- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نگهبانی از دیرباز (The old guard)؛ بهتره به در و ديوار نگاه كنيد
نگهبانی از دیرباز (The old guard)؛ بهتره به در و ديوار نگاه كنيد
يكشنبه 21 اذر 1400
چكاوك شيرازى
- The old guard
- 2020
- آمریکا
فیلم کسل کننده، بی مفهوم و کش دار " نگهبانی از دیرباز" از گروهی از افرادی صحبت می کند که نامیرا هستند. ظاهرا هدف از ساخت این فیلم، این بوده است که راجع به مفاهیمی انسانی یا راجع به تقدیر حرف بزند. اما این ایده ها مانند نفت روی آب، روی سطح باقی مانده اند. در پی سکانس هایی طولانی بالاخره در می یابیم که داستان از چه قرار است. البته در همه ی فیلم های دیگر هم همین قدر طول می کشد تا با شخصیت های اصلی داستان و هدفی که دنبال می کنند آشنا بشویم.
ولی در این جا چون هیچ شروع خوبی در کار نیست، مجبور به تحمل صحنه های کند فیلم می شویم تا فیلم بالاخره به جایی برسد. ابتدا با گروهی آشنا می شویم که رهبری آن ها را” اندی “( چارلیز ترون) به عهده دارد. آن ها افرادی نامیرا هستند که “اندی” از گوشه و کنار دنیا پیدایشان کرده و ظاهرا فعالیت های خیرخواهانه انجام می دهند اما نه تنها هیچ کدام از این فعالیت ها در غالب کار گروهی دیده نشد، بلکه اگر حرفی هم به میان آمد از کارهای اندی بود، آن هم در عکس هایی که “جمیز کاپلی “به نیل( یکی از اعضای گروه نمردنی ها) نشان می دهد. جالب این که خود” اندی “هم از کارهایشان خبر ندارد و بعدا دیگران متوجه ی آن شده اند.
گویا تمام شخصیت هایی که در فیلم دیده می شوند را براساس دسته بندی که در فیلم ها وجود دارد، طبقه بندی کرده اند و به هر کدام بر اساس عنوانشان یک خصیصه ی اخلاقی چسبانده اند. مثلا بدمن فیلم، حقیقتا یک مرد شرور و خیلی بد است و عمدا کسی را انتخاب کرده اند که چهره ای شرور دارد، انگار که اگر او این نقش را بازی نمی کرد مخاطب متوجه نمی شد که او بدمن قصه است. رفتار و حرکاتش به گونه ای بود که کم مانده بود پلاکاردی در دست بگیرد که روی آن نوشته شده من مرد بدی هستم، به من لگد بزنید.
بقیه ی کاراکترها که فقط جنبه ی تزیینی داشتند. “نیکی “و “جویی “دو دگرباش که هیچ نقشی در داستان نداشتند و فقط نقش دو عاشق را آن هم به طرزی احمقانه بازی می کردند.
فرق استفاده از چنین نقش هایی که کاملا مد روز و جنجالی هستند، با فيلم هاي ایرانی در این است که آن ها افرادی دگرباش رانمایش می گذارند، در حالی که ما افراد ترنس را که از بعد روانشناسی باید عمیقا درک و حمایت شوند، را در غالب دیگر نشان می دهیم با اصطلاحی تحقیر کننده آن هم در فیلم های کمدی سطح پایینمان که بیشتر مورد استهزا قرار بگیرند.
جالب این که حتی دزدها و جانیان هم اگر مجالی داشتند، اجازه ی شوخی با خودشان را نمی دادند و هزار صنف و سندیکا پیدا می کردند، اما این افراد که شدیدا به کمک معنوی احتیاج دارند، دست مایه ی شوخی و خنده قرار می گیرند. در حالی که فیلم های خارجی سعی در نشان دادن مشکلات آنها دارند. البته واقفیم که بحث ترنس ها کاملا متفاوت است.
از اصل موضوع دور افتادیم.
بحث بر سر کاراکترهای بلا استفاده در فیلم نگهبانی از دیرباز بود. باقی کاراکترها هم به همین صورت؛ "اندی "که معلوم نبود چه چیز را برای چه هدفی رهبری و هدایت می کند.
"سباستین "که از اول هم معلوم بود یک خائن میان جاست و رو شدن دستش هیچ غافلگیری برای مخاطب در پی نداشت. بی مورد ترین و به قول معروف زورچپان شده ترین کاراکتر "نیل "بود. "نیل "فقط بود که همه ی حرف هایی که نتوانسته بودند در فیلم به تصویر بکشند را به او بگویند تا مخاطب شیرفهم شود. دست آخر هم مشخص می شود که همشان می میرند چون تقدیرشان این بوده.
خب، دقیقا چه استفاده از این قدرت و توان شده است؟! آیا ما نجات جان انسانی را توسط آن ها دیدیم؟
اگر داستان تنها در مورد جمع شدن این گروه به دور هم بود که باید بگویم موضوع بسی کسل کننده برای نمایش بود.
اختصاص دادن دو ساعت و چند دقیقه به این فیلم هیچ توجیهی نداشت چون هیچ اتفاق ویژه ای در این مدت نیفتاد. در حالی که می شد فیلمی یک ساعته ساخت و حوصله ی هیچ کس را سر نبرد.
به هر حال، چنان چه، دو ساعت وقت اضافی دارید و دستتان برای هرگونه سرگرمی بسته است می توانید این فیلم را ببینید. هر چند نه، اگر به دیوار روبه رویتان خیره شوید نتیجه ی بهتری می بخشد.