِیمٍ

إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

این شیطان است که دوستان خویش را(از قدرت کفّار)می ترساند،پس اگر ایمان دارید از آنان نترسید و فقط از(مخالفت)من بترسید.

پیام ها:

-هرگونه شایعه ای که مایه ی ترس و یأس مسلمانان گردد،شیطانی است. إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ

-شیوه ی ارعاب و تهدید،سیاست دائمی قدرت های شیطانی است. یُخَوِّفُ

-افراد ترسویِ میدان های نبرد،یار شیطان و تحت نفوذ شیطانند. الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ

-مؤمنان شجاع،از ولایت شیطان دورند. الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَهُ

-ترس از خدا،زمینه ی فرمان پذیری و ترس از غیر خدا،زمینه ی فرمان گریزی است. فَلا تَخافُوهُمْ وَ خافُونِ (با توجّه به آیات قبل)

-مؤمن واقعی از غیر خدا نمی ترسد و می داند که ایمان از شجاعت جدا نیست.

وَ خافُونِ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ

وَ لا یَحْزُنْکَ الَّذِینَ یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ

و(ای پیامبر!)کسانی که در کفر می شتابند،ترا اندوهگین نکنند.آنان هرگز به خداوند ضرری نمی زنند.خداوند خواسته است که برای آنها هیچ بهره ای در قیامت قرار ندهد و برای آنان عذابی بزرگ است.

نکته ها:

گویا شرکت کنندگان در جنگ احد،از همدیگر می پرسیدند:حال که ما شکست خوردیم وکفّار پیروزمندانه به مکّه برگشتند،چه خواهد شد؟

آیه در پاسخ به آنان می فرماید:ناراحت نباشید،این مهلت الهی است تا پیمانه کفرشان پر شود و دیگر حظّی در آخرت نداشته باشند.

پیام ها:

-آرامش خود را حفظ کنید که تلاش های کفّار در محو اسلام بی اثر است.

لا یَحْزُنْکَ...إِنَّهُمْ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ

-کفر انسان ها،اندک ضرری به ساحت قدس خدا نمی زند. لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً

-کفر،انسان را از قابلیّت توبه و دریافت رحمت الهی محروم می کند. أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ

-مهلت دادن به کفّار،سنّت الهی است،نه آنکه نشانه ی ناآگاهی و یا ناتوانی خداوند باشد. یُرِیدُ اللّهُ أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ

-محرومیّت انسان در آخرت،ناشی از عملکرد او در دنیاست. یُسارِعُونَ فِی الْکُفْرِ... أَلاّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظًّا فِی الْآخِرَهِ

-هم فضل الهی بزرگ است و هم قهر او.(در دو آیه ی قبل،نسبت به مجروحانی که به فرمان رسول خدا صلی الله علیه و آله به جبهه رفتند،از فضل عظیم الهی بشارت داد و در این آیه نسبت به کفّار سرسخت،عذاب عظیم را یادآور می شود). لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ

إِنَّ الَّذِینَ اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ شَیْئاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

قطعاً کسانی که ایمان را با کفر معامله کردند،هرگز به خداوند ضرری نمی رسانند و برای آنان عذاب دردناکی است.

نکته ها:

در قرآن مسأله ی خرید و فروش و سود و زیان سرمایه عمر،بارها تکرار شده است. قرآن، دنیا را بازار می داند و مردم را فروشنده و عقاید و اعمال انسان را در طول عمر، کالای این بازار.در این بازار،فروش اجباری است ولی انتخاب مشتری با انسان است.یعنی ما نمی توانیم آنچه را داریم،از قدرت و عمل و عقیده رها بگذاریم،ولی می توانیم مسیر عقاید و کردار را سودبخش یا زیان آور قرار دهیم.

در قرآن از عدّه ای ستایش شده که جان خود را با خدا معامله می کنند و در عوض بهشت و رضوان می گیرند و از عدّه ای انتقاد شده که بخاطر انحراف و انتخاب سوء یا سودی نمی برند؛ فَما رَبِحَتْ تِجارَتُهُمْ   و یا دچار خسارت می شوند؛ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ و در بعضی آیات همچون آیه ی فوق،کسانی که ایمان خود را با کفر معامله می کنند،تحقیر می شوند و در مقابل به مؤمنان دلداری داده می شود که ارتداد آن افراد،به خدا و راه خدا هیچ ضرری نمی زند.

پیام ها:

-سرمایه اصلی انسان،ایمان ویا زمینه های فطری ایمان است. اشْتَرَوُا الْکُفْرَ بِالْإِیْمانِ

-در یک انقلاب عقیدتی و فرهنگی،از ریزش های جزئی نگران مباشید.

اشْتَرَوُا الْکُفْرَ...لَنْ یَضُرُّوا اللّهَ

وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ

و کسانی که کافر شدند،مپندارند مهلتی که به آنان می دهیم برایشان خوب است،همانا به آنان مهلت می دهیم تا بر گناه (خود) بیفزایند و برای آنان عذابی خوارکننده است.

نکته ها:

قرآن،واژه ی لایحسبنّ گمان نکنید را بارها خطاب به کفّار و منافقان و افراد سست ایمان بکار برده است؛زیرا این افراد از واقع بینی و تحلیل درست و روشن ضمیری لازم محرومند.آنها آفرینش را بیهوده،شهادت را نابودی،دنیا را پایدار،عزّت را در گرو تکیه به کفّار و طول عمر خود را مایه ی خیر و برکت می پندارند که قرآن بر همه ی این پندارها خط بطلان کشیده است.

اهل کفر،داشتن امکانات،بدست آوردن پیروزی ها و زندگی در رفاه خود را نشان شایستگی خود می دانند،در حالی که خداوند آنان را به دلیل آلودگی به کفر و فساد، مهلت می دهد تا در تباهی خویش غرق شوند.

در تاریخ می خوانیم:هنگامی که به فرمان یزید امام حسین علیه السلام به شهادت رسید، خاندان آن حضرت را به اسارت به کاخ یزید در شام بردند.یزید در مجلس خود با غرور تمام خطاب به حضرت زینب گفت: دیدید که خدا با ماست ،حضرت در پاسخ او، این آیه را تلاوت کرد و فرمود:من تو را پست و کوچک و شایسته هرگونه تحقیر می دانم.هر آنچه می خواهی انجام بده،ولی به خدا سوگند که نور خدا را نمی توانی خاموش کنی. آری،برای چنین افراد خوشگذرانی،عذاب خوار کننده آماده شده،تا عزّت خیالی و دنیایی آنان،با خواری و ذلّت در آخرت همراه باشد.

مجرمان دوگونه اند:گروهی که قابل اصلاحند و خداوند آنها را با موعظه و حوادث تلخ و شیرین،هشدار داده و بیدار می کند،و گروهی که قابل هدایت نیستند،خداوند آنها را به حال خویش رها می کند تا تمام قابلیّت های آنان بروز کند.به همین جهت امام باقر علیه السلام ذیل این آیه فرمود:مرگ برای کفّار یک نعمت است،زیرا هر چه بیشتر بمانند زیادتر گناه می کنند.

