- آسمونی
- مجله اینترنتی
- ورزشی
- اطلاعات فوتبالی
- فوتبال زنان و متلک های رسانه ای در انگلیس
فوتبال زنان و متلک های رسانه ای در انگلیس
ریشههای فوتبال بانوان در میان عوام به تدریج قوت گرفت و در همین اثناء استقلال خود را کسب کرد. در 1984 انجمن فوتبال بانوان وابسته به اتحادیه فوتبال مردان تاسیس و در سال 1994 اتحادیه فوتبال بانوان جایگزین آن شد. در همین زمان اتحادیه خانم هلن ژونز (Helen Jevens) را به عنوان مسئول و هماهنگ کنندهی تمام وقت فوتبال بانوان انتصاب کرد. نتیجه این اتفاقات، دقیقا بر خلاف انتظار فمینیستهای تندرو، از دست رفتن استقلال و کنترل زنان در فوتبال بود. به جای اینکه فوتبال بانوان به عنوان یک ورزش مستقل به پیشرفت خود ادامه دهد تبدیل بهیک بخش کوچک وابسته، نسبتا بی اهمیت و تحت تاثیر ورزش مردان شد.
با این وجود به نظر میرسد که FA تلاش میکند تا نشان دهد برای ترفیع و ترقی فوتبال بانوان به سختی فعالیت میکند؛ تخصیص سوبسید و کمک هزینه سفرهای تیمهای زنان در لیگ ملی و دیگر هزینههای رسمی از جمله این فعالیتها است. اتحادیه فوتبال دورههای مربیگری و برخی دورههای آموزشی را برگزار میکند. آمار به دست آمده از این دورهها نشان دهنده این مطلب است که برای رساندن فوتبال بانوان بهیک جایگاه مطلوب و مستحکم باید مسائل و مشکلات بسیار بیشتری از آنچه که تا به حال به آن پرداخته شده را برطرف کرد. شور و علاقه و همچنین تعهد در میان دختران در سنین مدرسه به هیچ عنوان کمتر از پسران این گروه سنی نیست اما کماکان ثمرات بدست آمده از این شور و علاقه شدید بسیاراندک است.
اتحادیه فوتبال مدعی ارائه یک سری برنامه و طرح برای پیشرفت فوتبال بانوان در میان عامه مردم و همچنین تشویق نوجوانان به شرکت در این رشته ورزشی است؛ با این حال در اولین سال اداره فوتبال بانوان توسط این اتحادیه (سال 1994-95)، میزان بودجه هزینه شده در مسابقات بین المللی بانوان بسیار کمتر از مسابقات بین المللی جوانان (مردان) تخصیص داده شده بود. به عنوان مثال بودجه هزینههای اجرایی در فوتبال مردان بیش از 130 برابر بودجه هزینههای مشابه در فوتبال بانوان بود. برای ادامه رونق و ترفیع فوتبال بانوان نه تنها به پشتوانههای مالی مناسب نیاز است بلکه دیدگاهها نیز میبایست از طریق رسانهها و همچنین آموزش و پرورش دگرگون شوند. در انگلستان فوتبال دختران به ندرت در برنامه هفتگی درسی مدارس دیده میشود و در مواردی معدود که این ورزش در این برنامه گنجانده شده نتیجه تلاش شخصی معلمان است. آن دسته از مدارسی که دختران در آن میتوانند فوتبال بازی کنند بر معلمانی تکیه کردهاند که از وقت شخصی خود برای برگزاری دورههای آموزشی پس از وقت رسمی مدرسه استفاده میکنند.
در مارس 1996 باشگاه فوتبال لیورپول در اقدامی در راستای جنبش «حذف نابرابری در فوتبال» یک سری دوره مربیگری دختران برگزار کرد. نتایج اولیه بدست آمده از این دورهها شگفت آور بود؛ برنامه باشگاه این بود که این دوره را در یک سری جلسات و در طول یک هفته برگزار کند اما در مقابل استقبال دختران از این دورهها مجبور شد تا این طرح اولیه را تغییر داده و مدت انجام برنامه را به چندین ماه افزایش دهد. این موارد و موارد مشابه نشان دهنده کمبود موقعیت برای دختران به منظور آموزش آکادمیک فوتبال در مدارس و کماکان عامل اصلی وجود مقالات تند بر علیه مدارس در نشریات و جراید است.
