نقد و بررسی مینی سریال خدمتکار؛ داستانی از عشق مادری

شنبه 22 آبان 1400
نویسنده: نجیبه نعمتی

مینی سریال ده قسمتی خدمتکار سریالی است که از نتفلیکس پخش می‌شود این فیلم اقتباسی است از کتاب « خدمتکار؛ کار سخت، دستمزد کم و اراده مادر برای زنده ماندن» نوشته «استفانی لند» خانم استفانی لند در این کتاب به شرح خاطرات زمانی که خدمتکار بوده می‌پردازد. «استفانی لند» بعد از فرار از یک زندگی پر تنش مجبور شش سال از زندگیش را به عنوان خدمتکار به امرار معاش بگذارند و بعد از آن برای ادامه تحصیل به مونتانا می‌رود و بعد داستان زندگیش را چاپ می‌کند که از سوی خوانندگان مورد استقبال بی نظیری قرار می‌گیرد. کتابش در فهرست پرفروش ترین کتابهای آمریکایی ثبت می‌شود. نتفیلکیس از داستان او این مینی سریال را ساخته است. کارگردانی این مینی سریال بر عهده« مولی اسمیت متزلر »و محصول 2021 آمریکا و در ژانر درام می‌باشد. پخش این مینی سریال از نهم مهرماه شروع شده است.

فیلم در خصوص مادر جوانی به نام الکس « با بازی مارگارت کوالی» است، او که تنها 23 سال دارد مادر دختر دو ساله ای به نام «مدی» ( با بازی رایلیا نوای ویتت) است. همسر او به نام شان « با بازی نیک رابینسون» که متصدی بار بوده که درگیر اعتیاد به مشروب الکلی می‌باشد. سریال از جایی آغاز می‌شود که «الکس« در نیمه شب در حالی که «مدی »را در آغوش دارد از خانه می‌گریزد. «الکس »یک بی خانمان به تمام معناست او نه پول دارد نه تحصیلات؛ او حتی حمایت خانواده را نیز ندارد. تنها ثروت و دارایی او؛ عشقی است که به دخترش دارد.

«الکس »از ازدواج خود به دلیل رفتار خشونت آمیز «شان» پشیمان است و از خشونت های عصبی او برای خود و دخترش می‌هراسد به خانه امن پناه می‌برد. او بعد از بد رفتاری همسر خود شبانه به مرکز نگهداری از زنانی که آزار دیده‌اند پناه می‌برد؛ اما در روال گرفتن حضانت دخترش «مدی »گرفتار بوروکراسی اداری و روال قانونی می‌شود او که هیچ شناختی از قانون حضانت و روال قانونی آن ندارد بدون اینکه پلیس را در خصوص رفتار خشونت آمیز همسر خود قرار دهد و علاوه بر آن به دلیل تصادف بزرگراهی که احتمال مجروح شدن« مدی» وجود داشت، در دادگاه شکست می‌خورد و حضانت دخترش را از دست می‌دهد. حضانت «مدی» به صورت یک طرفه به همسرش شان داده می‌شود. او به عنوان یک مادر برای اینکه بتواند حضانت فرزنش را پس بگیرد جنگی را آغاز می‌کند.

از دید قوانین حاکم بر جامعه خشونت خانگی یعنی کبودی حاصل از کتک خوردن یا تجاوز؛ اما خشونت خانگی همسرش «شان» از این نوع نیست. شان به شدت الکلی است و در زمان مستی سبب هراس و ترس بیش از اندازه در او و دخترش می‌شود. او باید این نوع خشونت خانگی را از سوی همسرش ثابت کند. اولین کار او این است که به عنوان خدمتکار و نظافتچی در یک شرکت خدماتی استخدام شود. شرکت خدماتی که مدیریت آن به عهده زنی به نام یولاندا ( با بازی تریسی ویلار) می‌باشد که زنی سختگیر است و برای «الکسی »خط قرمزهای خودش و شرکتش را ترسیم می‌کند. حقوق و شرایطی که یولاندا برای الکسی در نظر می‌گیرد به شدت کم و ناجوانمردانه است؛ اما «الکسی »برای اینکه به دادگاه و مراجع قانونی ثابت کند که می‌تواند از خود و‌فرزندش نگهداری کند، شرایط سخت کاریش را می پذیرد.

او در کلاسهای درسی که در مرکز نگهداری زنان شکنجه و آزار خانگی دیده برگزار می‌کند از شاگردانش می‌خواهد تا روز خوبی را به رشته نگارش در آوردند. در قسمت هایی از سریال این روزها یعنی روزهای خوب شاگردانش مورد خوانش قرار می‌گیرد. شخصیت‌های داستان همه سیاه و سفید، خوب یا بد نیستند. حتی «شان »ا به عنوان یک همسر و یا پدر نیز می‌توان دوست داشت. «نیک» در مرحله ای از زندگی «الکس» فرد خوبی را به تصویر می‌کشاند. سارق نوجوان شهر نیز مشخص می‌شود انسان بدی نبوده، بلکه رفتار شکنجه آمیز مادرش او را به بیراه هدایت کرده است.

سریال بسیار ساده و دوست داشتنی است هر چند رفتارهای مادر الکس مقداری غلو آمیز به نظر می‌رسد اما بازی او و ارتباطی که با دخترش «الکس »دارد قابل تامل و لمس است و زمانی که در می‌یابید آن دو مادر و دختر واقعی هستند برای مخاطب دوست داشتنی تر می‌شوند. سریال در ابتدا یک مثلث خانوادگی را نشان می‌دهد که عبارتند از «الکس»، «مدی» و «شان» به عنوان یک پدر و همسر عصبی اما به مرور شخصیت های دیگر وارد زندگی «الکس» می‌شوند و حالت شبکه ای از دوستان و اعضای خانواده را در بر می‌گیرد.

بخش هایی از سریال روی دست فیلمبرداری شده و زاویه دید «الکس »را نشان می‌دهد که سریال را به قالب مستند و افزایش همدردی و همذات پنداری با شخصیت اصلی را در بردارد. علاوه بر آن زمانی که میزان دارایی های «الکس» را نشان می‌دهد و هزینه‌هایی که باید او بپردازد درایجاد تعلیق آن هم از نوع روزمره حس همذات پنداری را در مخاطب افزایش می‌دهد. مشکلاتی که باید «الکس» برای تک تک آنها بجنگد هر کدامشان برای «الکس» یک چالش بزرگ محسوب می‌شوند تا او از پس مشکلات مالی بر بیاید.
داستان این مینی سریال مبدل شدن یک قربانی به یک نویسنده خلاق را نشان می‌دهد.
داستان سریال به همراهی کارگردانی و فیلمبرداری آن عالی است و در کل یک روایت درام خوب و موفق را به تصویر می‌کشاند.