حضرت علی علیه السلام درباره ی إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً فرمود:چه بسیارند کسانی که احسان به آنان(از جانب خداوند)،استدراج و به تحلیل بردن آنان است و چه بسیارند کسانی که به خاطر پوشانده شدن گناه و عیوبشان،مغرورند و چه بسیارند افرادی که به خاطر گفته های خوب درباره آنان مفتون شده اند.خداوند هیچ بنده ای را به چیزی همانند املاء و مهلت دادن مبتلا نکرده است.

پیام ها:

-کفر،مانع شناخت حقیقت است. لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا...

-کوتاه یا بلند بودن عمر وزمان رفاه،بدست خداست. نُمْلِی لَهُمْ... نُمْلِی لَهُمْ

-همه ی انسان ها دنبال خیر هستند،لکن بعضی در مصداق اشتباه می کنند.

لا یَحْسَبَنَّ...خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ

-مهلت های الهی،نشانه ی محبوبیّت نیست. لا یَحْسَبَنَّ... خَیْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ

-نعمت ها به شرطی سودمند هستند که در راه رشد و خیر قرار گیرند،نه در راه شرّ و گناه. إِنَّما نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً

-طول عمر مهم نیست،چگونگی بهره از عمر مهم است. أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ

امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق چنین می فرماید:خدایا! اگر عمر من چراگاه شیطان خواهد شد،آن را کوتاه بگردان.

-زود قضاوت نکنیم،پایان کار و آخرت را نیز به حساب آوریم. أَنَّما نُمْلِی لَهُمْ خَیْرٌ... وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ

-رفاه و حاکمیّت ستمگران،نشانه ی خشنودی خداوند از آنان نیست.چنانکه دلیلی بر سکوت ما در برابر آنان نیز نمی باشد. نُمْلِی لَهُمْ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ

-عذاب های آخرت،انواع و مراحل متعدّدی دارد. عَذابٌ مُهِینٌ در آیه ی قبل نیز فرمود. عَذابٌ أَلِیمٌ

ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلی ما أَنْتُمْ عَلَیْهِ حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَ رُسُلِهِ وَ إِنْ تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ

خداوند بر آن نیست که(شما)مؤمنان را بر آن حالی که اکنون هستید رها کند،مگر اینکه(با پیش آوردن آزمایش های پی در پی،)ناپاک را از پاک جدا کند.و خداوند بر آن نیست که شما را بر غیب آگاه سازد،ولی از پیامبرانش،هر که را بخواهد(برای آگاهی از غیب)بر می گزیند،پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید و(بدانید)اگر ایمان آورده و تقوا پیشه کنید، پس برای شما پاداش بزرگی خواهد بود.

نکته ها:

این آیه،آخرین آیه این سوره درباره ی جنگ احد است که می فرماید:جهان یک آزمایشگاه بزرگ است وچنین نیست که هر کس ادّعای ایمان کند رها شود و در جامعه  به طور عادّی زندگی کند،بلکه شکست ها و پیروزی ها،برای شناسایی نهان انسان هاست.

بعضی مؤمنان خواستار آگاهی از غیب و نهان انسان ها بودند و می خواستند از طریق غیب منافقان را بشناسند،نه از طریق آزمایش که این آیه می فرماید:راه شناخت، آزمایش است نه غیب و شناسایی خوب و بد،از طریق آزمایش های تدریجی صورت می گیرد. چون اگر به علم غیب،افراد بد و خوب شناخته شوند،شعله ی امید خاموش و پیوندهای اجتماعی گسسته و زندگی دچار هرج و مرج می شود.

پیام ها:

-خداوند،کفّار را به حال خود رها می کند؛ نُمْلِی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً ولی مؤمنان را رها نمی کند. ما کانَ اللّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ

-جداسازی پاک از پلید،از سنّت های الهی است. حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ

-ایمان و کفر افراد،از امور درونی وغیبی است که باید از طریق آزمایش ظاهر شود،نه علم غیب. حَتّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ

-زندگی با مردم باید بر اساس ظاهر آنان باشد،آگاهی بر اسرار مردم،زندگی را فلج می کند. وَ ما کانَ اللّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَی الْغَیْبِ

-علم غیب،مخصوص خداست و فقط به بعضی از پیامبران برگزیده اش،آن هم در حدّ اطلاع بر غیب نه تمام ابعاد آن،بهره ای داده است. لِیُطْلِعَکُمْ

-هر چند زندگی باید به نحو عادّی سپری شود،ولی خدا به افرادی علم غیب را عطا می کند. وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ

-درجات انبیا یکسان نیست. یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ مَنْ یَشاءُ

-خداوند علم غیب را به کسانی می دهد که از جانب او صاحب رسالتی باشند.

وَ لکِنَّ اللّهَ یَجْتَبِی مِنْ رُسُلِهِ

-ایمان قلبی باید همراه با تقوای عملی باشد. تُؤْمِنُوا وَ تَتَّقُوا

-طیب وپاکی اصالت داشته وپایدار است،ولی خبث عارضی ورفتنی است.

یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ جداکردن ناپاک از پاک،نشانه عارضی بودن ناپاک است.

وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ بِما آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا بِهِ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ

و کسانی که نسبت به(انفاق)آنچه خداوند از فضلش به آنان داده،بخل می ورزند،گمان نکنند که(این بخل)برای آنان بهتر است،بلکه آن برایشان بدتر است.به زودی آنچه را که بخل کرده اند در روز قیامت،(به صورت)طوقی بر گردنشان آویخته می شود.و میراث آسمان ها و زمین مخصوص خداست و خداوند به آنچه انجام می دهید آگاه است.

پیام ها:

-واقع بین باشید واز خیال و گمان انحرافی دوری کنید. لا یَحْسَبَنَّ

-مال که از آنِ تو نیست،پس بخل چرا؟ آتاهُمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ

-سرچشمه ی بخل،ناآگاهی و تحلیل غلط از خیر و شرّ است. لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ... خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ

-یکی از وظایف انبیا،اصلاح بینش و تفکّر انسان هاست. لا یَحْسَبَنَّ... هُوَ خَیْراً لَهُمْ بَلْ هُوَ شَرٌّ لَهُمْ

-حبّ دنیا،شرور را نزد انسان خیر جلوه می دهد. لا یَحْسَبَنَّ... هو خیر

-در قیامت،برخی جمادات نیز محشور می شوند. سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا

-معاد،جسمانی است. سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا

-قیامت،صحنه ی ظهور خیر و شرّ واقعی است. هُوَ شَرٌّ لَهُمْ سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا

-انسان،در تصرّف اموال خود آزاد مطلق نیست. سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا

-قیامت،صحنه ی تجسّم عمل است. سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا در حدیث آمده است:هرکس زکات مال خود را ندهد،در قیامت اموالش به صورت مار و طوقی بر گردنش نهاده می شود.

-زمان برپایی قیامت،دور نیست. سَیُطَوَّقُونَ

-اسیر مال شدن،موجب اسارت در آخرت است. سَیُطَوَّقُونَ

-آنچه را در دنیا به آن دل بسته ایم و بخل ورزیده ایم،همان مایه ی عذاب ما می شود. سَیُطَوَّقُونَ ما بَخِلُوا

-خداوند هم صاحب میراث ماندگار دنیاست و هم نیازمند انفاق ما نیست.

