نقد و بررسی سريال زخم كارى، كيميا يا سميرايى ديگر

22 شهريور 1400
نویسنده: لاله عالم

يكى از سريال هاى شبكه نمايش خانگى كه توانست با مخاطب ارتباط برقرار كند و مخاطب پيگير روند نمايش ان باشد، سريال "زخم كارى" است. بى شك يكى از دلايل موفقيت اين سريال كشش داستان ان است كه براساس كتاب «بيست زخم كارى » اثرمحمود حسينى زاد ساخته شده است. همچنين یکی ديگر از دلایل جذب مخاطب خوش ساخت بودن سریال است. اگر چه موضوع زخم کاری داستان جدیدی نیست و حرف دیروز و امروز هم نیست و همچنان از چنین موضوع هایی تا ابد می توان فیلم ساخت اما این که یک موضوع قدیمی و دایمی را بتوان هر بار به یک شکل جدید بیان کرد، جالب است.

موضوع اصلی این سریال انتقام است و ماجرا از این قرار است که دو نَفَر (زن و شوهر) می خواهند از یک خانواده انتقام بگیرند و هریک برای خودشان دلیلی دارند. این دو نفر علاوه بر اینکه در مسئله انتقام شریک هستند وجه مشترک دیگری نيز دارند و ان اينكه هر دو به نوعى هم طبقه هم هستند و به نوعى متفاوت با خانواده اي (ريز ابادى) كه اشاره شد. مرد (مالك) راننده و پادوى انها (ريز ابادى ها) بوده و سميرا (منشى شركت و معشوق سابق نعمت ريز ابادى). گرچه مالك از همان ديار مى ايد كه ريز ابادي ها ، جايى كه همه به هم در ظاهر پسر عمو مى گويند و به بزرگشان عمو. اما معلوم است كه مناسبات ارباب و رعيتى در بينشان حكمفرما بوده و پدر مالك نيز از زيردست هاى ريز ابادى ها.

همچنان که هنوز هم "منصور "پسر بزرگ ریز آبادی در لحن و رفتار مي خواهد بزرگى اش را بر سر مالك بكوبد. مالك بارها مستقيم و غير مستقيم تحقير مى شود و يكي از اين تحقير ها ، كه در وجودش يك زخم كارى ايجاد كرده است ، لايق ندانستن وى در جواني براي همسرى با منصوره (دختر ريز ابادى ها) است. مالك (با بازى جواد عزتى) شخصيت ضعيفى دارد كه در سلطه همسرش سميرا (با بازى رعنا ازادى ور) مى باشد. اگرچه حاج عمو تمام امكانات رفاهى را براى مالك و همسرش فراهم كرده اما ان دو حق بیشتری برای خود قایل هستند و با نفرتى كه در دل دارند و احساس كمبود در مقابل ريز ابادى ها به علاوه طماع بودن و ديگر ويژگي هاى منفى شخصيتى دست به جرم و جنايت مى زنند و نهايتا به سزاى اعمالشان مى رسند.

ضعف شخصيتي در شخصيت مالك با بازى خوب «جواد عزتى» به خوبى به تصوير كشيده شده است. او همچنین فردی است که استقلال شخصیت ندارد و تحت سلطه همسرش (با بازی رعنا آزادی ور) است. به علاوه همه این ها به لحاظ شخصیتی باید هم مالک و هم سمیرا همسرش را به لحاظ روانکاوی شخصیت های ضد اجتماعی دانست. شخصیت ها ضد اجتماعی ، فاقد وجدان هستند و در مقابل ضربه ای که به دیگران وارد می سازند ، احساس گناه نمى كنند، روانشناسان معتقدند در اين اختلال هم وراثت و هم محيط نقش دارد.

در مورد شخصيت هاى مالك و سميرا احتمالا هم وراثت هم محيط و هم كمبودهايشان در مقابل خانواده ريز ابادى، هم نحوه برخورد ريز ابادى ها با انها و هم از و طمع برايشان چنين سرنوشتى را رقم مى زند. در واقع يك مجموعه اي از شرايط اين داستان را رقم مى زند.

شايد نويسنده و كارگردان با ترسيم اين افراد مي خواهند به جامعه هشدار بدهند كه اولا مراقب افراد ضد اجتماعي در اطرافيان خود باشيد، همچنين نبايد با لحن و رفتار افراد را جريحه دار كنيد. ضمن اينكه خوب است ادم ها كمي با هم همدلي داشته باشند و بدون توقع و احساس برتري جويي يا ...به همديگر كمك كنند. در يكي از نماهاى داخل ماشين، مى بينيم و مي شنويم كه "سميرا" به "كيميا "مي گويد من از همان محله اى امده ام كه تو امده اى ، يعنى داستان سميرا ها تكرار شدنى است و اين يك هشدار اجتماعى است.

همچنين اين مجموعه به موضوع هاى ديگرى نيز پرداخته است، پيامدهاى ارتباطات موازى كه مى تواند زندگى ها را تهديد كند؛ رابطه حاج عمو و سميرا، منصوره و مالك، مالك و كيميا كه ديديم اين وسط بهاى ان را فرزندان خانواده، ميثم ، مائده و هانيه ان هم به گزاف پرداخت كردند. كارگردان به خوبي توانسته منظور نويسنده را به تصوير در بياورد، استفاده از بازيگران حرفه اي كه به خوبي توانسته اند، نقش افريني كنند به همراه فيلمبرداري خوب، انتخاب لوكيشن هاى جذاب و... همه به جذابيت سريال كمك كرده است.