زمان مطالعه: 4 دقیقه
نقد فیلم عطر داغ، به هدر رفتن یک سوژه عالی

نقد فیلم عطر داغ، به هدر رفتن یک سوژه عالی

عطر داغ فيلمى است به كارگردانى على ابراهيمى و درباره دخترى أست به اسم مريم كه در روابط خانوادگى اش دچار مشكل است.

دوشنبه 6 دى 1400
چكاوك شيرازى

کارگردان: علی ابراهیمی

حیف سوژه ها، ایده ها و مضمون هایی که ایده آل و در بعضی مواقع عالی هستند اما به ساده انگاری به راحتی از بین می روند. در مورد " عطر داغ" باید فرم روایت هم به این مورد اضافه کرد. زیرا نویسندگان روایتی خوب برای مضمون و ایده ی خود در نظر گرفته بودند که متاسفانه توانسته بودند با تمام قدرت آن را از بین ببرند. آن ها تلاش کرده بودند که نشان دهند چگونه سختگیری های یک خانواده نسبت به فرزندانشان باعث به وجود آمدن دردسرهای بزرگتری برای همه ی اهل خانواده می شود.

فیلم با یک سری دیالوگ های بی دلیل شروع می شود‌. افرادی آمده اند که فرش ها را برای شستشو ببرند، اگر برای تعمیر یخچال یا لوله های ساختمان هم آمده بودند، هیچ فرقی نمی کرد.
مریم، دختر خانواده ( خاطره اسدی) می خواهد به دیدن نیما ( مهرداد صدیقیان) برود. آن ها سوار تله کابین شده اند و مریم که می ترسد غرولندهایی می کند و انگار همان طور که ما بعد از یک کات، آن ها را داخل تله کابین دیدیم، خودش را ناگهان آن جا یافته است !او اگر می ترسید از ابتدا نباید سوار می شد. تله کابین دچار نقص فنی می شود و مخاطب منتظر است که با توجه به این که حداقل پنج دقیقه از فیلم صرف ترس مریم از ارتفاع شده است، اتفاقی بیفتد که احساس نکند وقتش بیهوده هدر رفته است. اما این طور نمی شود و تله کابین دوباره راه می افتد و در کات بعدی، مریم و نیما را می بینیم که با عجله از پارک بیرون می دوند، چون پدر مریم فردی بسیار سختگیر است که اگر دخترها دیر به خانه بیایند، با کتک و توهین و تحریم از همه چیز مواجه می شوند.

وقتی پدر می رسد دختر بزرگ خانواده (ملیحه) نقشه ای می چیند که پدر متوجه نبودن مریم نشود و بعد مریم را به خانه ی دوستش سارا (بهاره کیان افشار) می فرستد و مخاطب را با این سوال بزرگ به جا می گذارد که چرا صبر نکرد تا پدرشان به دستشویی برود یا اصلا بخوابد و« مریم» را به داخل بیاورد؟ «مریم »مسیر طولانی تا خانه ی «سارا »را می پیماید و «سارا» از او استقبال می کند که «هاشم»، همسر صیغه ای «سارا»سرزده به خانه می آید. درست است که «احسان امانی» تلاش کرده که نقشش را خوب بازی کند، اما چهره اش اصلا مناسب نقشی که بازی می کند نیست. او را همیشه در نقش مردان ثروتمند و در عین حال موقر دیده ایم و سوییچ کردن ناگهانی او روی نقش یک لمپن چندان چنگی به دل نمی زند.

«سارا» سعی می کند «مریم» را از آسیبی که می داند «هاشم »به« مریم »می زند، دور نگه دارد. پس او را به اتاقی در ته باغ هدایت می کند و ظاهرا به «هاشم» می گوید که «مریم» از خانه بیرون رفته است. اما با توجه به تلاش «هاشم »برای به دست آوردن «مریم» حداقل انتظار می رفت که «هاشم» از پشت پنجره ماجرا را ببیند اما ظاهرا «هاشم» بی هوش و حواس تر از این حرف هاست.