پس دستور انفاق،برای سعادت خود ماست. وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

-وارث واقعی همه چیز و همه کس خداست.ما با دست خالی آمده ایم و با دست خالی می رویم،پس بخل چرا؟ وَ لِلّهِ مِیراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ وَ أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ

همانا خداوند سخن کسانی را که گفتند:خدا فقیر است و ما توانگریم، شنید.به زودی این سخن آنان،و به ناحق کشتن آنان پیامبران را،خواهیم نوشت و به آنان خواهیم گفت:بچشید عذاب آتش سوزان را. آن(عذاب)به سبب دست آورد قبلی خودتان است و همانا خداوند نسبت به بندگان، ستمگر نیست.

نکته ها:

در تفاسیر می خوانیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله نامه ای به یهود بنی قینقاع نوشت و آنان را به ایمان،نماز،زکات و انفاق،دعوت کرد.وقتی این نامه به دست دانشمند یهودیان به نام فتحاص که در حال تدریس بود رسید،رو به شاگردان و حاضران کرد و با استهزا گفت:

براساس این دعوت نامه،خدا فقیر است و ما غنی هستیم.او از ما قرض می خواهد و وعده ی ربا و اضافه می دهد!

گرچه یهودیان زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله چون به رفتار نیاکان خود در قتل انبیا راضی بودند، خداوند نسبت قتل را به آنان نیز می دهد. وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ

امام باقر علیه السلام فرمودند:کسانی که امام را نسبت به آنچه به او می دهند فقیر می دانند،نظیر کسانی هستند که می گویند: إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ

پیام ها:

-خدا همه ی گفته ها را می شنود،پس هر حرفی را بر زبان نیاوریم. لَقَدْ سَمِعَ اللّهُ

-جهل وغرور،مرز و نهایت ندارد،تا آنجا که بشر ناتوان نیازمند می گوید:

خداوند فقیر است و ما غنی هستیم. إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ وَ نَحْنُ أَغْنِیاءُ

-احساس دارایی و بی نیازی،زمینه ی سرپیچی از فرامین الهی و استهزای آنهاست. نَحْنُ أَغْنِیاءُ

-برخی افراد،گمان می کنند ریشه ی دستورات الهی نیاز اوست. إِنَّ اللّهَ فَقِیرٌ

-همه ی گفتارها و کردارها ثبت می شود. سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ

-ملاک ارزیابی گفتار و کردار،از هرکس که باشد،حقّ است.کشتن پیامبران چون ناحق است مورد کیفر واقع می شود. قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ

-انسان در انجام عمل آزاد است،لذا کارها به خود او نسبت داده می شود.

قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ

-پاداش و کیفر الهی،بر طبق عدالت و بر اساس اعمال آزادانه و آگاهانه خود انسان است. ذلِکَ بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیکُمْ

-کیفرهای الهی،ظلم خدا بر بشر نیست،بلکه ظلم بشر بر خویشتن است. أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ

-اگر خداوند افراد بخیل و قاتلان انبیا را مجازات نکند،به فقرا و انبیا ظلم کرده است. أَنَّ اللّهَ لَیْسَ بِظَلاّمٍ لِلْعَبِیدِ

الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ تَأْکُلُهُ النّارُ قُلْ قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِی بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ

کسانی که گفتند:همانا خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبری ایمان نیاوریم،مگر آنکه(به صورت معجزه)یک قربانی برای ما بیاورد،که آتش  (صاعقه آسمانی)آن را بخورد! بگو:(این حرف ها بهانه است،)بی گمان پیامبرانی پیش از من،با دلائلی روشن و(حتی)با همین(پیشنهادی)که گفتید،برای شما آمدند،پس اگر راست می گویید چرا آنان را کشتید؟

نکته ها:

برخی برای فرار از قبول اسلام،بهانه تراشی نموده و می گفتند:خداوند از ما تعهّد گرفته تنها به پیامبری ایمان بیاوریم که حیوانی را قربانی کند و صاعقه ی آسمانی آن قربانی را در برابر چشم مردم بسوزاند،تا به پیامبری او یقین کنیم.این آیه نازل شد تا به آن بهانه تراشان لجوج بگوید:اگر شما راست می گویید،چرا به پیامبران قبل از من که علاوه بر انواع معجزات،آنچه را شما درخواست می کنید به شما عرضه کردند،ایمان نیاوردید؟

امام صادق علیه السلام پس از تلاوت این آیه فرمود:میان یهودیانِ بهانه جوی زمان پیامبر اسلام و یهودیانی که انبیا را می کشتند،پانصد سال فاصله بوده است،امّا به خاطر رضایت آنان بر قتل نیاکان،خداوند نسبت قتل را به آنان نیز داده است.

در تورات،کتاب اوّل پادشاهان(باب جمله و )ماجرای به شهادت رساندن انبیای بنی اسرائیل آمده است.همچنین در سِفر لاویان،(باب جمله ی دوم)موضوع قربانی قوچ آمده است.

پیام ها:

-فرار از پذیرش حقّ را با عناوین مذهبی توجیه نکنید. إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا أَلاّ نُؤْمِنَ

-یهود،موسی را آخرین پیامبر نمی دانستند،بلکه می گفتند:عهد خدا با ما آن بوده است که پیامبر بعدی،چنین وچنان باشد. عَهِدَ إِلَیْنا... یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ

-انسانی که روحیه ی استکباری پیدا کرد،هم به خدا تهمت می زند؛ إِنَّ اللّهَ عَهِدَ إِلَیْنا و هم تسلیم هیچ پیامبری نمی شود؛ أَلاّ نُؤْمِنَ لِرَسُولٍ و هم توقّع دارد که معجزه ها،مطابق تمایلات و خواسته های او باشد. حَتّی یَأْتِیَنا بِقُرْبانٍ

-قربانی حیوان،تاریخی بس طولانی دارد. ...بِقُرْبانٍ

-سوابق هر گروه وملّتی،بهترین گواه بر صدق یا کذب ادّعای آنهاست.

جاءَکُمْ...بِالْبَیِّناتِ وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ

-بهانه تراشی مخالفان،در طول تاریخ شبیه هم است. وَ بِالَّذِی قُلْتُمْ

-استدلال و احتجاج پیامبر با یهود،به تعلیم خداوند بود. قُلْ قَدْ جاءَکُمْ

-گاهی برای اثبات یا حقّانیت یک امر یا مصلحت مهم تر باید اموالی فدا شود.

آری،اگر مالی آتش گرفت ولی چشمی بیدار و یا دلی روشن شد،اسراف نخواهد بود. قَدْ جاءَکُمْ رُسُلٌ... بِالَّذِی قُلْتُمْ...

-رضایت بر گناهِ نیاکان،سبب شریک شدن در جرم آنان است. فَلِمَ قَتَلْتُمُوهُمْ

فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ جاؤُ بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ الْمُنِیرِ

(بنابراین)پس اگر تو را تکذیب کردند(چیز تازه ای نیست،زیرا)انبیای قبل از تو نیز که همراه با معجزات و نوشته ها و کتاب روشنگر آمده بودند،تکذیب شدند.

پیام ها:

-آشنایی با تاریخ گذشتگان،روحیه ی صبر و مقاومت را در انسان بالا می برد.

