
جایگاه علم؛ فردا دیر است، از امروز به فکر چاره باشیم
« هر روز با گذشت زمان، قافله بشری راههای تازه و دریچههای جدیدی از علم و دانش را بر روی خود و سایر موجودات میگشاید. اما این حرکت شتابان و سیر صعودی آنچنان که باید زندگی او را متحول نکرده و در راه رسیدن به مقصود نهایی زیاد او را کمک نمیکند.»
اکبر اجرایی، نویسنده، نوشته است: هزاران سال قبل نیز آدمی با قدرت شگفت انگیزش کارهایی به انجام رسانده که هر بینندهای را به تعجب و تحسین وامی دارد. راستی چه قدرت و دانشی اینچنین زیبا، سنگها را در آثاری چون تخت جمشید و اهرام مصر و ...تراش داده و آنان را با چیرگی هرچه تمامتر در کنار همدیگر قرار داده است؟ گاهی با خود اندیشیدهاید، معماری جاویدان این سرزمین و زیباییها و عظمت خیره کننده گذشتههای دور این مرز و بوم مدیون دستان چیره دست و فکر خلاق کدام معمار پرذوق و اندیشه والای کدام مهندس پر تلاش بوده است؟!چرا با گذشت قرنهای متمادی و پیشرفت روزافزون دانش و تکنولوژی دیگر امکان خلق چنین آثاری به راحتی امکان پذیر نیست؟ چرا علیرغم بهبود فراوان امکانات و دسترسی بسیار آسان پویندگان دانش به انواع اطلاعات، دیگر کمتر شاهد حضور ستارگان درخشان علم و دانش در رشتههایی نظیر ادبیات و شعر ،پزشکی ، ریاضیات فقه و حقوق و فلسفه و ...هستیم؟ چرا دیگر کمتر کسانی چون سعدی و حافظ و ابو علی سینا و هزاران چهره پر فروغ دیگر در جامعه ما ظهور مییابند؟
این بلاگر نوشته است: مگر نه این است که آنانی که در زیر نور شمع و شعاع قمر و با کمترین امکانات به دنبال علم و دانش رفتهاند به سرچشمههای زلال و کرانههای بیانتهایی دست یافتهاند که دیگران از رسیدن به آن عاجزند؟ وآنانی که تنها با توکل بر ذات اقدسش به سوی او رفتهاند در سایه اتصال به آن بیانتهای جاودانه به جاودانگی رسیدهاند و دیگران در زرق و برقهای مادی این مسیر گم شدهاند؟
در پایان میخوانید: چرا با افزایش روز افزون امکانات مادی در دانشگاهها و سایر مراکز علمی، هرروزه شاهد افت جایگاه علمی این مراکز و سیطره بیشتر روحیه خمودی و کاهش انگیزههای علمی هستیم ؟ راستی ریشه اصلی این ضعف و پسرفت در چیست؟ بیاییم از همین امروز به فکر چاره کار باشیم که فردا دیگر دیر است.