نقد و بررسی فيلم دادگاه شيكاگو هفت

شنبه 15 مهر 1400
چكاوك شيرازى

 ارون سوركين فيلمنامه نويس، تهيه كننده، نمايشنامه نويس امريكايى است .اوربراى فيلمنامه نويسي فيلم " شبكه اجتماعى " برنده جايزه اسكار شد.از ديگر كارهاى وى به عنوان فيلمنامه نويس مى توان به " استيو جابز" و " چند مرد خوب " اشاره كرد."سوكين"در سال 2017 اولين فيلم خود، بازى مالى ، را كارگردانى كرد.دادگاه شيكاگو هفت دومين فيلم وي در مقام كارگردان است كه خود نويسندگي فيلمنامه ان را به عهده داشته است.

بازيگران "دادگاه شيكاگو هفت "عبارتند از:ساشا بارون كوهن،ادى ريدمن،يحيى عبدالمتين دوم ، جرمى استرانگ،جوزف گوردمن،توماس مد لتيج ، فرانك لانگلا و ... مى باشند و در تهيه ان چندين تفر مشاركت كردند.

فدون پاپامیکائیل فيلمبردار ان بوده است ، كه خود فيلمبردار و كارگردان يونانى است، و براى فيلم نبراسكا كانديد جايزه اسكار بوده است . از ديگر فيلم هاى او به عنوان فيلمبردار مى توان به " پيچك هاى سمى " و "و قتى خواب بودى" اشاره كرد . "تدوينگر الن بام گراتن است ، توزيع كننده اصلي پارامونت پيكچرز بود كه به دليل كويد 19 ، امتياز پخش را به شبكه نتفليكس واگذار كرد.

اين فيلم داستان محاکمه ی هفت نفر از رهبران جنبش مخالفت با جنگ های آمریکا علیه ویتنام است با فیلم نامه ای شخصیت محور. حتی عنوان فیلم هم خبر از بی عدالتی می دهد زیرا ما در ابتدای فیلم هشت نفر از رهبران را می بینیم که به شیکاگو می روند تا اعتراض خود را به گوش دولت برسانند‌ اما یکی از آنها که سیاه پوست و رهبر گروه پلنگ های سیاه است با بی عدالتی مواجه می شود و با این که در سالن دادگاه حضور دارد اما در حقش محاکمه ی عادلانه صورت نمی‌گیرد. زیرا قاضی جلسات دادگاه را بدون توجه به عدم حضور وکیل او که بیمار شده برگزار می‌کند.

شخصیت ها در یک شبکه طراحی شده اند، شبکه ی شخصیت ها. همه ی آنها در تقابل با یکدیگر قرار دارند گاهی کنار هم هستند و گاهی مقابل هم. این در حالی است که همگی یک آرزوی واحد دارند و همه ی آنها از مکان های مختلف یک جا جمع شده اند. حالا همه ی این ها در مقابل حریف قرار گرفته اند و تا از قلم نیفتاده باید وکلای متهمین را هم به شبکه ی شخصیت اضافه کنیم.

و حریف مقتدری که به بخش های کوچکتر تقسیم شده، خود دولت امريكا که با جنگ علیه ویتنام سربازانش را به کشتن می داد، رییس دادستانی کل که صرفا برای رفع خصومتی شخصی دنبال بهانه است و قاضی که با همه قدرتش در جایگاه قضاوت تلاش میکند که پرونده را به نفع دولت امريكا مختومه کند. طعمه آماده است و تصمیم گرفته شده آنها به عنوان آشوب گر معرفی شوند و ورق برگردد.

در ابتدا کاراکترها افرادی عاصی به نظر می رسند که تلاشی مذبوحانه برای مطرح کردن خودشان می کنند اما رفته رفته به عمق هدفی که برایش تلاش می کنند پی میبریم این در حالی است که نه تنها قهرمان مدام عوض می شود بلکه روایت قصه از زبان های مختلف شنیده می شود. گاهی از زبان رهبران، گاهی از زبان شاهدان گاهی به عینه، گاهی حتی از زبان رقبا. اما همه ی دیالوگ ها دور هسته ی اصلی فیلم نامه تنیده شده که ما را همراه با قهرمان ها به هدف نزدیک می کند. از محاسن فیلم خوب یکی این است که جنبه ی جهانی و انسانی پیدا کند . همان طور که در شعار ها و مخصوصا در اواخر فیلم جمعیت فریاد می زدند که همه ی دنیا خواهند دید و این همان حسن است شاید در ابتدا با دادگاهی طرفیم که به محاکمه ی تعدادی می پردازد اما رفته رفته می توانیم این ناعدالتی را تعمیم دهیم و شاید برای اولین بار( در رابطه با خودم) دلمان برای سربازان آمریکایی سوخت که چگونه دست مایه ی اهداف ديگران قرار گرفته و می گیرند‌.