فَإِنْ کَذَّبُوکَ فَقَدْ کُذِّبَ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ

-تمام انبیا،مخالفانی داشته اند. کُذِّبَ رُسُلٌ

-حرکت انبیا در طول تاریخ،یک حرکت فرهنگی،فکری و اعتقادی بوده است. بِالْبَیِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْکِتابِ

-معجزات پیامبران متنوّع بوده اند،ولی اصول همه ی ادیان یکی بوده است.

کلمه ی بِالْبَیِّناتِ جمع،ولی الْکِتابِ مفرد آمده است.

کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ وَ إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ فَمَنْ زُحْزِحَ عَنِ النّارِ وَ أُدْخِلَ الْجَنَّهَ فَقَدْ فازَ وَ مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ

هرکسی چشنده ی مرگ است.و بی گمان روز قیامت پاداش های شما به طور کامل پرداخت خواهد شد.پس هرکس از آتش بر کنار شد و به بهشت وارد گشت،قطعاً رستگار است و زندگانی دنیا،جز مایه ی فریب نیست.

نکته ها:

این آیه به پیامبر و دیگر مصلحان که مورد آزار و اذیّت و تکذیب کفّار قرار می گیرند، روحیه ی صبر ومقاومت می بخشد،زیرا می فرماید:همه می میرند ولجاجت ها موقّتی است و پاداش تحمّل این مشکلات را خداوند بی کم وکاست عطا می کند.

امام صادق علیه السلام درباره ی کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ فرمودند:همه ی اهل زمین و آسمان می میرند و فقط فرشته مرگ(ملک الموت)و فرشتگان حاملان عرش و جبرئیل و میکائیل باقی می مانند،سپس ملک الموت مأمور می شود که روح آنان را نیز بگیرد و تنها خود باقی می ماند و خداوند به او خطاب می کند که بمیر،او نیز می میرد.

پیام ها:

-مرگ در راه است،پس این همه لجاجت و استکبار در برابر حق،برای چه؟ کَذَّبُوکَ... کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ

-مرگ،عدم نیست،یک امر وجودی قابل درک و راه انتقال از دنیا به آخرت است. ذائِقَهُ الْمَوْتِ

-گناهان وعوامل سوق دهنده به دوزخ،دارای جاذبه هایی است که باید انسان با نیروی ایمان و عمل صالح خود را برهاند. زُحْزِحَ عَنِ النّارِ

-جزای کامل در آخرت است،و پاداش های دنیوی بی ارزش. تُوَفَّوْنَ أُجُورَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ... مَا الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلاّ مَتاعُ الْغُرُورِ

لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذیً کَثِیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

قطعاً شما در اموال وجان های خویش آزمایش خواهید شد و از کسانی که پیش از شما کتاب(آسمانی)داده شده اند واز کسانی که شرک ورزیده اند، آزار بسیاری می شنوید و اگر صبوری و پرهیزگاری پیشه کنید،پس قطعاً آن(صبر،نشانه ی)عزم استوار شما در کارهاست.

نکته ها:

وقتی مسلمانان از مکّه به مدینه مهاجرت کردند،مشرکان به اموال آنان یورش برده و به هرکس که دست می یافتند،او را مورد آزار قرار می دادند.از طرف دیگر،در مدینه هم یهودیان به آنها زخم زبان می زدند و حتّی برخی با کمال بی شرمی برای زنان و دختران مسلمان،غزل سرایی کرده و یا آنها را هَجو می نمودند.

سردمداری این جریان با شخصی به نام کعب بن اشرف بود که رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور قتل وی را داده بود.این آیه ضمن تسلّی دادن به مسلمانان،از آنان می خواهد در برابر آزار دشمنان صبر و تقوا پیشه کنند که مایه ی استواری آنان در ایمان می گردد.

امام رضا علیه السلام پرداخت زکات را یکی از مصادیق آزمایش در اموال دانستند که در این آیه مطرح گردیده است

پیام ها:

-آزمایش،یک سنّت حتمی الهی است،خود را آماده کنیم. لَتُبْلَوُنَّ (حرف لام و نون مشدّد نشانه ی تأکید و جدیت است.)

-یاد مرگ و زودگذری دنیا،مسائل را برای انسان آسان می کند. کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَهُ الْمَوْتِ... لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوالِکُمْ

-بیشترین ابزار آزمایش،مال و جان انسان است. أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ

-علاوه بر پذیرش خطر جان و مال،باید خود را برای شنیدن انواع نیش ها و تحقیرها آماده کرد. وَ لَتَسْمَعُنَّ...

-تحقیر و دشنام و هجو و آزار دیدن از دشمن،یکی از وسایل آزمایش اهل ایمان است. لَتُبْلَوُنَّ... وَ لَتَسْمَعُنَّ... أَذیً کَثِیراً

-برای رسیدن به اهداف مقدّس،گاهی باید همه گونه سختی را تحمّل کرد.

ضربه به مال،جان،حیثیّت و آبرو. أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ... أَذیً کَثِیراً

-انتظار زخم زبان از مخالفان،سبب آمادگی مسلمانان است. لتسمعنّ...

-مخالفان اسلام در ضربه زدن به مسلمان ها،وحدت در هدف و گاهی وحدت در شیوه دارند. لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ... وَ مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا

-دشمن به کم قانع نیست. أَذیً کَثِیراً

-صبر و تقوا در کنار هم رمز موفقیّت است.استقامت بدون تقوا،در افراد لجوج نیز پیدا می شود. تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا

-صبر و تقوا،ملازم یکدیگرند.کلمه ی ذلک مفرد است،در حالی که به صبر و تقوا که دو چیزند،اشاره دارد.

وَ إِذْ أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَراءَ ظُهُورِهِمْ وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ

و(به یاد آور)زمانی که خدا از کسانی که به آنان کتاب(آسمانی)داده شد،پیمان گرفت که حتماً باید آن را برای مردم بیان کنید و کتمانش نکنید،پس آنها آن(عهد) را پشت سرشان انداختند وبه بهای کمی مبادله کردند،پس چه بد معامله ای کردند.

نکته ها:

امام باقر علیه السلام درباره این آیه فرمودند:خداوند از اهل کتاب پیمان گرفت که آنچه درباره ی حضرت محمّد صلی الله علیه و آله در تورات و انجیل آمده است برای مردم بگویند و کتمان نکنند.

اگر امروز میلیون ها اهل کتاب(مسیحی،یهودی و زرتشتی)در دنیا هست،همه به سبب سکوت نابجای دانشمندان آنهاست.به گفته ی تفسیر اطیب البیان،بیش از شصت مورد بشارت اسلام و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در کتاب عهدین آمده است،ولی دانشمندان اهل کتاب همه را رها کرده اند.

