لحظه های تنهائی
- - گاهی اوقات همه ما انسانها لحظه ای خلاء عجیبی احساس می کنیم که هیچ چیزی نمی تواند آنرا جبران کند از مادیات گرفته تا .... هر چیز خوب دیگری .
- - نمی خواهم جمله هایی را که نوشته ام نامش را شعر بگویم ، بنابراین فقط نامش را لحظه های تنهائی میگویم .
- - تنهائی
- - کنار ساحل دریا ایستادم و به دوردست نگاه میکنم منتظرم .......منتظرم تا صدایش را بشنوم چشمانم را می بندم که ناگاه .... با موج سهمگین دریا بخود می آیم فقط قطره ای اشک و ... تازه فهمیدم چقدر تنهام ...
- - آسمان من
- - شب شده
- - نگاهم به آسمان پرستاره افتاده
- - ستاره ای در آن دور دورها می درخشد
- - کسی نیست صدایی نمی شنوم
- - پس فقط نگاه میکنم
- - ستاره ای پرنور را می بینم که به من نزدیک و نزدیک تر می شود
- - آن ستاره بسوی من می آید
- - نگاهش میکنم
- - می درخشد و از راهی دیگر می رود و دور می شود
- - به آسمان نگاه میکنم
- - امشب آسمان فقط از آن من است
- - امشب را دوست دارم
- - ستاره ای دیگر نزدیک می شود
- - امشب این آسمان ، مال من است
9 سال پیش
ممنون رز عزیز !
9 سال پیش
خیلی قشنگ بود