- آسمونی
- مجله اینترنتی
- فیلم و سینما
- نقد فیلم
- نقد و بررسی فیلم درس های فارسی (Persian lessons)
نقد و بررسی فیلم درس های فارسی (Persian lessons)
سه شنبه 20 مهر 1400
چکاوک شیرازی
درس های فارسی، فیلمی به کارگردانی وادیم پرلمان و محصول 2020 بلاروس است. بازیگران آن عبارتند از نائول پرز بیسکارات،لارنس ایدینگر،جوناس نای و الکساندر بیر.
خلاصه داستان: داستان فیلم مربوط به جنگ جهانی است .یک جوان یهودی بلژیکی در زمان حمله المان ها از بیم جان ادعا می کند که ایرانی است و ........
همه ی وقایع بزرگی که اثرهای عمیقی روی کره ی زمین به جا گذاشته است، حتی اگر دهه ها هم از وقوعشان بگذرد هنوز هم این قابلیت را دارند که بتوان از هر زاویه ای به آن نگریست و قصه ی جدیدی برای آن نوشت. چنان که هنوز هم می توان از جنایات هیتلر داستان های تازه نوشت و فیلم درس های فارسی نیز همین کار را کرده است. فیلم داستان مردی یهودی را روایت می کند که هنگامی که دستگیر شدن غذایش را با کتابی که یهودی دیگری به او می دهد معاوضه می کند. کتاب به یک ایرانی تعلق داشته است.
وقتی که آن ها را برای تیرباران به صف می کنند، مرد کاملا تصادفی زنده می ماند و در مقابل سربازان آلمانی خودش را ایرانی جا می زند.
تمام داستان، اتفاقا، بر اساس روابط علت و معلولی تعریف شده است .اما این رابطه ها کامل سطحی هستند و به قصه تحمیل شده اند و نمی توان گفت که از دل درام بیرون آمده اند. به عنوان مثال وقتی مرد خودش را ایرانی معرفی می کند، یکی از افسران آلمانی، اتفاقا، در جستجوی یک ایرانی است. پس آن ها او را نمی کشند تا در ازای دریافت جایزه به افسر تحویلش بدهند. شاید بتوان در ابتدای داستان از این مورد چشم پوشید و آن را از آن دست تصادفاتی قلمداد کرد که باعث شروع داستان می شوند اماوقتی تعداد این تصادفات بیشتر می شود، واژه ی تحمیل عنوان مناسب تری است. مثلا وقتی همان یهودی موفق می شود اعتماد افسر را جلب کند ، اتفاقا، منشی افسر کارش را دقیق انجامنمی دهد و جایش را به او می دهند. یا در جای دیگر یکی از سربازان زن که عاشق سرباز دیگری شده یه روابط او با زن دیگری حسادت می کند و اتفاقا، حرف های آن ها را می شوند و به فرمانده گزارش می دهد. از این قبیل اتفاقات در فیلم زیاد است.
اما می توان با ارفاق به آن ها نگریست زیرا همه ی این تصادفات باعث می شود که مرد یهودی بتواند جان سالم از توطئه ها و در نهایت از اردوگاه کار اجباری به در ببرد. و نقطه ی قوت فیلم در این است که ابتدا او برای نجات جان خودش تلاش می کند اما این تلاش در نهایت منجر می شود به این که کمک بزرگی به عده ی زیادی از یهودیان کند و در حقیقت نجات یک فرد به نجاتی دسته جمعی منجر می شود.او که دروغ بزرگی گفته حالا باید ادامه دهد مبادا افسر به آن پی ببرد و میداند که اگر بفهمند در جا کشته خواهد شد. بنابراین وقتی که، اتفاقا، به اسامی یهودیانی که به اردوگاه آورده می شوند دسترسی پیدا می کند، از اسامی آن ها کلمه هایی می سازد و آن ها را به جای کلمه های ایرانی جا می زند اما باز هماتفاق بیکار نمانده زیرا، اتفاقا، افسر علاقه ای به یادگیرینوشتن و خواندن ندارد، چیزی که اگر داشت ممکن بود باعث دردسر شود، بگذریم.
دیدن تحمیق افسر آلمانی مفرح است اما فضای حاکم بر فیلم اجازه ی خندیدن به مخاطب را نمیدهد، در واقع بیشتر دل مخاطب را خنک می کند. اما مخاطب هم چنان در تعلیق گرفتار شدن این یهودی و این که چه بلایی به سرش خواهد آمد اگر آن ها به حقیقت پی ببرند، می ماند. این در حالی است که فیلم ساز با هوشمندی او را فرزند یک خاخام معرفی می کند و ناگفته پیداست جرمش چقدر سنگین خواهد بود، همین باعث ایجاد دلهره ی دائمی برای زنده ماندن او می شود. در نهایت تلاش او برای زنده ماندن باعث گرفتار شدن افسر آلمانی در فرودگاه تهران می شود، ناگفته نماند هیچ کوششی در ساختن یک فضای ایرانی نشده بود نه چهره ها نه پوشش و نکته ی مهم تر این که اصلا چرا یک آلمانی باید به در فضای جنگ زده و خفقان آور آن روزهای ایران به ایران بیاید؟ جایی که آلمان ها را با فشار انگلیس از ایران بیرون می کردند.