پیام ها:

-خداوند برای هدایت مردم،از علما و دانشمندان پیمان مخصوص گرفته است. أَخَذَ اللّهُ مِیثاقَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ

-بیان حقایق باید به گونه ای باشد که چیزی برای مردم نامشخص و پنهان نماند. لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ وَ لا تَکْتُمُونَهُ

-وظیفه ی دانشمندان،تبیین کتاب آسمانی برای مردم است. لَتُبَیِّنُنَّهُ لِلنّاسِ

-انگیزه ی سکوت دانشمندان اهل کتاب از بیان حق،رسیدن به مال و مقام و یا حفظ آن است. وَ اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً

-علم به تنهایی برای سعادت و نجات کافی نیست،بی اعتنایی به مال و مقام نیز لازم است. أُوتُوا الْکِتابَ... اِشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً

-هرچیزی که در برابر کتمان آیات الهی گرفته شود،اندک است. اشْتَرَوْا بِهِ ثَمَناً قَلِیلاً

-عمل به دین و تعهّدات الهی ارزش بسیار والایی دارد.اگر به هر مقام و ثروتی برسیم،ولی دین خود را از دست بدهیم،باخته ایم. ثَمَناً قَلِیلاً فَبِئْسَ ما یَشْتَرُونَ

لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِما أَتَوْا وَ یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

گمان مبر کسانی که به آنچه کرده اند،شادمانی می کنند و دوست دارند برای آنچه نکرده اند ستایش شوند،مپندار که آنها از عذاب الهی رسته اند، (زیرا)برای آنها عذابی دردناک است.

نکته ها:

مردم سه دسته اند:

.گروهی که کار می کنند وانتظار پاداش یا تشکّر از مردم ندارند. لا نُرِیدُ مِنْکُمْ جَزاءً وَ لا شُکُوراً  

.گروهی که کار می کنند تا مردم بدانند و ستایش کنند. رِئاءَ النّاسِ  

.گروهی که کار نکرده،انتظار ستایش از مردم دارند. یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا...

از مواردی که غیبت جایز است،کسی است که ادّعای مقام یا تخصّص یا مسئولیّتی را می کند که صلاحیّت آن را ندارد. یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا بِما لَمْ یَفْعَلُوا

برای این که تمایل نابجای ستایش بدون عمل از بین برود،در اسلام هرگونه تملّق و چاپلوسی منع شده است.

پیام ها:

-رذایل اخلاقی،همچون عُجب و غرور و انتظار تملّق از مردم،هلاکت قطعی را به دنبال دارد. یَفْرَحُونَ... یُحِبُّونَ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ

-قرآن،هرگونه تحلیل و تفسیر نابجا را نسبت به هر کس و هر موردی محکوم می کند. لا تَحْسَبَنَّ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ آیاتی که با کلماتِ لا تَحْسَبَنَّ ، لا یَحْسَبَنَّ ، أَ فَحَسِبْتُمْ آغاز شده،بیانگر همین معناست.

-خداوند نه تنها برای رفتار،بلکه برای خواسته های خیر و شرّ انسان نیز حساب باز می کند. یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا... لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ در آیه سوره نور نیز نسبت به کسانی که دوست دارند فحشا در جامعه رواج یابد وعده ی عذاب می دهد. یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ... لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

-آنچه خطرش بیشتر است،توقّع حمد است،نه توقّع شکر و مدح.زیرا در حمد،نوعی ستایش آمیخته با پرستش نهفته است. یُحِبُّونَ أَنْ یُحْمَدُوا

-گنهکار ممکن است پشیمان شده،توبه کند و نجات یابد،ولی افراد مغرور، حتی در صدد توبه برنمی آیند،لذا امیدی به نجات آنان نیست. فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَهٍ مِنَ الْعَذابِ

-کسانی که در دنیا گرفتار اوهامِ خودپرستی و اسیر زندان منیّت هستند،در قیامت نیز اسیر و گرفتار عذاب الهی اند. وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ

وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللّهُ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

وحکومت آسمان ها و زمین برای خداست و خداوند بر هر کاری تواناست.

نکته ها:

حکومت خداوند نسبت به جهان،حقیقی است نه اعتباری،چون وجود و بقای هرچیز تنها بدست اوست.برای ایجاد می فرماید: کُنْ فَیَکُونُ   و برای محو می فرماید: إِنْ

یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ  

حکومت خداوند دائمی و همیشگی است،ولی حکومت های غیرالهی موقتی و چند صباحی بیش نیست. تِلْکَ الْأَیّامُ نُداوِلُها بَیْنَ النّاسِ آری،این نوع حکومت حقیقی و دائمی تنها در انحصار خداوند است. وَ لِلّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

پیام ها:

-در قرآن هرجا سخن از حاکمیّت الهی است،آسمان ها قبل از زمین مطرح شده،شاید نشانگر وسعت و عظمت آسمان هاست. مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

-بسیارند افرادی که حکومت در دست آنهاست،ولی نمی توانند به خواسته های خود جامه ی تحقّق بپوشانند،ولی خداوند هم حکومت دارد و هم بر هر کاری قادر است. مُلْکُ السَّماواتِ... عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

همانا در آفرینش آسمان ها و زمین و در پیِ یکدیگر آمدن شب و روز،نشانه هایی (از علم، رحمت،قدرت،مالکیّت،حاکمیّت و تدبیر خداوند)برای خردمندان است.

نکته ها:

از عایشه پرسیدند:بهترین خاطره ای که از رسول خدا صلی الله علیه و آله به یاد داری چیست؟گفت:تمام کارهای پیامبر شگفت انگیز بود،امّا مهم تر از همه برای من، این بود که رسول خدا شبی در منزل من استراحت می کرد،هنوز آرام نگرفته بود که از جا برخاست،وضو گرفت و به نماز ایستاد و به قدری گریه کرد که جلو لباسش تر شد،بعد به سجده رفت و به اندازه ای گریه کردکه زمین تر شد.

صبح که بلال آمد سبب این همه گریه را پرسید،فرمود:دیشب آیاتی از قرآن بر من نازل شده است.آنگاه آیات تا سوره آل عمران را قرائت کرد وفرمود:وای برکسی که این آیات را بخواند و فکر نکند. 

حضرت علی علیه السلام فرمود:رسول خدا صلی الله علیه و آله همواره قبل از نماز شب این آیات را می خواند.و در احادیث سفارش شده است که ما نیز این آیات را بخوانیم.

از نوف بکّالی صحابه ی خاصّ حضرت علی علیه السلام نقل شده است که شبی خدمت حضرت علی علیه السلام بودم.امام از بستر بلند شد و این آیات را خواند.سپس از من پرسید: خوابی یا بیدار؟عرض کردم بیدارم.فرمود:خوشا به حال کسانی که آلودگی های زمین را پذیرا نگشتند و در آسمان ها سیر می کنند.

کلمه الباب جمع لُبّ به معنای عقل خالص و دور از وهم و خیال است.

پیام ها:

-آفرینش جهان،هدفدار است. إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ... لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

-هستی شناسی،مقدّمه ی خداشناسی است. خَلْقِ السَّماواتِ... لَآیاتٍ برگ درختانِ سبز،در نظر هوشیار هر ورقش دفتری است،معرفت کردگار

-اختلاف ساعات شب و روز در طول سال،در نظر خردمندان تصادفی نیست.

وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ

-قرآن،مردم را به تفکّر در آفرینش ترغیب می کند. خَلْقِ... لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

-هرکه خردمندتر است باید نشانه های بیشتری را دریابد. لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

-آفرینش،پر از راز و رمز،و ظرافت و دقّت است که تنها خردمندان به درک آن راه دارند. لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ

الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النّارِ

(خردمندان)کسانی هستند که ایستاده و نشسته و(خوابیده)بر پهلو یاد خدا می کنند و در آفرینش آسمان ها و زمین اندیشه می کنند(و از عمق جان می گویند:)پروردگارا! این هستی را باطل و بی هدف نیافریده ای،تو (از کار عبث)پاک و منزّهی،پس ما را از عذاب آتش نگهدار.

