نگاهی به فیلم شب طلایی، یک فیلم پرتنش
پنج شنبه ۹ شهریور ۱۴۰۲
چکاوک شیرازی
عنوان فیلم ساده است، اما عمیقا با مفهوم داستان رابطه دارد. حتی رنگ و نور فیلم هم به عنوان و به خود داستان اشاره دارد، درست برخلاف اسامی پر طمطراقی که برای برخی فیلم های سطحی انتخاب می شود و کاملا نشان می دهد که برخی فیلمسازان اهمیتی به عنوان نمی دهند و به خیالشان هر چه رنگ و لعاب کلمه بیشتر باشد ، فیلم عمیق تر به نظر می رسد.
داستان فیلم شب طلایی
داستان فیلم یک موضوع عادی است، گم شدن شمش در یک خانواده و جنگ و جدال آن ها بر سر این موضوع. اما چیزی که این فیلم را با بقیه ی فیلم ها با چنین محتوایی، جدا می سازد وجود کشمکش های پویا و فراوان در فیلم است. در بیشتر سکانس ها تنش وجود دارد و سه مرحله ی مهم تنش را هم در بر می گیرد؛ بحران، اوج، نتیجه.
و این یعنی که در هر سکانس مخاطب منتظر وقوع یک انفجار است و اتفاقا انتظارش بی نتیجه هم نمی ماند، زیرا در هر سکانس تنش رفته رفته اوج می گیرد و نتیجه ی ایده آل نیز به دست می آید.
سکانس جر و بحث دو عاشق سابق را در زیرزمین خانه به یاد بیاورید. بحران با ورود دختر و پرسیدن سوال هایش شروع می شود و رفته رفته تنش و کشمکش بین آن دو شدت می گیرد و به نقطه ی اوج می رسد یعنی جایی که دختر، مرد را ترک می کند و از زیر زمین خارج می شود و نتیجه ی این سکانس هم این است که تصمیم دختر برای ترک عاشق سابقش تصمیمی درست است.
فیلم پر از شخصیت های متفاوت است که همگی آن ها و نسبت هایشان بلافاصله معرفی می شوند. مخاطب برای شروع داستان چندان منتظر نمی ماند. حتی بعضی از شخصیت ها در حالی که فیلم وارد پیرنگ اصلی شده است، معرفی می شوند. در مورد پیرنگ های فرعی هم باید گفت که کاملا به جا و در خدمت داستان اصلی نوشته شده اند. به طور مثال رابطه ی عاشق و معشوق سابق که پیرنگی فرعی است، نه تنها داستان را پیش می برد بلکه مستقیما به داستان اصلی مربوط می شود. علاوه بر کشمکش های متناوب که باعث میخکوب شدن مخاطب می شود ، فیلم دارای غافلگیری های به جایی هم هست که لذت تماشای فیلم را بیشتر می کند.
به عنوان فیلمی با فیلم نامه ی نسبتا خوب می شود گفت که این شخصیت ها هستند که داستان را پیش می برند. اگر بخواهیم کمی بیشتر توضیح دهیم می توانیم این گونه بگوییم که برخلاف داستان های سطحی که نویسنده ابتدا سوژه ای می یابد و سپس کاراکترها را در میان زمین و هوا رها می کند تا بالاخره فیلم به پایان برسد، در شب طلایی این خلق و خو و خواسته ها و عادات کاراکترهاست که داستان را به سمت هدف اصلی اش پیش می راند. اگر داماد خانواده آدم ریسک پذیری نبود و سعی بر بیشتر شدن پولش از راه های یک شبه نداشت، داستان گم شدن شمش ها هرگز پیش نمی آمد. یا اگر دخترش برای عشقش نمی جنگید انتهای داستان جور دیگری رقم می خورد.
نقاط ضعف فیلم شب طلایی
اما از نقاط ضعف فیلم اگر خواسته باشید، باید به این موارد اشاره کرد؛ یکی این که درست است که فیلم غافلگیری های خوبی داشت اما بعضی از آن ها تاثیری در روند فیلم نامه نداشتند، وقتی همه ی فامیل متوجه می شوند که گم شدن طلاها مستقیما به خود آن ها هم مربوط می شود، به غیر از تعجب کردن همگی، اتفاق دیگری روی نداد . داماد خانواده می خواست با گفتن حقیقت به بقیه شوکی وارد کند و باعث شود که آن ها تلاش بیشتری برای پیدا کردن آن بکنند، اما عملا چنین اتفاقی نیفتاد. اگر تلاشی هم صورت می گرفت بیشتر در راستای اهداف شخصی سایر اعضای فامیل بود.
نکته ی مهم تر این که مضمون داستان آسیب رسیدن به خانواده و فامیل بر سر پول بود که چگونه پول می توانند روابط را بر هم بزند، اما در مورد این خانواده این مورد چندان به چشم نیامد زیرا همگی شان از قبل با یکدیگر اختلاف داشتند و چیز مهمی بینشان عوض نشد. آن ها می توانند تا سال های بعد هم یکدیگر را نبینند و برایشان اهمیتی هم نداشته باشد. وقتی قرار است پول یا هر چیز دیگری باعث بر هم خوردن روابط شود، این روابط باید در ابتدا ناگسستی و عمیق به نظر برسند تا وقتی از بین رفتند مفهوم مورد نظر کاملا به مخاطب رسانده شود.
با این وجود حسنی که داشت این بود که برای نشان دادن روابط خوب خانوادگی آن ها را به ویلایی در شمال نکشانده و به زور شاد نشانشان نداده بود که در انتها بیننده را به زور از به هم خوردن خوشی ها، ناراحت کند. این فامیل به دلیلی کاملا باورپذیر دور یکدیگر جمع شده بودند و حتی خبردار شدن داماد خانواده از گم شدن شمش ها هم کاملا حقیقی تصویر شده بود.
به طور کلی شب طلایی فیلم خوبی بود که توانسته بود هر جا که قرار است حوصله ی مخاطب سر برود، با وارد کردن افراد جدید و ایجاد تنش ، خودش را به خوبی نجات دهد.