«مریم» در اتاق شاهد است که سرایدار کسی را دفن می کند و با از دست دادن کنترلش باعث ایجاد سر و صدا می شود و سرایدار ( شهرام حقیقت دوست ) را متوجه حضور خودش می کند.
و همین جاست که به مخاطب یک فیلم جنایی- معمایی خوب نویدداده می شود. چون این سکانس به سکانس «سارا »و« هاشم »کات می شود و بعد که بر می گردیم مریمی در کار نیست.
آیا فرار کرده؟ آیا «هاشم» به سراغش آمده؟ آیا سرایدار او را هم کشته است؟
اما در نهایت ناباوری ناگهان می بینیم که سرایدار «مریم »را با دست و دهان بسته از زیرزمین بیرون می کشد. باز هم هنوز امیدی هست. اما وقتی سرایدار در مقابل زنش (سیما تیرانداز) قرار می گیرد، همه چیز را می گوید، کاری که در فیلم نامه های حرفه ای جایی نزدیک به پایان فیلم انجام می شود.

بازیگران فیلم عطر داغ
بازیگران فیلم عطر داغ

 

این ها همینطور با گروگانشان درگیر هستند که مانند کارتون های کمدی، «هاشم» که تا حالا می خواسته خانه را بکوبد، با وانتی از گل به خانه می آید و می خواهد گل ها را بکارد. خیلی تلاش شده که فیلم دلهره آور جلوه کند اما نه تنها موفق نشده است بلکه همه ی ایده ها را هم سوزانده. سرایدار حتی به این فکر نکرده که شاید جنازه بعد از چند روز بو بگیرد و همه ی اهل محل را خبر کند.

خوب! تا اینجای کار که همه چیز برخلاف انتظار از آب در آمد، امیدمان به این بود که در جریان کش و واکش میان «نیما» و« سرایدار» اتفاقی بیفتد که فیلم را این حالت یکنواختی نجات دهد که باز هم همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد!؟ فقط دلیل این که در نمایی «مریم» و «نیما »را بسیار غمزده می بینیم ،معلوم نیست. یعنی نمی دانیم «مریم» حقیقت را به «نیما »نگفته که انقدر هر دو ناراحتند؟ یا تجاوزی صورت گرفته که صدای هیچ کدامشان در نمی آید؟
فضاحت به این جا ختم نمی شود. مریم زمانی که به خانه می رسد پدرش را می بیند که دچار حمله ی قلبی شده است.

نویسنده از ایجاد سوال و کندن چاله دست بر نمی دارد و در نمایی تعلیقی به وجود می آورد که نشان دهد دختر کوچک خانواده با حل کردن قرص های آرام بخش در شربت پدر باعث بیماری پدرش شده.
بعد هم همه چیز با پهن شدن فرش های شسته شده ختم به خیر می شود؟ آیا فرش های کثیف نماد روابط تیره و تار اعضای خانواده بود و حالا که فرش ها شسته شده در روابط‌ اعضای این خانواده دقیقا چه تغییری حاصل شده است؟
به جای ایجاد کردن چندین تعلیق بی ثمر، اگر همان تعلیقی که در پس از ناپدید شدن« مریم »ایجاد شد را ادامه داده بودند؛ می شد شاهد یک اثر به یاد ماندنی باشیم.

نظر خود را درباره «نقد فیلم عطر داغ، به هدر رفتن یک سوژه عالی» در کادر زیر بنویسید :
لطفا شرایط و ضوابط استفاده از سایت آسمونی را مطالعه نمایید
ارزیابی مهاجرت
: برای دریافت مشاوره درباره نقد فیلم عطر داغ، به هدر رفتن یک سوژه عالی فرم زیر را تکمیل کنید

هزینه مشاوره ۳۰ هزار تومان می باشد

پاسخ مشاوره شما ظرف 1 روز کاری در پنل شما درج می شود و پیامک دریافت می کنید


دسته بندی های وب سایت آسمونی

آسمونی شامل بخش های متنوعی است که هر کدام از آنها شامل دنیایی از مقالات و اطلاعات کاربردی می باشند، شما با ورود به هر کدام از دسته بندی های مجله اینترنتی آسمونی می توانید به زیردسته های موجود در آن دسترسی پیدا کنید، برای مثال در دسته فیلم و سینما؛ گزینه هایی مثل نقد فیلم، معرفی فیلم ایرانی، فیلم بین الملل، انیمیشن و کارتون و چندین بخش دیگر قرار دارد، یا بخش سلامت وب سایت شامل بخش هایی همچون روانشناسی، طب سنتی، نکات تغذیه و تناسب اندام می باشد.