نکته ها:

به فرموده ی امام باقر علیه السلام،افراد سالم،نماز را ایستاده و افراد مریض،نشسته و افراد عاجز و ناتوان،به پهلو خوابیده،به جا آورند.

پیام ها:

-نشانه ی خردمندی،یاد خدا در هر حال است. لِأُولِی الْأَلْبابِ اَلَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلی جُنُوبِهِمْ

-اهل ذکر باید اهل تعقل و تفکر باشند. الَّذِینَ یَذْکُرُونَ... وَ یَتَفَکَّرُونَ

-ایمان بر اساس فکر و اندیشه ارزشمند است. یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً

-ایمان و اعتراف با تمام وجود ارزش دارد.نباید به اعتراف زبانی اکتفا کرد.

یَتَفَکَّرُونَ...رَبَّنا ما خَلَقْتَ...

-ذکر وفکر،همراه یکدیگر ارزش است.متأسفانه کسانی ذکر می گویند،ولی اهل فکر نیستند وکسانی اهل فکر هستند،ولی اهل ذکر نیستند. یَذْکُرُونَ... یَتَفَکَّرُونَ

-آنچه سبب رشد و قرب الهی است،ذکر و فکر مستمر است نه مقطعی و

موسمی. یَذْکُرُونَ و یَتَفَکَّرُونَ فعل مضارع اند که نشان استمرار است.

-شناختِ حسّی طبیعت کافی نیست،تعقّل و تفکّر لازم است. یَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ

-کسی که در آفرینش آسمان ها و زمین فکر کند،پی می برد که خالق هستی، پروردگار ما نیز هست. یَتَفَکَّرُونَ... رَبَّنا

-آفرینش بیهوده نیست،گرچه همه اسرار آن را درک نکنیم. ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً

-اوّل تعقّل و اندیشه،سپس ایمان و عرفان و آنگاه دعا و مناجات. یَتَفَکَّرُونَ...

رَبَّنا...فَقِنا

-اگر هستی بیهوده و باطل نیست،ما هم نباید بیهوده و باطل زندگی کنیم.

ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً...فَقِنا عَذابَ النّارِ

-هستی هدفدار است،پس هر چه از هدف الهی دور شویم به دوزخ نزدیک می شویم. فَقِنا عَذابَ النّارِ

-قبل از دعا،خدا را ستایش کنیم. سُبْحانَکَ فَقِنا...

-ثمره ی عقل و خرد،ترس از قیامت است. لِأُولِی الْأَلْبابِ... فَقِنا عَذابَ النّارِ

رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ

پروردگارا! هر که را تو(بخاطر اعمال بدش)به دوزخ افکنی،پس بی شک او را خوار و رسوا ساخته ای و برای ستمگران هیچ یاوری نیست.

نکته ها:

از امام باقر علیه السلام درباره ی وَ ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ سؤال کردند،حضرت فرمودند: یعنی آنها امامانی ندارند تا آنان را به نام بخوانند،(و از آنان شفاعت کنند).

پیام ها:

-آتش قیامت سخت است،امّا نزد خردمندان که خواهان کرامت انسان هستند خواری ورسوایی قیامت،دردناک تر از آن است. مَنْ تُدْخِلِ النّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ

-ستمگران،از شفاعتِ دیگران محروم هستند. ما لِلظّالِمِینَ مِنْ أَنْصارٍ

رَبَّنا إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنّا رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ کَفِّرْ عَنّا سَیِّئاتِنا وَ تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ

پروردگارا! همانا ما دعوت منادی ایمان را شنیدیم که(می گفت:)به پروردگارتان ایمان بیاورید،پس ایمان آوردیم.پروردگارا! پس گناهان ما را بیامرز و زشتی های ما را بپوشان و ما را با نیکان بمیران.

نکته ها:

شاید مراد از ذنوب گناهان کبیره باشد و مراد از سیّئات گناهان صغیره،چنانکه در آیه ی شریفه إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ...   سیّئات در برابر کبائر آمده است و ممکن است مراد از سیّئات آثار گناه باشد.

در برابر خردمندانی که دعوت به ایمان را اجابت کرده،می گویند: سَمِعنا ،افرادی هستند که نسبت به این دعوت بی اعتنایی می کنند و در قیامت با حسرت تمام می گویند: لَوْ کُنّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما کُنّا فِی أَصْحابِ السَّعِیرِ

پیام ها:

-خردمندان،آماده ی پذیرش حقّ هستند و در کنار پاسخگویی به ندای فطرت، به ندای انبیا،علما و شهدا پاسخ می دهند. إِنَّنا سَمِعْنا مُنادِیاً یُنادِی لِلْإِیمانِ...

-استغفار و اعتراف،نشانه ی عقل است. لِأُولِی الْأَلْبابِ... رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا

-از آداب دعا که زمینه ی عفو الهی را فراهم می کند،توجّه به ربوبیّت الهی است.

رَبَّنا فَاغْفِرْ لَنا

-ایمان،زمینه ی دریافت مغفرت الهی است. فَآمَنّا، فَاغْفِرْ لَنا

-دیگران را در دعای خود شریک کنیم. فَاغْفِرْ لَنا

-پرده پوشی وعفو،از شئون ربوبیّت واز شیوه های تربیت است. رَبَّنا... کَفِّرْ عَنّا

-مردن و مرگِ انسان با اراده الهی است. تَوَفَّنا

-خردمندانِ دوراندیش،مرگ با نیکان را آرزو می کنند. تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ

-نیکان و ابرار مقامی دارند که خردمندان آرزوی آن را می کند. لِأُولِی الْأَلْبابِ...

تَوَفَّنا مَعَ الْأَبْرارِ

رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّکَ لا تُخْلِفُ الْمِیعادَ

(خردمندان می گویند:)پروردگارا! آنچه را به واسطه ی پیامبرانت به ما وعده داده ای،به ما مرحمت فرما و ما را در روز قیامت خوار مساز که البتّه تو خلاف وعده انجام نمی دهی.

نکته ها:

در این چند آیه،خداوند متعال مسیر رشد خردمندان و اولوا الالباب را این گونه ترسیم می کند:به یاد خدا بودن،فکر،رسیدن به حکمت،تسلیم انبیا شدن،استغفار،خوب مردن، در انتظار الطاف الهی و سرانجام نجات از رسوایی و خواری قیامت.

در آیات قبل ایمان خردمندان به خداوند و قیامت مطرح بود و در این آیه ایمان به نبوّت نیز مطرح شده است. ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ

تکرار ربّنا در سخنان اولواالالباب،نشان شیفتگی آنان به ربوبیّت الهی است.

اولوا الالباب،هم عزّت دنیا را می خواهند و هم عزّت آخرت را.جمله ی آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ مربوط به دنیاست که خداوند وعده ی نصرت به اهل حقّ داده است: انّا لننصر رسلنا وجمله ی وَ لا تُخْزِنا مربوط به عزّت در آخرت است.