البته اتحادیه فوتبال اخیرا به پیشرفتهایی در زمینه به وجود آوردن امکان آموزش فوتبال پس از دوران تحصیل برای دختران دست پیدا کرده است. امروزه بیش از 1000 زن موفق به دریافت مدرک تدریس فوتبال شده و 400 زن نیز مدرک اولیه مربی گری را از این اتحادیه دریافت کردهاند. مربی گری تیم فوتبال بانوان میدلزبرو (Middlesbrough) بر عهدهیک مربی خانم بود که همچنین به صورت نیمه وقت در برنامه «فوتبال در جامعه» به تدریس فوتبال میپرداخت.
باشگاههای فوتبال نیز سعی میکنند تا فوتبال بانوان را در برنامههای خود وارد کنند. برخی از این باشگاهها مانند لیورپول، اقدام به برگزاری تورنمنتهای پنج جانبه و دورههای آموزشی کردهاند. بیش از سه چهارم باشگاههای لیگ برتر و دستهیک فوتبال اکنون تیم بانوان خود را نیز دارند.
به نظر میرسد که به هر حال برای پیشرفت فوتبال بانوان به تلاش و پشتیبانی، به خصوص مالی، بیشتری نیاز است. هنوز هم علیرغم افزایش محبوبیت نزد عامه و ایجاد موقعیتهای نه چندان قابل توجه برای بانوان در فوتبال، به نظر میرسد که دستاندرکاران فوتبال بانوان کماکان در حاشیه قرار داشته و حتی سعی در بی اهمیت جلوه دادن آنان میشود. فوتبال زنان به هیچ عنوان از اعتبار و شهرتی که متوجه فوتبال مردان است ،برخوردار نیست و این مورد نه تنها در بخش ناچیزی که رسانهها به آن تخصیص میدهند دیده میشود بلکه میتوان آثار آن را در هزینهها، یا کمبود هزینهها، جوایز نقدی، پشتیبانی مالی و غیره نیز منعکس دید. تیم دانکستر بلز (Doncaster Belles) ، با داشتن دوبار قهرمانی جام اتحادیه فوتبال و دوبار قهرمانی در لیگ برتر در کارنامهی خود، بین سالهای 1991 تا 1995، موفق ترین تیم فوتبال زنان در تاریخ فوتبال بانوان به شمار میآمد، و با این همه نمیتوانست برای پرداخت هزینههای خود پشتیبان ثابت مالی جذب کند و همواره نیاز به برگزاری برنامههای جذب کمکهای مالی است. این مورد و موارد مشابه در فوتبال بانوان به کرات دیده میشود. لیگ فوتبال زنان با دریافت 25000 پوند کمک هزینه از اتحادیه فوتبال و 40000 پوند از طرف شورای ورزش به حیات خود ادامه داده و موفق به جذب هیچ گونه پشتیبانی مالی نشده بود.
شواهد موجود نشان دهنده این مطلباند که دستاوردهای زنان در فوتبال کماکان کمتر از حد متوسط مورد انتظار، و آنچه که باید و شاید است. فوتبال بانوان رده بزرگسالان نه تنها در مقایسه با فوتبال رده بزرگسالان مردان، بلکه در مقابل فوتبال مردان در رده نوجوانان نیز در مرتبه دوم اهمیت و مسالهای فرعی به شمار میآید. تا حدی که در سال 1994 هنگامی که برخی جراید مقالاتی علیه استفاده بیش از حد از استادیوم ویمبلی (Wembley) منتشر کردند به این نکته اشاره کردند که
این استادیوم تا آنجا شکوه و جلالش را از دست داده که در آن فوتبال زنان برگزار میشود!
این تفکر که فوتبال بانوان ذاتا پایین تر از حد استاندارد است حتی در تعاریفی که از آن میشود نیز دیده میشود. به عنوان مثال یکی از آقایان روزنامه نگار در مقالهای که در باره مسابقه فینال جام فوتبال زنان در پارتنون پارک (Parthenon Park) در سال 1995 نوشت این جمله را به عنوان تعریف از این مسابقه به کار برد:
این مسابقه تنها فوتبال زنان نبود بلکه فوتبال حقیقی بود!