فیلمنامه دقیق خواب سفید

فیلم خواب سفید

دنیای پاک "رضا "در فیلم " خواب سفید" بعد از گذشت سال ها هنوز هم می تواند مخاطب را مجذوب خود کند و چه افسوس عمیقی که کار بلدهای سینما، از این فضا فاصله می گیرند.

"رضا "با بازی "حمید جبلی "شاگرد مغازه ای است که لوازم عروسی می فروشد. دنیای داستان از همان ابتدا شکل می گیرد و ما با شخصیت "رضا" خیلی زود آشنا می شویم. او  در دنیای خودش غوطه ور است و با هیاهوی دنیای بیرون کاری ندارد. عکس مدل های عروس را از مجله می برد و برای خودش کلکسیونی از عکس های ژورنالی دارد. با همه ی آن ها حرف می زند و برایش اسم می گذارد در وقع باورشان دارد. حتی دچار دلبستگی عمیقی به مانکن پشت ویترین مغازه شان ا داردو از سر مهربانی زیاد برایش جوراب می خرد که سرما نخورد.

رضا نیازی دارد و باید آن را مرتفع کند. او باید از دنیای خیالی خودش فاصله بگیرد و در عالم واقعیت ازدواج کند. درست موقعی که عشق خیالی اش را از مغازه خارج می کنند، بانویی شیک پوش ( الیزابت امینی) وارد مغازه می شود که دل رضا را با خود می برد. رضا که متوجه ی تفاوت های خودش با زن موردعلاقه اش نیست تمام تلاشش را می کند که نظر او را به خودش جلب کند. در پی نقشه های او برای رسیدن به هدفش رفتارهایی از او سر می زند که دو نفر دیگر را هم دچار توهم می کند. تمام فیلم دور همین هسته ی مرکزی تنیده شده که ما نامش را توهم می گذاریم.

شاگرد بانوی شیک پوش که صاحب مزون لباس عروس است دچار این توهم است که رضا همه ی این کارها را به خاطر او می کند. "معصومه " فی قب که در قبرستان زندگی می کند و شغلش این است که ریزه کاری هایی را روی لباس عروس انجام دهد هم خیال می کند، مخاطب حرف های رمانتیکی است که رضا می زند. حتی شاگرد یکی دیگر از مغازه ها هم به بط خیال ابن که رضا دنبال دختر محبوبش است او را تهدید می کند. در کنار این ها ،تفاوت دنیای خیالی رضا با بقیه به خوبی به تصویر کشیده شده است .او بعد از عاشق شدن، بیشتر با مرغ عشق هایش سرگرم است اما پدرش آن ها را کلاغ می خواند و از او می خواهد که صدایشان را ببرد. صاحب مغازه با توپ و تشر مدام رضا را از دنیای خودش بیرون می کشد. تنها متحدش یکی از همکارهایش است که درکش می کند و پا به پای او از عاشقی و ازدواج می گوید و هرگز هم رضا را دست کم نمی گیرد. بالاخره رضا به هدفش می رسد و قرار خواستگاری گذاشته می شود اما پیرو همه توهمات قبلی، این توهم برای زن موردعلاقه اش ایجاد شده که او به خواستگاری شاگردش می آید.

او بیدار می شود، به قبر مادرش پناه می برد تا آرامش بگیرد و آن جا "معصومه "کمکش می کند و با هم دنبال زندگیشان می روند.

فیلمی، با فیلم نامه ای بسیار دقیق که برای شخصیت اصلی اش ضعف و نیاز، آرزو و هدف، نقشه ی راه، رقیب، مکاشفه ی نفس و تعادل جدید طراحی شده است. در کنار طنز به قاعده و اندازه که بسیار هوشمندانه توانسته است مخاطب را بخنداند و در عین حال وادار به سمپاتی با رضا کند.

چکاوک شیرازی