پیام ها:

-وفای به وعده،از شئون ربوبیّت الهی است. رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا

-گرچه خداوند به وعده های خود وفا می کند،لکن ما نیز باید دعا کنیم. آتِنا ما وَعَدْتَنا

-خردمندان به همه ی انبیا وهمه وعده های الهی ایمان دارند. ما وَعَدْتَنا عَلی رُسُلِکَ

-نهایت آرزوی خردمندان،رسیدن به الطاف الهی و نجات از دوزخ و رسوایی قیامت است. آتِنا ما وَعَدْتَنا، وَ لا تُخْزِنا یَوْمَ الْقِیامَهِ

-بیم و امید باید در کنار هم باشد. آتِنا ما وَعَدْتَنا... وَ لا تُخْزِنا

فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ فَالَّذِینَ هاجَرُوا وَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ أُوذُوا فِی سَبِیلِی وَ قاتَلُوا وَ قُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ ثَواباً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ

پس پروردگارشان دعای آنان را مستجاب کرد(و فرمود:)که من عمل هیچ صاحب عملی از شما را،خواه مرد یا زن،(گرچه)همه از یکدیگرید،تباه نمی کنم(و بی پاداش نمی گذارم). پس کسانی که هجرت کرده واز خانه هایشان رانده شده و در راه من آزار و اذیّت دیده،جنگیده و کشته شدند،قطعاً من لغزش هایشان را می پوشانم و در باغ هایی که نهرها از زیرشان جاری است،واردشان می کنم.(این) پاداشی است از طرف خدا و پاداش نیکو تنها نزد خداست.

پیام ها:

-دعای قلبی،استجابت قطعی دارد.دعایی که همراه با یاد دائمی خدا؛ یذکرون فکر؛ یتفکّرون و ستایش خدا باشد، سبحانک قطعاً مستجاب می شود. فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ

-دعای اهل فکر و ذکر،به سرعت مستجاب می شود. فاستجاب

-استجابت دعا،جلوه ای از ربوبیّت الهی است. فَاسْتَجابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ

-در جهان بینی الهی،هیچ عملی بدون پاداش نیست. لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ

-دعائی مستجاب می شود که همراه با عمل و تلاش دعا کننده باشد،گرچه خود دعا نیز نوعی عمل است. فَاسْتَجابَ لَهُمْ... لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ

-عمل و عامل هر دو مورد توجّهند.حُسن فعلی و حُسن فاعلی هر دو مدّ نظر هستند. لا أُضِیعُ عَمَلَ عامِلٍ

-تنها به عمل مؤمنان پاداش داده می شود،چرا که اعمال کفّار بی ارزش و حبط و نابود می گردد. عَمَلَ عامِلٍ مِنْکُمْ

-در بینش الهی،مرد و زن در رسیدن به مقام والای انسانی برابر هستند. مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی

-جنس مرد برتر از زن نیست. مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثی بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ

-در جامعه اسلامی،همه ی مسلمانان از یک پیکرند. بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ

-تا گناهان وعیوب محو نشود،کسی وارد بهشت نمی شود. لَأُکَفِّرَنَّ...لَأُدْخِلَنَّهُمْ

-هجرت،جهاد،تبعید و تحمّل آزار در راه خدا؛زمینه های عفو خداوند هستند. هاجَرُوا، أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ... لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ...

-علاقه به وطن،یک حقّ پذیرفته شده ی قرآنی است و گرفتن این حق،ظلم است. أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ

-در پیمودن راه خدا؛هجرت،تبعید،شکنجه و جهاد و شهادت لازم است. فِی سَبِیلِی

-به خاطر بعضی لغزشها،افراد را طرد نکنیم.در این آیه،خردمندانی که حتّی از اولیای خدا و اهل بهشتند،سابقه ای از لغزش دارند،ولی خداوند آنها را می پوشاند. لَأُکَفِّرَنَّ

-عنایت و توجّه مخصوص خداوند،برای خردمندان مؤمن است. لا أُضِیعُ...لَأُکَفِّرَنَّ...

لَأُدْخِلَنَّهُمْ... همه ی این فعلها به صیغه متکلم وحده آمده است.به علاوه کلمه ی ربّهم نشانه ی عنایت خاص خداوند به خردمندان است.

-در تحقق وعده های خداوند،ذرّه ای شک و تردید وجود ندارد.تمام وعده ها با تأکید بیان شده است. أَنِّی... لَأُکَفِّرَنَّ... لَأُدْخِلَنَّهُمْ

-هر پاداشی ممکن است با تغییر مکان و زمان ارزش خود را از دست بدهد، اما پاداش های الهی مطابق فطرت و خلقت انسان است و هرگز از ارزش آن کاسته نمی شود. جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ...

-نهرهای بهشت،هم از پای درختان آن جاری است؛ جَنّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا و هم از زیر جایگاه مسکونی بهشتیان. مِنْ تَحْتِهِمْ

-مغفرت و بهشت،ثوابی عمومی است،ولی آن ثوابی که در شأن لطف خدا و مؤمنان است،ثواب دیگری است که فقط نزد خداست و ما از آن خبر نداریم.

وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ

-پاداش های الهی برای مردم به طور کامل قابل وصف نیست،همین اندازه بدانیم که از هر پاداشی بهتر است. وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ

-پاداش های الهی،همراه با انواع کرامت هاست. وَ اللّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ

لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ مَتاعٌ قَلِیلٌ ثُمَّ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمِهادُ

رفت و آمد کفّار در شهرها تو را فریب ندهد. (بهره ی آنها از این رفت و آمدها)متاع ناچیزی است،سپس جایگاه ابدی آنان جهنّم است که بد جایگاهی است.

نکته ها:

مشرکان مکّه ویهودیان مدینه به خاطر مسافرت های تجارتی،سر وسامان داشتند،ولی مسلمانان به خاطر هجرت به مدینه و از دست دادن مال و دارایی وزندگی خود در مکّه و همچنین محاصره ی اقتصادی،در فشار و تنگنا بودند.این آیه مایه ی تسلّی آنهاست.

در روایتی از حضرت علی علیه السلام آمده است: ماخیر بخیر بعدها النّار خیر و خوشی هایی که به دنبال آن آتش باشد،ارزشی ندارند.لذّت های کوتاه مدّت و عذاب ابدی برای کافران، ولی سختی های موقّت و آرامش وآسایش ابدی از آنِ مؤمنان است.

پیام ها:

-انبیا نیز نیاز به هشدار دارند،تا در معرض تأثیر پذیری قرار نگیرند. لا یَغُرَّنَّکَ

-اعزام هیأت های سیاسی،اقتصادی،نظامی،تشکیل جلسات و مصاحبه ها از سوی دشمن،شما را فریب ندهد. لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا

-کامیابی های مادّی هر اندازه باشد،محدود و ناچیز است. مَتاعٌ قَلِیلٌ

-کامیابی های کافران،نشانه ی حقّانیت ومحبوبیّت آنان نیست. مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ

لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها نُزُلاً مِنْ عِنْدِ اللّهِ وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ

لکن برای کسانی که نسبت به پروردگارشان پروا داشته باشند،باغ هایی است که نهرها از زیر درختانش جاری است.آنان برای همیشه در آنجا هستند و این پذیرایی(اوّلیه)از جانب خداوند است و آنچه نزد خداست،برای نیکان بهتر است.

