نقد روانشناختی فیلم سینمایی بیوه سیاه؛ با تکیه بر مفهوم خانواده های از هم گسسته

یکشنبه 23 آبان 1400
نویسنده :مرجان دلپسند

استفاده از جاسوسان انسانی با مرکزیت تکنولوژی را می توان به زمان جنگ سرد و پس از پایان جنگ جهانی دوم نسبت داد.زمانی که آمریکا و شوروی و هم پیمان هایشان سعی در شکست یکدیگر داشتند. آن هم با هدف تسلط بر کل دنیا. برای رسیدن به این هدف اقدامات فراوانی به صورت بلند مدت تدارک دیده شده بود. برنامه هایی که پشتوانه علمی و مبتنی بر آزمایشاتی بود که روی انسان ها انجام شده بود. یکی از این برنامه ها استفاده از داروهای شیمیایی و میکرو فلش هایی در بدن این جاسوسان برای کنترل آنها بود. به نحوی که امکان کنترل لحظه به لحظه زندگی آنان از قبیل( زندگی و مرگ) آنها را داشته باشند.

از دیگر اقدامات این گونه سازمان ها می توان به فرزندخواندگی گرفتن دختران خردسال و نوجوانی که فاقد پدر و مادر بوده اند و تشکیل خانواده هایی بودند که با روند و اصول تربیتی خاص جهت تربیت و آموزش آنها همراه بود، دانست. خانواده هایی سیستماتیک و برنامه ریزی شده که گاها صاحب فرزندانی نیز می شدند. اما صرفا جهت تربیت شدن و آموزش دیدن برای حفظ وطن که از همان سنین کودکی برایشان برنامه ریزی های بلند مدت شده بود. موضوعی که در فیلم بلند سینمایی بیوه سیاه در ژانر اکشن و ماجراجویی محصول سال 2021 امریکا می توان دید. فیلمی که بعد از فیلم های جیمز باند و کاپیتان آمریکا و ارتش زمستان به معرفی یک شخصیت جدید به نام "ناتاشا رومانوف" می پردازد.

کارگردان و نویسنده این فیلم سینمایی "کیت شورتلند"و "ندبنسون" هستند.این فیلم سینمایی با محوریت جاسوسان آموزش دیده به بررسی زندگی دختران خردسال و نوجوانی می پردازد که از همان دوران جهت چنین آموزش هایی تحت نظر سازمان های جاسوسی در ورای تکنولوژی می باشند. تکنولوژی که هدفش آرامش و راحتی برای انسان نیست و حتی قرار است انسان ها را تحت سلطه خود قرار بدهد. سکانس شروع این سریال خانواده ای معمولی را نشان می دهد که دختر هایشان(ناتاشا و یلنا) در حال بازی کردن در حیاط خانه می باشند. مادر خانواده" ملینا" نیز در حال تدارک میز شام تا رسیدن پدر خانواده"الکسی" می باشد. ملینا مادری با شخصیتی قوی و مهربان به نظر می رسد که با زمین خوردن یکی از دخترانش دیالوگ همیشگی اش ،درد باید تو را قوی‌تر کند،را بیان می کند. اما نقطه عطف این فیلم زمانی است که این خانواده به نقطه نامعلومی می روند.

خانواده ای که سیستماتیک وار با فرزندان خود زندگی می کنند و حتی برای تربیت دختران خود نیز به کوچکترین علاقه مندی های آنها به سان یک پدر و مادر واقعی و علاقمند به فرزندانشان آگاهی دارند. سفری که بعد از اتفاقات و درگیری هایی با نیروهای نظامی و زخمی شدن ملینا با بازی "ریچل وایس" مادر خانواده به منطقه ای نظامی در کوبا ختم می شود. اما غافل از اینکه تمام این اتفاقات برنامه ای از پیش تعیین شده بودند تا (ناتاشا و یلنا) تحویل دریکوف رئیس یک سازمان مخوف اطلاعاتی جهت تبدیل شدن به سربازان وطن در آینده قرار بگیرند. “الکسی “با بازی "دیوید هاربر" پدر ناتاشا و یلنا به عنوان نگهبان سرخ و شریک دریکوف در این فیلم ماموریتی داشت تا آن دو را تحویل اتاق سرخ بدهد. مردی که خودش را نسخه روسی کاپیتان آمریکا می دانست. دخترانی که در بدو ورود به اتاق سرخ انتقال داده می شدند و بعد از تغییراتی که بر ذهن و جسم آنها صورت می گرفت.

تغییراتی که باعث کنترل همه جانبه آنها می شد. حتی دیگر نمی توانستند مانند دیگر دختران به زندگی خود ادامه بدهند و توانمندی خود را برای ازدواج و صاحب فرزند شدن و عشق ورزیدن و بروز احساسات و... از دست می دادند. دخترانی که طبق توافقنامه “سوکویا “می بایست آموزش های نظامی ویژه ببینند و در خدمت ارتش و دولت باشند. نقطه عطف دوم این فیلم زمانی است که “ناتاشا” برای داشتن یک زندگی فارغ از کنترل و محرومیت توافقنامه فوق را نادیده می گیرد. تصمیمی که باعث می شود “دریکوف “و سربازانش به دنبال او و نابودی او باشند. ناتاشا با بازی درخشان "اسکارلت جوهانسون" شخصیتی است که بیشتر حوادث و اتفاقات این فیلم را رقم می زند.

دختری که ناخواسته و بدون اینکه بداند توسط “دریکوف “انتخاب شده است تا آخرین کسی باشد که او را به هدفش تسلط بر کل دنیا برساند. اما در ادامه ماجراهای این فیلم با همراهی “یلنا” که او نیز به نوعی برده انسانی و بیوه سیاه است، اتفاقاتی دیگر برای فیلم رقم می زند. پایانی که با به هم پیوستن این خانواده از هم گسسته در زمان کودکی رقم می خورد.این فیلم سینمایی سرشار از صحنه های اکشن را می توانید در شبکه نمایش خانگی فیلیمو ببینید.