نقد فیلم گیلدا؛ متفاوت در نوع روایت

پنجشنبه 20 آبان 1400
منتقد: چکاوک شیرازی

علاوه بر کارگردانان ، «علی اکبر حیدری » نیز در نگارش فیلمنامه شریک بوده است. نیز در تدوینگری آن علاوه بر کارگردانان، «سیاوش پورخلیلی» نقش داشته است. «مرتضی پورصمدی» فیلمبرداری آن را انجام داده است. بازیگران آن عبارتند از مهناز افشار، حامد کمیلی ،هادی حجازی فر،حمیدرضا پگاه،رضا شفیعی جم،سعید چنگیزیان و...

موسیقی آن از « بامداد افشار» است و دو ترانه هم از «ماکان اشگواری» دارد. این فیلم در سال 1399 در سایت های فیلمو و نماوا به صورت آن لاین اکران شد.

خلاصه داستان: «گیلدا» مالک رستوران سپید، سیاه ترین شب زندگی اش را می گذراند.او برای نجات زندگی اش تا پس فردا فرصت دارد.

«گیلدا »با اشاره به فیلم های و فیلم‌نامه های مطرحی مانند آینه های رو به رو و... سعی در جلب توجه مخاطب دارد. این فیلم ، داستان خانم بازیگری است که نقش های مختلفی را بازی می کند و در عین حال با مشکلات زندگی‌ خانوادگی اش دست به گریبان است. نوع روایت داستان درخور توجه است، اما داستان چیزی برای گفتن ندارد.

گیلدا (مهناز افشار) وقتی در نقش های متفاوت فرو می رود چیزی برای ارائه کردن ندارد و عملا اتفاق خاصي برای داستان نمی افتد. قصه بدون قطع زمان و مکان و در یک خط مستقیم پیش می رود. نوع روایت، فیلم را جالب توجه می کند. اما ای کاش در این نوع از روایت منحصر به فرد قصه ای رقم می‌خورد که لذت دیدن فیلم را بیشتر می کرد. تلاش «گیلدا» برای بهتر شدن اوضاع تقریبا هیچ است مگر این که شغلش را تلاشی برای کسب درآمد بدانیم. آن وقت می شود گفت که وقتی کارگردان ( سعید چنگیزیان) به او می گوید که باید صحنه های حضورش را از فیلم‌ قیچی کنند، گیلدا شکست خورده است.

از اتفاق های خوب فیلم روایت آشنایی و جدا شدن گیلدا از همسرش ( حامد کمیلی) است. در نمای ابتدایی می بینیم که آن دو مشغول تمرین صحنه ای هستند و در ادامه به نظر می آید که آن صحنه هم جزیی از بازی های گیلداست. اما بعد متوجه می شویم که آن، صحنه ای از حقیقت زندگی «گیلدا» بوده است. کم کم به سبک فیلم عادت می کنیم و لا به لای نقش هایی که «گیلدا» بازی می کند به‌ مشکلات زندگی اش می میبریم. اما افسوس که فقط آنها را میبینیم و شاهد تلاش کردن یا نکردن« گیلد»ا نیستیم. بعضی از صحنه ها هم عملا بی فایده بودند.

گیلدا حتی رقیبی هم ندارد. ظاهرا تنها مشکلش کمی مسائل مالی و مشکلات برادرش است که ناگهان همسرش به سان فرشته ی نجات سر می رسد و همه چیز به خوبی تمام می شود. ناگفته نماند که این همسر همانی است که وقتی با برادرش، «راد»، راجع به او حرف می زد، گفته بود که هیچ نقشی در زندگی ندارد ک مشکلاتش به او مربوط نیست. فیلم به خاطر سبکش ارزش یک بار دیدن را دارد اما متاسفانه مثل اکثر فیلم ها از لحاظ فیلم نامه ضعیف است.

اگر هم چنان که گفته می شود، «مهناز افشار» در این فیلم چند نقش را بازی کرده، باید گفت که در چندتایشان اصلا خوب ظاهر نشده است.