نکته ها:

نُزُل نخستین چیزی است که با آن از مهمان پذیرایی می کنند.گویا خداوند با این تعبیر می فرماید:در برابر رفت و آمدهای تجاری کفّار،شما از مدار تقوا و ایمان خارج نشوید،زیرا باغ های بهشت،مقدّمه ی پذیرایی از شما خواهد بود.

پیام ها:

-نعمت های دنیوی نسبت به نعمت های اخروی بی ارزش است. مَتاعٌ قَلِیلٌ... ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ

-تلاش و رفت و آمد برای کسب دنیا،با حفظ تقوا و توجّه به منافع اخروی مانعی ندارد. لا یَغُرَّنَّکَ تَقَلُّبُ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی الْبِلادِ... .لکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا

-توجّه به نعمت های بهشتِ جاودان،سبب گرایش به تقوا و فریفته نشدن به بهره های قلیل دنیاست. اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنّاتٌ

-مقام ابرار بالاتر از متّقین است. اتَّقَوْا، لَهُمْ جَنّاتٌ، وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَیْرٌ لِلْأَبْرارِ

وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ بِاللّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ خاشِعِینَ لِلّهِ لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً أُولئِکَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ

و همانا بعضی از اهل کتاب،کسانی هستند که به خداوند و آنچه به شما نازل شده و آنچه به خودشان نازل شده،خاشعانه ایمان می آورند.آیات الهی را به بهای اندک معامله نمی کنند.آنها هستند که برایشان نزد پروردگارشان پاداش است.همانا خداوند سریع الحساب است.

نکته ها:

برخی مفسّران معتقدند:این آیه درباره افرادی از اهل کتاب نازل شده است که به اسلام گرویدند.آنها عبارت بودند از چهل نفر از اهل نجران،سی و دو نفر از حبشه و هشت نفر از روم.

امّا بعضی از مفسّران گفته اند:آیه درباره ی نجاشی،پادشاه حبشه است که در سال نهم هجری در ماه رجب وفات یافت.وقتی رسول خدا صلی الله علیه و آله مطلع شد،به مردم فرمود:یکی از برادران شما در خارج از حجاز وفات یافته،حاضر شوید تا به پاس خدمات او بر وی نماز بخوانیم.پرسیدند:او کیست؟فرمود:نجاشی.آنگاه مسلمانان به همراه رسول خدا صلی الله علیه و آله به قبرستان بقیع رفته بر او نماز گزاردند.

پیام ها:

-باید انصاف را مراعات کرد و از خوبان اهل کتاب ستایش نمود. وَ إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ...

-هر مکتبی،ریزش و رویش دارد.اگر گروهی ایمان نمی آورند و حقایق را کتمان می کنند،در عوض گروهی با خشوع ایمان می آورند. إِنَّ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَمَنْ یُؤْمِنُ

-ایمانی ارزش دارد که خاشعانه، خاشِعِینَ و جامع. ما أُنْزِلَ إِلَیْکُمْ وَ ما أُنْزِلَ إِلَیْهِمْ و پایدار باشد و با مادّیات تغییر نیابد. لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً

-هر بهائی در برابر دین فروشی پرداخت شود،کم و ناچیز است. لا یَشْتَرُونَ بِآیاتِ اللّهِ ثَمَناً قَلِیلاً

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

ای کسانی که ایمان آورده اید!(در برابر مشکلات و هوسها)استقامت کنید و(در برابر دشمنان نیز)پایدار باشید(و دیگران را به صبر دعوت کنید)و از مرزها مراقبت کنید و از خداوند پروا داشته باشید،شاید که رستگار شوید.

نکته ها:

این آیه،در چند مرحله به صبر در برابر انواع حوادث و مصائب توصیه می کند؛

در برابر ناگواری های شخصی و هوسها صبر کنید. اصبروا

در برابر فشارهای کفّار،مقاومت بیشتر کنید. صابروا

در حفظ مرزهای جغرافیایی از هجوم دشمن،حفظ مرزهای اعتقادی و فکری،از طریق مباحث علمی و حفظ مرز دلها،از هجوم وسوسه ها بکوشید. رابِطُوا

کلمه ی رابطوا از ریشه ی رباط به معنای بستن چیزی در مکانی است.به کاروانسرا نیز به این دلیل رُباط می گویند که کاروان ها در آنجا اتراق کرده و مال التجاره و اسب و شترها را در آنجا نگه می دارند.همچنین به قلبی که محکم و بسته به لطف خدا باشد،رُباط گفته می شود.کلماتِ ارتباط ، مربوط و رباط ریشه ی واحدی دارند.

در روایات، رابطوا به معنای انتظار اقامه ی نماز آمده است.  گویا مسلمانان دل و جان خود را با پیوندی که در نماز ایجاد می کنند،محکم می سازند.

امام صادق علیه السلام فرمود:

اصبروا علی الفرائض در برابر واجبات صبر کنید.

صابروا علی المصائب در برابر مشکلات صبر کنید.

ورابطوا علی الائمّه از پیشوایان خود دفاع کنید.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اصبروا علی الصَّلَوات الخمس وصابروا علی قتال عدوّکم بالسیف ورابطوا فی سبیل اللّه لعلّکم تفلحون بر نمازهای شبانه روزی پایداری کنید ودر جهاد با دشمن،فعّال ودر راه خدا با یکدیگر هماهنگ باشید تا رستگار شوید. 

پیام ها:

-در سایه ی ایمان،به کمالات می رسید. یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا...

-تا در مشکلات فردی صابر نباشید،نمی توانید در برابر دشمنان دین مقاومت کنید.ابتدا اصْبِرُوا سپس صابِرُوا

-از دیگران عقب نمانید،اگر کفّار در کفر خود مقاومت می کنند،کشته می دهند و مال خرج می کنند،شما نیز در راه خدا با جان و مال پایداری کنید. صابِرُوا

-مسلمانان باید مشکلات یکدیگر را تحمل کنند و یکدیگر را به صبر سفارش کنند. صابِرُوا

-اسلام،دین ارتباط است.ارتباط با مردم و خدا و پیامبران. رابطوا

-صبر و مصابره و مرابطه باید جهت دار باشد و در مسیر تقوا و رضای الهی قرار گیرد،وگرنه کفّار هم این امور را دارند. صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللّهَ

-اسلام دین جامعی است،صبر و تقوا در کنار توجّه به مرزها بیان شده است.

اصبروا...رابطوا

-تقوا،مرتبه ای بالاتر از ایمان است. آمنوا...واتقوا

-صبر،زمینه ی رسیدن به سعادت و پیروزی است. لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ

ارزیابی مهاجرت
نظر خود را درباره «تفسیر سوره آل عمران» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید
  • سعید زنگنه
: برای دریافت مشاوره درباره تفسیر سوره آل عمران فرم زیر را تکمیل کنید

هزینه مشاوره ۳۰ هزار تومان می باشد

پاسخ مشاوره شما ظرف 1 روز کاری در پنل شما درج می شود و پیامک دریافت می کنید


دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.