نگاهی به انیمیشن بچه رئیس 2

انیمیشن بچه رئیس 2 (Baby boss)

بچه رئیس قصه ی پسری هفت ساله به اسم تیم است که وقتی صاحب برادری می شود با قدرت تخیل قوی اش، تصور می کند که او از شرکت بچه برای انجام ماموریتی آمده و به زودی برمی گردد. اکثر المان های دوران کودکی از قبیل پرستار بچه، ترس از غریبه ها، حتی مطرح کردن این حرف که برادر کوچک پدر و مادر ندارد، با ظرافت و توامان با کمدی در فیلم گنجانده شده و حداقل درسی که پدر و مادرها می دهد این است که قبل از تولد کودک جدید، فرزندشان را با دنیای جدیدی که قرار است به آن وارد شود، آشنا کنند.

سری دوم بچه رئیس به خوبی قسمت اول است. اگر در قسمت 1 با چالش پذیرفتن کودک جدید توسط فرزند ارشد رو به رو بودیم، این بار چالشی مهم تر وجود دارد و آن عدم توانایی پدر ( تیم ) در ارتباط گرفتن با دخترش است. تیم که در قسمت اول پسری هفت ساله است، در این قسمت مردی است که تشکیل خانواده داده و دو دختر به سن و سال خودش و تد (بچه رئیس) در قسمت قبل دارد. اما نمی تواند توجه دخترش را به خود جلب کند، دختر در ارتباط با پدر ترجیح می دهد که مانند بزرگسالان رفتار کند اما وقتی عمویش، تد، به آن جا می آید تبدیل به دختر بچه ای می شود که می تواند با شیرین زبانی و بوسه هایش دل از همه برباید و این، آن چیزی است که از پدرش دریغ می کند و پدر را در حسرت محبتش نگه می دارد.

پیرنگ اصلی داستان از جایی شروع می شود که دختر کوچک تیم که مانند عمویش در شرکت بچه کار می کند با مشکلی مواجه است و ناچار است از پدر و عمویش که تجربه ی سفر به شرکت بچه را، دارند کمک بگیرد. او از طرف پدرش پیامی برای عمو تد می فرستد و او را وا می دارد که به خانه بیاید. وقتی تد به آن جا می رسد، دختر کوچک ماجرا را برایشان تعریف می کند و از شیر جادویی،صحبت می شود  و دوباره همان تیم و تد قسمت اول می شوند. اما چالش تد این بار عمیق تر است و در واقع دو لایه دارد. یکی پنهان نگه داشتن شرایطش از همسرش و دوم که هدف اصلی ساخت این فیلم انیمیشن هم هست، پیدا کردن راهی برای دوستی با دخترش.

تیم تبدیل به کودکی هم سن دختر خودش می شود و با او به مدرسه می رود، در آن جا موفق می شود ‌که رابطه ی بهتری با او برقرار کند و غیر مستقیم این پیغام را به مخاطب می دهد که لطفا هم پا و هم دل کودکانتان باشید، نه این که بر آن ها ریاست کنید. وقتی در کنار آن ها قرار می گیرید بهتر به شما گوش می دهند تا زمانی که رو به رویشان هستید.

تیم که حالا اسم دیگری برای خودش انتخاب کرده، توانسته با حمایت ها و دلگرمی هایی که به دختر- هم کلاسی اش می دهد او را مطمئن کند که می تواند اجرای موفقی داشته باشد. دختر روی صحنه می رود و اجرای خوبی هم دارد اما بدمن داستان، برنامه ای برای گوشی های همراه طراحی کرده که گویا پدر و مادر ها را مسخ می کند. بعد از اجرا هیچ کس برای دختر دست نمی زند و او را تشویق نمی‌ کند زیرا همه مسخ صفحه ی گوشی هایشان شده اند و این آن چیزی است که کودکان امروزی در والدینشان به عینه مشاهده می کنند. کودکی که از والدینش چیزی مثل یک لیوان آب می خواهد ولی آن ها انقدر غرق در گوشی هایشان هستند که متوجه نمی شوند، کودک آن قدر حرفش را تکرار می کند که بالاخره یکی از والدین با فریاد او را ساکت می کند چون حواسش را پرت کرده!!!

به فیلم برگردیم... اینک موقعی است که تیم و تد مانند دفعه ی قبل با هم متحد شوند و این مشکل را از سر راه بردارند که موفق می شوند و پایان داستان به خوبی و خوشی شکل می گیرد. یکی از لذت بخش ترین کارهایی که این شرکت برای ساختن انیمیشن به آن توجه ویژه ای داشته، پرداختن به جزئیاتی از قسمت قبل بود که البته در تمام فیلم های دنباله دار شاهدش هستیم اما، به چیزی های کوچک بسنده می کنند مثلا اسباب بازی ای که در قسمت قبل هم بوده یا یک لباس خاص، ولی در بچه رئیس ما پدر و مادر تیم و تد را هم داریم که حالا پیر شده اند اما پدر هنوز مانند زمان جوانی اش عاشق عکاسی است. به شخصه دیدم و لمس کردم که فرزندانم چگونه از دیدن آن ها شاد شدند و مرا هم صدا زدند که آن دو را در دوران پیری ببینم، اما اسباب بازی جادوگر که از قسمت قبل آمده بود، ذوقی در آن ها برنیانگیخت، در دلم تحسینشان کردم که چقدر خوب مخاطبشان را می شناسند و کارهایی می سازند که مخاطبش بزرگ و کوچک، مرد و زن در سراسر دنیا است.